سرمقاله روزنامه های کیهان،حمایت،خراسان و ...را میتوانید در این قسمت بخوانید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

در ابتدا ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان را میخوانید که به مطلبی با عنوان«آقای روحانی از شما بعید بود!»نوشته شده توسط حسین شریعتمداری اختصاص یافت:

دیروز آقای دکتر روحانی در اجتماع مردم زنجان به تشریح نظرات خویش درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر پرداخت که باعرض پوزش باید گفت؛ اظهارات ایشان اولا؛ در بیان موضوع «دو پهلو»!، ثانیا؛ با توجه به مختصات زمانی- یعنی ماجرای اسیدپاشی ضدانقلاب داخلی و توهم‌پراکنی دشمنان بیرونی درباره آن- «حساب‌نشده»! و ثالثا؛ در برخی از موارد با واقعیات جاری انطباق نداشت! که پرداختن به آن، اگرچه ضروری است ولی فرصت دیگری می‌طلبد.

اما، رئیس‌جمهور محترم کشورمان در همین اجتماع به یکی از «درس»ها و «عبرت‌»های عاشورا نیز اشاره کرده و گفت: «یک درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می‌باشد.»

آقای دکتر روحانی یک عالم دینی، حقوقدان و اهل سیاست هستند بنابراین به خوبی می‌دانند که همیشه «اشتراک لفظی» به معنای «اشتراک‌در مفهوم» نیست و برخی از کلمات در بستر حقوقی، سیاسی و یا فنی و... به واژه‌ای تبدیل شده‌اند که با معنای لغوی آنها فاصله دارد و «مذاکره» یکی از همین نمونه‌هاست. مذاکره اگرچه به معنای گفت‌وگو و سخن گفتن با یکدیگر است ولی امروزه «مذاکره» در فرهنگ سیاسی مفهوم و معنای ویژه‌ای دارد که با معنای لغوی آن متفاوت است و به نشست طرفین دعوا برای حل اختلافات فیمابین گفته می‌شود و ماهیت آن «دادن‌و ستاندن» است. با این توضیح که دو طرف برای حل اختلافات فیمابین با یکدیگر به مذاکره می‌نشینند و امتیاز یا امتیازاتی می‌دهند تا در مقابل آن امتیاز یا امتیازاتی بگیرند. مانند مذاکرات هسته‌ای که جناب روحانی از آن با عنوان «برد-برد» یاد می‌کنند و در توضیح آن می‌گویند « مذاکرات باید هم به نفع ما باشد  و هم به نفع طرف مقابل» و تاکید می‌فرمایند که «امتیازی می‌دهیم و امتیازی می‌گیریم».

خب! با این حساب باید از جناب آقای روحانی پرسید که  آیا گفت‌وگوی حضرت امام حسین علیه‌السلام با دشمن از این نوع بود؟ و حضرت می‌خواستند امتیازی به عمرسعد بدهند! و در مقابل از او امتیازی بگیرند؟! چه کسی می‌تواند انکار کند که گفت‌وگوی سیدالشهداء علیه‌السلام با سران شرک و نفاق از نوع نصیحت و دعوت آنان به صراط‌مستقیم الهی و دست کشیدن از کفر و پلیدی بود، نه آن که حضرت با اهدای امتیاز به آنان در پی کسب امتیاز از آنها باشد، یعنی آنچه در تعریف سیاسی واژه «مذاکره» به مفهوم رایج امروزی آن آمده است!
ممکن است جناب روحانی بفرمایند که منظور ایشان نیز مفهوم مذاکره به معنای لغوی آن- یعنی گفت‌وگو با دشمن برای نصیحت آنها و نه امتیاز دادن به آنان- بوده است. که متأسفانه این عذر نمی‌تواند پذیرفتنی باشد، چرا که ایشان می‌فرمایند؛ یکی از درس‌های کربلا هم درس «تعامل سازنده»! و «مذاکره»! است  و «تعامل» چه در فرهنگ سیاسی و چه در فرهنگ لغت به مفهوم معامله کردن است یعنی «بده‌وبستان» و در فرهنگ سیاسی ترجمان دیگری از همان «مذاکره» است! و باید پرسید؛ آیا امام‌حسین علیه‌السلام در پی معامله با عمرسعد  و ابن‌زیاد  و یزید بود؟!

رئیس‌جمهور محترم بلافاصله بعد از بیان فوق به مذاکرات هسته‌ای جاری میان ایران و 5+1 می‌پردازند و از آنچه  به امام حسین(ع) تحت‌عنوان «مذاکره و تعامل سازنده» با دشمن نسبت داده‌اند، برای توجیه بینش و منش دولت محترم در مذاکرات - بینش و منش دولت در مذاکره و نه اصل مذاکرات- استفاده می‌کنند! و این نیز نشانه دیگری است از آن که منظور آقای روحانی از «مذاکره و تعامل سازنده»! در کربلا همان مفهوم سیاسی رایج آن، یعنی «بده و بستان» می‌باشد که نه فقط به شهادت تمامی اسناد تاریخی، بلکه به گواهی آنچه حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) درباره قیام خویش فرموده‌اند، این بده و بستان! از ساحت مقدس کربلا و عاشورا به دور است و تعجب‌آور است که رئیس‌جمهور حقوقدان که یک روحانی و سیاستمدار نیز هستند، به این نکته بسیار بدیهی توجه نکرده‌اند!

انتظار آن بود- و هنوز هم هست- که رئیس‌جمهور محترم بر این واقعیت تأکید ورزند که بزرگترین و با اهمیت‌ترین درس عاشورا، ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان قدار و ستمکار است، حتی اگر بهای آن ایثار جان در راه خدا باشد.

مگر این کلام از سید‌الشهداء علیه‌السلام نیست که «انّی لا اری‌الموت الّا سعاده و الحیاهًْ مع‌الظالمین الّا برما- من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران (سازش با آنها) را جز خواری نمی‌دانم».

آقای رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود درباره درس‌های کربلا  و عاشورا به «قبول توبه» اشاره کرده و می‌فرمایند؛ «ما تابع همان حسینی(ع) هستیم که توبه حر را هم قبول کرد... من در جامعه کسی را نمی‌شناسم که گناهی بالاتر از گناه حر مرتکب شده باشد و (هیچ) عظیم‌الشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز اباعبدالله‌الحسین(ع) نمی‌شناسم که در برابر سری که حر برایش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشیده باشد».

این بخش از اظهارات آقای روحانی «سخن حق» و صدالبته قابل قبولی است اما، اگر خدای نخواسته منظور آقای رئیس‌جمهور از اشاره به این فراز از تاریخ کربلا، مقایسه آن با سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 باشد که متأسفانه شواهدی از این فرض حکایت دارد، باید گفت نظر یاد شده از نوع «قیاس مع‌الفارق» است و نه فقط کمترین مشابهتی میان جناب «حر» با سران فتنه وجود ندارد، بلکه این دو ماجرا با یکدیگر تفاوتی در حد تضاد و فاصله‌ای به اندازه زمین و آسمان دارند.

اول آن که، جناب حر، کمترین اهانتی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) روا نداشت بلکه در مقابل اعتراض حضرت خطاب به وی که مادرت به عزایت بنشیند- ثکلتک امک- در کمال ادب و خضوع عرض کرد؛ هیچکس در میان عرب چنین سخنی به من نمی‌گوید مگر آن که پاسخ می‌شنود اما، چه کنم که مادر شما، حضرت فاطمه زهرا‌سلام‌الله‌علیها است و من خود را خاکسار حضرتش می‌دانم.

دوم آن که تنها جرم جناب حر، بستن راه بر کاروان حسینی(ع) بود، که این گناه خود را روز عاشورا با توبه و ایثار جان خویش جبران کرد.

اکنون باید از آقای روحانی پرسید؛ کدامیک از عوامل و سران فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 کمترین شباهتی با جناب حر دارند که این «پاکدامنی و ایثار» حر را با «فساد و تباهی» سران فتنه مقایسه فرموده‌اید؟! و چنانچه منظورتان از پیش کشیدن ماجرای توبه حر و پذیرش آن از سوی امام حسین علیه‌السلام، اشاره و کنایه به سران فتنه نبوده است، این بخش از اظهارات حضرتعالی در جغرافیای سخنان دیروز شما در زنجان چه جایگاهی داشته است؟! و با چه مقصود و منظوری مطرح شده است؟! شواهد فراوانی که برخی از اظهارات و مواضع اخیر نزدیکان جنابعالی از جمله آنهاست، نشان می‌دهد منظور شما از پیش کشیدن ماجرای حر، ارتباط دادن آن با ماجرای خیانت سران فتنه بوده است که نه فقط قیاس مع‌الفارق است بلکه می‌تواند برای جنابعالی یک درس بوده و «توبه» شما را از آنچه گفته‌اید در پی داشته باشد.
و اما، جناب حر همانگونه که آقای رئیس‌جمهور اشاره کرده‌اند، از اقدام خود که با وطن‌فروشی و جنایت سران فتنه قابل قیاس نیست، توبه کرد و به مصداق آیه شریفه‌ای که «توبه‌» را با اصلاح عمل انجام شده و بیان آنچه انکار کرده‌اند- الّاالذین تابوا و اصلحوا و بینوا (160 بقره)- صداقت خود را در توبه با ایثار جان خویش امضاء کرد.

حالا باید از رئیس‌جمهور محترم پرسید؛ آیا سران فتنه از جنایت و خیانتی که مرتکب شده بودند، توبه کرده‌اند؟ که سخن از بخشش و پذیرش توبه آنها در میان باشد؟! اگرچه در هیچیک از سیستم‌های حقوقی‌ دنیا، توبه جنایتکاران مانع مجازات آنان نمی‌شود و در نظام حقوقی اسلام نیز چنین است. از این روی اظهارات جناب رئیس‌جمهور که یک عالم دینی و حقوقدان هستند، تعجب‌آور است و انتظار آن است که به صراحت اعلام کنند منظورشان سران فتنه و گذشت از جنایات آنان- آنهم بی‌آن که توبه کرده باشند- نبوده است.

و اما، درباره سخنان دیروز رئیس‌جمهور محترم گفتنی‌های دیگری نیز هست که به بعد موکول می‌کنیم و تنها خطاب به ایشان می‌گوییم «آقای روحانی از شما بعید بود»!

 حسن هانی زاده ستون یادداشت روزنامه حمایت را به مطلبی با عنوان«عراق وسیاست های جدید منطقه ای»اختصاص داد که در ادامه میخوانید:

سفر حیدر العبادی، نخست وزیر عراق، به تهران که با بازتاب گسترده رسانه ای همراه بود به دلیل شرایط منطقه وعراق از اهمیت ویژه ای برخوردار است . اهمیت این سفر را می‌توان از سه جنبه نظامی امنیتی، سیاسی واقتصادی بررسی کرد، چراکه این نخستین سفر حیدر العبادی به تهران پس ازانتخاب به عنوان نخست وزیر تلقی می‌شود.از نقطه نظر امنیتی و نظامی، تجربه 11 سال گذشته عراق ثابت کرده که ایران تنها کشوری است که صادقانه در پی برقراری امنیت وثبات در این کشور است، در حالی که هر یک از کشورهای منطقه نگاهی کاملا منفعت جویانه نسبت به عراق دارند. به همین دلیل، پس از فروپاشی ارتش عراق این کشور نیازمند یک ارتش ملی برای دفاع از تمامیت ارضی و برقراری امنیت در کشور است.دولت جدید عراق تلاش می‌کند تا از تجربه موفق ایران در بازسازی نیروهای مسلح خود استفاده کند زیرا جمهوری اسلامی ایران این توانایی و ظرفیت را دارد که تجربه خود را به عراق منتقل کند.از سوی دیگر، وجود گروهک تروریستی داعش که امنیت عراق را با چالش جدی مواجه ساخته یکی از دغدغه های دولت حیدر العبادی تلقی می‌شود. هر چند ایران در ائتلاف جهانی شرکت نکرده اما دولت عراق به خوبی درک می‌کند که بدون یاری جمهوری اسلامی نمی‌تواند بر گروهک تروریستی داعش چیره شود. نمونه بارز آن کمک ایران در شکستن محاصره شهر آمرلی عراق بود که با کمترین هزینه صورت گرفت و تاثیر مثبتی بر روحیه نیروهای مسلح وملت عراق باقی گذاشت. لذا، بخشی از ابعاد سفر حیدر العبادی در ارتباط با مسایل امنیتی و نظامی است که بر اساس گزارش رسانه های عراقی قرار است وزیر دفاع عراق نیز برای ادامه مذاکرات بزودی به ایران سفر کند.در حوزه سیاسی نیز حیدر العبادی به  عنوان نخست وزیر عراق اعتقاد دارد که وجود گسست واختلافات سیاسی میان ایران و برخی کشورهای عرب منطقه، تاثیری منفی بر همگرایی منطقه ای باقی گذاشته است. با توجه به سفر قریب الوقوع حیدر العبادی به ریاض به نظر می‌رسد وی موضوع بهبود روابط ایران و عربستان را با مقامات رژیم آل سعود مورد بحث قرار خواهد داد.هر چند در بدنه رژیم عربستان، مقاومت‌هایی برای بهبود رابطه با ایران وجود دارد اما نخست وزیر عراق سیاست‌های خود را بر رفع تنش‌های منطقه ای تعریف کرده است، لذا اگر عربستان از سیاست‌های تنش آفرینی خود عقب نشینی کند و از دخالت در مسایل داخلی عراق خود داری کند قطعا منطقه به سمت آرامش و ثبات حرکت خواهد کرد.در زمینه همکاری‌های اقتصادی، حجم تبادل تجاری دو کشور در حال حاضر سالانه به 13 میلیارد دلار می رسد و دولت جدید عراق در نظر دارد سطح  تبادل تجاری خود را با ایران به 25 میلیارد دلار ارتقاء  بخشد.به همین دلیل موضوع همکاری دو کشور در حوزه ترانزیت گاز ایران به سوریه و سپس دریای مدیترانه و اروپا در مدار توجه رهبران دو کشور قرار دارد.بر اساس توافقات به عمل آمده، قرار است گاز ایران بوسیله یک لوله به سمت عراق و سوریه و دریای مدیترانه منتقل و از آنجا به اروپا امتداد یابد.طول این لوله گاز 4500 کیلومتر است که 1500 کیلومتر آن در خاک سوریه وعراق است و 3000 کیلومتر آن از طریق دریای مدیترانه به سمت اروپا کشیده خواهد شد. هزینه این پروژه بزرگ گازی 10 میلیارد دلار است وبه همین دلیل برخی کشورهای منطقه که مایل نیستند ایران مدیریت گاز منطقه وجهان را در اختیار بگیرد در تشدید بحران‌های منطقه ای وتشویق داعش به حضور در عراق و سوریه نقش دارند.

حسین بابازاده‌مقدم ستون سرمقاله روزنامه وطن امروز را به مطلبی با عنوان«چه‌کسی مسؤول است؟»اختصاص داد:

سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی را علاوه بر همه ویژگی‌های منحصر به فردی که داشته است و نوع و سبک نگاه رسانه‌ای دشمن که همواره تخصصی‌تر شدن و پیچیدگی‌های نوین را تجربه کرده است، می‌توان به سال‌هایی برای یک «عملیات دائم روانی» توصیف کرد.

عملیات روانی روشی اصالتا خصمانه و نظامی در حوزه‌های رسانه‌ای و افکار عمومی است که اهمیت آن بر هیچ یک از سیاست‌گذاران عالی نظام پوشیده نیست، اما چرا به‌رغم انبوهی امکانات دولتی و عمومی و همچنین وجود دستگاه‌های تخصصی، کماکان افکار عمومی در جمهوری اسلامی قربانی عملیات روانی دشمن است؟

برای یافتن پاسخ‌های این سؤال کافی است به دستاویزهای کلیشه‌ای و دائمی اما پرکاربرد و با مصرف بالای رسانه‌های وابسته به منافقین و ضدانقلاب خارج از کشور بویژه در موضوعاتی مثل مجازات‌های قوه‌قضائیه برای مجرمان امنیتی، اخلاقی و حتی مالی اشاره کرد.

نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یک کلیت و قوه‌قضائیه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین ارکان مورد هدف این تهاجم‌های رسانه‌ای سازمان‌یافته و عموما پرشدت از حیث اعمال و سناریو نتوانسته‌اند نقشی بازدارنده، خنثی‌کننده یا حداقل دافع اثرات جانبی را ایفا کنند.

اگرچه قوه‌قضائیه ذاتا رسالت‌های رسانه‌ای برای خود متصور نیست اما شرایط ویژه جنگ‌های روانی اردوگاه ضدانقلاب خصوصا در مواقعی که افکار عمومی با میزان تحصیلات و اطلاعاتی عموما اندک را هدف قرار داده است در راستای اعلام دلایل وقوع جرائم و عمل به اصل پیشگیری می‌تواند مورد نظر قرار بگیرد.

بسیاری از فضاسازی‌های به‌عمل آمده در پرونده‌های قضایی از جمله اعدام اراذل و اوباش در نواحی مرزی که بعضا مرتکب کثیف‌ترین جرائم ضد‌انسانی شده‌اند یا مورد جنجال‌آفرین قتل یک مرد توسط دختری که خبر اعدام وی جنجال غیر‌قابل تصوری را برانگیخته است، می‌تواند به مرور زمان رفتارهای ناهنجار از سوی شهروندان را رقم بزند.

قوه‌قضائیه و سایر دستگاه‌هایی که در امر وقوع جرم مسؤول شناخته می‌شوند عملا با عدم ورود به اقناع فکری افکار عمومی در این حوزه‌ها خود را در برابر تبعات ناشی از ناآرامی‌ها و رفتارهای مجرمانه‌ای از سوی جامعه هدف جنگ‌های روانی قرار می‌دهند که به مرور زمان ممکن است تبدیل به یک مساله عمومی شود.

تعدادی پیام، عکس‌نوشته‌های مجعول و آکنده از اطلاعات کذب و بعضا به‌صورت کامل دروغ موجب می‌شود سطح بالایی از بدبینی در میان مخاطبان اخبار بنگاه‌های رسمی و غیر‌رسمی ضدانقلاب ایجاد شود.

این وضعیت در حالی بغرنج‌ می‌شود که یک اطلاع‌رسانی مطلوب در جوانب مختلف پرونده البته با حفظ حریم خصوصی و شؤون متهمان یا مجرمان می‌تواند به حفظ امنیت روانی عموم شهروندان و خصوصا کاربران شبکه‌های اجتماعی، اینترنت و تلفن همراه کمک شایان توجهی کند. در روزهای گذشته جریان ضدانقلاب و گروه‌های نزدیک به گروهک تروریستی منافقین با سوار شدن بر موج دروغ درباره ریحانه جباری و دامن زدن به شایعه تجاوز به وی قبل از اجرای حکم اعدام به تنفر‌های کور علیه نظام دامن می‌زنند، سؤال این است که در چنین وضعیت محتملی که درباره پرونده‌های دیگر نیز براحتی تکرارپذیر است، تنویر افکار عمومی وظیفه چه دستگاهی است؟ حال آنکه اساسا موضوع مذکور و رفتار مجرمانه فرد مذکور و روند قضایی طی شده بسیار روشن و قابل دفاع است.

بدیهی است از عرصه خالی و محیط خنثای خبری پیرامون اخبار مربوط به احکام اعدام یا مجازات‌هایی از این دست، جریان ضدانقلاب نهایت استفاده را در راستای سیاهنمایی، اقدام علیه امید و نشاط در جامعه و همچنین اغراق و دروغ‌سازی در همه عرصه‌ها و ابعاد می‌برد و این کمترین مسؤولیت دستگاه‌های یاد شده است تا درباره قتل‌عام روانی کاربران رسانه‌های نوین و اجتماعی تدابیر لازم را در دستور کار خود قرار دهند.

کورش شجاعی در مطلبی با عنوان«نجات کشور در گرو جذب نخبگان و پيشرفت علمی»چاپ شده در ستون یادداشت روز،روزنامه خراسان اینطور نوشت:

در هیچ عرصه ای نمی‌توانیم پیشرفت کنیم مگر آن که تأکید بر علم و دانش را سنگ بنای همه برنامه سازی ها، تصمیم گیری‌ها و اجرای تمامی امور و اصلی ترین اولویت و نیاز کشور بدانیم و باور کنیم اقتصاد کشور جان نمی‌گیرد و از این رکود تورمی رهایی نمی‌یابد مگر آن که سیاست‌های اقتصادی، دانش بنیان شود. کیفیت کالاهای تولید داخل و تمایل به مصرف کالاهای ایرانی در داخل و خارج کشور افزایش نمی‌یابد مگر با ابتنای تولید بر دانش و فناوری روز و ایجاد توان رقابت، ساخت و سازها و سازه‌های عظیم، ایمن و قابل اعتماد نمی‌شود مگر با استفاده از دانش و فناوری پیشرفته.

تولیدات کشاورزی پاسخگوی نیازهای رو به تزاید نخواهد بود مگر با کشاورزی مبتنی بر داده‌های علمی جدید و روش‌های علمی کاشت، داشت، برداشت. بحران بهره وری ۳۰درصدی آب آن هم با این منابع محدود و هر روز کمتر شونده حل نمی‌شود مگر با استفاده علمی و بهینه از آب. توان دفاعی کشور رشد لازم را نخواهد داشت مگر با اتکا بر تولید و پیشرفت‌های علمی و فناوری‌های نوین. خام فروشی منابع و ثروت‌های ملی کشور پایانی نخواهد داشت مگر این که صنایع کشور را به دانش و فناوری‌های لازم در عرصه‌های مختلف برای فرآوری منابع خام مجهز کنیم. دستیابی به اهداف سند چشم انداز در افق ۱۴۰۴ امکان پذیر نخواهد بود مگر با تلاش مستمر برای توسعه دانش محور و همه جانبه. عقب ماندگی‌های چندین و چند ساله جبران نخواهد شد مگر با تولید و کاربست واقعی و دقیق علم و دانش و فناوری‌های نوین در عرصه‌های گوناگون. خوداتکایی و توان مقابله جدی با فشارها و تحریم‌های اقتصادی امکان پذیر نخواهد بود مگر با تکیه بر تولید دانش بنیان، توسعه دانش محور، اقتصاد مقاومتی، شناسایی و جذب نخبگان و استفاده از مشارکت جدی نخبگان در عرصه‌های گوناگون علمی و در تمامی برنامه سازی‌ها و تصمیم گیری‌های کلان کشور و قدرمسلم این که تا فضای ابداع، خلاقیت و نوآوری هر روز مهیئتر نشود و هوش ایرانی، این سرمایه خدادادی مورد استفاده حداکثری قرار نگیرد و همچنان اقتصاد و بودجه کشور بر پاشنه غیرقابل اطمینان خام فروشی و مفت فروشی ثروت‌های ملی کشور بچرخد و تا وقتی پیشرفت‌های علمی سرعت فزاینده پیدا نکند، ما همچنان از قافله پرشتاب توسعه و رشد فزاینده علمی کشورهای پیشرفته عقب خواهیم ماند.

بنابراین همه مسئولان کشور باید عمیقا به این باور برسند که همان طوری که رهبر فرزانه انقلاب ده‌ها بار و از جمله در دیدار دیروز با نخبگان تأکید کردند باید به مقوله تولید علم و هدایت آن به سمت تولید، فناوری و نیازهای جامعه و تداوم رشد علمی در قالب نقشه جامع علمی کشور اولویت اصلی و اساسی قانون گذاران، برنامه ریزان، تصمیم سازان و مسئولان کشور باشد و هر روز بیش از روز گذشته به سمت توسعه دانش محور و همه جانبه و اقتصاد دانش بنیان از یک سو و کاهش وابستگی اقتصاد و بودجه کشور به خام فروشی ثروت‌های ملی از جمله نفت خام، از دیگر سو حرکت کنیم تا اولا در پرتو پیشرفت‌های علمی و توسعه دانش محور هم بیشتر نیاز به شناسایی و جذب نخبگان در عرصه‌های مختلف احساس شود و هم این که فشارهای بیرونی و تصمیمات کشورهای صاحب سرمایه و قدرت و تأثیرگذار بر اقتصاد جهان و قیمت نفت کمتر امکان تأثیرگذاری بر مسائل اقتصادی کشورمان را پیدا کنند.

پس همه باید باور کنیم که خصوصا در عصر دانایی و پیشرفت‌های شگرف و لحظه به لحظه علمی در جهان باید اولویت اساسی و اصلی مسئولان آماده کردن بیش از پیش زمینه‌های تولید علم و پیشرفت‌های علمی باشد چراکه جبران عقب ماندگی‌ها و نجات کشور تنها در گرو پیشرفت‌های علمی در تمامی عرصه‌ها در کنار رشد و ارتقای فضای معنویت و اخلاق در کشور است.

سيدباقر پيشنمازی ستون سرمقاله روزنامه رسالت را به مطلبی با عنوان«حلقه مفقوده شورای عالی انقلاب فرهنگی»اختصاص داد:


اگر معیار ارزیابی كارآمدی شورا، مقایسه كاركرد هر سال نسبت به سال قبل باشد و وظیفه‌ای جز سیاستگذاری صحیح و تنظیم سند راهبردی برای این نهاد عالی متصور نباشد، نادیده گرفتن زحمات و خدمات انجام شده،نوعی ناسپاسی است و رویكردی به دور از انصاف. و البته سال‌ها تلاش اعضای محترم و خصوصا دبیرخانه، علی‌رغم تغییر دولت‌ها و فراز و نشیب سیاست‌ها و حمایت‌ها شایسته تقدیر است. اما اگر دستاوردهای شورا در مقایسه با عظمت آرمان‌ها و اهداف و وعده‌های انقلاب اسلامی در سطح ملی و بین‌المللی و فرصت 30 ساله ای كه در اختیار داشته است و آنچه كه در عالم واقع و روی زمین، انسان مشاهده می‌كند (1) ارزیابی شود، داوری دیگری صورت خواهد گرفت.

شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سال‌های گذشته بیش از اینكه «مذكِّر» باشد «مذكَّر» بوده است ملاحظاتی كه در دیدارهای مقام معظم رهبری به شورا ابلاغ می‌شد از حوزه بیان اولویت‌ها و یادآوری مسئولیت‌ها گاهی فراتر رفته و تا مرز تذكر و عتاب می‌رسید! و همه اینها به خاطر این بود که اعضای محترم شورا هوشیارتر و جدی‌تر نسبت به عامل «زمان» و فرصت‌های غیرقابل جبرانی كه از دست می‌روند، اهتمام ورزند.

اكثر این دیدارها در سال‌های گذشته مشحون از بیان تکالیف، اولویت‌ها، ضرورتها و درخواست اهتمام و تلاش بیشتر است اما برخی از غفلت‌ها و از دست رفتن فرصت‌ها، دغدغه‌هایی را برانگیخته است كه فرازهایی از آن را مرور می‌كنیم:

«اعضای شورا بایستی این شورا را باور كنند. باور كنید كه اینجا قرارگاه مركزی فرهنگی كشور است... باور كنید كه اینجا فرماندهی مسائل عمده فرهنگی كشور و سیاستگذاری كشور را برعهده دارد. اعضا بایستی به این توجه كنند.

... نمی‌شود مسئولین كشور مسئولیتی احساس نكنند در زمینه هدایت فرهنگی جامعه.... دولت و مسئولان موظفند كه توجه كنند به جریان عمومی فرهنگی جامعه... مسئولیت شرعی داریم.... مسئولیت قانونی داریم... ما چرا بر سر فرهنگ خودمان پافشاری نكنیم؟.... شما خیلی مسئولیت دارید... بدانیم چه كار داریم می‌كنیم؟.... مسئولیت خیلی سنگینی است.... كجا داریم می‌رویم؟.... چه چیزی دارد اتفاق می‌افتد؟ چه چیزی در انتظار ماست؟

.... من واقعا حیرت می‌كنم.... من احساس خطر می‌كنم.»

مقام معظم رهبری 19/9/92

.... گاهی انسان فكر می‌كند که اولویت‌ها و ضرورت‌های بدیهی كشور و انقلاب،چندباربایدبرای نخبگان فرهنگی ومسئولان عالی یادآوری شود؟ و اصولا دغدغه‌های فرهنگی چرا از بیان شورایارئیس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و پیگیری نشود؟!

آیا مدیریت راهبردی چالش‌های حوزه فرهنگ به عهده شورا نیست؟ آیا زمین‌گیر شدن اسناد راهبردی و سیاستگذاری‌های شورا در مرحله تنفیذ و اجرا از چالش‌های فعلی حوزه فرهنگ نیست؟ آیا فقد فهم صحیح از «جبهه فرهنگی انقلاب» و تغافل نسبت به «آرایش قرارگاهی» و بی‌تفاوتی عملی و نه كلامی! در برابر توطئه‌های خزنده فرهنگی، از چالش‌های حوزه فرهنگی نیست؟

در حكم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگ كه در تاریخ 26/7/93 صادر گردید نیز از خسارت بزرگی كه می‌تواند در اثر به تعویق افتادن تحقق مهندسی فرهنگی و تحول در نظام آموزش عالی آموزش وپرورش و علوم انسانی اتفاق بیفتد ابزار نگرانی شده است.

به نظر می‌رسد شورا با حلقه مفقوده‌ای مواجه است كه خود باید برای آن چاره‌اندیشی كند. این موضوع در مصاحبه های دبیر محترم شورا مطرح شده است:

1- این شورا فقط یك دبیرخانه نیست بلكه همان قرارگاه اصلی است كه رهبر انقلاب فرمودند منتها هنوز تا رسیدن به آن سطح قرارگاهی فاصله دارد. 17/3/90

2- شورای عالی انقلاب فرهنگی اگر قرار است قرارگاه باشد باید هم سیاست بنویسد و هم الزامات اجرایی شدن سیاست‌ها را فراهم كند و هم بر این اسناد، رصد، پایش و نظارت داشته باشد. 28/7/93

ایشان در همان مصاحبه 17/3/90 از قول مقام معظم رهبری نقل می‌كنند كه به ایشان فرمودند: شما وظیفه‌تان این است كه كار را جلو ببرید. خودتان را درگیر اجرا نكنید ولی كار تا نقطه اجرا باید پیگیرانه پیش برود. دبیر محترم شورا ادامه می‌دهند: من حسم این بود كه آقا نظرشان این نیست كه ما فقط یكسری سیاست تصویب كنیم بلكه باید وارد صحنه شویم و( تا نقطه اجراونظارت) مدیریت كنیم و این مدیریت باید اتفاق بیفتد، اگر چه در این سال‌ها برای عملیاتی كردن این موضوع مشكل داشتیم! اكنون لازم است شورای عالی انقلاب فرهنگی مراحل بعد از تصویب سند را تا مرحله اجرا و همچنین سنجش و پایش نحوه اجرا، تدبیر نماید.

تعریف و تعقیب الزامات اجرا اگرهمه جانبه و جامع صورت گیرد همان حلقه مفقوده‌ای است كه می‌تواند حضور و ظهور شورا در عرصه فهم، تبیین، تثبیت و انفاذ ماهیت فرهنگی انقلاب را محسوس نماید و بازآرایی دائم این جبهه را، سبب گردد.

جامعیت تعریف الزامات اجرا اقتضاء می‌كند نظام تربیت و انتخاب و انتصاب مدیران، خصوصا مدیران دستگاه‌‌ها و نهادهای فرهنگی که می‌خواهندمجری مصوبات شوراوامرخطیرتحول باشند،وهمچنین نحوه به‌کارگیری ظرفیت‌های غیردولتی موثر، وهمچنین همسان‌سازی مصوبات شورا با مصوبات قوه مقننه از نظر بهره‌مندی از ظرفیت دستگاه‌های نظارتی و بازرسی و محاسباتی و قدرت سئوال و استیضاح و تحقیق و تفحص از مسئولان و دستگاه‌های ذیربط و تاثیرگذاری بر برنامه‌های پنجساله توسعه و چشم‌اندازهای میان مدت و بلندمدت و قانون برنامه و بودجه سالانه و آزادسازی عرصه‌های فرهنگی از چنگ‌اندازیهای حزبی و نفوذ عناصر  غرب زده و مرعوب، محاسبه گردد.

انصاف این است كه دبیر محترم فعلی شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به دبیران قبل از خود، جدی‌تر، مصمم‌تر، اصولی‌تر و موفق‌تر بوده است، اما محدودیت دامنه اختیارات و برخی محدودیت‌های دیگر زمینه درخشش بیشتر و بهره‌گیری بهتر از ظروف موجود از جمله عامل زمان را فراهم نیاورده است. با توجه به ظرفیت‌های ممتاز دبیرخانه و دبیر محترم و تجارب ارزشمند تحصیل شده، كه تقدیر و تشكر مقام معظم رهبری نیز موید آن است، تفویض اختیارات كافی برای پیگیری‌های بعد از تصویب اسناد و ارتقاء نقش شورا و دبیرخانه تا سطح قرارگاه مركزی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، نیز لازم است در تدبیر حلقه مفقوده محاسبه گردد.

پی‌نوشت:
1- مقام معظم رهبری: گزارش مصوبات غیر از گزارش واقعیت‌هایی است كه براساس این مصوبات در عالم واقع و روی زمین انسان مشاهده می‌كند!

« تحليل سياسي هفته»عنوانی است که روزنامه جمهوری اسلامی  در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند:

این هفته در آخرین روزهای ذیحجه، زمین و زمان به پیشواز كاروان كربلا رفت و كوی و برزن این دیار و تكایا و حسینیه‌ها سیاهپوش مصیبتی شدند كه بر آل‌الله رفت و مكتبی گردید برای تجلی آزادگی و شرافت.

ماه محرم از راه می‌رسد، ماهی كه در آن عطش محبت به سالار و سرور شهیدان كربلا دوباره جان می‌گیرد و خون خدا بر آسمان پاشیده می‌شود تا ابرهای روزمرگی و غفلت ایام، دل‌ها را نپوشاند و فریاد بیداری و پایداری در گوش‌ها طنین‌انداز شود. ماهی كه تمام تاریخ وام‌دار یك نیم روز آنست؛ ماهی كه خاك و خون، آتش و عطش و مشك و تیر، رازهای سر به مهر آنند؛ ماهی كه 72 آیه سرخ بر صحیفه دل‌های مؤمن نازل شد و هفتاد و دو كهكشان در مدار هستی قرار گرفت.

در این هفته حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، با صدورحكمی بر مدیریت راهبردی چالش‌های حوزه فرهنگ تأكید فرمودند. ایشان، "استفاده كامل و كارآمد و هم‌افزا از همه فرصت‌ها و ظرفیت‌ها"، "مهار تهدیدها و آسیب‌ها با نگاه حكیمانه و معقول" و "مواجهه هوشمندانه با معارضه‌های مهاجمان و ستیزه‌گران" را از تكالیف اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی برشمردند و 6 اولویت كاری شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله پیگیری تصمیمات و مصوبات قبلی و اجرای سریع آنها، مواجهه فعال و مبتكرانه با جبهه‌بندی هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود آن، پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حركت علمی و فناوری، و تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی كشور بویژه تحول در علوم انسانی را مشخص كردند و 3 عضو حقوقی جدید را به مجموعه اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی افزودند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین صبح دیروز در دیدار صدها تن از نخبگان جوان دانشگاهها و برگزیدگان المپیادها و جشنواره‌های جهانی و داخلی با تأكید بر ضرورت ایجاد یك زنجیره كامل و شبكه عظیم تولید علم در دانشگاه‌ها و مراكز علمی تحقیقاتی فرمودند: "ایران را باید با اتكای به منابع روی زمین یعنی هوش و استعداد جوانان و نخبگان كشور اداره كرد نه با تكیه بر درآمد پرنوسان منابع زیرزمینی و نفتی."

ایشان دیدار با جوانان نخبه و نوید دهندگان آینده روشن كشور را، بسیار شیرین خواندند و به همه جوانان توصیه كردند "خانه پرافتخار میهن را با نیروی فكر و عزم و اراده، به گونه‌ای بسازید كه شایسته این ملت و این تاریخ پرافتخار باشد."

هفته جاری تهران میزبان هیاتهای سیاسی و دیپلماتیك متعددی از لبنان، ارمنستان و عراق بود كه بازتاب گسترده‌ای را در منطقه داشت. وزیر دفاع لبنان به تهران آمده بود تا پیرامون تحولات امنیتی این كشور و مسائل سوریه و راهبردهای منطقه‌ای با مقامات كشورمان بحث و تبادل نظر كند. نخست‌وزیر ارمنستان نیز در سفر دو روزه‌اش توسعه مناسبات دو كشور را مورد بررسی قرار داد و راههای همكاری بیشتر مورد تاكید قرار گرفت. سفر حیدرالعبادی نخست‌وزیر عراق به تهران از دیگر سفرهای هفته بود كه نخست?ن سفر وی پس از تصدی این مسئولیت به شمار می‌رود. وی و هیات همراه، راهكارهای تقویت روابط دوجانبه از جمله انرژی، مسكن و بازسازی و همچنین راه‌های كمك به سركوب گروه تروریستی داعش را با مقامات كشورمان مورد تبادل نظر قرار دادند. نخست‌وزیر عراق همچنین با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار كرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این ملاقات ضمن اعلام حمایت قاطع ایران از دولت جدید عراق، گفتند: وضعیت فعلی منطقه و از جمله عراق، نتیجه سیاست‌های غیرمسئولانه قدرت‌های فرامرزی و برخی كشورهای منقطه در سوریه است و ما معتقدیم ملت و دولت عراق و بخصوص جوانان این كشور توانایی فائق آمدن بر تروریست‌ها و برقراری امنیت را دارند و نیازی به حضور بیگانگان نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش‌ها و زحمات دولت‌ قبلی عراق برای برقراری امنیت و حل مشكلات مردم، افزودند: ما خدمت بزرگ آقای نوری مالكی را برای عراق و منطقه فراموش نخواهیم كرد. ایشان خطاب به دكتر حیدر العبادی تأكید كردند: ما در كنار شما هستیم و از دولت شما همانند دولت قبل با جدیت دفاع خواهیم كرد. ما معتقد به استحكام روزافزون پیوندها میان ایران و عراق هستیم و بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران از هركمكی كه توانایی آن را داشته باشد دریغ نخواهد كرد.

در این هفته آیت‌الله محمدرضا مهدوی كنی رئیس مجلس خبرگان رهبری پس از نزدیك به 5 ماه كه درحالت كما بود، در سن 83 سالگی به ملكوت اعلی پیوست. وی كه از 14 خرداد امسال و پس از شركت در مراسم بیست و پنجمین سالگرد ارتحال امام به علت حمله قلبی و ضایعات مغزی در بیمارستان بستری شده بود از یاران دیرین امام به شمار می‌رفت و در عرصه‌های مختلف انقلاب و كشور حضور فعالی داشت. این روحانی جلیل‌القدر در رژیم طاغوت بارها دستگیر و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد و پس از پیروزی انقلاب از طرف حضرت امام خمینی(ره) عهده‌دار مسئولیت‌های متعددی از جمله حلقه اولیه شورای انقلاب، سرپرستی كمیته امداد، نخست وزیری پس از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، وزارت كشور، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان بود.

در پی درگذشت این عالم مجاهد، رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی به نقش‌آفرینی شجاعانه این یار صادق و وفادار امام در همه عرصه‌های مهم كشور اشاره كرده و فرمودند: این عالم بزرگوار از جمله نخستین مبارزان راه دشوار انقلاب و از چهره‌های اثرگذار و یاران صمیمی نظام جمهوری اسلامی و از وفاداران غیور و صادق امام بزرگوار بود... و در همه جا و همه وقت در موضع یك عالم دینی و یك سیاستمدار صادق و یك انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزه‌های جناحی و قبیله‌ای را به حیطه فعالیت‌های گسترده و اثرگذار خود راه نداد. این انسان بزرگ و پرهیزكار، همه وزن وزین خود را در همه حوادث این دهها سال در كفه حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیره انقلاب و نظام،‌ كوتاهی نورزید.

رئیس مجلس خبرگان امروز در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی آرام خواهد گرفت. براساس آئین‌نامه مجلس خبرگان رهبری پس از فقدان رئیس آن، لازم است در اولین فرصت جلسه‌ای تشكیل و رئیس جدید تعیین شود.

در روزهای پایانی هفته جاری و از روز گذشته نشست دو روزه كارشناسی ایران و 1+5 در وین به منظور بررسی راههای رسیدن به توافق جامع هسته‌ای برگزار شد و احتمالاً در دو هفته آینده نیز نشست سه جانبه ظریف، جان كری و اشتون انجام می‌شود و این درحالیست كه اظهارات طرفین گفتگوها و همچنین ناظران سیاسی از چشم‌آنداز مثبت برای دستیابی به توافق تا قبل از پایان مهلت باقیمانده حكایت دارد.

در حوزه مسائل خارجی، این هفته نیز تحولات "كوبانی" در صدر گزارش‌ها و اخبار رسانه‌ها قرار داشت. شهر كوبانی سوریه از دو هفته قبل در معرض حملات گروه تروریستی داعش قرار گرفته است. با این حال به گفته منابع كرد، گروه داعش در تصرف این شهر ناكام مانده و درحال حاضر 80 درصد شهر در كنترل نیروهای مردمی كوبانی است. گروه تروریستی داعش در تلاش است تا با تسلط بر كوبانی،‌ این منطقه از سوریه را كه هم مرز تركیه است به طور كامل اشغال كند تا با دسترسی مستقیم، بتواند آزادانه نیروها، تسلیحات امكانات مورد نیاز خود را از تركیه تأمین كند و مراودات تجاری با تركیه را گسترش دهد.

به تأیید منابع مستقل، عمده اعضای خارجی این گروه تروریستی از مرز تركیه وارد می‌شوند،‌ همچنین داعش محموله‌های نفتی صادراتی خود را به تركیه می‌فروشد. تركیه نیز ضمن برخورداری از نفت ارزان قیمت، به گسترش نفوذ خود در سوریه می‌اندیشد تا از این طریق بتواند زمینه ساقط كردن حكومت سوریه را، كه سه سال است برای آن برنامه‌ریزی و اقدام می‌كند، تحقق بخشد.

با توجه به این مسائل، ساده‌اندیشانه است كه كسی از تركیه انتظار كمك به مردم كوبانی و اقدام علیه گروه داعش را داشته باشد. در این میان آمریكا نیز به دنبال اهداف بلند مدت خود در منطقه است و اقدامات كنونی آن تحت عنوان ائتلاف ضد داعش، طرحی تبلیغاتی و عوام فریبانه است كه به اعتراف محافل غربی، تاثیر جدی علیه تحركات داعش نمی‌تواند در برداشته باشد.

این هفته، در یمن مذاكرات برای تشكیل دولت به ریاست "خالد محفوظ بحاح" نخست‌وزیر جدید این كشور آغاز شد و "منصور هادی" رئیس رژیم یمن با بحاح دیدار و در مورد تركیب دولت مذاكره كرد. دولت جدید یمن 34 وزارتخانه خواهد داشت. با اینكه چهار وزارتخانه خارجه، كشور، دفاع و دارایی را منصور هادی در كنترل خود حفظ خواهد كرد، گفته می‌شود رئیس رژیم یمن همچنان به بحاج فشار می‌آورد تا در تعیین بقیه وزرا نیز نظر وی تأمین گردد.

جنبش انصارالله متعلق به حوثی‌ها كه نیرومندترین گروه سیاسی یمن به شمار می‌رود از 30 شهریور تاكنون كنترل صنعا و بسیاری از شهرهای این كشور را دردست دارد، چندی پیش برای تحقق مطالبات سیاسی، اقتصادی و مدنی خود توافقنامه‌ای را با دولت مركزی یمن امضا كرد.

این هفته منابع رژیم صهیونیستی اعلام كردند كه این رژیم قصد دارد تا زمان حضور در مسجدالاقصی را بین یهودیان و مسلمانان تقسیم كند كه این اقدام تجاوزكارانه با اعتراض فلسطینی‌ها و شخصیت‌های فلسطینی مواجه شد. بسیاری از فلسطینی‌ها این اقدام صهیونیست‌ها را مقدمه توطئه تقسیم همیشگی این مكان مقدس متعلق به مسلمانان دانسته و از كلیه دولتهای اسلامی و مجامع بین‌المللی خواسته‌اند با این توطئه مقابله كنند. شماری از صهیونیست‌ها روز عید قربان كه مصادف با روز عید یهودیها بود به این مكان هجوم آوردند كه با اعتراض فلسطینی‌ها مواجه شد.

مردم فلسطین با تجمع در مسجدالاقصی قصد محافظت از این مكان را داشته‌اند كه مورد حمله صهیونیست‌های افراطی و نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی قرار گرفته كه در نتیجه این اقدامات سركوبگرانه تاكنون شماری از فلسطینی‌ها مجروح و حدود 1000 نفر دستگیر شده‌اند.

مطلبی که روزنامه دنیای اقتصاد در ستون سرمقاله خود با عنوان«بورس چرا مثبت شد؟»و به قلم  شروین شهریاری به چاپ رساند به شرح زیر است:

پس از حدود 9 ماه رکود نسبتا پیوسته و فرسایشی در بازار سهام، ورق بازی در بورس تهران به ناگهان برگشت. به این ترتیب، با هجوم سرمایه‌گذاران حقیقی و افزایش حجم معاملات، شاخص بورس در تمام روزهای کاری هفته جاری افزایش یافت و درنهایت، شاخص کل، جهش 3 درصدی را ثبت کرد تا بهترین هفته معاملاتی بازار سرمایه در هفت ماه نخست سال 93 به لحاظ سودآوری رقم بخورد. در نتیجه، افت متوسط شاخص بورس از ابتدای سال که پیش‌تر تا مرز 10 درصد پیش رفته بود، بار دیگر به سطح 6 درصد محدود شد. خوش‌بینی به چشم‌انداز مذاکرات هسته‌ای در کنار به کف رسیدن قیمت‌ها در بازار سهام و نیز اعلام معاون اول رئیس‌جمهور مبنی‌بر اجرای دور جدید سیاست انبساط اقتصادی (از طریق کاهش نرخ سپرده قانونی بانک‌ها که باعث احیای توان اعطای تسهیلات بانک‌ها و افزایش نقدینگی می‌شود)، به‌عنوان سه عامل اصلی در توجیه رونق غیرمنتظره بازار سهام مطرح شده‌اند.

با این حال، مطالعه دقیق‌تر عوامل سه‌گانه مزبور نشان می‌دهد که دو عامل کمابیش در ماه‌های اخیر نیز وجود داشته‌اند و نمی‌توانند توجیه‌کننده تغییر جهت غیرمترقبه بازار بورس در این مقطع زمانی باشند. در این راستا، باید توجه داشت که شاخص کل بورس به‌عنوان نماینده وضعیت سودآوری بازار سهام، پس از افت شدید 6 درصدی در فروردین‌ماه در یک شرایط خنثی در باند بسته 70 تا 74 هزار واحدی نوسان کرده است. به عبارت دیگر، تا پیش از اتفاق هفته جاری، مدت‌ها بود که قیمت‌های سهام با آهنگ آرامی در محدوده کنونی نوسان می‌کرد و اکثر تحلیلگران هم در این دوران بر ارزندگی و افزایش توجیه خرید سهام تاکید داشتند. با این حال، هیچ‌گونه واکنش مثبتی از سوی خریداران مشاهده نمی‌شد و در نتیجه بازار در رکودی فرسایشی توام با افت آرام قیمت‌ها و کاهش حجم معاملات فرو رفته بود. به این ترتیب، واکنش اخیر بورس را نمی‌توان صرفا با به کف رسیدن قیمت‌ها مرتبط دانست؛ چراکه این شرایط از اوایل سال جاری کمابیش وجود داشته، اما موجب تحریک تقاضا نشده است. به‌ویژه آنکه، افت چشمگیر قیمت‌های جهانی نفت و تلاطم در بازارهای جهانی کالا در هفته گذشته هم انگیزه مثبتی را جهت خروج فوری بورس تهران از رکود فراهم نکرده بود.

از سوی دیگر، قصد دولت برای اجرای سیاست‌های انبساطی از همان اوایل تابستان در قالب معرفی بسته «ضد رکود» با ابعادی به مراتب وسیع‌تر از اظهارات اخیر معاون اول رئیس‌جمهور مطرح شده بود و به‌رغم محتوای جذاب و امیدبخش، کوچک‌ترین تاثیری بر جو راکد بورس نگذاشته بود. از این جهت، نسبت دادن رونق ناگهانی بازار سهام به اظهارات معاون رئیس‌جمهور آن هم در سطح طرح پیشنهاد اولیه به بانک مرکزی در زمینه کاهش سپرده قانونی بانک‌ها نمی‌تواند چندان قابل اتکا باشد.

به این ترتیب در ریشه‌یابی رفتارفعلی سرمایه‌گذاران، توجه به عامل دیگری جلب می‌شود که در یک سال گذشته تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر جو روانی سرمایه‌گذاران در بازار سهام داشته و آن هم سرنوشت مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 است. در همین راستا، از دور هشتم مذاکرات که در هفته گذشته برگزار شد، اخبار محدودی در رسانه‌ها منتشر شده، اما اظهارات وزیر خارجه کشورمان مبنی‌بر حصول پیشرفت در جریان گفت‌وگوها در کنار سخنان مذاکره‌کننده ارشد ایران (آقای عراقچی) در جهت تمرکز بر حل مساله در مدت زمان باقیمانده تا پایان مهلت تعیین شده، خوش‌بینی‌ها در جهت امکان دستیابی به یک توافق جامع نزد افکار عمومی در یک ماه آینده را افزایش داده است. این اخبار در روزهای پایانی هفته گذشته و اوایل وقت شنبه در رسانه‌ها مخابره شد و تقریبا بلافاصله تاثیر خود را بر بازار سهام گذاشت. از آنجا که مذاکرات کماکان در جریان است، واکنش بورس تهران را می‌توان به‌نوعی پیشواز رفتن سرمایه‌گذاران ریسک‌پذیرتر از تحولات آتی در زمینه عبور از تحریم‌ها تعبیر کرد که البته نتیجه این رفتار در هفته‌های آینده مقارن با وصول به ضرب‌الاجل سوم آذرماه مشخص می‌شود. در این شرایط، اگر امیدواری‌های موجود با امضای یک توافق‌نامه جامع هسته‌ای در عمل محقق شود، احتمالا زمینه‌ساز یک موج بلند رونق از جنس جهش هفته اخیر با دامنه‌ای بسیار بزرگ‌تر خواهد بود؛ وضعیتی که می‌تواند به سرعت منجر به عبور شاخص بورس از قله تاریخی 89500 واحد (تجربه شده در 15 دی‌ماه 92) و ورود بازار سرمایه به فاز جدیدی از رونق پرشتاب شود.

روزنامه ابتکار مطلبی را با عنوان« معرفی وزيرعلوم؛ يک تعامل ديگر از سوی دولت »در ستون سرمقاله خود به قلم جواد حيدريان به چاپ رساند:

سماجت مثال زدنی دولت در ماجرای دنباله دار بورسیه های غیر قانونی، تنها هرس شاخ و برگ درخت کهنسال فساد است که رئیس جمهوری دو روز پیش مطرح کرد و گفت: « نباید ناامید شویم و باید دست به دست هم دهیم تا در یک جامعه سالم نهال نخبگی رشد یابد و تبدیل به درختی تنومند و پرثمر شود و جامعه ما از این درخت و میوه آن استفاده کند.»

معرفی محمود نیلی احمدآبادی از سوی حسن روحانی به عنوان چهارمین پیشنهاد وزیر علوم به مجلس شورای اسلامی را باید در راستای عزم دولت برای مقابله و افشاگری فساد ریشه دار دانست که البته دولت بیشترین هزینه را در این باره دروزارت علوم پرداخته، اگرچه با هزینه هایش کام خورنده های میوه فساد دانشگاهی را تلخ کرده است.

رئیس جمهوری دو ماه و یک روز بعد از به زیر کشیدن رضافرجی دانا، که به او صفت دانشمند داده وزیر پیشنهادی جدید را - که هم‌اكنون سرپرست دانشگاه تهران است - برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد. گزینه ای که باید او را در راستای تکمیل پروژه مبارزه با فساد دانست و به حساسیت روحانی در این باره اعتماد کرد و دل بست. چرا که عزم روحانی برای طرح و رفع فساد در ساختار علمی کشور که همیشه مورد تاکید رهبری انقلاب بوده ناگسستنی است و او به صراحت، فشار گروهی از نمایندگان مجلس و منتقدان و مخالفان دولت بر وزارت علوم را در رابطه با پیگیری مسئله بورسیه های غیر قانونی می‌داند و محمد علی نجفی را نیز در دوران سرپرستی وزارتخانه مامور مستقیم پیگیری و به نتیجه رسیدن این پروژه عنوان کرده است.

معرفی نشدن محمد علی نجفی از سوی روحانی را باید نوعی تاکتیک سیاسی تلقی کرد چرا که احتمال تولید هزینه بیشتر برای دولت قابل پیش بینی است و معرفی نیلی احمد آبادی برای کاستن از فشارهای غیر متعارف، روشی مفید ارزیابی می‌شود اگرچه وزیر پیشنهادی خود از فعالان پروژه فساد زدایی از وزارت علومی است که از دولت پیشین به ارث رسیده و البته در زمین های اطراف هم ریشه دوانده است.
پرهیز از مواجهه با جریانی که منافعی را از دست داده و احتمالا خود را درمعرض رسوایی و از هم گسیختگی سیاسی می‌بیند، کنشی مطلقا سیاسی است چرا که این تقابل بی شک به ضرر دولت است و رفتاری دگماتیک و هیجانی به نظر می‌رسد. روشی که تولید آن می‌تواند دولت را در گرداب فشارهای دیگر گرفتار کند. چیزی که اتفاقا آرزوی مخالفانی است که موفقیت دولت را بر نمی‌تابند و از قضا در مجلس دست بالا را دارند.

رویکرد تعاملی دولت البته منتقدانی دارد چرا که آنها معتقدند در شرایطی که هیچ زمینه مثبتی برای پیشبرد سیاست های اصلاح طلبی – اعتدالی وجود ندارد، نباید گزینه های کم اثر و بی تحرک به مجلس معرفی شوند که نتوانند شرایط حاکم بر دانشگاه را به سود روند مطلوب، تغییر دهند و دانشگاه را از حصار شرایط امنیتی خارج کنند. آنها معتقدند؛ دولت باید دانشگاه را - آنطور که رئیس جمهوری هم می‌خواهد- بدل به محیطی پرنشاط برای فعالیت های علمی و دانشجویی کنند، نه اینکه با ایجاد هراس در محیط های دانشگاهی زمینه فساد سازمان یافته و مورد حمایت محافل خاص سیاسی فراهم شود. شرایطی که میوه حنظلش در کام جریانی مزه می‌شود و بعد برای اصلاح شرایط پیش آمده هزینه های سنگین و گاه غیر قابل جبران به دانشگاه تحمیل شود و روند بحران سازی که پیش از روحانی هم برای دولت خاتمی پیش آمد را سرعت بخشد.

و در آخر ستون سرمقاله روزنامه مردم سالاری را میخوانید که به مطلبی با عنوان«ضرورت شناسايی سريعتر اسيدپاشان»نوشته شده توسط اشکان بنکدار جهرمی پرداخته است:

دیروز (چهارشنبه 30 مهر) شماری از مردم برای نشان دادن اعتراض خود به اسیدپاشی‌های اخیر اصفهان، در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران تجمع کردند. نفراتی از فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی از جمله حاضران در تجمع روز گذشته بودند و دو نفر از قربانیان اسیدپاشی‌ نیز در میان آنان حضور داشتند. همزمان شماری از فعالان و شهروندان اصفهانی نیز در مقابل دادگستری اصفهان تجمع کردند. تجمع‌کنندگان خواهان توجه بیشتر نهادها و مقام‌های مسئول و رسیدگی سریع آنها به این مساله شدند. تامین امنیت برای زنان یکی از شعارهای محوری تجمع‌کنندگان بود. این اسیدپاشی‌ها در بسیاری از رسانه‌ها با تلاش برای ارعاب و محدود کردن شکل پوشش زنان مرتبط دانسته شده است. با این حال معاون پارلمانی رئیس‌جمهور بیان کرده‌اند که اسیدپاشی اقدامی شخصی بوده است.

به گزارش فارس در تجمع دیروز مقابل مجلس بر یکی از پلاکاردها نوشته شده بود: «مرگ بر داعشی‌های ایران». برای کسانی که امروز دهه چهارم یا بالاتر زندگیشان را می‌گذرانند این وقایع یاد آور رفتار گروه‌های افراطی اوائل انقلاب است که انزجار مردم و مخالفت مقامات در آن زمان را نیز در پی داشت. اما این که چگونه در دوران ثبات وبلوغ کشور و انقلاب چنین رفتاری حتی شدیدتر از دوران پر تنش و هیجانی اول انقلاب صورت می‌پذیرد جای بحث دارد. کسی که به هرنیتی بر همنوع خود ظلمی چنین فاحش و وحشیانه روا می‌دارد، خود زاییده تفکری بیمار در اجتماع است. آنهایی که مرتباً خشونت مقدس را تئوریزه کرده و سیل افکار مسموم خود را از تریبون‌های بی‌محدودیت با هزینه همین مردم در مغزهای بیمار خشونت طلبان می‌کارند ریشه چنین تند رویهایی هستند. اشتباه نابخشودنی خواهد بود اگر این فاجعه مرگبار که امنیت و آرامش جامعه اسلامی را هدف گرفته امری مجرد و بی‌ارتباط با ریشه‌های آن در نظر بگیریم. دمل چرکینی که اکنون در اصفهان دیدنی و زیبا سر باز کرده ریشه در عفونتی قدیمی دارد که جز با خشکاندن اصل آن از بین نمی‌رود و چه بسا فردا و فرداهای دیگر در هر جایی از کشور مجدداً سر باز کند. پس بیش از آن که حکومت بخواهد با نیروی قهری خود وارد عرصه برخورد با چنین مصائب دهشت باری شود باید در خشکاندن ریشه‌های آن اقدام نماید. علمای اسلام اکنون وظیفه دارند هم به جهت دفاع از شهروندان بی دفاع یک کشور اسلامی شیعه مذهب وهم به سبب دفاع از چهره رحمانی اسلام پا به میدان مبارزه با خشونت مقدس بگذارند. مردم بارها شاهد موضع‌گیری اسلام شناسان در دفاع از مظلومیت مسلمانان دیگر بلاد بوده اند پس دور از ذهن نیست اگر اکنون جامعه انتظار آن را داشته باشد تا علمای کشور در قبال چنین وحشی‌گری‌هایی موضع‌گیری قاطعانه نمایند. واقعاً چه شده است که از اسلام تنها بخش کوچکی معرفی می‌شود؟ آیا منکر تنها در پوشش و حجاب زنان خلاصه شده است؟ آیا اختلاس‌های میلیاردی، حیف و میل میلیاردها سرمایه مسلمین، نابودی سلامت مردم با انواع پارازیت و بنزین آلوده، رانت‌های کلان تحصیلی در قالب بورسیه و هزاران مورد از مشکلات کشور که در دولت احمدی نژاد به کرّات شاهدش بودیم منکر نبودند که کوچکترین اعتراضی در قبالش نشد؟ آیا این که عده ای سعی دارند در تحریفی آشکار از اسلام چهره ای تک بعدی، محدود و خشن معرفی کنند منکر اعظم به حساب نمی‌آید؟ کجایند آنان که به سبب در خواست ریچارد فرای، ایران شناس آمریکایی، که اتفاقا محبوب رئیس جمهور به اصطلاح انقلابی بود برای تدفین در اصفهان فریاد وااسلامایشان گوش فلک را کر کرده بود؟ چرا سکوت پیشه کرده اند این افراد؟ آنانی که با یک جشن ساده هنری در شیراز که مسبوق به سابقه در دولت گذشته نیز بوده است و توسل به چهره معدودی خانم به زعم آنها بد حجاب، اسلام را در خطر می‌بینند اکنون کجایند؟ آیا به هم زدن امنیت جامعه مسلمین و ایجاد خوف بین آنان منکر نیست؟ اکنون با همه این احوال مردم منتظر هستند تا ببینند مقامات ذیربط در قبال این حوادث تلخ چگونه عمل می‌کنند و به نوعی می‌توان سرعت و شدت عمل نهاد انتظامی و قضا را در این ماجرا ملاک ارزیابی مردم از آنان و بلکه کل مجموعه دولت به حساب آورد. شاید کمترین توقع آن باشد که نیروی انتظامی که با دستگیری چند جوان موسوم به گروه «هپی»، افتخار به سرعت عمل خود می‌کرد در این آزمون خوش بدرخشد و مفسدان واقعی جامعه را هر چه سریعتر تحویل قانون دهد. نهاد قضا نیز که پیش از این نشان داده در مورد امنیت جامعه بسیار سختگیر عمل می‌کند امید است که راه عدالت را فرو نگذارد و با توسل به نیت اسلام خواهانه مسببین این عمل سبوعانه از گناه آنان نکاهد چرا که نمایش چهره‌ای خشن از اسلام نمی‌تواند با نیت سالم انجام پذیرد که اگر چنین باشد مرام داعش جز این نیست.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار