به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران دگربار سجاده گداییام را رو به قبله آسمان ملکوت میگشاییم و قنوت نیازم را برنگاه سخاوتت گره میزنم و بغض بیکسی تنهاییام را بر ساحل مهر نگاهت گره میزنم تا که باران رحمت بر کویر دل سوختگانت سرازیر شود.
ترنم عطر معنوی حضورت تسلی نگاههای منتظر به لمس ضریح بارگاه نورانیت شده و سیراب از سقاخانه حرارت الطاف خاندان علوی شود، وجودت مرهم یکهتازی بیمحبت روزگار بردل منتظرانت است و اینگونه در داستان یکی بود و یکی نبود روزگار تنها گنبد زرد رضا پناهگاه درماندگان در راه بیمهری روزگار میشود و قطب نمای روزگار در جهت رضا میایستد و خلاء عرش آسمان و زمین با حلقه جمعیت مشتاقان گسیل به درگاهت کمرنگ میشود و ترنم سپیدی فرشتگان حرم بر پیشخوان ضمیر حاضران مینشیند و اندک مدتی هیزم تعاملات مردمی برپایه یکرنگی مشتعل میشود.
خیمه زلال تدین بر بیابان کم لطفی روزگار جهان سایه میگستراند و ساز دلباختگی در هوای شهر نواخته میشود.
آری، روزشمار عاشقی به ایستگاه آخر رسید و ترنم عطر حضور بر چارچوب کالبد بیجان شهر مینشنید و این بار عقربههای عاشقی بر آستان مقدس رضا تیک تاک میکند و چشم جهان خیره به تلالوء آفتاب آفرینش میشود و گوش زمانه بار دیگر با نقارههای گنبد نوازش میشود و سکوت اندوره را درهم میشکند و دل عاشقان را رسوا میکند، که عاشقان، بلکه دیوانگان درگاهت آری دیوانگی بر وجود نابت را خوارستارم تا که سعادت بستری در حرم امن تو نصیب این بنده بینوا شود و این بار امضای دیوانگی را نه به رسم تأسف بلکه به رسم افتخار بر تارک قلب شیعه ترسیم کنم./گزارش از شبنم رخ فیروزگرانی
انتهای پیام/