هر شب با قرآن/ ده نکته دربارۀ حق

بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به تفسیر نور، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

سوره 13. رعد آیه 17
أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَالَتْ أَوْدِیةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَداً رَّابِیاً وَمِمَّا یوقِدُونَ عَلَیهِ فِی النَّارِ ابْتِغَآءَ حِلْیةٍ أَوْ مَتَعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کذَ لِک یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَآءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْکثُ فِی‌الْأَرْضِ کذَ لِک یضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ
خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودخانه‌ها به اندازه (ظرفیت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را بر خود حمل کرد. و از (فلزّات) آنچه که در آتش بر آن می‌گدازند تا زیور یا کالایی بدست آرند، کفی مانند کفِ سیلاب (حاصل شود.) اینگونه خداوند حق و باطل را (بهم) می‌زند. پس کف (آب) به کناری رفته (و نیست شود) و امّا آنچه برای مردم مفید است در زمین باقی بماند. خداوند اینگونه مثال‌ها می‌زند.


در این آیه دو مثال برای معرّفی باطل ذکر شده است، یکی مثال کفی که بر روی آب ظاهر می‌شود و دوم کفی که هنگام ذوب فلزات، روی آنها را می‌پوشاند.
باطل همچون کف است، زیرا: 1. رفتنی است، 2. در سایه حقّ جلوه می‌کند، 3. روی حقّ را می‌پوشاند، 4. جلوه دارد، ولی ارزش ندارد. نه تشنه‌ای را سیراب می‌کند نه گیاهی از آن می‌روید، 5. با آرام شدن شرایط محو می‌شود، 6. بالانشین پر سر وصدا، امّا توخالی و بی‌محتوی است. چنانکه در آیات دیگر نیز بر این امر تأکید شده است:
«بل نقذف بالحقّ علی الباطل فیدمغه»( انبیاء، 18)، با حقّ بر سر باطل می‌کوبیم.
«یمح اللَّه الباطل»( شوری، 24)، خداوند باطل را محو می‌کند.
«و ما یبدی‌ء الباطل و مایعید»( سبأ، 49)، باطل در دنیا و آخرت محو و نابود است.
«انّ الباطل کان زهوقا»( اسراء، 81)، همانا باطل رفتنی است.
«جاء الحقّ و زهق الباطل»( اسراء، 81)، حقّ آمد و باطل رفت.
تمثیل، مسائل عقلی را محسوس و راه رسیدن به هدف را نزدیک می‌نماید، مطالب را همگانی و لجوجان را خاموش می‌سازد، لذا قرآن از این روش بسیار استفاده نموده است.

چند نکته
1- فیض الهی جاری است وهرکس به مقدار استعدادش بهره‌مند می‌شود. «اودیة بقدرها»
 2- تلاش برای ساخت وسایل ضروری(متاع) یا رفاهی(حِلیة) ممدوح است. «یوقدون علیه فی النّار»
 3- در کورهٔ حوادث است که ناخالصی‌ها معلوم و حقّ و باطل ظاهر می‌شود. «یوقدون علیه... زبدٌ مثله»
 4- وجود باطل، اختصاص به مکان و زمینهٔ خاص ندارد. (کف، هم بر روی سیل سرد و هم بر روی فلزات گداخته ظاهر می‌شود.) «زبد مثله»

 5 - سرچشمه باطل، ناخالصی‌هایی است که حقّ و حقیقت بدان آلوده شده است. «یضرب اللَّه الحقّ و الباطل»
 6- حقّ و باطل با هم هستند، امّا سرانجام، باطل رفتنی است. «فیذهب جُفاءً»
 7- نفع مردم در حقّ است. «ما ینفع النّاس»
 8 - حقّ ماندنی است. «فیمکث فی الارض»
 9- هر ثروت، دانش، دوست و یا حکومتی که برای مردم مفید باشد، ماندنی است. «ما ینفع النّاس فیمکث فی الارض»
 10- آنچه از سوی خداوند نازل می‌شود، همچون باران خالص وحقّ است، لیکن همین که با مادیات درآمیخت، دچار ناخالصی وزمینهٔ پیدایش کف و باطل می‌شود. «انزل من السّماء ماءً»

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار