به گزارش
خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ مراسم یادبود استاد حسین قندی امروز با حضور اهالی ارتباطات و خانواده ی ایشان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
پس از تلاوت آیاتی از قرآن مجید و سرود جمهوری اسلامی ایرا و پس از نوحه خوانی دکتر پناهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به جایگاه رفت و پس از تسلیت به خانواده محترم ایشان و اهالی ارتباطات و روزنامه نگاری گفت: همه کسانی که ایشان را می شناختند به یاد دارند زمانی که ایشان در دانشگاه تدریس می کردند همیشه با روی خندان و بانشاط و آرامش برخورد می کردند.
وی افزود: برای کسانی که با وی برخورد داشتند دکتر قندی مایه آرامش و دلگرمی برای آنان بود، همچنین طی سالیان دراز همکار ی چهره عبوسی از او ندیدم و به خاطر ندارم هیچ همکار و دانشجویی از ایشان گله یا شکایت کرده باشد.
وی در پایان خاطر نشان کرد: دکتر قندی حرفه روزنامه نگاری را درونی کرد و آن را به همکاران و دانشجویان خود انتقال داد.
در ادامه ی مراسم مهدی محسنیان راد یکی دیگر از صاحب نظران عرصه روزنامه نگاری و یکی از دوستان و همکاران نزدیک دکتر قندی پس از تسلیت فوت ایشان به همسرشان و تشکر در خصوص آنکه ایشان چند سال در خانه از دکتر قندی نگهداری کردند گفت: دانشکده علوم اجتماعی مکانی است که باید فاتحه خواند چرا که سه نسل روزنامه نگار در اینجا حضور داشته و بسیاری از بهترین های آن را از دست داده ایم همچنین اکنون باید یاد کسانی بکنیم که روزنامه نگار در گذشتند و نه روزنامه نویس.
وی افزود: روزنامه نویس کسی است که باید هر روز حساب های حاج آقا را بررسی و نگه داری کند و نقش نامه نویس را دارد اما روزنامه نگار، نگارگر و خلاق است و حرفه ی او دیده بانی جامعه است چرا که او یک دیده بان صادق است و کسی که شهامت دارد.
محسنیان راد در ادامه اظهار داشت: شهامت امری نسبی است برای یک روزنامه نگار ایرانی شهامت در یک درجه قرار دارد و برای روزنامه نگار کشوری دیگر درجه اش متفاوت است، روزنامه نگار کسی است که به نقل از قرآن خشیت دارد و خشیت یعنی کسی ه بیشتر نگران مردم است تا نگران خودش باشد و قندی از نظر من یک روزنامه نگار بود تا روزنامه نویس و در اینجا اصلا نظر من مهم نیست بلکه شواهد این را می گوید.
محسنیان راد تصریح کرد: گاهی که ایشان را می دیدم بسیار لذت می بردم و ایشان مهارت بسیار زیادی در ارتباطات غیر کلامی داشت و بسیار زیبا لباس می پوشید و خشیت داشت و به شدت نگران جامعه بود و اکنون که می نگرم می بینم جامعه به اندازه کافی قدردانی خوبی از ایشان کرد.
وی افزود: روزنامه نگار را نباید اذیت کنیم و آزار دهیم و روزنامه نگار کسی است که باید پیگیری کند و ظلم را نشان دهد و در آیه 48 سوره نساء و 10 سوره رعد در رابطه با ارتباطات می گوید رسانه چیزی است که صدای خبر را بلند می کند، همچنین روزنامه نگار باید مراقب باشد ظلم و ستم نشود و در مقابل ظلم باید روزنامه نگار فریاد بزند.
پس از او دکتر هادی خان نیکی یکی دیگر از اساتید دانشگاه علامه طباطبایی گفت: مرگ دکتر قندی 5 راز دارد ، اول آنکه نمی دانم چرا در عالم ارتباطات در سالهای اخیر مرگ روزنامه نگاران و استادان شبیه به یکدیگر است. همچون استاد تهرانیان، معتمد نژاد، دریایی، قندی همگی با آنکه استاد بودند اما مدتی را در سکوت به لحاظ جسمی ماندند.
وی افزود: دومین راز این است که به رغم آنکه آنها دچرا بی حافظگی در آخر شدند جسمشان نحیف شده بود ولی از یادها نرفتند، دکتر قندی چند شک را به جامعه روزنامه نگاری وارد کرد اول آنکه گروه ارتباطات از حضور ایشان در دانشکده محروم شدند، بعد از آن زمانی است ایشان دچار آلزایمر شدند، سوم آن هنگامی بود که او به کما رفت و اگرچه تا شک چهارم فاصله زیادی نداشت ولی باز به جامعه بازگشت.
خان نیکی در ادامه اظهار داشت: راز سوم مواجه با تجربه قندی است به نظر من شاهکار قندی زندگی حرفه ای اش بود چرا که بسیاری از شکاف های روزنامه نگاری را بر آن غلبه داشت همچنین راز چهارم را از زندگی قندی استخراج می کنم و روزنامه نگارانی که توسط او تربیت شده اند او را از قبیله خود می دانند و راز پنجم آن است که دخترش گفت که ما پدری را از دست دادیم و شما پدرانی را و باید گفت که قندی ادامه دارد و چه شانس بالاتری که نه تنها او از یاد نرفت بلکه به یادها بازگشت.
پس از آن علی کریمی یکی از شاگردان وی و دکتر مجید رضائیان همکار ایشان سخنرانی کردندهمچنین بعد از آن لوح تقدیری به دختر ایشان اهدا شد و دختر دکتر حسین قندی از همگی واز همه ی اساتید و دوستان پدرش تشکر کرد.
در پایان مراسم دکتر فرقانی یکی از روزنامه نگاران برجسته کشور گفت: از همه رسانه های کشور تشکر قلبی می کنم، واکنشی که جامعه رسانه ای کشور که در قبال فقدان دکتر قندی انجام داد همه ی ما را دلگرم کرد.
وی افزود: ما سرنوشت خود را در سرنوشت آینه مرحوم قندی می بینم و نسل و دوره ما دوران عجیبی در تاریخ مطبوعات ایران بود، دورانی بود که لیست واژه های ممنوع داشتیم، ممنوع القلم بسیار داشتیم... اما موفق شدیم.
انتهای پیام/