شهيد مطهري در کتاب «آينده انقلاب اسلامي» {گزيده اي از سخنراني ها، يادداشت ها و مصاحبه هاي شهيد مطهري در دانشکده الهيات و...} عوامل تداوم انقلاب اسلامي را سه عامل برشمرده است که در ادامه خلاصه اي از آن تقديم تان مي شود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، شهيد مطهري در کتاب «آينده انقلاب اسلامي» {گزيده اي از سخنراني ها، يادداشت ها و مصاحبه هاي شهيد مطهري در دانشکده الهيات و...} عوامل تداوم انقلاب اسلامي را سه عامل برشمرده است که در ادامه خلاصه اي از آن تقديم تان مي شود.

1- در مسير عدالت خواهي

اگر ما واقعاً اذعان کرديم به اين که انقلاب ما يک انقلاب ماهيتاً اسلامي بوده يعني عدالت خواهانه بوده ولي عدالت اسلامي؛ آزادي خواهانه بوده [ولي] آزادي اسلامي؛ استقلال خواهانه بوده [ولي] استقلال اسلامي؛ يعني همه اين ها را جامعه ما در ضمن اسلام مي خواست، تمام ارزش هاي عالي را جامعه ما در سايه و ظلّ اسلام و توأم با معنويت اسلامي خواسته، آينده اين انقلاب آن وقت محفوظ خواهد بود و اين انقلاب آن وقت تداوم پيدا خواهد کرد که اولاً مسير عدالت خواهي را براي هميشه ادامه بدهد يعني دولت هاي آينده واقعاً و عملاً در مسير عدالت اسلامي گام بردارند، براي پر کردن شکاف هاي طبقاتي اقدام کنند، تبعيض ها را واقعاً از ميان ببرند؛ جامعه توحيدي به مفهوم اسلامي، جامعه بي طبقه به مفهوم اسلامي نه جامعه بي طبقه به مفهومي که ديگران مي گويند ـ که ميان اين ها از زمين تا آسمان تفاوت است ـ ايجاد کنند...

اگر عدالت فراموش شود

والّا اگر عدالت فراموش شود انقلاب شکست مي خورد چون اصلاً ماهيت اين انقلاب ماهيت عدالت خواهانه بوده است. راه آينده ما همان راه گذشته ماست که انقلاب طي کرده، راه عدالت اجتماعي در ظلّ اسلام ـ و آزادي و استقلال در ظلّ اسلام ـ واقعاً نبايد در دولت اسلامي ظلمي واقع شود، واقعا نبايد اجحافي به حق کسي بشود. به حق يک مجرم هم نبايد اجحاف شود ولو يک مجرم مستحق القتل.

2ـ احترام به آزادي ها

ثانياً بايد ما به آزادي ها به معني واقعي در آينده احترام بگذاريم يعني اگر دولت اسلامي، جمهوري اسلامي، حکومت اسلامي بخواهد زمينه اختناق را به وجود بياورد قطعاً شکست خواهد خورد. البته آزادي غير از هرج و مرج است. آزادي به معني معقول. هر کسي در درجه اول فکرش بايد آزاد باشد، بيان و قلمش بايد آزاد باشد. اما فکر آزاد باشد يعني اگر کسي واقعاً منطقي و فکري دارد فکر خودش را بگويد. اتفاقاً تجربه هاي گذشته نشان داده است که هر وقت در جامعه ما نوعي آزادي فکري بوده ـ ولو از روي سوء نيت هم بوده است ـ اين امر به ضرر اسلام تمام نشده بلکه به سود اسلام تمام شده است مشروط به اين که ما هم حرف خودمان را بزنيم نه اين که آن ها حرفشان را بزنند ما سکوت کنيم و حرف خودمان را نزنيم.بگذاريد آن ها درباره اقتصادي که خودشان مطرح مي کنند حرفشان را آزادانه بزنند ما هم حرف خودمان را آزادانه بزنيم. بگذاريد آن ها تفسير خودشان را درباره انسان، تاريخ و جامعه آزادانه بگويند ما هم حرفمان را بزنيم و در اين زمينه است که اسلام بيشتر رشد مي کند. والّا اگر ما جلوي فکر را بگيريم اسلام و جمهوري اسلامي را شکست داده ايم. ولي اين غير از مسئله اغفال و اغواست. اغفال و اغوا يعني کاري توأم با دروغ، تبليغات دروغين کردن. مثلاً آيه يا جمله اي مطرح است، انسان اين سرش را ببُرد آن سرش را هم ببُرد و قسمتي را اضافه کند، بعد بيايد همان را در ميان مردم بگويد. يا از مسائل تاريخي قسمت هايي را بگويد قسمت هايي را حذف کند.

اغفال کردن هيچ وقت نمي تواند آزاد باشد

دروغ گفتن و اغفال کردن هيچ وقت نمي تواند آزاد باشد. اين که در اسلام خريد و فروش کتب ضَلال حرام است و اجازه نشرش هم داده نمي شود، کتب ضلال يعني کتب اغفال، کتابي که اساسش بر دروغ گويي است. مثلا نويسنده تاريخ را تحريف مي کند يا چيزي را به صورت علمي مي گويد در صورتي که وقتي جلوي يک عالم مي گذاريم معلوم مي شود او حتي علم را تحريف کرده است.

استقلال فکري و فرهنگي

پس آينده ما آن وقت محفوظ خواهد ماند که عدالت را حفظ کنيم، آزادي را حفظ کنيم، استقلال را حفظ کنيم، استقلال سياسي، استقلال اقتصادي، استقلال فرهنگي يا استقلال فکري، استقلال مکتبي. من روي مسئله استقلال سياسي و استقلال اقتصادي بحثي نمي کنم ولي روي مسئله استقلال فکري و استقلال فرهنگي و به تعبير خودم استقلال مکتبي مايلم زياد تکيه کنم.

3ـ حفظ استقلال مکتبي


انقلاب ما وقتي پيروز خواهد شد که ما مکتب و ايدئولوژي خودمان را به دنيا معرفي کنيم يعني جمهوري اسلامي ايران آن وقت موفق خواهد شد که بر اساس يک تز، يک ايدئولوژي که همان ايدئولوژي اسلامي است ادامه پيدا کند. اگر اين مکتب و ايدئولوژي، اسلامي محض باشد ـ يعني اگر استقلال مکتبي داشته باشيم، واقعاً آن چه که از اسلام خودمان است همان را بيان کنيم، خجلت و شرمندگي در مقابل ديگران نداشته باشيم ـ ما در آينده موفق خواهيم بود. اما اگر بنا بشود که يک مکتب التقاطي به نام اسلام درست کنيم، برويم ببينيم که فلان فرد، فلان گروه، فلان مکتب چه مي گويد، يک چيزي از مارکسيسم بگيريم يک چيزي از اگزيستانسياليسم بگيريم يک چيزي از سوسياليسم بگيريم يک چيزي هم از اسلام بگيريم بعد يک آش شله قلمکاري درست کنيم و بگوييم اين است مکتب اسلام، اين براي مدت موقت ممکن است مفيد واقع شود ولي براي هميشه نه.

بخش هايي از کتاب «آينده انقلاب اسلامي» صفحات 94 تا 97
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.