از دید چنین گروههایی پیوستن تمام مسلمانان به آنها [اسلام از منظر این گروهها] آزاد و مجاز است، به همین دلیل این گروهها بُعدی «فرامرزی» یافتهاند تا تهدیدات آنها محدود به منطقه و کشوری خاص نباشد و به تبع آن به چالشی پیش روی تمام کشورها از جمله کشورهای غربی و نماد رویگردانی از الگوی دولت قومی – ملی تبدیل شوند.
چنین گروههایی با مشخصههای فوق الذکر کانون جذب افرادی از سراسر نقاط جهان شدهاند که اعتقاد دارند، مورد ظلم و تبعیض مذهبی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دولتهایشان قرار گرفتهاند.
آمریکا تروریسمی پایهگذاری کرده که حد و مرزی برای خشونت قائل نیست
باور این ظلمها و تبعیضها به این افراد انگیزه میدهد، امارتی خاص خویش به نام اسلام و تحت عنوان «امارتی اسلامی» تشکیل دهند که تنها قانون حاکم بر آن «خشونت» است، امارتی که فاقد تمام پایهها و مستلزمات تشکیل یک دولت مدرن و مدنی از جمله حد و مرز مشخص است؛ امارتی که خطمشی آن زندگی قبیلهای و بدوی است که جهانیان صدها سال پیش آن را به فراموشی سپردهاند.
اینکه آمریکا اذعان کرده، پایه و اساس چنین گروههای تروریستی را بنا نهاده یا نه، مهم نیست، آنچه مهم است، اینکه این کشور پایه و اساس تروریسم نوینی را در منطقه و جهان پایهگذاری کرده که حد و حصری برای جنایات خویش قائل نیست و عاملان این جنایات بنابر توصیف روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف»، «گرگهای تنها»یی هستند که توان همزیستی مسالمتآمیز با هم نوعان خود را ندارند و مبتلا به بیماریهای روحی و روانی میباشند که فقط قتل و کشتار و بریدن سرها و تکه تکه کردن اجساد، آنها را تسلی میبخشد و آرام میکند.
در این بین سینمای آمریکا، از جمله «هالیوود» نقش مهمی در اشاعه اینگونه خشونتها و نهادینه کردن آنها نه تنها در جامعه این کشور، بلکه در جوامع دیگر جهان بازی کرده است، اغلب تولیدات هالیوود در 2 سال اخیر بخصوص در بخش سریال که ساعتها مخاطب را پای خود مینشاند، یک مولفه جدید با محتوایی قدیمی را در خود دارد و آن «خشونت بیحد و حصر» قهرمانان این فیلمها و سریالهاست که نه در بستر دنیای امروز و مدرن، بلکه در محیطی بدوی و به وحشانهترین شکل، جنایات خود را اعمال میکنند و بطور مشخص در ذبح و بریدن خونسردانه سر مخالفان نمود پیدا میکند.
تولیدات داعشی هالیوود در 2 سال اخیر با چاشنی خشونت
برخلاف تولیدات سابق هالیوود، اشاعه و عادیسازی «خشونت» در تولیدات سالهای اخیر این کمپانی عظیم کارکردی متفاوت دارد. هالیوود در تولیدات سالهای اخیر خویش به ابزارهای ساده و اولیهای همچون «شمشیر» و «خنجر» توسل میجوید و در آنها خشونت به صورت بریدن سر و ذبح قربانی حرف اول را میزند.
این دسته از تولیدات هالیوود، تولیداتی تاریخی- اسطورهای است که هدف اصلی آنها نمایش جنگهای خونبار، اما نه از نوع «گلادیاتور» و «تروا» و بخدمت گرفتن جلوههای رمانتیک، بلکه القای نهایت «خشونت» به مخاطب است، فیلمهایی که جلوههای بسیار خشن شکنجه، تجاوز و سربریدن را به همراه صحنههای روابط لجام گسیخته اخلاقی و جنسی برای مخاطب به نمایش میگذارد.
آیا این صحنهها تفاوتی با جنایاتی که داعش در سوریه و عراق و یا هر نقطه از کرده خاکی دست به آن میزند، تفاوتی دارند؟
وجه بارز تولیدات هالیوود در سالهای اخیر، بریدن سرها و قرار دادن سرهای بریده بر نیزهها و نمایش مکرر این صحنههاست، گویی سناریونویسان و کارگردانان چنین آثاری با نمایش چندین باره این صحنهها تلاش میکنند، این تصاویر را برای مخاطب امری عادی جلوه دهند. حتی اغلب کاراکترهای این تولیدات به ویژه کسانیکه دستی بر تیغ دارند و مهارتی در بریدن سرها، دارای «ریشهای بلند» هستند!!
نگاهی به تهاجم علیه غرب و آمریکا در درونمایه و محور تولیدات هالیوود و همچنین زن یا زنانی که همراه جنگجویان خشن در صحنههای نبرد حضور مییابند، در کنار وضعیت ظاهری این مردان و میزان توحشی که از آنها سر میزند، تصویر زندهای از ایدهها، روشها و حتی ظاهر عناصر «القاعده» و «داعش» امروزی را در اذهان مخاطبان خود تداعی میکند.
نکته مهمتر آنکه اغلب کارگردانان سینمای هالیوود را آمریکاییهای «یهودیتبار» تشکیل میدهند، به همین دلیل است که بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان – صرف نظر از گزارشهای منتشره - تاکید میکنند، داعش ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است و حتی بر این باورند، بسیاری از کشتارها و قتل و عامهای داعش که در شبکههای اینترنتی به نمایش درآمدهاند، صحنههای فیلمهای هالیوود را تداعی میکنند تا دلیل دیگری بر این امر باشد که آمریکا و همپیمانانش در شکلگیری و بقای چنین گروههایی دست دارند.