وقتی سفیر آمریکا علیرغم خطرها و تهدیدها، به شهر "حماء" رفت، جایی که کشتار نسبتا معروف سال 1982 را به خود دیده بود. او قصد داشت در آنجا، همراهی و همدلی آمریکا با دموکراسی‌ خواهان معترض به اسد را ابراز دارد. وارد شهر که شد، مردم حماء خودروی حامل وی را غرق گُل کردند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛"هیلاری رودهام کلینتون" وزیر اسبق امور خارجه آمریکا در کابینه اول باراک اوباما و همسر "بیل کلینتون" چهل و دومین رئیس‌جمهور آمریکا است. کلینتون که نتوانست در سال 2008 میلادی نامزدی حزب دموکرات را برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری به دست آورد، به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات سال 2016 میلادی در نظر گرفته می‌شود. کلینتون در سال 2016 میلادی، 69 ساله خواهد شد و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد در صورتی که بخواهد وارد عرصه انتخابات شود و به عنوان نخستین رئیس‌جمهور زن آمریکا انتخاب شود، از حمایت قابل‌توجهی در میان دموکرات‌ها برخوردار خواهد بود.


چشم و گوش آمریکا برای ارتباط با معارضین سوریه که بود؟

هیلاری پس از ترک پست خود در وزارت خارجه آمریکا، در 10 ژوئن 2014 کتاب خاطراتش را تحت عنوان "انتخاب‌های سخت" منتشر کرد. این کتاب به موضوعاتی همچون کشته شدن اسامه بن‌لادن، سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، انقلاب‌های عربی، سیاست‌های مرتبط با ایران و کره شمالی، افزایش قدرت چین و روابط با متحدان آمریکا می‌پردازد.

فهرست کتاب انتخاب‌های سخت به شرح زیر است:

یادداشت نویسنده

بخش اول: شروع تازه

(1) 2008: گروه رقبا

(2) استراتژی "انتهای مه‌آلود": قدرت هوشمندانه (اصطلاح سیاسی)

بخش دوم: آن‌سوی اقیانوس آرام

(3) آسیا: نقطه اتکاء

(4) چین: آب‌های کشف‌نشده

(5) پکن: ساز مخالف

(6) برمه: ملکه و سرداران‌اش

بخش سوم: جنگ و صلح

(7) افغانستان-پاکستان: موج خروشان

(8) افغانستان: پایان بخشیدن به جنگ

(9) پاکستان: افتخار ملی

بخش چهارم: در میانه امید و تاریخ

(10)اروپا: روابط تحکیم‌ساز

(11) روسیه: شروع دوباره و پسرفت

(12) آمریکای لاتین: دموکرات‌ها و عوام‌فریبان

(13) آفریقا: جنگ یا پیشرفت؟

بخش پنجم: تحول

(14) خاورمیانه: راه پرنشیب و فراز صلح

(15) بهار عربی: انقلاب

(16) لیبی: همه اقدامات لازم

(17) بنغازی: زیر آتش حمله

(18) ایران: تحریم‌ها و رازها

(19) سوریه: عارضه نابکار (غده چرکین)

(20) غزه: تشریح آتش‌بس

بخش ششم: آینده مورد انتظار ما

(21) تغییرات نامساعد جوی: درد مشترک همه ما

(22) مشاغل و انرژی: میدان متعادل بازی (اصطلاح سیاسی)

(23) هائیتی: فاجعه و بازسازی

(24) کشورداری در قرن 21: دیپلماسی دیجیتالی دنیای شبکه‌ای امروز

(25) حقوق بشر: موخره امر ناتمام

فصل نوزدهم کتاب به بیان خاطرات کلینتون با موضوع بحران سوریه می‌پردازد که این فصل، "سوریه: غده چرکین" نام دارد. گروه بین‌الملل مشرق قصد دارد طی روزهای آتی متن کامل فصل مربوط به سوریه در کتاب "انتخاب‌های سخت" را در چند شماره منتشر کند.

چشم و گوش آمریکا برای ارتباط با معارضین سوریه که بود؟
هیلاری کلینتون در کنار کتاب تازه‌منتشرشده "انتخاب‌های سخت
"

بخش اول/فصل سوریه: غده چرکین

"تاریخ، قضاوتش جدی و غم‌انگیز است و چنانچه ما نیز امروز مسیر درست را انتخاب نکنیم، به سختی و جدیت در مورد ما قضاوت خواهد کرد". به یاد دارم که این جمله را کوفی عنان در اجلاس وزرا، در سالن کاخ ملل در ژنو گفت. آن موقع، اواخر ژوئن 2012 بود و او امید بسیاری به پایان خونریزی داخلی در سوریه داشت. مرد غنایی که همیشه با متانت سخن می‌گفت، هفتمین دبیر کل سازمان ملل -از سال 1997 تا 2006- و برنده جایزه صلح نوبل بود و حالا می‌شد علائم فشار ناشی از مذاکرات سنگین درباره سوریه را در او احساس کرد.

در آن جلسه خطاب به ما گفت: "در مجموع، معتقدم که شما پتانسیل مدیریت این فاجعه عظیم و تغییر مسیر این بحران را دارید. همین که امروز اینجا هستید، نمایانگر این است که در خود این مدیریت و توان را دیده‌اید". اما خود نیز به خوبی می‌دانست که سوال بزرگی در ذهن همه ما است: حالا چه نوع مدیریتی را باید اعمال کنیم؟

بحران سوریه در اوایل سال 2011 آغاز شد. مردم سوریه، با الهام گرفتن از انقلاب‌های تونس و مصر به خیابان‌ها آمده بودند تا اعتراض خود را به گوش رژیم دیکتاتور بشار اسد برسانند. نیروهای امنیتی سوریه همچون لیبی، با نهایت خشونت و به ضرب بازداشت‌های جمعی قصد سرکوب کردن مردم را داشتند. لذا جمعی از مخالفان به سلاح پناه برده و عزم خود را برای سرنگونی اسد جزم کردند. این نبرد نابرابر باعث شد که اسد تا ژوئن 2011، یک‌هزار و 300 انسان بی‌گناه شامل کودکان را به قتل برساند (آمارها تا اوایل 2014 خبر از کشته‌ شدن 150 هزار نفر می‌دهد، گرچه معتقدم بسیار کم گزارش شده است و رقم واقعی چیز دیگری است).

در اوایل سال 2010 حدودا یک سال پیش از آغاز بحران سوریه- به اوباما پیشنهاد دادم که "رابرت فورد" دیپلمات کهنه‌کار و با تجربه درباره خاورمیانه و عراق، را به مدت 5 سال به سمت سفیر آمریکا در سوریه برگزیند. تصمیم ساده‌ای نبود؛ چرا که آمریکا به نشانه اعتراض نسبت به رژیم اسد، سفیر خود را از سوریه فرا خوانده بود و اعزام دوباره سفیر می‌توانست به منزله تایید اسد تلقی گردد. اما من در آن زمان گمان می‌کردم (و اکنون هم قویا از انجام آن کار خوشحال‌‌ام) که وجود سفیر ما در سوریه هر چند که اسد دشمن ما باشد می‌تواند بسیار مثمر ثمر واقع گردد. فورد می‌توانست سیگنال‌های مورد نیاز را برای ما ارسال کند و در حکم چشم و گوش ما عمل نماید.

چشم و گوش آمریکا برای ارتباط با معارضین سوریه که بود؟
"کوفی عنان" هفتمین دبیر کل سازمان ملل و برنده جایزه صلح نوبل بود

اوباما به نشانه تایید پیشنهاد من، فورد را در فوریه 2010 برگزید و بر سر راه تایید نهایی وی چالش بسیاری را با سنا گذراند. سنا، مخالف بود. با شخص فورد مشکلی نداشت (کما اینکه رزومه بسیار درخشانی هم داشت) اما با اصل قضیه یعنی انتصاب سفیر در سوریه مخالف بود. پس از کریسمس، این رییس جمهور بود که همزمان با عقب‌نشینی سنا از "قدرت حکومتی" (قدرتی که قانون اساسی به رییس دولت می‌دهد تا در مواردی اما با دفعات محدود از آن بهره ببرد) خود برای انتصاب فورد استفاده کرد. فورد، در ژانویه 2011 درست کمی پیش از آغاز تنش‌ها وارد سوریه شد. اعتراضات در ماه مارس بالا گرفت و نیروهای امنیتی در "درعا" دست به کشتار مردم زدند. اسد ارتش را تقویت کرد. اواخر آوریل بود که ارتش، درعا را محاصره کرد و با استفاده از تانک، خانه‌ها را با خاک یکسان کرد.

آمریکا کشتار مردم سوریه را به شدت محکوم کرد. سوریه هم در پاسخ، اقدام به اذیت و تهدید فورد و دست‌اندرکاران سفارت کرد که نمونه آن ورود غیرقانونی طرفداران اسد به سفارت، شکستن شیشه‌ها، شعارنویسی، و حمله به دفتر فورد بود. اما فورد علیرغم خطرها و تهدیدها، به شهر "حماء" رفت، جایی که کشتار نسبتا معروف سال 1982 را به خود دیده بود. قصد داشت در آنجا، همراهی و همدلی آمریکا با دموکراسی‌خواهان معترض به اسد را ابراز دارد. وارد شهر که شد، مردم حماء خودروی حامل وی را غرق گُل کردند.

از بیمارستان میزبان مجروحین اعتراضات دیدار و تلاش کرد تا اطلاعات بیشتری در مورد معترضین کسب نماید تا با شناخت بیشتر اهداف‌شان، چگونگی ارتباط بعدی با آنها برایش مشخص شود. همان دیدار، رابرت را تبدیل به نفر اصلی ما برای ارتباط با مخالفان اسد کرد. بسیاری از همان سناتورهایی که مانع تایید وی می‌شدند، حالا دیگر با مشاهده شجاعت و فراست او آنقدر به وجد آمدند که صلاحیت او را در اوایل اکتبر امضاء کردند. اقدام رابرت فورد، نمونه ‌دیگری از خطرپذیری یک دیپلمات کارکشته جهت انجام عمل درست در آنسوی دیوارهای سفارت بود.

چشم و گوش آمریکا برای ارتباط با معارضین سوریه که بود؟
"رابرت استیون فورد" سفیر آمریکا در سوریه بین سال‌های 2010 تا 2014

علیرغم اعتراضات بین‌المللی نسبت به اتفاقات سوریه، روسیه و چین قطعنامه معقولانه شورای امنیت سازمان ملل در اکتبر 2011 را وتو کردند، قطعنامه‌ای که عدم رعایت حقوق بشر توسط اسد را محکوم می‌کرد و درخواست تظاهرات مسالمت‌آمیز را مطرح می‌نمود. روسیه از زمان جنگ سرد، روابط سیاسی خود با سوریه را حفظ کرده است. از همان زمان، پایگاه دریایی روسیه در آبهای مدیترانه حافظ منافع سوریه بوده است. علاوه بر این، سالها است که مسیحیان ارتدوکس سوریه وابستگی زیادی به کلیسای ارتدوکس روسیه دارند. لذا (از آغاز) مشخص بود که روسیه تاثیر خود را بر سوریه حفظ نموده و مدبرانه از رژیم اسد حمایت می‌کند.

بشار اسد فرزند "حافظ اسد" است. حافظ در سال 1970 قدرت را به دست گرفت و به عنوان رهبر حکومت سوریه، به مدت 30 سال اداره مملکت را بر عهده گرفت. بشار که چشم‌پزشکی خوانده، با توجه به مرگ ناگهانی برادرش در سال 1994 در حادثه رانندگی، پس از مرگ پدر، جانشین وی شد. "اسماء" همسر وی قبل از اینکه تبدیل به بانوی اول سوریه شود، در امر سرمایه‌گذاری بانکی فعالیت داشت. در تصویری که در سال 2005 از این زوج ترسیم شد، آنها به عنوان جوهره ائتلاف سکولار غربی-عربی معرفی شدند. اما این تصویر، خیالی بیش نبود و امید به داشتن رییس‌جمهوری با افکار جدید، چیزی به غیر از وعده‌های پوچ، سخنرانی‌های دروغ و تاکتیک‌های کثیف برای مردم سوریه به ارمغان نیاورد. همگام با ناآرامی‌های خاورمیانه، این وعده‌های پوچ، مخالفان اسد را بیش از هر زمان دیگر ترغیب به اعلام علنی اعتراضات خود کرد.

اسد و ایادی حکومتش، علوی هستند: یکی از فرقه‌های شیعه که دهه‌هاست (از زمان قیمومیت فرانسه پس از جنگ جهانی اول) بر اکثریت سنی سوریه حکمرانی می‌کند و روابط بسیار خوبی با حکومت ایران دارد. این فرقه، 12 درصد جمعیت کشور سوریه را شامل می‌شود. معترضان، عمدتا سنی هستند که 70 درصد جمعیت کشور را در بر می‌گیرند. علاوه بر سنی‌ها، کردها 7 درصد، مسیحیان 10 درصد، و "دروزها" 3 درصد را به خود اختصاص داده‌اند: فرقه‌ای که از شیعه انشعاب گرفته اما با عناصر مسیحیت، یهودیت و دیگر مذاهب درآمیخته است. یکی از دشوارترین کارهای ما با شروع بحران سوریه این بود که بتوانیم با همین اقشار اپوزیسیون در سطح خطوط مذهبی، جغرافیایی، و ایدئولوژیکی ارتباط برقرار کنیم.

چشم و گوش آمریکا برای ارتباط با معارضین سوریه که بود؟
کلینتون (سمت راست) در ژنو با مخالفان حکومت بشار اسد دیدار می‌کند

در اکتبر 2011، اتحادیه عرب خواستار آتش‌بس و خروج نیروهای اسد از شهرهای مهم، آزادی زندانی‌های سیاسی، تسهیل شرایط برای حضور فعالان حقوق‌بشر و خبرنگاران، و مذاکره بین اسد و مخالفان شد. غالب کشورهای سنی عرب‌زبان، بخصوص عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس حامی مخالفان و خواستار کناره‌گیری اسد از قدرت بودند. سرانجام، اسد تحت فشار همسایگان خود، اما به صورت صوری، حاضر به گفتگو با مخالفان‌اش شد. با این وجود، دیری نپایید که از این کار منصرف شد. در عین حال، نیروهای دولتی همچنان به کشتار مردم ادامه می‌دادند. اتحادیه عرب هم که این بی‌توجهی را دید، عضویت سوریه را به حالت تعلیق درآورد.

در ماه دسامبر، لیگ عرب دوباره این پیشنهاد را مطرح ساخت. اسد، این بار نیز پذیرفت. لذا، بازرسان عرب به سوریه اعزام شده و از شهرهای درگیر مناقشه، دیدار کردند. اما متاسفانه، دیدار نمایندگان بین‌المللی در فرونشاندن آتش خصومت طرفین مناقشه تاثیری نداشت و یک بار دیگر اثبات شد که اسد مرد عمل به حرف‌اش نیست. اواخر ژانویه 2012 بود که اتحادیه عرب، ناظران خود را در کمال ناامیدی از سوریه خارج کرد و از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا فراخوان خود را مبنی بر انتقال قدرت در سوریه اعلام نماید؛ بدین شرح که اسد موظف به واگذاری قدرت به یک نخست‌وزیر و برپایی دولت وفاق ملی است.

در همین حال، ارتش سوریه از پا نایستاد و تانک‌های خود را جهت ویران کردن حومه‌های مسکونی دمشق بکار می‌گرفت. عزم مخالفان برای مقاومت به هر قیمت، بیشتر جزم شده بود. برخی از آنها رفتار رادیکال‌تری یافته بودند و افراطی‌های بیشتری به صف مجاهدین می‌پیوستند. گروه‌های جهادی که برخی از آنها وابستگی‌هایی به القاعده داشتند، جنگ را مغتنم‌ترین فرصت برای تحقق برنامه‌های خود می‌دانستند. سیل عظیمی از پناهجویان سوری از طریق مرز به اردن، ترکیه و لبنان پناه بردند. (طبق آمار سال 2014، بحران سوریه 2.5 میلیون انسان را آواره کرد).

در اواخر ژانویه 2012، من جلسه ویژه شورای امنیت ملی را در نیویورک برای بررسی گزارش اتحادیه عرب و بحث بر سر پاسخگویی به آن تشکیل دادم. به اعضای شورا گفتم: "ما فقط دو گزینه داریم. یا همراه و همدل با مردم سوریه و منطقه باشیم و یا نسبت به خشونت و سرکوب بی‌تفاوت".

چشم و گوش آمریکا برای ارتباط با معارضین سوریه که بود؟
کلینتون خطاب به شورای امنیت سازمان ملل: سناریوی لیبی، قیاسی نامانوس با سوریه است

چندی بعد، قطعنامه دیگر سازمان ملل که از طرح صلح اتحادیه عرب پشتیبانی می‌کرد نیز بی‌فایده واقع شد. روسیه از هر طرحی که اندک فشاری بر اسد وارد آورد، جلوگیری می‌کرد. سال گذشته، ‌روس‌ها در رای‌گیری ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی و طرح "همه اقدامات لازم" جهت دفاع از مردم سوریه، رای ممتنع دادند؛ و بعد از اینکه، عملیات ناتو برای تحقق انقلاب لیبی انجام شد، ذائقه تلخ کرده و ابرو در هم کشیدند.

اما حالا در مورد سوریه، روسیه دیگر نمی‌خواست قافیه را ببازد و لذا مانع دخالت غرب می‌شد. حکومت اسد، از حیث استراتژیک اهمیت بسیار زیادی برای روس‌ها داشت. در جلسه شورای امنیت ملی من گفتم که لیبی یک "قیاس نامانوس" با مورد سوریه است. در قطعنامه مذکور نیز سخن از تحریم یا درست بودن استفاده از سلاح توسط مخالفین نبود و فقط انتقال صلح‌آمیز قدرت مد نظر قرار گرفته بود. اما روس‌ها در این مورد نیز ساز مخالف می‌زدند.


برچسب ها: چشم ، امریکا ، سوریه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.