به
گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،مصاحبه «کریستین امانپور» خبرنگار ارشد شبکه تلویزیونی «سی.ان.ان» با ملاله در ماه اکتبر سال گذشته میلادی و چند روز پس از انتشار کتاب «من ملاله هستم» انجام شد. امانپور در آن مصاحبه، در سوالی هدفدار از ملاله خواست تا نظرش را در باره «بی نظیر بوتو» نخست وزیر فقید و نخستین نخست وزیر زن پاکستان مطرح کند.
ملاله در پاسخ گفت: زمانی که کوچکتر بودم فکر می کردم، دخترها وقتی بزرگ می شوند، فقط می توانند معلم یا دکتر شوند، چون فرهنگ منطقه «دره سوات» در پاکستان که بخشی از زندگی خود را در آن به سر برده ام، اینگونه است. اما اکنون دوست دارم یک سیاستمدار شوم، چون یک دکتر فقط می تواند به بخش کوچکی از مردم کمک کند، اما یک سیاستمدار و یک نخست وزیر می تواند به همه مردم کشور کند.
«من ملاله هستم» گر چه معروف است که به قلم ملاله نوشته شده، اما در واقع بسیاری از مطالب سنگین سیاسی و ایدئولوژیک کتاب منتسب به ملاله، حاصل افکار و عقاید یک زن روزنامه نگار معروف انگلیسی به نام «کریستینا لمب» است. او هم اکنون خبرنگار نشریه انگلیسی ساندی تایمز است و در حوزه سیاست خارجی قلم می زند.
نفوذ عقاید و اندیشه های این روزنامه نگار صاحب نام انگلیسی در کتاب منتسب به این دختر نوجوان پاکستانی، موجب شد تا افکار عمومی پاکستان انتقادات بسیاری به این کتاب و در نتیجه نسبت به ملاله، مطرح کند.
منتقدان و بخش گسترده ای از افکار عمومی پاکستان می گویند: چطور ممکن است مطالب سنگین این کتاب که در بخش هایی از آن هم به پاکستان توهین شده است، سخن یک دختر نوجوان باشد.
ملاله، برنده جایزه صلح نوبل سال 2014 و جوانترین برنده تاریخ اعطای جایزه نوبل، زمانی فقط آرزوی پزشک شدن را در خیال خود می پروراند و در منطقه «دره سوات» از توابع ایالت خیبرپختونخوا به مدرسه می رفت، تا شاید زمانی بتواند پزشک شود.
او در سال 2009 میلادی، زمانی که فقط 12 سال سن داشت، از سختی های تحصیل برای دختران در منطقه «دره سوات» مطالبی می نوشت و بخش اردوی بی بی سی بدون آنکه به نام او اشاره ای شود، منتشر می شد.
نوشته هایش برای تفکر تحجری طالبان قابل هضم نبود. گروهی از اعضای طالبان اتوبوس حامل دانش آموزان مدرسه ای را که ملاله در آن درس می خواند را در یک روز نسبتا سرد پاییزی در منطقه زیبای کوهستانی «دره سوات» متوقف کردند و از مسافران اتوبوس سراغ ملاله را گرفتند، با شناسایی ملاله دو گلوله به ناحیه سر و کتف او شلیک کردند تا شاید صدای ملاله 12 ساله خاموش شود.
این واقعه سبب شد ملاله تا یک قدمی مرگ پیش رود. اما زمانی که ملاله چشمانش را باز کرد، روی تخت بیمارستان، همه چیز را در اطرافش به گونه ای دیگر دید؛ از زرق و برق و تجهیزات اتاق محل بستری اش و شکل و شمایل آدم های بالای سرش فهمید در سرزمین مادری اش نیست.
او به بیمارستان «کویین الیزابت» شهر بیرمنگام انگلیس منتقل شده بود. طولی نکشید خانواده اش هم به او محلق شدند و همانجا در انگلیس ماندنی شدند؛ کشوری که مردم پاکستان هنوز از آثار بجا مانده از دوران استعمار آن در رنج هستند.
چند روز پیش، وقتی ملاله سرکلاس درس شیمی در یکی از دبیرستان ها بیرمنگام نشسته بود، خبر دار شد که به همراه «کایلاش ساتیارتی» 60 ساله، یک فعال حقوق بشر هندی، برنده جایزه صلح نوبل سال 2014 شده است.
حالا ملاله، در سن 17 سالگی، با کسب عنوان جوانترین برنده جایزه نوبل، شهرت بیشتری در پاکستان و جهان یافته و بار دیگر به یکی از اصلی ترین سوژه های بسیاری از رسانه های محلی و بین المللی تبدیل شده است.
ملاله به عنوان مدافع حقوق کودکان و دختران که دوست دارد دختران هم پا به پای پسران درس بخوانند و از حقوق برابر برخوردار باشند، با وجود انتقادهایی که از او می شود، هنوز در پاکستان از محبوبیت بالایی برخورداست.
اما حتی همان کسانی هم که ملاله را دوست دارند و افکار و عقاید شخص او و موفقیت هایش را می ستایند، در عین حال نگران هستند؛ نگران اینکه او شاید در مسیری قرار گرفته تا به عنوان یک شخصیت و چهره محبوب و دوست داشتنی در میان مردم پاکستان و جهان، ناخواسته، حرفهایی را بزند و مطالبی را بنویسد که زاییده ذهن بیگانه است.
این نگرانی، با ادامه اقامت ملاله و خانواده اش در انگلیس شروع شد و با نقش آفرینی «کریستینا لمب» روزنامه نگار سیاسی قهار انگلیسی در نوشتن کتاب «من ملاله هستم» پررنگ تر شد.
حالا اعطای جایزه صلح نوبل به ملاله، اگرچه موجب خشنودی مردم کشورش شده و سیل پیام های تبریک از نخست وزیر گرفته تا مقامات و مسوولان در رده های مختلف و مردم این کشور را به دنبال داشته است، سوال های زیادی را در ذهن بسیاری از مردم پاکستان به ویژه قشر تحصیل کرده و روشنفکر این کشور ایجاد کرده است.
برخی رسانه های پاکستان، پس از آنکه به ملاله بخاطر برنده شدن جایزه صلح نوبل تبریک گفتند، به نقل از مردم پاکستان می نویسند وقت آن رسیده که ملاله با جایزه اش به وطن بازگردد و اگر نگرانی او از آن است که دوباره هدف سوء قصد قرار گیرد، دولت پاکستان می تواند از او حمایت و حفاظت کند.
مردم پاکستان از اینکه کشورشان روزی دوباره «بی نظیر»ی دیگر داشته باشند، مخالفتی ندارند، اما انتظار دارند رهبری آنان در اختیار کسانی باشد که همیشه همراه و همپای مردم و در کنار آنان گام بردارد و جنس دردها و رنج های پاکستان را خوب شناخته باشد. /انتهای پیام
منبع : ایرنا