به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، «شيار 143» همچنان خوب مي فروشد. اين رونق نشان مي دهد هنوز هم مي توان درباره دفاع مقدس فيلم ساخت مخاطب را جذب کرد. در چند سال اخير، روايت تبعات جنگ بيشتر از خود آن اتفاق 8 ساله، جذابيت سينمايي داشته و به نظر مي رسد جريان شکل گرفته در اين نوع از سينما همچنان يک رويکرد ادامه دار باشد.
کمي به عقب برگرديم. به سال 81 و زماني که شما مي خواستيد وارد سينما بشويد.-آن سال فيلمي ديدم از يکي از کارگردانان بنام سينما. چندين مرتبه به اشتياق آن قصه و آن نوع از روايت به سينما رفتم. با خودم گفتم ادبيات جاي خودش، اما بايد سينما را هم تجربه کنم. آن زمان در ميان نويسندگان فردي شناخته شده بودم و قدم گذاشتن به عرصه اي که هيچکس در آن نام مرا هم نشنيده بود جرأت مي خواست. آن اتفاق خاص اما براي دل من رخ داده بود. قبلا هم گفته ام، به شکل غريزي شروع به کار کردم. اولين فيلم کوتاهم را در خانه خودم ساختم تا مخارجم کمتر شود و يادم مي آيد حتي غذاي عوامل را هم خودم درست مي کردم. براي آن فيلم اتفاقات خوبي افتاد و از چند جشنواره جايزه هايي دريافت کرد. همين موضوع مرا تشويق کرد بيشتر ادامه بدهم و نا اميد نشوم. از جايي به بعد دوستي مانند وحيد اسلامي هم بسيار به من کمک کرد و اينطور شد که کم کم در چارچوب سينما قرار گرفتم و البته هنوز هم در حال ادامه مسير هستم.
کجاي فيلم «شيار 143» بود که احساس کرديد داريد درست قدم بر مي داريد و اين کار سر و صدا به پا خواهد کرد؟- بدون تدوين و صداگذاري و ... و در يک کلام بدون در نظر گرفتن همه اجزاي يک فيلم، نمي توان درباره آن اظهار نظر داشت. در هيچ کدام از اين مراحل به تنهايي، نمي توان از چيزي مطمئن بود. وقتي فيلم ما از آب و گل در آمد، از اطرافيان مان دعوت کرديم و فيلم را برايشان به نمايش در آورديم. در اين مرحله بود که پي به تأثيرگذار بودن فيلم برديم و احتمال داديم در جشنواره فيلم فجر موفق بشود.
خانم زارعي هنگام فيلمبرداري روزه بود؟ شما هنگام کار با ايشان دچار هيچ اختلاف نظري نشديد؟- فيلمبرداري ما در ماه مبارک رمضان صورت گرفت و ايشان خودش مي خواست حتي در آن شرايط سخت نيز روزه هايش را بگيرد. ارتباط بين کارگردان و بازيگر در همه فيلم ها يک تعامل است که در نتيجه آن نقشي آفريده مي شود. تأثيرگذار بودن يا نبودنش در مراحل بعدي است که اتفاق مي افتد. ما هم در زمان پيش توليد و هم در زمان فيلمبرداري جلساتي با خانم زارعي داشتيم و من سر هر سکانسي خواسته هايم را مي گفتم. ايشان هم ايده هايش را مطرح مي کرد. به نتيجه مي رسيديم و بعد آن سکانس فيلمبرداري مي شد. در مورد قسمت دوم سوال تان هم بايد بگويم بله. بين من و ايشان هم مثل هر کارگردان و بازيگر ديگري بحث هاي نظري صورت مي گرفت. مثلا يادم هست بر سر يکي از سکانس ها من مي خواستم الفت بعد از شنيدن يک خبر سکوت کند و به قولي ماتش ببرد، اما ايشان معتقد بود اين شخصيت بايد در آن لحظه گريه سر دهد. خلاصه در انتهاي همه بحث ها چيزي را انتخاب مي کرديم که به سود کليت اثر بود.
اين امکان وجود نداشت که کار را به زمان ديگري موکول کنيد؟ به هر حال گرماي کويري کرمان براي بومي هاي منطقه هم به سادگي تحمل پذير نيست- نه نمي شد. اتفاقا من هم اصرار داشتم جوري برنامه ريزي کنيم که به ماه رمضان نخوريم، اما تهيه کننده ها تأکيد داشتند زودتر شروع کنيم وگفتند امکان عقب انداختن برنامه وجود ندارد. حالا که به نتيجه نگاه مي کنم فکر مي کنم همين کار کردن در ماه رمضان شايد حکمتي داشته و برکتي با خود آورده است. اينکه الفت با زبان روزه جلوي دوربين زندگي کرد، باعث شد حس دروني نقش در بيايد.
درباره حمايت هاي آقاي حاتمي کيا از فيلم تان هم صحبت کنيد. فکر مي کنيد صحبت هاي ايشان به نفع «شيار 143» تمام شد؟- آقاي حاتمي کيا اعتبار خود را به سادگي به دست نياورده و قطعا آن را جاي بيهوده اي خرج نمي کند. فيلمي درباره جنگ و درباره مقام مادران رزمندگان جنگ ساخته شده بود و حتما ايشان احساس کرده بايد از آن حمايت شود. ايشان در حق اين فيلم پدري کرد، همانطور که حق پدري بر سينماي دفاع مقدس ما دارد. ابراهيم حاتمي کيا را بسياري از مردم دوست دارند و من فکر مي کنم اتفاقا ايشان سهم زيادي در جذب مخاطب ما داشت.
رسانه هايي که در حال حمايت از شيار هستند، به هنر به صورت ايدئولوژيک نگاه مي كنند. اين جنس از حمايت ها معمولا در دراز مدت به سود فيلم و فيلمساز تمام نمي شود. خيلي ها صرفا به اين دليل که فلان خبرگزاري از فلان فيلم حمايت کرده آن را تماشا نمي کنند. در اين مورد چه نظري داريد؟-ابتدا بايد بگويم فکر نمي کنم در مورد فيلم ما اينگونه حواشي خللي در روند اکران به وجود آورده باشد، اما در يک نگاه کلي به چنين مشکلي بايد عرض کنم که اين اتفاق اصلا حرفه اي و منطقي نيست و هيچ عقل سليمي آن را نمي پذيرد. در مواجهه با يک فيلم سينمايي بايد مانند يک اثر هنري برخورد کرد، فارغ از اينکه چه داستان هاي فکري و جناحي در مورد آن به وجود آمده است. من از همه کساني که سينما را دنبال مي کنند مي خواهم خودشان به تماشاي اثري بنشينند و در مورد خوب بودن يا بد بودن آن تصميم بگيرند، آن وقت مي توانند ديگران را به تماشاي آن ترغيب کنند يا اينکه مانع بشوند.
پايان بندي احساس برانگيز فيلم از آغاز برنامه ريزي شده بود يا اينکه طي کار به آن رسيديد؟- نه اين پايان چيزي بود که در رمان من وجود داشت. من در سال 80 سفري داشتم به مناطق جنگي. آن روزها اوج دوران تفحص بود. ما هر جا مي رفتيم با يک معراج الشهدا روبرو مي شديم. جاهايي که کفن هاي پر از استخوان شهدا را گذاشته بودند، کفن هايي شبيه نوزادان. همان جا بود که اين تصوير در ذهنم حک شد. آن را در رمانم لحاظ کردم و به فيلم هم وارد شد.
فيلم شما برخلاف چيزي که ابتدا به نظر مي رسد، مي تواند بسيار اميدبخش هم باشد. اين جمله را که قبلا از گلاره عباسي شنيده ام چطور تبيين مي کنيد؟- ما قالي را از اول فيلم وارد کرده ايم. يونس از کودکي در کنار مادر قالي مي بافد، در جواني هم وقتي از جبهه مرخصي مي گيرد و برمي گردد، باز پشت دار قالي مي نشيند و ... . تمام تنهايي الفت را قالي پر مي کند. هرازگاهي ناراحت مي شود از اينکه قالي بالا نمي رود و تمام نمي شود. او احساسات خود را هم روي همين قالي تخليه مي کند و ... . الفت زماني کارش را به پايان مي رساند که فرزندش برمي گردد. به نظر مي رسد حالا او زندگي جديدي را شروع کرده است. فرزند او زماني پيدا مي شود که از پسرش دل کنده و سعي داشته تسليم خداوند شود.
شيار 143 يک اسم و عدد ساختگي است؟- نه. چنين شياري واقعا وجود دارد. اين ماجرا مربوط به يک خاطره ديگر است و من هر دو را با هم ترکيب کرده ام. خيلي از شهدا را در آن شيار پيدا کرده اند.
به نظرتان اين امکان وجود نداشت که از ماجراي خواب ديدن سرباز و کشف يک شهيد، فيلم جداگانه اي در بياوريد؟- مي شد اما شايد يک فيلم کوتاه از آن در مي آمد. اين ماجرا را قبلا جايي خوانده بودم و هميشه فکر مي کردم کجا مي توانم از آن استفاده کنم تا اينکه خدا خواست قسمت شيار باشد.
انتخاب جواد عزتي هم انتخاب جالبي بود.- او بازيگر خوبي است که مي تواند نقش هاي متفاوتي بازي کند. البته ما به جز «شيار143» ، نقش هاي متفاوت ديگري نيز از او ديده ايم و احتمالا مثل آقاي عطاران در آينده نيز مخاطب را بيشتر از اين ها غافلگير خواهد کرد. بچه ها تفحص را آدم هاي خيلي خاصي تشکيل ميدهند اما من مي خواستم نقشي که عزتي آن را بازي ميکند کمي عجيب و غريب باشد. پسرکي با اندازهاي افسردگي و کمي مشنگ! گروه هاي تفحص هم معمولا از تعدادي سرباز براي کار خودشان بهره مي گيرند. او در فيلم هم مي گويد که من وقتي تهران بودم قرص مي خوردم اما اينجا ديگر نمي خورم. به شلوغي هاي تهران اشاره مي کند و اينکه آنجا تو حتي صداي خودت را هم نمي شنوي و اينجا مي توان از سکوت هم لذت برد. از ابتدا او را به گونه اي به فيلم وارد کردم که مخاطب از خودش بپرسد چه ارتباطي با يونس دارد و در آخر کشف کند او کسي است که اين شهيد را پيدا کرده است.
فيلم بعدي شما چيست؟- من دوست دارم با موضوع زن در جنگ يک سه گانه بسازم. طبيعي است که به واسطه زن بودن و شناخت بهتر از دنياي زنان، هميشه سعي مي کنم از زاويه اي وارد شوم تسلط بيشتري دارم.
چرا در سينماي ايران همه کارگردانان زن نشناخته شده هستند؟- آنان يک نگاه زنانه را به سينما منتقل مي کنند که شايد سينما آن را کم دارد. تجلي نگاه زنانه است که عامل موفقيت ما مي شود. فيلم خانم پاکروان هم نگاه شريفي به زنان دارد و به همين دليل محبوب است. آثار کارگردانان آقا را در يک دهه اخير مرور کنيد. چه تعداد فيلم هايي را به خاطر مي آوريد که زنان در آنها خوب ديده شوند و خوب به خاطر سپرده شوند؟ شايد به جز «به همين سادگي» نمونه ديگري به خاطر نياوريم. هميشه زنان مکمل بوده اند. بقيه فيلم هاي زن محور را زنان ساخته اند. مثل رخشان بني اعتماد که «ننه گيلانه» را ساخت.
شخصيت محور بودن فيلمنامه هاي شما به رويکردهاي داستان نويسي شما برمي گردد که از شما جداشدني نيست؟- شايد. در دوره اي ما در فيلمنامه هاي خودمان خيلي قهرمان محور بوديم. الان اما فيلم هايي ساخته مي شود که همه در آن قهرمان هستند و شخصيت اصلي و فرعي به آن معني وجود ندارد. در فيلمنامه هاي من هم داستان به گونه اي بود که اين تک شخصيت بودن را خيلي طلبيد.
راستي باز هم در زمينه نويسندگي و رمان فعال خواهيد بود؟-بله. من هيچ وقت از ادبيات جدا نمي شوم. قرار نيست فيلمسازي باعث بشود ديگر ننويسم و رماني از من منتشر نشود. مگر مي شود از جهاني که يک عمر در آن نفس کشيده اي جدا باشي؟