در این مقاله آمده است:
در روزهای گذشته ماه جاری پیشرفت های مهمی در سوئیس بدست آوردیم. با اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان، بر سر پارامترهایی درباره رفع هرگونه تردید در خصوص مطلقا صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران و لغو تحریم های بین المللی علیه کشور به توافق رسیدیم.
اما امضای توافق نهایی احتمالی، مستلزم اراده سیاسی بیشتری است. مردم ایران نیز با انتخاب ادامه تعاملی عزتمند، عزم خود را نشان داده اند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که آمریکا و هم پیمانان غربی او، میان همکاری و مقابله، مذاکره و خودنمایی، و توافق و تهدید، یکی را انتخاب کنند.
ما با رهبری شجاع و جسارتی بزرگ برای اتخاذ تصمیم های درست، می توانیم و باید این بحران ساختگی را آرام کنیم و به انجام کارهای بسیار مهمتر روی بیاوریم. حوزه خلیج فارس در آشوب به سر می برد. مسئله، ظهور و سقوط دولت ها نیست، بافت های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی همه این کشورها است که در حال فروپاشی است.
ایران مردمی دارد که محکم در برابر تهدید و اجبار ایستاده اند، و همزمان، بلندهمتی خود را برای گشودن افق های جدید برای تعاملی سازنده مبتنی بر احترام متقابل، به نمایش گذاشته اند. با این وجود ما نمی توانیم در قبال تخریب های ژرفی که در اطرافمان شکل می گیرد، بی تفاوت باشیم، چرا که هرج و مرج، مرز نمی شناسد.
موضع ایران همیشه شفاف بوده است: چشم انداز تعاملات سازنده ما بسیار فراتر از مذاکرات هسته ای است. برقراری روابط خوب با کشورهای همسایه از اولویت های مهم ماست. منطق ما بر این پایه استوار است که برنامه هسته ای، نشانه و نه علت بی اعتمادی و تقابل است. با توجه به پیشرفت های اخیر در جلوگیری از این نشانه ها، هم اکنون زمان آن فرا رسیده است که ایران و دیگر کشورهای مسئول، به بررسی علل تنش ها در حوزه گسترده تری از خلیج فارس بپردازند.
سیاست خارجی ایران در طبیعت، کلی و جامع است. البته این بر اساس عادت یا ترجیح نیست، چرا که جهانی شدن دیگر گزینه ها را بی اعتبار کرده است. هیچ موضوعی در سیاست های بین المللی در خلأ عمل نمی کند. هیچگاه نمی توان به قیمت ناامنی دیگران، به دنبال اهداف امنیتی بود. هیچ ملتی نمی تواند بدون در نظر گرفتن منافع دیگران، به منافع خود دست یابد.
در هیچ جا همچون حوزه خلیج فارس نمی توان این پویایی را به وضوح مشاهده کرد. ما به یک ارزیابی هشیارانه از وقایع پیچیده و در هم تنیده منطقه و سیاست های پایدار برای مقابله با این شرایط نیازمندیم. مبارزه با تروریسم یکی از موضوعات مهم در این رابطه است.
نمی توان با القاعده و دیگر خویشاوندان ایدئولوژیک او همچون گروه موسوم به داعش (دولت اسلامی عراق و شام) که نه اسلامی است و نه یک دولت محسوب می شود، مبارزه کرد در حالی که به گونه ای کاملا موثر پیشروی و گسترش آن ها در یمن و سوریه تسهیل می شود.
زمینه های متعددی وجود دارد که منافع ایران و دیگر کشورهای مسئول در آن ها مشترک است. تشکیل یک انجمن مشترک برای گفتگو و تسهیل تعامل در خلیج فارس، اقدامی است که سال ها پیش باید انجام می شد.
اگر بخواهیم به مباحث جدی درباره فجایع منطقه بپردازیم، بحران یمن گزینه خوبی برای شروع خواهد بود. ایران برای حل این بحران دردناک رویکردی کارآمد و عملی عرضه کرده است. بر اساس این طرح، ما خواستار برقراری آتش بس فوری، ارسال کمک های بشردوستانه و تسهیل گفتگوهای داخلی در این یمن هستیم که در نهایت منجر به تشکیل یک دولت وحدت ملی گسترده و فراگیر شود.
در یک سطح گسترده تر، گفتگوهای منطقه ای باید بر اساس اهداف مشترک و اصول کلی احترام به دولت ها، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی همه کشورها و همچنین مصونیت در مزرهای بین المللی، مداخله نکردن در امور داخلی یکدیگر، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، اجتناب از تهدید و اجبار، و ارتقاء صلح، ثبات و رفاه در منطقه باشد.
...
جهان نمی تواند بیش از این از بررسی ریشه آشوب های کنونی در حوزه خلیج فارس سر باز زند. این فرصت استثنایی برای تعامل نباید از دست برود.
انتهای پیام/