به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران دکتر
کامران دانشجو از دانشمندان برجسته کشور است که تاکنون سمتهای اجرایی
زیادی بویژه در حوزه وزارت علوم داشته است. او در دولت دهم با بالاترین رای
به عنوان وزیر علوم، تحقیقات و فناوری برگزیده شد. وی همچنین مدتی معاون
سیاسی وزارت کشور و نیز قائممقام وزیر کشور بود.
از وی آثار و مقالات علمی بسیاری بهجای مانده است.
او استاد تمام و دکترای هوا فضا از منچستر را دارد. او از انگلستان به دلیل حمایت از فتوای امام در مورد قتل سلمان رشدی اخراج شد.
آنچه در زیر میخوانید گفتگویی است با دکتر کامران دانشجو پیرامون تحولات علمی کشور، فتنه 88 و کارنامه وی در وزارت علوم.
*
ضمن تشکرازحضور جناب عالی دراین گفتگو روندهمگرایی اصولگرایان،وپیشرفت
کارراچگونه میبینید؟وآیااین به یک سازوکارانتخاباتی تبدیل میشود؟نتایج به
دست آمده را چگونه تحلیل میکنید؟دانشجو: بسماللهالرحمن الرحیم، من هم خوشحالم خدمت شما هستم.
بعد از انتخابات همه به این نتیجه رسیدند که به همگرایی بیشتری نیاز هست. و بالاخره یک نفرباید پیش قدم می شد
تا این کار را جلو به برد، باآقای تقوی صحبت شد، ایشان پذیرفتند و زیر بار سنگینی رفتند.
شورای
همگرایی اصولگرایان، در راستای انتخابات نیست. این همگرایی برای این صورت
گرفت که افراد بتوانند به تعالی کشور کمک کنند. ضمنا این جمع شدن و همگرایی
در تقابل با دولت نیست. از همان ابتدا گفته شد برای کمک به پیشرفت کشور
(واحیانادر جایی اگر دولت نیازداشت)، کمک فکری دادن به مجموعه اجرایی کشور
است.
* افرادی که دعوت شدند همه اضلاع اصولگرایی را در بر میگرفتند؟دانشجو: اینکه آیا همه را در بر میگیرد یا نه، زمان نیاز دارد همه قبول دارند چارهای جز همگرایی وجود ندارد.
*
این جمع چه ازمنظر همگرایی نظری اصولگرایان، چه در رابطه با انتخابات، یک
جمعی است که میخواهد ماموریت اصلیاش اجماع نخبگان باشد و در هر دو صورت
تنازل در سلایق و پایداری در اصول رمز شکلگیری یک همگرایی است فکر میکنید
ما مهارت کافی برای تنازل در سلایق داریم؟دانشجو- جز این راهی
نداریم. اگر به دنبال آن نرویم ممکن است همان اشتباهات را دوباره تکرار
بکنیم. نمیتوانید همه را بگویید آقا شما بیایید با این سلیقه بخوانید
امابین آنها
می شودهمدلی ایجاد کرد. حالا پرچمدار این قضیه هم آقای تقوی شده اند.
هر
زمانی که ما رفتیم سراغ جامعتین به عنوان محور، راه راگم نکردیم هر زمانی
که رفتیم سراغ افراد به عنوان محور، راه را گم کردیم. ما داریم میرویم زیر
پرچم جامعتین، چرا؟ چون فکر میکنیم که این پرچم، پرچمی است که اشتباه
نمیکند یا اگر اشتباه هم بکند، حتما هزینه اش کمتر از اشتباه فردی است.
* شما دنبال یک ساز و کار اخلاقی هستید یا حقوقی؟دانشجو:
در این مرحله ساز و کار، سازوکار اخلاقی است به این دلیل که جامعتین محور
است نه افراد، این اصل است برای ما. چون وقتی آقای زید یا آقای عمرو محور
بود،آخرش به یک جمعبندی درستی نرسید چرا؟ چون هم آقای زید و هم آقای عمرو،
هر دو مدعیاند.
* اگر جامعتین خودشان در درونشان اختلاف نظر باشد چه چیزی محور قرار میگیرد؟دانشجو:
برمیگردد به داخل جامعتین ما برای جامعه تکلیف تعیین نمیکنیم ما قائل به
این هستیم که بانظر جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز جلو برویم. با
این الگو دارد جلو میرود و فکر هم نمیکنم مشکلی باشد، افراد هم به تدریج
دارند میآیند بیشتر هم دارند میشود بیشتر هم حمایت میکنند.تا این لحظه
من از هیچ کدام از اصولگرایان در مجموعه واکنش منفی ندیدم.
* جناب عالی به عنوان نماینده آقای احمدینژاد در این جلسات حضور دارید یا به عنوان یک شخصیت حقیقی؟دانشجو: من به عنوان یک شخصیت حقیقی شرکت میکنم.
*
میگویند در این جلسات حضور وزرای آقای احمدینژاد خیلی برجسته است. اینها
فضایی است که در رسانههای مدعی اصلاحطلبی فراوان دیده می شود. میگویند
اصلا این جلسه آقای احمدینژاد است همان خط را میخواهند تثبیت کنند. دراین
مورد هم توضیح دهید.دانشجو: ازرسانههای اصلاحطلب چه انتظاری دارید؟ جز این هست که تفرقه بیندازند بین مجموعه اصولگرایان؟
درآخرین
ملاقاتی که دولت دهم با حضرت آقا داشتند فرمودند: "این دولت ( منظور آقای
فلانی آقای فلانی نیست که مجموعه دولت را....) شعارهای انقلاب را سر دست
گرفت و زنده کرد".
پس وزرای آقای احمدینژاد وزرای اصولگرایی هستند.
اینکه اطراف آقای احمدینژاد را یک عده گرفتند، آقای احمدینژاد را از آن
مسیری که باید میرفت این یکی دو سال آخر جدایش کردند مسئله دیگری است. به
اعتقاد من میشد یک امیرکبیر دومی را در ایران داشته باشیم عدهای
نمیخواستند که این بشود، فکر میکنم نشستند دولبه یک قیچی را درست کردند
از این ور زدند از آن طرف هم یک سری افراد هم اطراف خود آقای احمدینژاد، و
تبدیل کردند به آن چیزی که شد!.
اما افرادی که دارند میآیند افرادی
هستند که ریشه اصولگرایی دارند. هیچکدام از افراد حتی از موتلفه هم به
عنوان نماینده موتلفه نمیآید، به عنوان فردحقیقی میآید. من ارتباط زیادی
با احمدی نژاد ندارم . هیچکدام از این افراد نماینده فرد یا تشکلی نیستند.
*
در حکمی که مقام معظم رهبری برای دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی صادر
فرمودند ضمن اشاره به خدمات و تلاشهای خوبی که انجام شده بود،از به
سرانجام نرسیدن تحول در نظام آموزشی و علمی کشور و در علوم انسانی ابراز
نگرانی کرده بودند، در مورد عملکرد دولتهای نهم و دهم در این زمینه توضیح
بفرمایید.دانشجو: اول باید ببینیم مشکل دانشگاه ما چیست؟ بعد
ببینیم که این مشکل ریشهای در چه مدتی میتواند حل بشود؟ من مشکل دانشگاه
را در این میبینیم که دانشگاه ما چه از بعد ماهوی و چه از جهت قالب و
شکلی، مقلد غرب است.
حالا چرا اینجوری شده؟ در زمان رضا خان سه چهار نفر
بلند شدند رفتند اروپا آنها با دین ضدیت داشتند. بلند شدند رفتند اروپا
دانشگاه را آمدند در ایران چه ازنظر شکل چه محتوا چه ظاهر چه باطن، عینا
پیاده کردند 80 سال است ما داریم اینجوری دانشگاهداری میکنیم! ما تلاشمان
بر این بود که دانشگاه را براساس تراز نظام اسلامی پیاده بکنیم خیلی هم
سخت نیست ها! اراده میخواهد. یک سند داریم، سند دانشگاه اسلامی مصوب شورای
عالی انقلاب فرهنگی هم هست. ما چیزی حدود سه سال کار کردیم روی سند
بازنگری شد اول در شورای اسلامی شدن دانشگاه مصوب شد. بعد هم رفت در شورای
عالی انقلاب فرهنگی مصوب شد. حضرت آقا در یکی از بندهای حکم فرمودند:
مصوبات قبلی اجرا شود. یکی از مهمترین مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی
سند اسلامی شدن دانشگاه است. حتما ما به آن چیزی که حضرت آقا میخواهند
میرسیم ما شروع کردیم: 1- این سند را بازنگری کردیم 2- با جناب آقای دکتر
حداد نشستیم 15 گروه علوم انسانی تشکیل دادیم در بعد تحول در علوم انسانی
(که حالا آقای مهندس نبوی هم مسئول یکی از گروهها بودند اتفاقا ایشان یکی
از گروههایی بودند که خیلی خوب کار کرد و خوب هم جواب داد و نتیجهاش را
به مجموعه گروه تحول در علوم انسانی تحویل داد) این مجموعه ها ظرف دو سال
چیزی حدود 4000 سرفصل را تغییر دادند ببینید ماشین وقتی میخواهد روشن شود
زمانی طول میکشد تا گرم شود و... تا آن شتاب را بخواهد بگیرد کمی طول می
کشد، اما شتابش راکه گرفت اگر با همان شتاب برود جلو من فکر میکنم که به
آن چیزی که مدنظر حضرت آقا هست میرسیم. اگر آن سند پیگیری شود انشاءالله
در مسیری که آقا خواستند تحول در علوم انسانی به نتیجه میرسد.
یک بار
در دورهای که مسئولیت داشتم. گفتم علوم انسانی تمام شدنی که نیست مثل هر
علم دیگر، ما باید این را به روزش بکنیم. یک عدهای میگفتند شما
نظریهپردازی غربی را میخواهید کنار بگذارید اصلا اینجوری نبود
نظریهپردازیهای غربی به عنوان یک دانش حتما باید باشد در کتابهایمان هم
باید باشد بخوانند، بدانند اما ما افرادی را نیاز داریم که
نظریهپردازیهای اسلامی را هم بدانند وقتی من رفتم فقط نظریهپردازیهای
غربی را خواندم مثلا اقتصاد غرب را بلدم، جامعهشناسی غربی را بلدم. چه
جوری از من انتظار دارید بتوانم چیز دیگری تدریسم بکنم؟ من آن چیزی را که
بلدم تدریس میکنم. پس باید برویم سراغ حوزهها. باید برویم سراغ شاگردان
حضرت آیتالله جوادی آملی سراغ شاگردان حضرت آیتاله مکارم، سبحانی، نوری
همدانی این بزرگان و.... و کتابهایی که داریم از گذشته مثل کتابهایی که
شهید مطهری دارد اینها بیاید کنار مجموعه نظریهپردازی غربی به صورت تطبیقی
نظریهپردازیهای اسلامی هم مطرح شود به عنوان کتاب مرجع دانشجو هر دو را
بخواند.
چه کسی میتواند این نظریهپردازیها را درست تدریس بکند کسی که
بلد باشد، کسی که بالاخره بداند پایه اینها را، وقتی پایه متفاوت است
علیالقاعده باید کسی تدریس کند که این را بشناسد، بداند، وارد باشد و ما
هم کم نداریم. افرادی مثل آقای خسروپناه مثل آقای رشاد کم نداریم . شاگردان
حضرت آقای مصباح حضرت آقای جوادی آملی من عرض کردم اینها میتوانند... فقط
باید درب دانشگاه را به روی اینها باز کرد، استقبال کرد، نمیخواهیم
ازآنها بعد میگوییم چرا نمیشود؟
*
این سرفصل هایی که اشاره کردید قاعدتا بایدبرخوردارازمتون منابع بومی و
اسلامی باشد.درموادخام علوم انسانی که کم و کسر نداریم (در استنباط و
استخراج و دستهبندیش است کم کاریهایی صورت گرفته)، آیا در این زمینه
وزارت علوم توفیقی داشته؟ و مسئله بعد این است که اگر منابع درسی ما در
علوم انسانی متحول شود کدام استاد قرار است این را تبیین و تدریس کند؟
استادی که خودش محصول علوم انسانی غربی است آیا میتواند تحول در علوم
انسانی اسلامی را اجرا کند؟. برای جذب اساتید جدید براساس دوره تحول آیا
تصمیمات جدیدی گرفته شد یعنی اتفاق جدیدی در زمان مسئولیت جنابعالی صورت
گرفت؟دانشجو: بگذارید موضوع را از یک زاویه دیگر مطرح کنیم که
رنگ و بوی سیاسی بگیرد یکی از اقدامات خوب دولت نهم و دهم این بود که جمع
زیادی از دانشمندان و متفکران ما را(حدود 18000نفر)به عنوان هیئت علمی به
دانشگاه آورد و آرامش نسبی دانشگاه هم ظاهرا محصول کار اینهاست و این موضوع
زیر چکش نقد رقیب است.
درعلوم انسانی اول منابع باید عوض شود، منابع
باید تطبیقی شود، ما شروع کردیم این کار را( دو سه تا از گروههایمان هم
خوب کار کردند)این سر فصلها هم محصول کار همانهاست. اما اینها سرفصل است
باید تبدیل شود به منابع و بعد تبدیل شود به جزوهها و تبدیل شود به آن
چیزی که سر کلاس تدریس میشود. باید یک نفر باشد که اینها را بشناسد کسی که
نظریهپردازی غربی را خوانده که نمیتواند بیاید این را تدریس کند.
دانشگاه محل دانش تنها که نیست دانشگاه محل دانش و بینش است. باید برویم
سراغ کسی که بینش اسلامی و دانش علوم انسانی و اسلامی را باهم دارد نه
اینکه بینش غربی داشته باشد بعد دانش علوم انسانی اسلامی را داشته باشد،
چرا؟ چون آن نتیجهگیریای که میخواهد در نهایت بکند براساس بینش صورت
میگیرد. در دانشگاههای ماحلقههای بسته آموزشی و پژوهشی تشکیل میشود این
حصارها باید شکسته شود گروهی که 12 سال عضو هیئت علمی نمیگیرد!، در
بهترین دانشگاه ما هم هست، یا یک گروهی که دو نفر عضوش هستند! (چهار نفر
بودند دو تاشون رفتند دو تاشون ماندند) دیگر هم عضو نمیگیرد!. همین دو تا
هم هستند!!.
*خودشان هم مقاومت میکردند؟دانشجو:
بله اصلا اینها بودند که مقاومت میکردند ببینید وقتی هم میآمدیم شروع
میکردیم به صحبت کردن (برای جذب هیئت علمی) حربهشان هم این است که عالم
نیست چه جوری باید ثابت کنیم این عالم است؟ باید به او فرصت بدهی که ثابت
کند عالم است خوب وقتی به او فرصت نمیدهی نمیگذاری که بیاید، با این
حرفها تا ابد هیچکس نباید ورود پیدا کند به دانشگاه! مادرعلوم انسانی
دنبال این افراد بودیم. ما 18 هزار عضو هیئت علمی با پذیرش خود دانشگاه به
دانشگاه دادیم. این فضا را باز کردیم بعد یک سایت درست کردیم گفتیم هرکس
میخواهد عضو هیئت علمی شود باید در اینجا ثبت نام کند. همه آنها هم
میآمدند ثبت نام میکردند و هر سه چهار ماه یک بار اعلام میکردیم. اینها
ثبتنام میکردند و انتخاب میشدند میرفتند بادانشگاه مصاحبه میکردند
تلاش ما بر این بود که حلقههای بسته شکسته شود من یک مثال میزنم برای
شما،در یکی از دانشگاهها تراز اول ما 10 نفر بازنشسته شدند. شما نمیدانید
چه بر سر ما آوردند. گفتم آقا اگر یک نفر بازنشسته داریم که غیرقانونی
بازنشسته شده به من بگویید من بروم با آن دانشگاه برخورد کنم من که
بازنشسته نکردم تصمیم دانشگاه است. تا آن آخر هم حتی یک نفر را به من اعلام
نکردند یک لیست آوردند فقط 10 نفر از یک دانشگاه من رفتم بررسی کردم.
نتیجهاش را خدمت رئیسجمهور دادم. اسم دانشگاه را نمیبرم اما همین قدر به
شما میگویم از این 10 نفر 5 نفرشان در این دانشگاه تراز یک ما، شاید
بهترین دانشگاه ما (نه یکی از بهترینها)، پنج تا از اینها مدارک کارشناسی
داشتند! و تدریس میکردند! حالا از کی تدریس میکردند؟ یکیشان چهل دو سه
سال سابقه تدریس داشت! یکیشان چهل و یک سال سابقه خدمت داشت!.
* یعنی دکترا نداشت؟دانشجو: نه خیر با مدرک کارشناسی!
* عضو هیئت علمی شده بود؟!دانشجو:
بله، چهل و سه سال سابقه کار داشت. این رابازنشستهاش -کردند پنج تایشان
اینجوری بودند. سهتایشان کارشناسی ارشد داشتند!. از این پنج تایی که
میگویم سهتایشان اصلا سه سال آخر دانشگاه نبودند!
* چه اشکالی داشت اعلام میکردید اینها را؟دانشجو:
ببینید ما دنبال شلوغ بازی نبودیم، ما دنبال این بودیم که کارمان را انجام
دهیم. حالا من با کلیت دولت کاری ندارم ولی من در وزارت علوم دنبال این
بودم که یک ماموریت دارم این ماموریتم را درست جلو ببرم ماموریت من این بود
که دانشگاه آرامش داشته باشد و تولید "علم نافع" صورت بگیرد و کادر برای
نظام جمهوری اسلامی ساخته شود. حالا پنجتاشان آن جوری بودند سهتاشان
کارشناسی ارشد داشتند دو تاشان هم دکترا داشتند آن دوتایی که دکترا داشتند
طرف سی و یکی و دو سال سابقه داشت هنوز استادیار بود قانون رکورد علمی راهم
ما ننوشته بودیم، زمان اصلاحات نوشته شده بود. یعنی باید اخراج میشدند
امارئیس آن دانشگاه بازنشست اش کرده بود. حداقل امتیاز پژوهشی که در آموزش
باید بیاورد را در دو سه سال آخر نیاورده بود یعنی یک مقاله کنفرانس شما
بدهید این میشود حداقل،این راهم نداده بودند. ما 18 هزار نفر را آوردیم آن
فضا را باز کردیم حلقههای بسته را شکستیم و الحمدلله شد.
من اوایلی که
بیرون آمده بودم گفتم حداقل تا چهار پنج سال دیگر نمیتوانید دانشگاهها
را به "دانشگاههای دوم خرداد" تبدیل کنید چرا؟ چون مااز بیخ و بن رفتیم
سراغش واین فضل خدا بود. با این نیت رفتیم که دانشگاه کادر برای یک حزب
نسازد کادر برای یک مجموعه نسازد.بلکه کادر برای نظام بسازد.
ما در سال
1404 میبایست رتبه اول درمنطقه میشدیم.امابابه کارگرفتن سیاستهایی، سال
90 یعنی 14 سال جلوتر از آنچه که سند چشمانداز اعلام کرده بود، رتبه اول
منطقه .شدیم ما از رتبه 20، 22 خودمان را رساندیم به رتبه 15 در دنیا. طوری
شد که دنیا اعلام کرد اگر این رشد علمی و تولید علمی در ایران با همین
شتاب پیش برود ما ظرف 5 سال آینده باید تک رقمی شویم یعنی پنج سال آینده که
آنها میگفتند. 91 که این را اعلام کردند 5 سال میشود 96 ما باید سال 96
با پیشبینی آنها به تک رقمی برسیم آنها که میگفتند ما باید جزء پنج تای
اول دنیا شویم ما تولیدات علمیمان رسید به 13 برابر متوسط دنیا وقتی من
کار را تحویل گرفتم، تولید علم در ایران 03/0 درصد کل دنیا را داشت،
سیاستهایی را اعمال کردیم که این 03/0 درصد تبدیل شد به 2/2 درصد کل دنیا.
حالا این قشنگی اش اینجاست که ما یک درصد جمعیت دنیا را داریم ما تولید
علم مان به 2/2 درصد رسیددر کل دنیا!.
ارادهای هست که دولت قبلی را در
همه چیز سیاهنمایی کند، پس باید این را هم سیاهنمایی کند نمیتواند برود
به سراغ اینکه بگوید آقا شما مثلا چرا علم تولید کردی؟ میرود سراغ
دانشجویان ستارهدار!، اصلا ستارهدار به ما ربطی ندارد زمان اصلاحات بوده
میرود سراغ این جور مطالب برای چه؟ اینجا سیاهنمایی جواب نمیدهد. به
اعتقاد من در آموزش عالی کشور چون آرامش بر دانشگاههای ما حاکم شد، فضای
علمی شیرینیاش رفت زیر دندان اعضای هیئت علمی و دانشجویان ما. شما در یک
فضای آرام این محصول را میگیرید آخرین کلام، محصول فرهنگی آقایان در دوره
دوم خرداد شد 18 تیر 78! محصول آزادیشان هم شد آن! محصول علمیشان شد نه
هزار مقاله در پایگاه اسکوپوس و 19 هزار مقاله در پایگاه ISI درطول 8 سال!.
محصول چهار سال کارنامه فرهنگیمابیش از سه هزار نشست انتخاباتی در دانشگاههابود، که خون از دماغ کسی نیامد.
رئیسجمهور
محترم میگفت من بیشترین مصاحبهام در دانشگاه بود ما این جوری تحویل
دادیم. این محصول فرهنگی،وآن هم محصول علمیمان شد. صد و چهل هزار مقاله
در اسکوپوس.از اول انقلاب تا زمانی که من تحویل دادم 217هزارمقاله در
اسکوپوس ثبت داریم، 140 هزارآن برای چهار سال ماست. یعنی بیش از 65درصد.
در
ISI هم به همین صورت است. من فکر میکنم در ISI هم ازاول انقلاب
تاامروزچیزی حدود 170 هزار مقاله داریم که 103 هزارآن، مال ماست یعنی حدود
60درصدش این هم محصول علمی ما. محصول بعدش هم این است آقای احمدینژاد بعد
از آن آقایان آمد در امیرکبیر سخنرانی. یادتان است چه بر سرش آوردند؟ شأن
دانشگاه را به کجا کشاندند؟ محصول ما هم این است که آقای دکتر روحانی تشریف
بردند در دانشگاه سخنرانی کردند کوچکترین تعرضی به ایشان صورت نگرفت. این
دانشجوهایی هستند که ما پروراندیم این محصول کارعلمی مااست آن هم محصول
کارفرهنگیما. حضرت امام هم میفرمایند دانشگاه را از محصولش باید شناخت.
این محصول کار ماست حالا آقایان به جای این سیاه نماییها، بروند کارنامه
خودشان را ارائه دهند، بگویند از رتبه 15 خودمان را رساندیم به رتبه 11 نه
اینکه از رتبه 15 خودمان را رساندیم به رتبه 19.
یکی از امتیازات دولت
نهم و دهم رکورد علمی است که بر جای گذاشت،در پیام اخیرمقام معظم رهبری هم
اشاره به این بود که نباید شتاب علمی کاهش یابد. الان دارد این اتفاق
میافتد. اصلا یک بعدش همین هستهای است. با سیاستگذاریهایی که در
دانشگاهها کرده بودیم(وباتشویقهایی مثل افزایش وام دانشجوهایی که میآمدند
هستهای میخواندند).
*
حالاتمرکز آنها روی این مسئله باعث شده که ما رکورد علمیمان تبدیل شود به
یک رکود علمی تقریبا که حساسیت مقام معظم رهبری روی این مسئله است چه
اتفاقی دارد میافتد؟و ماباید دست نامحرمانی که میخواهند این پیشرفت علمی
را متوقف کنند فاش کنیم. در این قضیه افت علمی، شما آماری دارید که بیانات
مقام معظم رهبری را در این مورد تبیین کند و چرا ایشان نگرانند برای افت یا
توقف شتاب علمی؟دانشجو: ما وقتی نتوانیم خودمان یک کارنامه
مثبت ارائه دهیم، شروع میکنیم کارنامه کناریمان را خط خطی کردن، یا شروع
میکنیم غلطگیری در کارهای این و آن.
در طول چهارسالی که من مسئولیت
داشتم، بیاورند یکبار من گفته باشم آقا این جوری مثلا جذب کنند! اگرگفته
باشم، معیار دادم. این فرمایش حضرت آقا را که درباره کاهش یاتوقف شتاب
تولید علم نگرانی داشتند، این رتبه هاپس از سالها زحمت و مجاهدت و حرکت در
مسیری سخت، حاصل شده ونباید دچار توقف شود. اگر متوقف شود خیلی سخت است
یکی از مسائلی که دشمن میخواهد همین است.میخواهد که بحث پیشرفت علمیمان
در حاشیه قرار بگیرد. متاسفانه بعضیها همنوایی میکنند با دشمن یا دانسته
است یا ندانسته، من میگذارم به حساب ندانستن چون اینهایی که من میشناسم
اینها آدمهایی هستند که انقلاب را دوست دارند.اما بالاخره ندانسته هم
نباید به عنوان مهره دشمن عمل کرد.
دانشگاه کار اصلیش این است که باید
علم تولید کند وکادر تربیت کند این علم تولید کردنش اگر دچار وقفه شود حتما
آسیبش به کشور میرسد ما اگر اقتدار داریم که داریم و اقتدارمان رو به
افزایش است به خاطر این است که ما علممان رو به افزایش است هر چه ما علم و
دانش و فناوری داشته باشیم دردنیا حرف برای گفتن داریم.در همین بحث
مذاکرات هستهای اگر مامحصول 20 درصد را نداشتیم مثلا قناعت کرده بودیم به
همان چیزی که آنها میگفتند، یابه همان 5/3 درصد یا قناعت کرده بودیم به
هزار تا یا 4000 تا سانتریفیوژ، آیا اصلا مذاکرات معنی میداد؟ ما داشتیم،
آنها مجبور شدند بیایند بنشینید و مذاکره کنند.
*
آقای دکتر یک بحث را شما در رابطه با تولید علم مطرح کردید وتعدادمقاله
هایی که ثبت کردیم وآن رتبهها رابه دست آوردیم. اما شما فرمودید ماموریت
وزارت علوم و دانشگاهها تولید علم نافع است صرف تولید مقاله، نمیشود علم
نافع آیا فکر نمیکنید که وزارت علوم در همه سنوات بخصوص در دورههایی که
بعدش از وزارت فرهنگ و آموزش عالی تبدیل شد به وزارت علوم، تحقیقات و
فناوری یعنی قانونگذار با دید خیلی درستی این قضیه را انتخاب کرد؟دانشجو:
البته فرهنگ اش را حذف کردند غلط بود، اما بقیهاش را اضافه کردند درست
بودیکی از مهمترین مراکز فرهنگیمان دانشگاهها هستند.
*
این زنجیره احساس میشود که در دوره شما خیلی تکمیل نشده یعنی بخش فناوری.
قانونهای خوبی در حوزه شرکتهای دانش بنیان وضع شد که علم را تبدیل کنیم
به فناوری به ثروت،بعد معاونت علمی و فناوری به وجود میآید.سال 84 نه زمان
شما، منتها خیلی در اوایلش اسم و رسمی ازآن نبود. عدهای معتقدند به دلیل
اینکه شما اعتقاد به حوزه فناوری نداشتید، (شما منظورم وزارت علوم است)اگر
ماموریت وزارت علوم را در حوزه فناوری هم میدانید بفرماییدواقعا در زمان
شما چه اتفاقی افتاد در این حوزه؟اصلا اعتقاد دارید به معاونت علمی، باید
معاونت علمی وجود میداشت یا نه؟ عدهای معتقدند که کمکاری شما باعث شده
که معاونت رشد پیدا نکند این را هم پاسخ بفرمایید.دانشجو: اول
که من قائلم به اینکه معاونت علم و فناوری باشد حالا با هر اسمی که
میخواهد باشد، با یک ماموریت پشتیبانی چون چرخه علم تا صنعت یک چرخهای
است که دانشگاه تا آخرش را نمیتواند برود، دانشگاه این چرخه را تا نمونه
اول جلو میبرد یعنی علم را تولید میکند بعد باید یک جایگاهی بیاید این
راحمایت بکند و تبدیلش بکند به نمونه صنعتی نمونهای که بتواند در صنعت
برود بعد صنعت این را دوباره شروع کند به تولید کردن. پس بین دانشگاه و
صنعت یک حد واسط میخواهد. این جایی است که معاونت ریاستجمهوری نقش خودش
را خوب باید ایفا کند.
اما در بعد اول اینکه ما قائل به فناوری نباشیم؟
نه اینجوری نیست اصلا قائل به این هستیم که دانشگاه ماموریتی در ارتباط با
فناوری دارد، اما ماموریتش را تعریف میکنیم. دانشگاه ماموریت دارد
تولید(نمونه) بکند اگر خواست برود در تولید(انبوه) دارد، کار یک جای دیگر
را انجام میدهد، متولیاش جای دیگر است و اگر میخواست برود به این سمت من
جلویش را میگرفتم.
من یک آماری هم خدمت شما در مورد رشد تولیدات علمی
گفتم، اما ما این را مطلق که نبردیم جلو ما کنار این سیاستهای دیگر را
بردیم جلو که این تولیدات علمی ما اتفاقا 90 درصد طبق فرمایش خود حضرت
آقاست. حضرت آقا فرمودند نه 90 درصد، صد درصدش برود به سمت حل نیازهای
داخل، ما اتفاقا تولیدات علمیمان از همین جاهاست که نشأت میگیرد یعنی
افتخار ما این است که ما تولید علمی را نسبت به دوره دوم خرداد 16 برابر
کردیم رشد علمیمان این جوری شد 140 هزار مقاله دادیم اما مقاله نافع
دادیم، مقالهای که حداقل 70-80 درصدش (نه آن چیزی که حضرت آقا میخواستند
چون این زمان میبرد). در ارتباط با حوزه کاربردبود چگونه این کار را
کردیم. اول که 45 تا پروژه کلان ما تعریف کردیم. 45 پروژه کلان را نیامدیم
در یک دانشگاه انجام بدهیم، کنسرسیوم درست کردیم برای این پروژههای کلان
مثلا یک موردآن طراحی و ساخت هواپیماست که دانشگاه امیرکبیر دنبال آن است
یکی دیگر خودروی ملی است که دانشگاه علم و صنعت دنبال آن است. یکی در علوم
انسانی آن بود که دکتر فرهاد رهبر مجریاش بود داشت جلو میبرد که اینها
آمدند... البته خیلی از این پروژهها الان رها شده! اما پروژههایی داشتیم
که این 45 پروژه کلان رفت در چیزی حدود 55 تا 60 دانشگاه شروع کرد به کار
کردن چطوری؟ یک دانشگاه مثلا دانشگاه فردوسی مشهد این میشد محور سه تا
چهار دانشگاه. یامثلا وزارت نفت معاون پژوهشی آنجا آمده بود مشکلش را تعریف
کرده بود بعد به عنوان یک پروژه کلان آقای احمدینژاد این را تعریف کرده
بود واین را مصوبش کردند. در این شورای عطف 11 نفر از وزرا بودند یا
نمایندهشان بود شورای عطف را ما فعال کردیم شورای عطفی که سالهای سال بود
اصلا کار نمیکرد. پروژهها آمد در این شورا که نماینده کار فرما بود
کارهای تخصصیاش انجام میشد بعد تصویب میشد این 45 پروژه کنسرسیوم سه تا
چهار تا دانشگاه بود به اضافه کارفرما. کارفرما خودش ناظر بر این پروژه
بود. پروژه میرفت در دانشگاه تبدیل میشد به رسالههای دکترا یا رسالههای
کارشناسی ارشد.یک نمونهاش را من خدمت شما عرض میکنم. 200 تا پروژه وزارت
دفاع تبدیل شد به هزار رساله ارشد و دکترا. این هزار رساله رفت در شصت
دانشگاه یعنی همه دانشگاهها را فعال کردیم این فقط پنج تا دانشگاه نبود
کنار این ماندگاری استاد را در جایی که بود ایجاد کردیم. استادی که نتواند
مقاله ارائه کند و پروژه نداشته باشد هر کاری بکنی آخرش از آنجا کنده
میشود میآید در بیرجند است کنده میشود میآید تهران، در نیشابورو دامغان
است، کنده میشود میآید. ما دادیم همانجا. استاد مقاله دارد میآورد رشد
می کند، تعداد استاد تمامهای ما از 790 تا رسید به 1500 تا این یعنی رشد
به خاطر سیاست کلی که داشتیم در همه دانشگاهها.
در فناوری نانو ما از
وقتی شروع کردیم رتبه 18 داشتیم زمانی که تمام کردیم رتبه 8 بودیم. در
هوافضا رتبه 21 بودیم وقتی شروع کردیم تبدیل شدیم به رتبه 9. اینها کار
مقاله است حالا مقالهای که در وزارت دفاع ما تولید میکنیم همان جا به کار
میگیریمش خیلی از محدودیتهایی را داریم و سازوکار برایش درست کردیم آقای
... او را آورده بودیم در معاونت پژوهشی که خودش 20 تا پروژه انجام داده
بوداین که فقط در تئوری کار کرده باشد نبود آدمی بود که بیست تا پروژه را
از صفر تا صد انجام داده بود به نتیجه رسانده بود کار کرده بود میدانست
گلوگاه تکنولوژی و فناوری کجاست ضمن اینکه با دفاع ارتباط مستقیم داشت.
میشناخت در دفاع کجا باید برود چه کار باید بکند کدام پروژه را باید بگیرد
چگونه عمل کند. هزار رساله درآوردن کار کوچکی نیست هزار رساله ما استخراج
کردیم. هزار رساله را فعال کردیم از اینها مقاله استخراج کردیم همینها رفت
شد پرتابگر همینها رفت شد هستهای همینها رفت شد هواپیما همینها رفت شد
فناوری نانو همینها رفت شد فناوری هوافضا رتبه ما که بالا میآمد در
فناوری هم بالا میآمد. علاوه بر اینکه تولید علممان رشد کرد فناوریمان
هم در همین چهار سال رشدی داشته که در طول انقلاب بینظیر است. چرادرمسائل
علمی میآیند ما را تحریم میکنند؟ اینجوری نیست که چون آن دانشمند مثلا
آمریکایی است پس بقیه هیئت علمی بروند سراغ او چون این ایرانی است نروند
سراغش علم را همه میروند سراغش آنها فهمیدند این را برای همین تحریم
میکنند برای چه دانشجویان ما را در نروژ مشکل برایشان درست میکنند؟ برای
چه در هلند برایشان مشکل درست میکنند؟ من نسبت به این مسئله البته
اعتراض دارم نسبت به نحوه برخورد دولت هم نسبت به این مسئله اعتراض دارم.
چگونه اعتبار پاسپورت را بالا میبریم؟ فقط ملاقات و ملاقات و ملاقات ما
کجا در سیاست خارجیمان بهتر هستیم؟ من خیلی نمیخواهم به سیاست خارجی
ورود پیدا کنم ولی کجا روابطمان با عربستان بهتر است؟ واقعا بهتر است؟
روابطمان با انگلیس بهتر است؟ کامرون از این بیشتر باید به ما بدوبیراه
میگفت؟ کجای غیرت ایرانی این را قبول میکند؟ که بعد هم هیچکس جوابش را
ندهد؟ فقط رئیس مجلس برود یک جا سخنرانی کند جوابش را بدهد؟