به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،آژیر قرمز به صدا درآمده، برای اتفاقی که کارشناسان از آن به عنوان بزرگترین
تهدید پیش روی کشور یاد میکنند. مقصر هم مشخص است از صدر تا ذیل جامعه انسانی.
هزینه شیرین کردن یک متر مکعب آب 7هزار تومان می شود اما درآمد ایران از همین
مقدار آب در کشاورزی 30 سنت است. درحالی که دنیا از هر متر مکعب آب بین 2 تا 5/ 2
دلار درآمد دارد.
کرمانیها باید کم کم پستههای خندان را فراموش کنند. همین مسأله باعث شد تا
«هم اندیشی بهره وری و برنامه حکمرانی توسعه پایدار» از سوی وزارت نیرو،
جهادکشاورزی ، سازمان حفاظت از محیط زیست و بانک کشاورزی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر و
با همت مرکز تحقیقات مهندسی صنایع و بهره برداری تدوین شود، برنامهای که در قالب
یک بیانیه به گوش عموم رسیده است.
این بیانیه بهانه روزنامه «ایران» برای گفتوگو با دکتر رضا مکنون دبیر علمی
نشست حکمرانی توسعه پایدار است.
چرا اسم این نشست «حکمرانی پایدار منابع آب»
گذاشته شد؟
مفهوم حکمرانی در اینجا به مجموعه کارهای بخش دولتی و خصوصی و تمام کسانی که
دست اندر کار آب هستند، ناظر است و به این مسأله میاندیشد که امور از سیاستگذاری،
برنامهریزی، اجرا و سرمایهگذاری بهگونهای اداره شود که منجر به تأمین آبی شود
که هم برای این نسل رفاه بیاورد هم برای نسل آینده. بیانیه، 32 بند دارد و این
بندها در سه، چهار سرفصل اصلی است. هر فصل چند ماده دارد راجع به خود منابع آب و
اینکه اصلاً آب در ایران چقدر است؟ چقدر اجازه داریم استفاده کنیم؟ آیا این آب به
مناطق مختلف سرزمین ربط دارد یا ندارد؟
ایران چقدر آب دارد؟
آب در ایران محدود است. ایران جزو کشورهای خشک و نیمه خشک است؛ نباید الگوی
کشورهای پر آب مثل شمال اروپا در آن به کار رود. همچنین منابع آب ایران از بالا دست
هم تحت تأثیر است. تغییر اقلیم، شرایط را تغییر داده است. باید به خاطر داشته باشیم
که بارش در ایران کم شده است. البته ما از نظر بارش هنوز افت آنچنانی نداریم اما
دما در ایران نیم درجه افزایش پیدا کرده است. پیشبینیها این است که ایران تا یک
یا یک و نیم درجه در طول سالهای آینده گرم خواهد شد. افزایش دما باعث افزایش تبخیر
میشود. بنابراین ما باید روی تبخیر در آینده حساب کنیم که بیشتر آب تبخیر می شود.
دوم اینکه هر کاری مثل کشاورزی و... را تا به حال در آب و هوای خنک تری انجام
میدادیم، از این به بعد آب بیشتری میخواهد. ما در حال حاضر تحت فشار تغییر اقلیم
در بعد کاهش بارش، افزایش تبخیر و تغییر الگوی بارش هستیم.
تغییر الگوی بارش یعنی چه؟
الان در ایران بارانهای زیر ده میلیمتر زیاد شده است که تقریباً ارزش آنچنانی
ندارد. به این باران، باران «غیر مؤثر» میگوییم. اینها همه دست به دست هم داده و
در سه، چهار سال اخیر 42 درصد از آبهای رودخانههای ما کم شده است. همچنین خیلی از
دریاچههای ما هم از جمله بختگان، پریشان، هامون، ارومیه و مهارلو خشک شده است. این
خشکی همهاش به دلیل این نیست که باران 3 درصد کم شده است. بارانهای ما کوچک است.
از سوی دیگر نسبت به سالهای پیش 150 درصد باران هم دیگر روی زمین نمیماند.
به دلیل همان ریز بودن باران؟
بله. به زمین نمیرسد. یعنی ممکن است که اصلاً جمعیت انسانی متوجه بارش نشود.
از سوی دیگر تبخیر بالا رفته و سطح زیر کشت در ایران افزایش یافته است. این مسأله
خود به خود تبخیر را بیشتر میکند. شهرها بزرگتر و جمعیت زیادتر شده است. ما قبلاً
در ایران حدود 400 میلیارد متر مکعب در سال بارش داشتیم. برآورد قبلی میگفت که ما
270 میلیارد تبخیر داشتیم که 130 میلیارد متر مکعب آن روی زمین میآمد که یا زیر
زمین میرفت یا توی رودخانه ها. تا اینجا طبیعی بود. الان این ارقام تغییر کرده،
البته آن 400 میلیارد تقریباً هنوز همان است. متوسط ده، بیست سال گذشته 400 میلیارد
مترمکعب بوده است اما متوسط 130 میلیارد مترمکعب کم شده است. 130 الان با آخرین
برآوردها در 5 سال اخیر، 104 میلیارد متر مکعب شده است. بنابراین 30 میلیارد کاهش
یافته که عدد کمی نیست، یک چهارم آب کل ایران میشود. الان ما باید با 104 زندگی
کنیم. ما تا به حال برای 110 -120- 130 برنامهریزی میکردیم. حالا از این به بعد
باید برای 104 برنامهریزی کنیم. الان در دنیا به این نتیجه رسیدهاند که اگر 20
درصد منابع آبی مصرف شود آن کشور امن است. این مسأله تقریباً در کشور ما امکان پذیر
نیست. گفتهاند اگر تا 40 درصد مصرف شود آن کشور وارد بحران میشود. ما الان 85
درصد مصرف داریم. در دنیا تنها رقم مصرف دو کشور بالاتر از 40 درصد است اول ایران و
بعد هم مصر. تازه مصر 50 درصد و خردهای است. یعنی بزرگترین چیزی که الان ایران را
تهدید میکند ما هستیم که از منابع بسیار بیشتر از آن که امن و ایمن بوده، استفاده
میکنیم!
این بیانیه چه نسخهای برای رهایی از این
تهدید دارد؟
این بیانیه در 9 بند میگوید باید تجدید نظری در منابع آب کنیم و حداکثر مصرف
خود را به حدود 40 درصداز میزان آب قابل دسترس یعنی 104 میلیارد متر مکعب
برسانیم.
ما با این آب باید چه کار کنیم؟
بخش دوم این بیانیه 9-8 بند دارد که بسیار کلیدی است و به ما میگوید با این
آب باید چه کار کنیم. ما اسمش را گذاشتیم «الگوهای توسعه».
آیا الگوی جدیدی برای توسعه در ایران انتخاب
شده است؟
باید از کشاورزی شروع کنیم. بزرگترین بخشی است که منابع آب را مصرف میکند. ما
در حال حاضر محصولات «پر آب بر» را تولید میکنیم. روی این روش باید تجدید نظر کرد.
باید این سؤال را از خود بپرسیم که ارزش محصولاتی که داریم با این آب تولید میکنیم
چقدر است یعنی از هر متر مکعب آبی که مصرف میشود چقدر پول به دست میآوریم؟
در آمد ایران از هر مترمکعب آب چقدر
است؟
کشاورزی در ایران از هر مترمکعب آب 40سنت درآمد کسب میکند.
رقم بینالمللی و ارزش واقعی درآمد از یک متر
مکعب آب چقدر باید باشد؟
در دنیا دو و نیم دلار.
چقدر هزینه تأمین آب شیرین میشود که برای ما
40 سنت درآمد دارد؟
اگر بخواهیم آب را از دریای خزر یا دریای عمان شیرین کنیم هر متر مکعب 5 تا 6
هزارتومان میشود.
دریاچه ارومیه قربانی سدسازی شد. سدهایی که
بیش از هرچیز برای زمینهای کشاورزی و تأمین برق ساخته میشوند. الان متوسط درآمد
ما از زمینهای کشاورزی ارومیه هم به همین میزان است؟
ما در ارومیه الگوی بدتری انتخاب کردیم. در صورتی که باید بهتر از سایر نقاط
ایران باشد. الان از هر متر مکعب آب ارومیه، 17 سنت درآمد داریم.
چرا نه مردم و نه برخی مسئولان ارزش واقعی آب
را در سرزمینی که سیستم قنات داشته که نشان میدهد سرزمین خشکی است نمیدانند. الان
دریاچه ارومیه به عنوان دومین دریاچه شور جهان خشک شده ولی هنوز مسئولان استانی
اعتقاد دارند که دومین استان پر آب بعد از خوزستان است و به کشاورزان محصولات پر
آب مثل کاشت صنوبر را توصیه میکنند؟
آذربایجان غربی جزو استانهای پر آب بود اما الان دیگر نیست. مسألهای که
خیلیها نمیدانند این است که اول دریاچه خشک میشود و بعد هم یکی یکی سفرههای رو
زمینی و زیرزمینی. از طرفی میزان باران ارومیه 380میلیمتر در سال است و متوسط باران
ایران 250 میلیمتر.
ë مسئولان و مجریان طرح به این مسأله که میزان بارش ارومیه 380 میلیمتر است
توجه میکنند اما متوجه این قضیه نیستند که پر آبترین حوزه ایران دارد خشک
میشود.
همین مسأله نشان میدهد که ما در ارومیه بدترین الگو را نسبت به کل ایران
انتخاب کردیم. بخشی از ایران که آب ندارد، کشتی هم در آن نمیشود. 49 درصد وسعت
ایران این ویژگی را دارد که ما به آن کویر میگوییم ولی نقاط دیگری که آب داشتند
باید طوری استفاده میکردیم که این آب هر سال در چرخش باشد.
آژیر قرمز دریاچه ارومیه در 8-7سال گذشته
بلندترین صدا را داشته است. کارشناسان مدام از لزوم تغییر الگوی کشت و مکانیزه کردن
آن سخن گفتهاند. اعتبارها گذاشتهایم. بیش از 30 طرح را برای آن اعلام کردهایم
اما تغییر محسوسی ایجاد نشده است. الان شما از تغییر الگوی کشت و تغییر محصول در کل
کشور، کشت فرامنطقهای و... سخن به میان میآورید. تغییری که بدون شک به بحرانهای
اجتماعی دامن میزند. ما در یک حوزه کوچک مثل ارومیه تا به امروز ناموفق بودهایم
آیا برنامه حکمرانی میتواند از موانع رد شود و طبیعت و منابع طبیعی ایران را به یک
حالت مطلوب و امن برساند؟
نکتهای که شما میگویید بسیار دقیق است. آب تنها مسألهای فنی نیست که من به
عنوان یک مهندس آب بگویم اینجا سد بزنید، اینجا چاه بزنید، مشکل حل میشود. پشت این
طرحها مسائل اجتماعی وجود دارد. وقتی ما سد را احداث کردیم برای مردم یک حق ایجاد
کردیم که شما آب دارید. کشاورز میگوید من که رشتهام آب نبود. چه میدانستم. اینجا
قبلاً آبی میآمد و به رودخانه میرفت. بخشی از آن را ما استفاده میکردیم. اما شما
سد زدید گفتید ما حقابه داریم. رفتیم و کاشتیم. حالا شما میگویید نکار، ما چه
گناهی داریم!
حکمرانی چه پاسخی برای آنها
دارد؟
در برنامه ارومیه تصویب شده که مردم گناهی ندارند، بنابراین باید پول آنها و
خسارت آنها را داد.
ë البته این بحران با توجه به آنچه در بیانیه حکمرانی آمده به ارومیه ختم
نمیشود!
الان بحران به وجود آمده است. ما ایران را به 30 کشور تبدیل کرده ایم. هر
استان برای خودش یک کشور شده که در مقابل کشور دیگر(استان) قرار گرفته است. اصفهان
فکر میکند باید با خوزستان و یزد دعوا کند. سرچشمه این آب در چهارمحال است آیا همه
آب باید در چهارمحال خرج شود؟ آیا اصفهان و یزد باید خشک شود یا برعکس این استانها
هرکاری که دلشان میخواهد میتوانند انجام دهند؟! خداوند این سرزمین را تقسیم کرده
است، یک جا پر آب یک جا کم آب. ما نمیتوانیم با روشهای مصنوعی بگوییم که آبی هست
برای همه است. همینطور ریخت و پاش کن. الان کشاورزی فقط باید به سوی گلخانهای
برود. باید به سرمایهگذار گفت از هر مترمکعب آب 2 تا 2 و نیم دلار درآمد داشته
باشد وگرنه نمیتواند هرطور که دلش خواست این آب را هدر بدهد. الان تبخیر در کویر 3
متر است ما نمیتوانیم این آب را به کویر ببریم و کشاورزی کنیم. باقی ایران هم
نابود میشود.
یعنی همان اتفاقی که الان دارد میافتد!
علاوه بر آن کویر ما پر از معدن است و معدن هم آب براست. بسیاری از انتقال آبها به
اسم شرب و کشاورزی تصویب میشود اما صرف صنایع میشود. الان شیراز هم برنامه جدی
برای معادن دارد اما کشاورزیاش در حال نابود شدن است. اینجا باید چه کار
کرد؟
معادن آب بر هستند ولی نباید بگوییم از خیرش بگذریم. در دنیا طبیعت سه -چهار
کشور معدن و نفت دارد. نفت دارد تمام میشود یا بایکوت. ولی معادن هنوز هستند.
کشورهایی مثل استرالیا هستند که پاکترین الگوی معادن را دارد و پول هم در می
آورند.
راهکار شما برای داشتن معادن پاک
چیست؟
خیلی روشن است. دیگر نباید معادن رو باز داشته باشیم. باید به سمت معادن بسته
رفت. نباید چون ارزان است به سمت هر الگویی برویم. آبی که معادن استفاده میکنند
باید چند بار بازیافت شود. الان در استرالیا اگر معدنی کمتر از مقدار مشخص تولید
کند مالیات مضاعف میدهند.
چیزی که در ایران نیست؟
معدن دار باید برود و خودش را درست کند. مالیات الکی نگذاشته اند که پدر مردم
را درآورند. مالیات را براساس تکنولوژی بازار مشخص میکنند. بنابراین دیگر نمیشود
ریخت و پاش کرد. معدن دار باید خودش را اصلاح کند وگرنه باید مالیات مضاعف بدهد.
بنابراین معادن در مناطق حفاظت شده که هیچ، خارج از این معادن هم نباید ریخت و پاش
کنند. قرار نیست ما مملکت را نابود کنیم. با این الگو که پیش رفتهایم، آبش دارد
تمام میشود. نفتش هم دارد تمام میشود. بعد معادن هم تمام میشود. بچههای ما باید
چه کار کنند؟ چرا آب را یکبار مصرف کردهایم.
الان بسیاری از استانها به سمت کشت گیاهان
دارویی رفتهاند و مسئولان، کشاورزان را تشویق میکنند به سمت کشت گیاهان دارویی
بروند. آیا این برنامه موفق میشود یا مثل خروج دام که وعدههایش محقق نشد و دوباره
دامداران را به جای اول برگرداند، کشاورزان را به سمت کشت اول بر نمیگرداند؟ برای
مثال ما در شیراز و اصفهان در دل کویر کشت برنج داریم و هنوز هشدارها به جایی
نرسیده.
قطعاً کشت برنج درشیراز و اصفهان باید متوقف شود. برنج در همه دنیا در نقاط
پست که آب در آن راه میافتد کشت میشود. این که شما آب را پمپاژ کنی ببری روی کوه
برنج بکاری که نمیشود. اینجاست که باید تجدید نظر کرد. کشاورزی در کویری که تبخیرش
بالاست یعنی ضرر. ما چقدر باید گندم بکاریم که به «خودکفایی» برسیم. امکان ندارد ما
بتوانیم تمام گندم مورد نظر خود را در ایران تولید کنیم. آب مورد نظر برای خودکفایی
گندم یک و نیم برابر تمام آب موجود در کشور میشود. هر یک متر مکعب یک کیلو گندم
میدهد. بنابراین باید به سمت الگوی کشورهای خشک رفت. محصول کم آب بر را در کشور
خود کاشتند و رفتند در کشورهای اطراف که آب زیادی دارد گندم کاشتند.
ایران اگر بخواهد چنین الگویی را اجرا کند
باید به سمت کدام کشور برود؟
در شمال ایران کشورهای پر آبی وجود دارند که از انگلستان تا عربستان و ترکیه
گندم مورد نظر خود را در آن کشت میکنند. یکی همین قرقیزستان. زمین خریدند و محصول
کاشتند. به ما هم در آفریقا، گرجستان و قزاقستان پیشنهاد شده است.
آفریقا؟
بله کنیا. ما میتوانیم در برخی از این کشورها که فقیر هستند و از خدا
میخواهند که شما در کشور آنها سرمایهگذاری کنید، باران و آب دارند سرمایه گذاری
کنیم. در آذربایجان و گرجستان باران بسیاری زیادی دارد. جمعیت کم است. سرمایه
گذارها میتوانند به آنجا بروند و تمام نیاز آذربایجان شرقی را در گرجستان تأمین
کنند.
کشاورزان که بیکار میشوند چه کار
کنند؟
باید در شغلها تجدید نظر کنیم. باید به سمت توسعهای برویم که خیلی به منابع
آبی متکی نباشد. الان در صنعت در یک متر مکعب آب 26 دلار درآمد دارد. تعداد شغلی که
ایجاد میکند بیشتر از کشاورزی است. اما به صورت جدی وارد ماجرا نشدیم. البته باید
بازار آن را در دنیا پیدا کنیم. توریسم آب کمی میخواهد. توریسم در ژاپن از هر متر
مکعب آب 150دلار درآمد دارد. توریسم که دیگر آب نمیخواهد. در نهایت روزی یک بار
دوش میگیرد. همه هتل هایشان را هم هتل سبز کردهاند. فاضلابش را هم بازیافت
میکنند. تازه هتلها را به حداقل مصرف رساندهاند. بنابراین باید مشاغل جایگزین
برای مردم ارومیه که به مراتب بتواند ثروت بیشتری آورد، ایجاد کرد.
یعنی الان مصرف آب در صنعت نرمال و علمی
است؟
نه ما در همین شرایط هم میگوییم صنعت باید خودش را «پاک» کند و سبز بشود.
بنابراین صنایع هم باید صددرصد فاضلاب را تصفیه و بازیافت کنند. یکی دیگر از بندهای
حکمرانی اصلاً الگوی توسعه در کشاورزی، صنعت و خدمات است. این الگو باید متناسب با
نقاط مختلف کشور انتخاب شود. دیگر نباید الگوی پرآب را در جایی که تبخیرش بالاست
استفاده کنیم. میتوانیم صنایع کم آب بر را برای این مناطق تعریف کنیم، مثل صنایع
الکترونیک. در یزد بهترین جواب را میدهد.
این بیانیه در حد حرف و کاغذ میماند یا به
صورت ریز و جدی وارد ماجرا میشود؟
وارد شدهایم. الان در بیخ گوش ما در کرج زمینهای کشاورزی گلخانهای درست
کردهاند. از هر هکتار 400 تن برداشت دارند. در زمینهای عادی 30 تن
میگیریم.
بنابراین شما روش گلخانهای را الگوی درست
کشاورزی ایران میدانید؟
بله. به طور جد باید به سمت گلخانهای کردن کشاورزی برویم. البته وزیر جهاد
اعلام کردهاند که در برخی از محصولات فقط زمان کشت محصول جا به جا میشود.
گلخانهای کردن درآمد کشاورزی ما را بالا میبرد چون تولیدش 8 برابر میشود. کدام
کشاورز میگوید من نمیخواهم.
کشاورز میگوید من پولی برای سرمایهگذاری
ندارم!
اینجا باید بانکها وارد ماجرا شوند، مثلاً بانک کشاورزی یک فهرست میدهد برای
فلان منطقه و میگوید من فقط برای این محصولات با این الگو وام میدهم. وزارت
بازرگانی میگوید اگر این محصول را بکاری من صادر میکنم و صادراتش را تضمن میکند.
بانک میگوید اگر شما از هر متر مکعب 2یا3دلار درآمد داشتی من سه درصد از وامت را
کم میکنم.
یعنی کشت پاییزه ، بهاره میشود و
برعکس؟
بله. به گفته وزیر با این روش 20درصد کاهش مصرف آب داشته ایم. تکنیکهای زیادی
غیر از عوض کردن الگوی کشت وجود دارد. ما به روش سنتی عادت کردهایم و این روش
درآمدی برای ما ندارد. الان تمام کشاورزی ما شاید زیر 15درصد تولید ناخالص ملی را
تأمین میکند. صنعت ما 2میلیاردمتر مکعب آب مصرف میکند و 25درصد درآمد ناخالص ملی
را تشکیل میدهد.
شما بحث صنایع الکترونیک را در استان کویری
مثل یزد پیش کشیدید. یزد هم جزو استانهایی است که چشم به آب چهارمحال و بختیاری و
خوزستان دارد. بخشی از مشکلات امروز این استان از جمله همین ریزگردهای خوزستان و
لرستان ناشی از سدسازی و انتقال آب به مناطق کویری کشور است آیا صنایع کم آب بر
میتواند جای معادنی را که صنایع آب بر هستند بگیرد؟
صنایع در خیلی جاها میتواند جایگزین آلترناتیو کشاورزی بشود، آب کمتری هم
مصرف میکند و درآمد بیشتری هم دارد. در برخی نقاط کشاورزی پیشرفته میتواند الگو
باشد. صنایع هم باید خودش پول آب را بدهد وگرنه اگر بخواهیم با پول مملکت آب شیرین
را از کنار دریای عمان بیاوریم مرکز ایران میشود همین شرایط امروز؛ تا زمانی که
قیمت آب «صفر» است میروند سراغ محصولی که میزان آبش اهمیت ندارد. چون ارزش آب را
حساب نکردهایم. اما اگر بگوییم که این آب هر متر مکعب 7 هزارتومان است که از جیب
ملت ایران پرداخت میشود آن وقت این سؤال پیش میآید که به چه مناسبتی باید این پول
پرداخت شود؟ هرجایی که میگوییم پول حکومت، یعنی پول مالیات مردم. چرا ما باید پول
بدهیم که برای 1200خانوار در نقطهای صعبالعبور آب ببریم، در حالی که با یک دهم آن
پول میتوان آنها را در نقطه دیگری سر و سامان داد؛ به طور جد باید بایستیم و
بگوییم این غلط است. ما داریم جیب ملت را خالی میکنیم. همین الان چند طرح از جمله
یک سد وجود دارد که از نظر کارشناسی رد شده ولی متأسفانه دوباره روی میز مذاکره
آمده است. ما حساب کردیم برای ساخت این سد هر خانوار ایرانی باید 15 هزار تومان
بدهد. برای چی؟ میگویند چون در بودجه گذاشتیم! این بودجه مال کیه؟ دولت که خودش
پول ندارد. مینویسند در ردیف بودجه. بودجه را یا از مالیات میگیریم یا از فروش
نفت. بنابراین هرجا که میگوییم از بودجه عمومی یعنی از جیب تمام ملت ایران. این
مسأله باید حل شود، نباید هر جایی از جیب ملت برداشت کرد.