حکایت ترافیک های سنگین و طاقت فرسای کوچه پس کوچههای شمرون با قلع و قمع کردن خانه باغهای اصیل و زیبا و سبز شدن قارچ گونه برج های مدرن و شیک به پایان میرسد.
فرهنگ غرب چه بلایی به سر معماری ایرانی می آورد؟!
با نگاه اجمالی به عکسها و خاطرات گذشته و شکل و شمایل برجهای لوکس امروزی، شاید بیشتر شاهد تاثیر فرهنگ غرب در فرهنگ اصلی و ایرانی خود باشیم، این که چگونه عمارتهای بزرگ و زیبای ایرانی با معماری خاص و زبان خودش در سراسر دنیا جای خود را به ساخت و سازهای مدرن و الهام گرفته از برجها و آسمان خراشهای اروپایی داده است.
بی تدبیری و بهره برداری از سفرههای زیرزمینی تا کجا پیش میرود؟!
ساخت و ساز این غولهای آهنی و گود برداریهای عمیق که برای تعبیه پارکینگهای طبقاتی این مراکز صورت میگیرد به قیمت خشک شدن آبهای زیرزمینی تمام میشود که از طریق لولههای مخصوص از زیر زمین مسیر خود را درون جویها پیدا میکنند و سرنوشتی نامعلوم را در پی میگیرند که در آینده نه چندان دور شاهد ضررهای جبران ناپذیر آن به منابع انسانی خواهیم بود.
از لوکیشن یک سریال تا اسکلتی آهن!
شاید لوکیشن زیبای سریال زندگی به شرط خنده را به یاد داشته باشید، خانه باغی زیبا که در دل خود حرفهای زیادی برای گفتن داشت و در ورودی یکی از خیابانهای شمال شهر تهران خود نمایی میکرد، عمارتی زیبا با بنای نفیس با معماری خاص و شیشههای رنگی که توجه به هر عابر و سوارهای را جلب میکرد، چندی بیش نیست که از آن بنای زیبا اسکلتی آهنی بیش نمانده!
زندگیهای لوکس با برندهای اروپایی
با واردات کالاهای و برندهای خاص اروپایی به کشور، تب ساخت و ساز و افتتاح سیتی سنترها و هایپرمارکتها هم داغ و سیل صعودی گرفت، تا جایی که در کمتر از دو سال شاهد افتتاح تعداد زیادی از این مراکز با معماری و طرحهای خاص خودش در شمال شهر و به خصوص منطقه شمیران تهران هستیم، تا جایی که شاهد پذیرفته شدن لغات انگلیسی به عنوان اسم و استفاده شدن آنها در نام گذاری آنها هستیم مانند زعفرانیه پلازا یا ارگ سنتر و عجیب تر از آن وجود بیش از 10 مرکز تجاری در فاصله بسیار کم در یکی از مناطق شمال شهر تهران که در حال احداث و افتتاح هستند.
دفترچه خاطراتی که با پول و تراولها میسوزد!
حکایت خانه باغ های شمرون برمیگردد به دفتر خاطرات پدربزرگ و مادر بزرگهایی که روزی صاحب این خانههای زیبا و با ارزش بودند که با پایان رسیدن عمر آنها، عمر آن بناهای پر از خاطره هم به اتمام رسید، پایانی غم انگیز که منجر به شکست سکوت خانه باغهایی میشود که دفتر خاطرات خوب و بد خود را در گوشه گوشه آن عمارت جای میگذارند و تا جایی تراولها کار خود را پیش میبرند که حتی سازندگان و سرمایه گذاران حاضر به تخریب عمارتی وقفی میشوند، عمارتی وقفی که شاید هیچگاه صاحب آن روحش هم از سرنوشت خانهی وقف کردهاش که چرا باید جایش را به مرکز تجاری مدرن، لوکس و بسیار پر طرفدار بدهد، مطلع نشود و جواب سوال خود را از آن دیار ابدی هم نخواهد گرفت که تکلیف خانه ای که وقف کرد چه شد؟
این که چنین حرکتهای چراغ خاموش، کی آشکار خواهد شد و تب ساخت و ساز تا کجا بالا خواهد رفت را خدا میداند و بس!
و امید است آنقدر شاهد بالا رفتن آن نباشیم که تخریب و صاف کردن کوهها را به نظاره بنشینیم.
گزارش از مهسا گل محمدی
انتهای پیام/
به نکات ظريف ومهمى توجه کرديد که دردناک بود وبسيار واقعى وعين حقيقت
به اميد ترتيب اثر دادن شهردار محترم تهران هستيم
مهسا خانم ممنونم وارزوى موفقيت براى شما دارم
واقعا مسئله مهم و پر بحثى هست اما چقدر حيف كه چنين اتفاقاتى در حال وقوع هست و كسي توجه نمى كند ان هم تنها به دليل پول ها و سود هاى كلاني كه راهي جيب قشر خاصى از جامعه مي شود !!!!
واقعا مسئله مهم و پر بحثى هست اما چقدر حيف كه چنين اتفاقاتى در حال وقوع هست و كسي توجه نمى كند ان هم تنها به دليل پول ها و سود هاى كلاني كه راهي جيب قشر خاصى از جامعه مي شود !!!!
گزارش بسيار خوب و قابل توجهي بود. اميد كه روزي مسئولين متوجه از بين رفتن فضاي سبز و درختان بشوند و اقدامي انجام شود.
با تشكر