فیلمنامه‌های ضعیف، بی‌کفایتی و کم‌کاری برخی مسئولان و مسائل دیگر از اصلی‌ترین و کلیشه‌ای ترین فاکتورهایی است که صاحب نظران سینما بی‌توجهی به آنها را عامل اصلی کم‌رمقی حال حاضر سینمای ایران می‌دانند.

گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان  – اشكان منصوري - فیلمنامه های ضعیف، تهیه کننده‌ های کم دانش،  رابطه بازی، بی کفایتی و کم کاری برخی مسئولان، ممیزی و  توقیف فیلمها و برخی مسائل دیگر از اصلی ترین و کلیشه ای ترین فاکتورهایی است که صاحب نظران سینما بی توجهی به آنها را عامل اصلی کم رمقی حال حاضر سینمای ایران می‌دانند، ولی حقیقت این است که با چند دقیقه تفکر صحیح و کمی انصاف می‌توان فهمید بسیاری از اهالی سینمایی در سمت های مختلف دست به دست هم داده‌اند تا ضرر‌های جبران ناپذیری به سینما بزنند و برای جبران آنها باید زمان زیادی بگذرد. گویی دلسوز واقعی در این میان  کم است و سینما سال به سال بر خلاف اظهارات مسئولان پس رفت می‌کند ، طوری که مخاطبان ، چه آنهایی که تجربه كرده اند و چه آنهایی که تجربه ها را در طول زمان ديده اند دلشان برای سینمای دهه 60 و 70 (هامون، اجاره نشین‌ها، سرب، دندان مار، ناخدا خورشید ، مادر و...) تنگ شده است.
 
نگاهي بر حال و روز سينماي كشور/ سینمای متعالی در حرف و بی رمق در عمل!
 
*با یک حساب سر انگشتی میزان فروش فیلمها در سال گذشته با احتساب قیمت پائین‌تر بلیط نسبت به امسال رشد چشمگیری نداشته است و این وضعیت برای سینما ایران که سردمداران آن مدعی کیفیت و قابلیت جهانی هستند و با این روند سینما روز به روز پس رفت خواهد کرد نتیجه ای جز افسوس نخواهد داشت . روزی سینما جزو تفریحات اصلی و سبد فرهنگی خانواده بود ، ولی با  کیفیت ضعیف فیلمها که منشعب از تفکر منفعت طلبانه برخی صاحبان آثار است و از سویی افزایش قیمت بلیط‌ها در برابر نبود امکانات مناسب برای مخاطبان ، کمتر خانواده‌ای را برای رفتن به سینما ترغیب می‌کند ، طوری که آمار تماشاگران ما در فصل مناسبی چون عید نوروز که انتظار حضور بالای مخاطبان می‌رود با احتساب قیمت بلیت ها به حدود 250 هزار نفر می‌رسد که برای کلان شهری چون تهران رقم خوبی نیست!
 
* طبیعی است که فیلمنامه‌های ما طبق گفته‌های منتقدان و خود اهالی سینما یکی از معضلات اصلی سینمای ما محسوب می شود ، در صورتی که در بحث نوشتاری توانائیهای زیادی میان نویسندگان ما وجود دارد ، اما از طرفی هم اکثر نویسنده‌ها از دستمزدهای پائین گلایه‌مند هستند و نمی توان عمده ایرادات را به گردن آنها انداخت و همین مساله موجب می شود تا اکثر فیلمنامه نویسان مجبور به نوشتن چندین فیلمنامه در طول سال شوند و در همین راستا از کیفیت بکاهند.این در حالی است که نگارش یک فیلمنامه خوب بعد از تحقیقات زیاد در زمینه‌های روانشناسی، جامعه شناسی ، زیباشناسی و مفاهیم مورد نیاز مدت ها طول می کشد.
 
* خط قرمزها مقوله دیگری است که ورد زبان برخی از فیلمسازان شده است و ترسیدن از توقیف فیلم‌ها نیز در محتاط بودن و خنثی شدن آثار بی تاثیر نیست که این جریان در مواقع معدودی وجود دارد و در سال تک فیلم هایی با چنین شرایطی مواجه می شوند ، اما سوا اینجاست که آیا فیلمهای خوب ما که در جشنواره های زیادی حرفی برای گفتن دارند ، با خط قرمزها غریبه اند ، البته این مرتبط با آثاری است که مجوز ساخت در ایران را گرفته و ضمن رعایت اصول فرهنگی و هنری موجود در کشور توانسته در جشنواره های دیگر کشورها نیز بدرخشد.پس می توان در راستای قواعد موجود حرکت کرد و با یک استرات‍ی هنرمندانه حرف خود را زد و درگیر هیچگونه چالشی نشد ( نگاه کنید به آثار شاخص سینما در چند دهه اخیر)
 
* تعویض سریع مدیرها و کم کاری برخی از مسئولان سینما نیز به هر دلیلی از دیگر مشکلات این سینما است، بی نظمی، بی برنامگی، بی ثباتی و ... از پیامدهای این معضل است. برخی از این معظلات نتیجه رفتار افرادی است که به اصطلاح دغدغه فرهنگ دارند ، اما به محض اینکه جایگاه کاذب خود در سینما را در خطر می بینند ، در برنامه‌ زنده تلویزیونی از الفاظی برای توهین به هم استفاده می‌کنند که شک هر کسی را در قبال اینکه این افراد هیچ سنخیتی با مقوا‍ه فرهنگ و هنر ندارند ، به یقین تبدیل می کند . افرادی که باید از پشت پرده عملکرد آنها فریاد وا اسفا سر داد و فریاد برآورد که  چرا شعور و جایگاه اهالی سینما و مخاطبان آن باید بازیچه دست اینگونه افراد شده است ؟!
 
*ژست ساخت به اصطلاح فیلمهای تجاری و هنری از سوی برخی فیلمسازان باعث شده هر کسی تحت هر عنوانی به این سینما ورود پیدا کند.انگار قرار است سینماگران ما فقط از فیلتر ارزیابی هاي سودجويانه و گاها خنثي برخي عبور كنند و در نهايت هم با تفاسير پر طمطراق از آثار خنثي خود دفاع كنند و فيگورهاي آنچناني بگيرند و خود را از ستون هاي سينما قلمداد كنند.
 
رابطه‌ها منفعت‌های شخصی و باند بازیها مقوله‌های دیگری است که سینمای ایران را از جهاتی دچار مشکل کرده است از نقش فروشی گرفته تا کنار  گذاشتن بازیگران و هنرمندان پیشکسوت ، از دیده نشدن زحمات و توانائیهای عوامل پشت صحنه تا بیمه هنرمندان، از دستفروشی هنرمندان تا زندان رفتن آنها به عناوین مختلف که واقعا برای سینمای ما نقاط مثبتی نیست. حمایت از این هنرمندان بر عهده کیست؟
 
* آخرین ایستگاه که تمام این مسائل در آن به چشم می آمد ، جشنواره فیلم فجر بعنوان بازوی سینمای ایران است که امسال هم در دو بخش ملی و بین المللی و بصورت مجزا برگزار شد ، جشنواره اي با آن افتتاحیه خارق‌‌العاده در فضاي باز و در ميان تونل باد تا نمايش فیلمهای تاریخ گذشته و بی حس و حال خارجی ! جشنواره اي سرشار از كاستي ها ، از برخورد با برخی سینماگران تا پرسیدن سؤالهای بی ربط و حاشیه‌ای از مهمانان خارجی تا مشکلات فنی در زمان پخش فیلمها و ... که همه این ضعف ها نشان از  بی برنامگی و يك اقدام احساسي و غافل از زيرسازي هاي سخت افزاري و كيفي است و در نتيجه فقط بايد به حرف هاي آرايش شده به احساس مسئولاني دلخوش كرد كه كارنامه و عملكرد آنها هيچ سنخيتي با كيفيت عرضه شده در بافت سخنان آنها ندارد.
 
انگار مسئولان سینمایی با اين اظهار نظرها سعي در عبور از دوران مديريتي خود و فريب دلسوزان سينما دارند. پس با این تفاسیر باید فکر اساسی به حال سینما کرد و تا همیشه درگیر ادعاهای بي پايه برخی مدیران و فیلمسازان نشد که در اوهام خود تصور مي كنند سینمای ایران در دوران آنها حرفهای زیادی برای گفتن دارد و نگاههاي بين المللي را به خود جلب كرده است!
 
*در آخر باید گفت که سینمای ایران می‌تواند با استفاده از فرهنگ غنی ایرانی، اسطوره‌ها، توانمندیها در زمینه‌های مختلف فیلمسازی، شعور بالای افراد فرهنگی، با تكيه بر دانش شخصیت‌های سینمایی و بهره گيري از پتانسیل جوانان و دلسوزی پیشکسوت ها و با استفاده از مديريت افراد لایق به سوی سینمایی پویا حرکت کند و همانطور که تعداد کمی از فیلمهای ما در فستیوالهای مختلف می‌درخشند این نمونه فیلمها را با توجه به فرهنگ ملي و زبان بين المللي به حداکثر برساند و دل مخاطبان همراه را به دست آورد كه این اتفاقات دور از دسترس نیست و با همت و اعتماد بیشتر در بین سینماگران به دست خواهد آمد.
 
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار