هشدار آيزنهاور و سيطره مجتمع نظامی- صنعتی / بهانه‌های بوش برای رسیدن به رویاهای بلند نظامی گرایانه

این هشدار ژنرال دوایت آیزنهاور، فرمانده نامدار متفقین در جنگ جهانی دوّم و کسی که در دوران ریاست جمهوری اش پیوندهای عمیق با مجتمع نظامی- صنعتی داشت و با ابزار سرویس مخفی و کودتا دیکتاتوری های سرکوبگر و دست نشانده را در ایران و گواتمالا به قدرت رسانید.

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران؛ عبدالله شهبازی تاریخ‌دان معاصر در مطلبی که در سال 1380 منتشر کرده است به بررسی بخشی از سیاست‌های جنگ طلبانه آمریکا تا 1380 پرداخته است که در این خبر به بازخوانی مطلب منتشر شده در آن تاریخ می‌پردازیم؛ آیزنهاور در پایان دوره ریاست جمهوری اش، در 17 ژانویه 1961- چهار روز پیش از آن که جان کندی قدرت را به دست گیرد، در یک پیام تلویزیونی خطاب به مردم آمریکا درباره «خطر نفوذ بیش از حد مجتمع نظامی- صنعتی» هشدار داد. او گفت: نهادهای غول آسای نظامی- صنعتی در ایالات متحده یک «تجربه جدید» است و باید برای مقابله با نفوذ بیش از حد لابی نظامی- صنعتی چاره ای اندیشید.


 
ژنرال دوایت آیزنهاور

این هشدار ژنرال دوایت آیزنهاور، فرمانده نامدار متفقین در جنگ جهانی دوّم و کسی که در دوران ریاست جمهوری اش پیوندهای عمیق با مجتمع نظامی- صنعتی داشت و با ابزار سرویس مخفی و کودتا دیکتاتوری های سرکوبگر و دست نشانده را در ایران و گواتمالا به قدرت رسانید، عجیب و غیرعادی به نظر می رسد. بهرروی، چه این هشدار را نوعی جنگ تبلیغاتی علیه دولت نوخاسته کندی تلقی کنیم و چه بیان تجربه تلخ یک ژنرال پیر، مضمون آن می تواند بیانگر ظهور یک پدیده بسیار خطرناک در دنیای معاصر باشد: سیطره هیولایی به نام مجتمع نظامی- صنعتی.

اندکی پس از هشدار آیزنهاور، فشار لابی نظامی- صنعتی دولت ایالات متحده را به جنگ ویتنام وارد کرد و با ایجاد بزرگ ترین فجایع انسانی سودهای کلان به جیب زد. به این ترتیب، صنایع نظامی و شیمیایی ایالات متحده رونقی بیش از گذشته یافت و در این فضای جدید بود که تولید بمب افکن های جدید ب. 70 آغاز شد. در ساختار دو حزبی ایالات متحده، لابی نظامی- صنعتی تنها با حزب جمهوری خواه پیوند عمیق ندارد، بلکه در حزب دمکرات نیز دارای نمایندگان متنفذی است. توجه کنیم که ورود ایالات متحده به جنگ ویتنام در زمان حکومت حزب دمکرات، نه جمهوریخواه، صورت گرفت. و توجه کنیم که بیل کلینتون، از حزب دمکرات، بودجه نظامی سال 2001 ایالات متحده را به چنان سطحی افزایش داد که هیچگاه در مخیله آیزنهاور جمهوری خواه نمی گنجید.

امروزه، چهل سال پس از هشدار آیزنهاور، سیطره بلامنازع مجتمع نظامی- صنعتی بر سیاست ایالات متحده در عملکرد دولت جرج بوش به رأی العین مشاهده می شود. پیوندهای جرج بوش با مجتمع نظامی- صنعتی چنان بی پرواست که حتی در تبلیغات انتخاباتی او نیز پنهان نمی شد. بوش در سخنرانی انتخاباتی 23 سپتامبر 1999 محورهای برنامه نظامی خود را چنین بیان داشت:
1- احیای اعتماد متقابل میان رئیس جمهور و نظامیان، 2- دفاع از مردم آمریکا در برابر تهدیدات تسلیحاتی و تروریستی، 3- بنیانگذاری صنایع نظامی ایالات متحده در سده نوین.


 
کاریکاتور از Steve Bell

جرج بوش برای تحقق این اهداف، کسانی را به عضویت در دولت خویش فراخواند که عمیق ترین پیوندها را با غول های تسلیحاتی و شیمیایی ایالات متحده دارند. او یکسره وزارت دفاع را در اختیار نمایندگان کمپانی های تسلیحاتی و شیمیایی قرار داد. دونالد رمسفلد، وزیر دفاع کهنه کار جرج بوش، در رأس این گروه جای دارد. علاوه بر کمپانی های تسلیحاتی مانند لاکهید مارتین و نورتروپ گرومن، غول های شیمیایی- دارویی الی لیلی، مونسانتو، مرک و دوپونت نیز در دولت بوش حضور آشکار دارند. این مافیای شیمیایی- دارویی مسئول بسیاری از فجایع انسانی و زیست محیطی در جهان امروز است. کمپانی دوپونت همان است که در دوران جنگ دوّم جهانی اولین بمب اتمی جهان را ساخت و با اعمال نفوذ خود دولت هری ترومن را مجبور کرد تا آن را در آزمایشگاه ژاپن آزمایش کند. انفجارهای اتمی هیروشیما (6 اوت 1945) و ناکازاکی (9 اوت) در زمانی رخ داد که جنگ جهانی به پایان رسیده و انفجارهای فوق هیچ توجیه نظامی نداشت. این فاجعه به کشتار فوری حداقل 200 هزار انسان انجامید.


 
کاریکاتور از Steve Bell

پیوندهای بی پروای دولت بوش با کمپانی های تسلیحاتی و شیمیایی و سازهای جنگ طلبانه ای که از بدو به قدرت رسیدن سرداد چنان آشکار بود که محافل سیاسی و روشنفکری مخالف نظامی گری را در ایالات متحده به هراس انداخت. در فاصله زمانی صعود دولت بوش تا حادثه 11 سپتامبر برخی محافل سیاسی و مطبوعات ایالات متحده و دنیای غرب مرتب درباره خطر "بازگشت جنگ ستارگان" ریگان و تجدید حیات سیاست های دوران "جنگ سرد" هشدار می دادند و از دولتی سخن می گفتند که «در بدر به دنبال دشمن می گردد.»

دولت بوش از بدو شروع کار خود به دنبال بهانه ای بود تا رؤیاهای بلند نظامی گرایانه خود را پیش برد. مجتمع نظامی- صنعتی به شبحی نیاز داشت تا جایگزین شبح "خطر کمونیسم" شود و برنامه های او را در نزد افکار عمومی و محافل سیاسی مخالف موجه سازد. حادثه 11 سپتامبر این توجیه را فراهم ساخت.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار