به گزارش
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران،،امروز در دیدگان همگان و برای تسکین یاسهای زهرا (س) قاصدان حق بینی ابلیس را بر زمین کوبیدند و حقانیت خورشید منا و عرش خدا را بر عالمیان به اثبات رساندند...!؟
چند روزی بود که کاروانی از یاسهای زهرا (س) از کربلا به کوفه، از کوفه به شام و از شام به مدینه در حرکت بود.
تابش خورشید منا بر فراز نیهای شیاطین و کفار گرمی خاصی به یاسهای زهرا (س) میبخشید و تنها تسکین دلهای پر درد اهالی بوستان نبوی، علوی و حسینی بود.
پس از گذشت مسیر سخت و طاقتفرسا، صبوری، استقامت و همنشینی با خورشید منا بر فراز نیهای شیاطین یاسهای زهرا (س) و سرزمینی را منور کردند که اهالیاش نامردمانی بیش نبودند.
روز 29 ماه محرم سال 61 هجری قمری زمان رسیدن کاروان اسرای کربلا به شام، اهل بیت (ع) و اسرای قیام عاشورا با صحنهای ناجوانمردانه روبرو شدند.
اهالی شام به دستور یزید شهر را با زیورها، دیبا، زر، سیم و انواع جواهر آراسته بودند.
مردان، زنان، کودکان، بزرگسالان، وزیران، امیران، یهود، مجوس، نصا را و همه اقوام، با طبل، دف، شیپور، سرنا و ابزار دیگر لهو و لعب برای شادی و تفریح بیرون آمدند. چشمها را سرمه کشیده، دستها را حنا بسته و بهترین لباسها را پوشیده و خود را آراسته بودند.
در چنین وضعیتی سر مطهر امام حسین (ع) را بالای نیزه و اهل بیت امام (ع) را بر فراز شتران در غل و زنجیر پس از نگهداشتن سه روز در پشت دروازه ساعات وارد شهر شام کردند.
در این هنگام مردم به شادمانی، پایکوبی، طبلزنی مشغول بودند. کاروان اسرا را از قسمتهای مختلف شهر از جمله بازار شام، مسجد اموی و قصر یزید عبور دادند.
یزید برای این که پیروزیش را به رخ مردم بکشد، اجازه داد تا همه وارد دارالخلافه شوند و مجلسی ترتیب داد و اشراف شام را دعوت کرد.
سپس دستور داد اهل بیت (ع) و اسرا را با طناب و زنجیر به یکدیگر بسته با وضعی توهینآمیز وارد مجلس جشن یزید کنند.
امام سجاد (ع) روبروی یزید قرار گرفت و چند شعر خواند که بیزاری و نفرت اشیان را از یزید نشان میدهد.
در این هنگام امام زینالعابدین (ع) و حضرت زینب (س) با بیان خطبهی کوبندهشان یزید ملعون را رسوا کردند و همه کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند متوجه جنگ نابرابرانه یزید و امام حسین (ع) به خاطر مبارزه حق با باطل، دین اسلام و کفار شدند.
رسوایی یزید و پیروزی قیام امام حسین (ع) با خطبه کوبنده امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) پس از گذشت 20 روز از واقعه کربلا در مجلس یزید و شهر شام اتفاق افتاد.
یزید به دلیل شکستی که متحمل شده بود، دستور داد تا کاروان اهل بیت امام حسین (ع) و اسرا را از شام به مدینه ببرند.
*امام سجاد (ع) در مجلس یزید و شهر شام این چنین خود را معرفی کرد من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که زکات را با ردای خویش حمل میکرد، من پسر بهترین کسی هستم که در جهان لباس پوشید، من پسر بهترین کسی هستم که با کفش یا پای برهنه راه رفت، من پسر بهترین کسی هستم که طواف کرد و سعی به جا آورد، من پسر بهترین کسی هستم که حج گزارد و لبیک گفت، من پسر کسی هستم که با براق به هوا برده شد، من پسر کسی هستم که از مسجدالحرام به مسجداقصی برده شد، منزه باد آن که او را برد، من پسر کسی هستم که جبرئیل او را تا سدرةالمنتهی داشت، من پسر کسی هستم که نزدیک و نزدیکتر شد تا به اندازه دو کمان یا کمتر فاصله داشت، من پسر کسی هستم که امام جماعت فرشتگان آسمان شد، من پسر کسی هستم که خدای بزرگ به او وحی فرستاد، من پسر محمد مصطفایم، من پسر علی مرتضایم، من پسر کسی هستم که در راه احیای لا اله الا الله مبارزه کرد، من پسر کسی هستم که در رکاب رسول خدا با دو شمشیر جنگید، با دو نیزه کرد، دو بار هجرت کرد، دو بار بیعت کرد، به دو قبله نماز آورد، در بدر و حنین جنگید و یک لحظه کفر نورزید، من پسر بهترین مؤمنین و وارث پیامبران کوبنده کافران، سید و سالار مسلمانان و مجاهدین، زینت عابدین، تاج سر گریهکنندگان (از خوف خدا)، صبورترین مردم، برترین پیشوا از آلیاسین و از خاندان رسول پروردگار عالمیانم.
محمد پیامبر (ص) برگزیده از ماست، صدیق این امت، علی (ع) از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه شیر خدا و رسول از ماست، فاطمه بتول، بانوی زنان عالم از ماست و دوسبط این امت آقای جوانان بهشتی از ما هستند.
امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) با قرائت آیات قرآنی پرده از چهره یزید ملعون برداشتند و همگان با چهره پلید یزید و اهداف شوم او آشنا شدند.
امام زینالعابدین (ع)، حضرت زینب (س) مجلس جشن یزید را به عزا تبدیل کردند و پیروزی را بر کام یزید تلخ نمودند.
یزید برای انتقام از امام سجاد (ع)، حضرت زینب (س) و اهل بیت امام حسین (ع) آنها را در خرابهای بیسقف جای داد.
اهل بیت (ع) چند روز در آن خرابه بودند و برای امام حسین (ع) و شهدای کربلا عزاداری کردند.
در مدتی که خاندان امام حسین (ع) در شام اسیر بودند، چند نوبت آنها را به قصر بردند، به هیچ وجه حیله یزید عملی نشد و هر بار نتیجه معکوس میشد، او ناچار شد اهل بیت (ع) را به مدینه بفرستد.
گزارش از زهره کلهر
انتهای پیام/