"تئودور هرتصل" (خبرنگار یهودی‌‏تبار اتریشی‌) نامی که در تاریخ ننگین قدس اشغالی، هرگز پاک نخواهد شد. او در دعوت از یهودیان جهان برای‌ تأسیس دولت صهیونیستی‌ در فلسطین شرکت داشت و تلاش کرد سلطان عثمانی‌ "عبدالحمید دوم"، در مقابل دریافت چند میلیون سکه طلا، با تسلیم فلسطین به یهودیان موافقت کند...

تئودور هرتسلبه گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، شصت و هفت سال پیش زمانی که در کنار نیل ماهیگیران به راحتی به ماهیگیری مشغول بوده و مردان و زنان درگیره روزمره‌های زندگی خود بودند و غباری خورشید را فرا نگرفته بود و بی واسطه می‌شد نظاره‌گر آسمان بود! مرگ‌ها مرگ طبیعی بود و زاد و ولد بدون هیچ سایه سیاهی صورت می‌گرفت!

آری شصت و هفت سال پیش در این 25000 كيلومتر مربع مساحت در ساحل شرقی دريای مديترانه زندگی در جریان بود و واژه نسل کشی برای مردمان آن به قدری غریب بود که حتی در کابوس‌های آنان نمی‌گنجید.

اما این در حالی بود که روباه پیر شدیدا چنگال‌های خود را برای این منطقه استراتژیک تیز کرده بود بنابراین بار دیگر با اشغال مصر یهودیان را ترغیب کرد تا ادعای‌ بی‌‏اساس خود را مبنی‌ بر داشتن حق بازگشت، به کوه کذایی‌ "صهیون" در قدس و برپایی‌ دولت در فلسطین مطرح کنند.

"تئودور هرتصل" (خبرنگار یهودی‌‏تبار اتریشی‌) نامی که در تاریخ ننگین قدس اشغالی، هرگز پاک نخواهد شد، وی در امر دعوت از یهودیان جهان، برای‌ تأسیس دولت صهیونیستی‌ در فلسطین بوده و تلاش کرد سلطان عثمانی‌ "عبدالحمید دوم"، در مقابل پرداخت چند میلیون سکه طلا، با تسلیم فلسطین به یهودیان موافقت کند. سلطان عبدالحمید این پیشنهاد را رد کرد و تأکید نمود که سرزمین فلسطین، متعلق به مسلمانان بوده و حتی‌ با پول همه یهودیان آن را نخواهد فروخت. بدین جهت یهودیان وی‌ را در سال 1908 م. سرنگون ساختند. هرتصل که از این نیرنگ طرفی‌ نبسته بود، راهی‌ آلمان، ایتالیا و روسیه شد تا آنها، یهودیان را در اشغال فلسطین یاری‌ رساند امّا آنها از این کار سر باز زدند زیرا فلسطین سرزمینی‌ است که مردم خودش را داشته و تحت حاکمیت امپراتوری‌ عثمانی‌ بود. او که دست خالی‌ از این کشورها بازگشته بود، به مشوق اصلی‌ و مروّج ایده صهیونیستی‌ (بریتانیا) روی‌ آورد و این کشور تعهد داد از طرح تشکیل رژیم صهیونیستی‌ حمایت کند.

در سال 1840 موج خشونت های ضد یهودی در دمشق بالا گرفت و انگلستان حمایت از یهودیان را تشدید کرد. پس از مرگ هرتصل در سال 1904 "خائیم وایزمن" ( 1952-1874) رهبری صهیونیسم را به عهده گرفت. وایزمن که شیمی دان بود در طول جنگ جهانی اول برای دولت انگلستان تحقیقات نظامی می کرد و لرد بالفور وزیر خارجه وقت انگلیس وی را در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان به استخدام درآورده بود.

وایزمن نیز مانند هرتصل عقیده داشت که حمایت از صهیونیسم به نفع بریتانیا تمام می شود. زمانی که انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بخشی از سرزمین های متعلق به امپراتوری عثمانی را به چنگ آورد، وایزمن نیز به تلاش هایش افزود و در سال 1917، لرد بالفورد را متقاعد ساخت که لایحه ای اصولی برای دفاع از صهیونیسم به کابینه ارائه دهد. به درخواست بالفور، وایزمن و "لرد روچیلد" که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم را در انگلستان به عهده داشت، پیش نویس لایحه را تهیه کردند. بالفور کابینه را متقاعد کرد که این لایحه را تصویب کند و طی نامه‌ای برای روچیلد نوشت: "انگلستان نسبت به استقرار وطن ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد."

با توجه به اهمیت نفت در جنگ جهانی، انگلیس قصد داشت که یک لوله نفتی از حوزه های نفتی عربی واقع در غرب حیفا بکشد. "سرمارک سایکس" کارشناس انگلیسی‌ها امور فلسطین، صهیونیسم را ابزار توسعه نفوذ انگلستان در خاورمیانه می دانست. در سال 1916 سایکس موفق شد قرارداد سری سایکس پیکو را مورد تقسیم امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ منعقد کند. این قرارداد به انگلستان حق می داد که بندری در حیفا بسازد و خواستار تسلط مشترک انگلستان و فرانسه بر فلسطین بود، دولت انگلیس از رقابت فرانسه واهمه داشت و تصور می کرد که حضور یهودیان تحت الحمایه انگلستان در فلسطین به لندن کمک خواهد کرد تا تسلط بیشتری بر آن سرزمین داشته باشد و اسکان یهودیان در فلسطین، پایگاه محکمی برای انگلستان خواهد بود که بتواند توازن را در برابر تسلط فرانسه بر سوریه و لبنان حفظ کند. در آن روزها فلسطین کشوری بود با حدود 30 تا 60 هزار یهودی که همه آنها هم صهیونیست نبودند.

در 22 ژوئیه 1922 جامعه ملل، بنا به درخواست انگلستان به آن کشور در اداره فلسطین حکم قیومیت داد. این حکم به حاوی بیانات اعلامیه بالفور بود، دقیقا به همان ترتیب توسط هیات وزیران انگلستان در سال 1917 تصویب شد. در انگلستان، اعتراضاتی علیه صدور این حکم به وقوع پیوست، مبنی بر اینکه شناسایی اعلامیه بالفور، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را از بین خواهد برد. با اتکا به اعلامیه بالفور، صندوق ملی یهود میزان خرید املاک را افزایش داد. در سال 1920 سازمان جهانی صهیونیست، صندوق بنیاد فلسطین را تاسیس کرد تا بودجه اسکان یهودیان در سرزمین های خریداری شده را تامین کند.

سکناگزینان صهیونیست نیرویی به نام " هاگانا" تشکیل دادند تا مامور حفاظت از زمینهایشان باشد. در اوایل دهه 1930 زمانی که احساسات ضد یهود در آلمان رشد می کرد، دولت انگلستان سطح مهاجرت یهودیان را افزایش داد و در نتیجه تعداد یهودیان در فلسطین بین سالهای 1931 تا 1935 دو برابر شد و انگلستان اجازه داد املاک جدید و زیادتری نیز خریداری کند. در سال 1963، واهمه اعراب نسبت به این احتمال که آژانس یهود در پی ایجاد دولت است، منجر به شورش علیه انگلستان شد. اعتراب امیدوار بودند تا از طریق نهضتی که بیشتر به روستائیان متکی بود،بر انگلستان فشار وارد آوردند تا مسئله مهاجرت یهودیان و خرید اراضی را متوقف کند. از طرف دیگر، کمیته هایی برای سازماندهی اعتصابات صنفی تشکیل شد و اعتراض های به اعمال انگلیس و اجازه خرید املاک جدید صورت گرفت و اقداماتی نیز برای عدم پرداخت مالیاتها به عمل آمد. گروه های عرب به مناطق مسکونی صهیونیست ها حمله بردند که تعدادی از غیر نظامیان کشته شدند."هاگانا" متقابلا به روستاهای عرب حمله کرد که منجر به مرگ تعدادی از آنان و تخریب خانه هایشان شد.

ادامه دارد...

انتهای پیام/


 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار