به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،دیروز حجت الاسلام محسنی اژهای در هفتادمین نشست خبری، در مورد پرونده بابک زنجانی ،
پرونده بیمه توسعه، عدم اثبات نقدینگی بابک زنجانی در بانکهای تاجیکستان و
مالزی و بیخبری از آزادی خبرنگار واشنگتنپست و پرونده رانت 7هزار میلیاردی توضیح داد ، بیشترین استقبال از صحبتهای سخنگو در رسانه ها مربوط به تحقیق از سه وزیر رییس جمهور سابق در پرونده بابک زنجانی بود. پیروزی های حزب الله نیز مورد توجه رسانه های اصولگرا قرار گرفت .
کمپین هسته ای سینماگران مورد انتقاد برخی رسانه های اصولگرا قرار گرفت .«لبخند دشمن به کمپین فرمایشی!»روزنامه
کیهان در این باره نوشت: 48 روز مانده به دور نهایی مذاکرات هستهای ایران و 5+1 ، اندکاندک آرایش طرفین مذاکره شکل و شمایل واقعی خود را پیدا کرده و بسیاری از آنچه که در ابتدای کار ناپیدا بود، آشکار شده است. امروز دیگر کسی مدعی نیست که توافقنامه ژنو کمر ابرقدرتها را شکسته است که اگر مدعی باشد هم جدی گرفته نمیشود.
در همین ایام دو اتفاق مهم، جبهه دشمن را امیدوار به رخنه در اردوی خودی و تزلزل در خط محکم مدافعان منافع ملی کرد.
دو اتفاقی که از قضا شخص وزیر خارجه نیز در آن نقشآفرین بود و از کسی که بعنوان یک دیپلمات کهنهکار از او یاد میشود، چنین خطا و غفلتهای عظیمی، قابل پذیرش و قبول نیست.
نخستین مورد آن به سخنان عجیب و خلاف مصالح ملی وی در پاسخ به هاله اسفندیاری در نیویورک باز میگردد و پیش از این در همین ستون به آن پرداخته شده و از تکرار آن پرهیز میشود. در حالی که افکار عمومی و تحلیلگران مشغول بررسی آثار و تبعات آن سخنان و گره زدن مسئله حیاتی و ملی به منازعات جناحی و استمداد از بیگانگان برای بقاء در قدرت بودند اتفاق تازهای رخ داد و راه را بر هرگونه خوشبینی بر سخنان پیشین وی سد کرد. ماجرای تازه طرح خجالت بار یک کمپین با عنوان «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» در فضای مجازی بود. کمپینی که با امضاء 5 کارگردان سینما آغاز شد و با افشاگری یکی از آنها، خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت، چراغ آن خاموش شد! درباره این کمپین و حواشی آن چند نکته مهم و گفتنی است:
1- در حالی که نتانیاهو و جان کری، به صراحت اعلام کرده بودند که «عدم توافق بهتر از توافق بد است» سفارش دهندگان کمپین مذکور شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» را انتخاب کرده بودند! این یعنی اعلام نیاز شدید و مبرم به توافق! یعنی پذیرش هر شرط و عهدی به هر قیمتی! صرفاً برای اینکه توافقی کرده باشیم! اما چرا؟!
2- پاسخ این چرا را چند روز قبل آقای ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری داده بود آنجا که گفت: «وقتی در سالهای 2004 و 2005 توافقات ما به نتیجه نرسید، مردم مرا بازنشسته کردند و کسان دیگری را روی کار آوردند» (نقلبهمضمون) این یعنی اصل برانجام توافق به هر قیمتی است برای باقی ماندن در قدرت و کوتاه کردن دست رقیب از بازگشت به قدرت! وگرنه چه کسی است که نداند توافق به هر قیمتی، نه با عقل جور در میآید و نه با منافع ملی. دلیل دیگری بر این مدعا که حصول توافق به هر قیمتی برای عدهای، هدف مهم و نهایی است، عبارتی است که در پوستر این کمپین آمده است: «قبل از پایان سال، بحرانی نهفته، که بر زندگی همه تأثیر گذاشته، میتواند حل و فصل شود...» اما نمیگوید عامل بحران کیست و حل و فصل آن چه بهایی دارد؟!
3- در صفحه اینترنتی این کمپین جدولی طراحی شده که چند پرسش را با مخاطب مطرح میکند، پرسشهای جهتداری که دقیقاً در پازل ادعاهای چندین ساله غربیها قابل تعریف است! مثلاً از مخاطب پرسیده شده آیا بمب اتمی میخواهید؟! با تولید پلوتونیوم موافقید؟! در حالی که میدانیم این امور خلاف دکترین هستهای بارها اعلام شده جمهوری اسلامی است .
4- طراحی پوستر و کمپین مذکور، در حالی است که ما در نبردی سخت و نفسگیر با دشمنیم و کوچکترین خطای ما یا فرستادن کمترین سیگنال به دشمن، به منزله گرا دادن جبهه خودی است و دست و زبان آنها را به سر مردم ما دراز میکند. سال قبل وقتی دولت به بدترین شکل و در یک بزنگاه تاریخی، اقدام به توزیع سبد کالا کرد، برخی گفتند این حرکت به زیان مذاکرات هستهای است و حتی عدهای آن را حساب شده دانستند. اما برخی غوغاسالاران آن را رد کردند. اندکی بعد وندی شرمن در 16 بهمن با وقاحت از اقدام نسنجیده دولت اینگونه سخن گفت: «شما دیدید که ایران اخیرا به طور قابل ملاحظهای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرد(!) که به نوعی نشاندهنده آن است که کاهش هدفمند تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است»
5- اما چرا گفته میشود کمپین نمایشی و فرمایشی؟! از بین 5 کارگردان امضاءکننده، مجید مجیدی که فردی خوشسابقه است بلافاصله پس از اعلام ماهیت کمپین، پرده از راز آن برمیدارد و صراحتاً میگوید که از طرف آقای ظریف با وی تماس گرفته شده و از او خواستهاند برای حمایت از انرژی هستهای به جمع امضاکنندگان یک پوستر بپیوندد. او تصریح میکند که اساساً در هیچ کمپینی وارد نشده و نام وی به خلاف در آنجا عنوان شده است! اگر این اقدام، فرمایشی و نمایشی نیست پس چه چیزی مصداق این عناوین است!؟
اکنون باید بپرسید در زمانی که توپ در زمین حریف است و بی هیچ تردیدی، از نگاه دوست و دشمن، عامل عدم حصول توافق، زیادهخواهی و خوی استکباری آمریکاست، چه فایده عملی از نشان دادن موضع ضعف و ذلت مردم ایران به دست میآید!؟ آن هم وقتی گری سیمور به صراحت درباره پایبندی آمریکا به منافعش میگوید: «هیچ نشانهای دال بر آمادگی اوباما برای پذیرش توافق بد که امکان حفظ یا توسعه توانمندی غنیسازی ایران را در آینده فراهم آورد، وجود ندارد، چنین توافقی به منافع راهبردی آمریکا لطمه خواهد زد، متحدانش را در منطقه ناامید خواهد کرد و با مخالفت شدید کنگره مواجه خواهد شد».
«برد- برد یا برد- باخت؟»روزنامه
حمایت هم در این باره نوشت :به دنبال انتشار اخباری مبنی بر تشکیل کمپین هستهای از سوی کارگردانان مطرح سینما با موضوع محوری «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» برخی هنرمندانی که نامشان در این کمپین منتشر شده است در مصاحبههایی تاکید کردند حمایت ما از تیم مذاکرات هستهای در مسیر منافع ملی است و شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» به هیچ وجه مورد تائید امضاکنندگان این حرکت نیست. صرفنظر از این موضوع آنچه اهمیت دارد این است که اساسا "توافق خوب" یا به تعبیر دیگر توافق "برد-برد" به چه معناست و چه ویژگی های دارد؟ در پاسخ باید گفت چنین توافقی عبارتست از تفاهمی مشترک و مورد رضایت طرفین در موضوعی مشخص که هر دو طرف متعهد به اجرای آن در چارچوب متنی مشخص و معتبرهستند. در چنین توافقی می بایست منافع هر دو طرف لحاظ شده باشد. لذا در این توافق باید حقوق و تکالیف هر دو طرف منظور شده باشد به نحوی که هیچ یک از طرفین متضرر نشده باشند. طبیعتا این توافق باید با هدف حرکت در راستای حل مسائل و گامی به پیش باشد. درست در زمانی که مذاکرات وین و نیویورک بواسطه زیاده خواهی های 1+5 با محوریت آمریکا بدون نتیجه مانده و تاکید دشمن برای عبور تیم مذاکره کننده ایران از خطوط قرمز در دستور کار قرار می گیرد، طرح شعار «توافق هسته ای به هر قیمت» حاکی از یک نگرش خطرناک است. برخی می خواهند برای رسیدن به توافق با طرف مقابل، عملا از خطوط قرمز و منافع ملی کشور عبور کند. از سوی دیگر، این شرایط، فضای مناسبی برای برخی رسانههای غربی فراهم آورده تا آنها مدعی شوند، ایرانیان از ادامه تحریمهای یکجانبه غرب نگران اند، در حالی که با وجود تحریم های ظالمانه علیه کشورمان، ملت ایران در همه حوزه های اقتصادی، علمی و فناوری گام های استوار خود را برمی دارد.
اما با یک محاسبه منطقی میتوان به این نتیجه رسید که کوچکترین نشانه ای از سوی ایران در مذاکرات هستهای، مبنی بر تاثیرپذیری از تحریمها و عقبنشینی در این باره، طرف مقابل را نه فقط در موضوع هستهای که در موضوعات دیگر نیز برای ادامه تحریمها و زورگوییهاش تشویق می کند و ضرر آن در آینده تنها به پرونده هستهای ایران محدود نمی شود و باعث تشدید اشتباهات محاسباتی غرب درباره قدرت ملی ایران خواهد شد. در مقابل، وزارت خارجه باید با اعلام زیادهخواهی طرف مقابل به مردم کشورمان و توضیح درباره علت بن بست در مذاکرات، سبب عزتمندی مذاکرهکنندگان شود و کشور را از رفتن به زیر بار یک توافق پر هزینه رها کند. لذا باید گفت ایده "هر توافقی بهتر از عدم توافق است" از اساس بیمعنا و مفهوم است. چرا که در عالم واقعیت نمیتواند مصداقی داشته باشد. زیرا اگر حق یک طرف یا حتی طرفین در توافقی لحاظ نشود از اساس چنین توافقی حاصل نخواهد شد. این تعبیر در حقیقت معادل ذلت و تحقیر یک طرف است . براساس قواعد و حقوق ملی و بینالمللی نباید منافع کشوری تحت تأثیر قدرت و نفوذ دیگر کشورها قرار بگیرد و منافع ملی ملتها نباید بر این اساس نادیده گرفت شود و ضایع گردد؛ پس در توافق با 1+5 نیز توجه به ابعاد و جنبههای حقوق طرفین ضروری است. لذا توافق خوب توافقی است که حق هیچ کس به دیگری داده نشود و حق هر کسی تثبیت شده باشد. طبیعتا این توافق مرضیالطرفین خواهد بود. لذا باید گفت توافق به هر قیمت از اساس مذموم، محکوم و غیرمنطقی است.
اتاق عملیات جریان تخریب مذاکرات هستهای کجاست؟روزنامه دولتی
ایران اما در مقابل نوشته است :جریانات تندرو و رسانههای وابسته به آن دور تازه ای از حرکت تخریبی برضد دیپلماسی هستهای را آغاز کرده و بیمحابا منافع و مصالح ملی کشور را به چالش کشیده اند. مرحله تخریب جدید علیه دیپلماسی هسته ای اندکی بعد از سفر حسن روحانی، رئیس جمهوری به نیویورک آغاز شد و این روزها به نقطه اوج رسیده است. انتشار خبرهایی درباره اینکه مذاکرات هستهای در موقعیتی که به نفع ایران تمام خواهد شد و به مرحله نهایی نزدیک شده است باعث شد تا جریانات تندرو مخالف اتاق عملیاتی خود را گسترش داده و رسماً به تحریف سخنان مقامات رسمی کشور بپردازند. در این میان بیشترین حملات متوجه محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه شد. حملاتی که علاوه بر شخص وزیر خارجه، اساس فعالیتهای دیپلماتیک دولت و نظام را هدف قرار داده است.
چندی پیش حسن روحانی رئیس جمهوری بهصورت سربسته به ورود تخریبگران از اتاق فکر به اتاق عملیات اشاره کرد و به تخریبگران هشدار داد که دولت و نظام مقابل تخریبها سکوت نخواهند کرد. هشدار رئیس جمهوری اگر چه باعث عقب نشینی موقت گروه تخریب مذاکرات شد اما ظاهراً این جریان با مشاهده پیشرفت مذاکرات، منافع جناحی خود را هر روز بیشتر از دیروز در معرض خطر میبیند و به همین دلیل بیمحابا و بدون توجه به پیامدهای اقداماتشان بر منافع ملی کشور وارد مرحله گسترده تخریب تیم دیپلماسی دولت شدهاند. در همین زمینه یک منبع آگاه طی گفتوگویی با روزنامه ایران به فعالیتهای چند وجهی این جریان اشاره کرد و گفت که نگرانی دلواپسان از منافع شخصی و جناحی شان به واسطه حاکم شدن اقتدار و تدبیر بر تحرکات دیپلماتیک باعث شده تا آنان وارد تخریبها علیه دولت و تیم دیپلماسی شوند. به گفته این منبع، تخریبگران چون دستشان از دلیل و منطق خالی است به تحریف سخنان مقامات رسمی کشور از جمله وزیر امور خارجه دست یازیده اند. آنها با دستکاری این سخنان در سطح وسیعی به انتشار اخبار و تحلیل کذب علیه تیم دیپلماسی پرداختهاند. بر این اساس، تخریبگران تندرو بخشی از سخنان ظریف در شورای روابط خارجی را ابتدا تحریف کرده و سپس حملات خود را آغاز کردهاند.
به گفته وی تخریبگران با طرح این دروغ سرنوشت مذاکرات را با انتخابات آینده مجلس گره زده و مدعی شدهاند متن سخنان ظریف را هم منتشر خواهند کرد اما تاکنون چنین سخنرانی ای را منتشر نکردهاند و بعد از این هم منتشر نخواهند کرد چون اساساً چنین سخنانی از طرف وزیر خارجه بیان نشده تا آنان بتوانند متن صوتی آنرا منتشر کنند. به گفته این منبع آگاه، تحریفگران در مرحله دیگری از عملیات روانی خود برای زمینگیر کردن تحرکات دیپلماسی هستهای دولت به تحریف اهداف کمپین 6 سینماگر جهانی ایران رو آورده و این دروغ را طرح کردهاند که شخص وزیر خارجه چنین کمپینی را راهاندازی کرده است در حالیکه چنین نبوده و سینماگران یاد شده درصدد برآمدهاند با راهاندازی کمپینی برای آگاهسازی افکار عمومی جهانیان به افشای جریان ها و تحرکات در خارج از کشور بپردازند که برای زمینگیر کردن مذاکرات در حال فعالیتند.
سینماگران ایرانی اگر چه اسمی از کسی به میان نیاوردهاند اما به گفته این منبع آگاه اسناد محکمی در دست است که نشان میدهد لابی یهود در امریکا و خارج امریکا از اینکه مذاکرات در آستانه نهایی شدن است، دچار نگرانی عمیق شده و به همین دلیل سنگینترین تحرکات آشکار و پنهان را برای زمینگیر کردن مذاکرات بهعمل آوردهاند که این تحرکات البته از چشمان تیز بین ایران پنهان نمانده است. به گفته این منبع آگاه، جای تعجب دارد که برخی در داخل کشور باوجود اطلاع از چنین تحرکاتی خواسته یا ناخواسته آتش بیار معرکهای شدهاند که هدف آتش افروزان و تهدید کنندگان منافع ملی ایران است.
به گفته این منبع آگاه، از دشمنان و مخالفان خارجی کشور انتظاری جز تحرک علیه منافع ملی ایران نمی رود اما در عین حال این انتظار را هم نداریم گروه های داخل کشور به جای کمک به دولت و طرح انتقادات به صورتیکه به منافع ملی آسیب نرساند، تمام تلاش خود را معطوف به زمینگیری مذاکرات نمایند. این منبع آگاه در پایان به روزنامه ایران گفت متن سخنان آقای ظریف را بر اساس فیلم و صوت گفته هایشان در شورای روابط خارجی امریکا به دست آورده و در اختیار مراکز مسئول قرار داده شده است لذا قاطبه شخصیتهای سیاسی و مذهبی و نیز نمایندگان مجلس از تلاشهای دیپلماتیک دولت تقدیر کرده و حمایت خود را از به ثمر نشستن مذاکرات بیان کردهاند. بر اساس خبری که در اختیار روزنامه ایران گذاشته شده است علت اصلی تشدید تخریبها به دو ماه پایانی مذاکرات هستهای بر میگردد و چون گامهای مهمی برای به نتیجه رسیدن مذاکرات برداشته شده است لذا تخریب گران وارد مرحله عملیاتی گسترده ای شدهاند که البته چنین تحرکاتی کوچکترین تأثیری بر عزم دولت و نظام برای به ثمر رساندن مذاکرات نخواهد گذاشت.
یکی دیگر از موضوعاتی که چند روزنامه از دو طیف سیاسی کشور به آن پرداختند ، مسئله ترکیه و سیاستهای آن است .
«یا با اسد میجنگید یا نابودتان میکنیم»
وطن امروز در باره رویکرد ترکیه در قبال داعش و سوریه نوشت : آیا فتنه داعش در عراق و سوریه دنباله همان روند نظم نوین تحمیلی بوش پدر و
اعلان جنگ صلیبی توسط بوش پسر است؟
اقدامات ترکیه به عنوان نزدیکترین متحد ناتو و آمریکا درباره این
غائله قطعا چنین تصوری را به وجود میآورد. رهبر حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه
در سفر اخیر خود به آنکارا با همان جمله تکراری خاندان بوش مواجه شده است: «شما یا
با ما هستید یا دشمن ما!»
ترکیه با انداختن تکفیریهای مورد حمایت ائتلاف خود و کشورهای غربی-
عربی در آن طرف مرز به جان کردهای سوریه و سپس محاصره نظامیشان، عملا آنها را بر
سر دوراهی نابودی یا پیوستن به معارضان
نظام سوریه قرار داده است.
صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک که تنها حزب سیاسی رسمی در
کردستان سوریه محسوب میشود روز شنبه در آنکارا با مقامات اطلاعاتی ارشد ترکیه
مذاکره کرد اما پیام طرف مقابل آن چیزی نبود که او انتظار داشت.
مسلم درحالی که شهر مهم کوبانی در کردستان سوریه در آستانه سقوط به
دست داعش قرار گرفته به ترکیه رفت تا حمایت اردوغان و داوود اوغلو را برای مقابله
با هجوم نهایی 7 هزار نیروی مجهز تکفیری جلب کند. البته این تنها بخش دیپلماتیک
مذاکرات او با مقامات ترک بود و بحث پنهانی و اصلیتر جلسه شنبه پیرامون این موضوع
چرخ میزد که چرا ترکیه دست از حمایت لجستیکی و تسلیحاتی آشکار از داعش علیه کردها
بر نمیدارد. به نوشته برخی رسانههای مخالف ترک، پاسخی که او میشنود میزان خشم
آنکارا از وفادار ماندن کردهای سوریه به بشار اسد را روشن میسازد. بشار اسد در
جریان بحران داخلی به ناحیه کردستان سوریه خودمختاری اعطا کرد تا بتوانند با
استقلال عمل بیشتری در مقابل حملات تروریستها و تکفیریها و البته معارضان تحت
عنوان ارتش آزاد بایستند اما حالا سازمان اطلاعات ملی ترکیه از رهبر این اقلیم خواسته است یا با جریان به
اصطلاح میانهروی معارضان مسلح یا همان ارتش آزاد علیه نظام دمشق بجنگد یا خطر نسلکشی
و نابودی به دست خلیفه داعش و ارتش عثمانی(!) را به جان بخرد. از طرف دیگر دبیر کل
جدید ناتو هم با دنبال کردن خط حمله زمینی به سوریه از احتمال دخالت زمینی نظامیان
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در مرزهای ترکیه خبر داد. به گزارش اسکاینیوز، ینس
استولنبرگ نروژی گفت: «این امکان برای ما وجود دارد که از نیروهای نظامی زمینی برای
امنیت در ترکیه استفاده کنیم».
«از رؤيای خلافت عثمانی تا ابتلا به سرنوشت آتاترك »روزنامه
جمهوری اسلامی هم له موضوع قرار داشتن ترکیه در جریان برنامه های داعش اشاره می کند و می نویسد : روز سه شنبه 20 خرداد امسال (1393) رجب طیب اردوغان نخستوزیر وقت تركیه، كه اكنون رئیسجمهور آن كشور است، در دیداری كه قبل از ظهر در محل كار خود در آنكارا با آقای روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران و هیأت همراه داشت گفت همین الآن خبردار شدهام كه شهر موصل عراق در آستانه سقوط قرار دارد.
این خبر عجیب و غیر منتظره، برای رئیسجمهور ایران و همراهان غیرقابل باور بود و لذا با بیاعتنائی آنها مواجه شد ولی نخستوزیر تركیه بر آنچه گفته بود تأكید كرد و گفت: داعش درحال تسلط بر شهر موصل است. هیأت ایرانی بعد از پایان این دیدار، هنگامی كه موضوع را دنبال كرد معلوم شد خبر درست است و شهر موصل سقوط كرده و به دست داعش افتاده است.
هر چند از این خبر میتوان نكات زیادی به دست آورد، ولی هدف ما از مطرح كردن آن در این مقاله اینست كه اطلاع دقیق و سریع نخستوزیر تركیه از عملیات داعش در شمال غرب عراق و اشغال موصل، به روشنی نشان میدهد دولت تركیه در جریان این عملیات قرار داشته و با داعش و طراحان پشت پرده اشغال استانهای شمال عراق همدست بوده است. حتی اگر این به رخ كشیدن هم توسط اردوغان صورت نمیگرفت، روابط تنگاتنگ داعش با دولت تركیه از مدتها قبل آنقدر آشكار بود كه همدستی دولتمردان ترك با طراحان اشغال استانهای شمال غرب عراق و مشخصاً سران داعش بر كسی پوشیده نبود. برگزاری گردهمائیهای مخالفان دولت سوریه در تركیه، باز كردن راه عبور تروریستهای داعش از مرز تركیه به سوریه و عراق، معالجه زخمیهای داعش در بیمارستانهای تركیه، پناه دادن فراریان عراقی از جمله طارق الهاشمی معاون رئیسجمهور سابق عراق در آنكارا و حمایتهای مالی، نظامی، تبلیغاتی و سیاسی تركیه از تروریستهای تكفیری از جمله داعش، همگی نشانههای آشكار همدستی دولت تركیه با داعش و سایر تروریستهای تكفیری و حامیان آنها بودند. با اینحال، نخستوزیر تركیه با اعلام خبر سقوط موصل به رئیسجمهور ایران شاید درصدد بود قدرت و نفوذ دولت خود در منطقه را به رخ بكشد.
اكنون كه دولت آقای اردوغان از مجلس تركیه اجازه ورود ارتش این كشور به سوریه و عراق را گرفته و برای این كار، مقابله با داعش را پوشش و بهانه قرار داده، واقعیت دیگری نیز برواقعیتهای تلخ موجود در پرونده دولتمردان ترك در موضوع ناامنیهای سوریه و عراق افزوده میشود.
هدف اصلی دولت تركیه و شخص اردوغان از ورود ارتش این كشور به خاك سوریه و عراق، همراهی با آمریكا و به اصطلاح ائتلاف ضد داعش مورد نظر آمریكا برای محقق ساختن خواستههای استعماری آمریكا در منطقه است. همه میدانند كه آمریكا با ائتلافی كه تشكیل داده درصدد مقابله با داعش نیست، بلكه میخواهد شكستهای خود در سوریه و عراق را جبران كند. آمریكا بعد از سه سال و نیم تلاش نتوانست دولت بشار اسد را ساقط كند و از عراق نیز با دست خالی خارج شد و همه چیز در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین به زیان آمریكا و رژیم صهیونیستی به پیش رفت و قدرت مقاومت علیرغم تمام فشارهائی كه آمریكا و ارتجاع عرب و صهیونیستها بر آن وارد كردند بیش از هر زمان دیگری اوج گرفت بطوری كه در جنگ 51 روزه غزه در تابستان امسال كاملاً مشهود بود. به همین دلیل، آمریكا با طراحی یك عملیات پیچیده كه دارای چند مرحله میباشد درصدد جبران این شكست و ایجاد حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی است.
اشغال استانهای شمال غرب عراق توسط داعش، كه قطعاً با اطلاع دولتمردان آمریكائی صورت گرفت، اولین مرحله از این عملیات بود. در مراحل بعدی، ایجاد تغییرات در دولت عراق، تشكیل ائتلاف بظاهر ضد داعش، حمله هوائی به زیرساختهای سوریه به بهانه مبارزه با داعش، وارد ساختن ارتش تركیه به درگیریهای داخل سوریه و عراق و خودداری از بمباران تروریستهای داعش در مناطقی از قبیل "كوبانی" به بهانه وجود موانع طبیعی و با هدف تقویت داعش در جبهههای زمینی از دیگر ترفندهای آمریكا در این عملیات تاكنون بودهاند. قطعاً تلاش برای تضعیف دولتهای دمشق و بغداد، وارد ساختن ضربههای كاری به لبنان و حزب الله، هموار ساختن راه برای نزدیكی بیشتر سران ارتجاع عرب به رژیم صهیونیستی و شكل دادن به خاورمیانه جدید عربی تحت سلطه كامل آمریكا، مراحل دیگر عملیات مورد نظر آمریكا در آینده را تشكیل میدهند.
«ترکيه و مقاصد نو عثمانی» روزنامه
مردمسالاری هم با تیتری مشابه نوشت : پارلمان ترکیه با تصویب طرحی به دولت آن کشور اختیار داده است تا به عراق و سوریه نیروی زمینی بفرستد و به کشورهای دیگر اجازه بدهد که از پایگاههای ترکیه به انجام عملیات نظامی بر ضدّ داعش بپردازند. گروه تروریستی داعش که مناطق وسیعی را در شمال و شرق سوریه به تصرف در آورده با اشغال مناطق خودگردان کردنشین سوریه و محاصره شهر کوبانی به مرز ترکیه نزدیک شده است. پیش از این رجب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، خواستار منطقهای حائل بین سوریه و ترکیه با استفاده از نیروی زمینی شده بود.
نخست وزیر ترکیه آقای احمد داود اوغلو نیز در مصاحبه مطبوعاتی خود اعلام داشت که «نمیخواهیم کوبانی سقوط کند و برای پیشگیری از این حادثه هر چه در توان داریم انجام خواهیم داد». سخنان مقامات ترکیه به همراه تصمیم پارلمان ظاهراً به مقاصد انسان دوستانه و برای پیشگیری از آوارگی و قتل عام دهها هزار کرد کوبانی و مناطق اطراف توسط ماشین آدمکشی داعش صورت میگیرد. اما با نگاهی به مواضع و سیاستهای درونی و منطقهای آقای اردوغان و دولت وقت ترکیه در قبال اقلیتها و معترضان داخلی، بحران سوریه، مساله کرد و رفتار با پناه جویان کرد و سرانجام نحوه تعامل با گروه داعش نمیتوان به اهداف ژئوپلیتیکی پنهان در پس مقاصد انسان دوستانه اعلامی نیندیشید. واقعیت آن است که ترکیه اردوغان - داود اوغلو که دارای گرایشهای اخوان المسلمینی در بستری نو عثمانی و توسعه طلبانه است اگر در شکلگیری گروه تروریستی داعش همچون عربستان سعودی و قطر دارای مسئولیت مستقیم نباشد با خودداری از اتخاذ مواضع صریح بر ضدّ آن دارای مسوولیتهای بسیار سنگینی است.
رفت و آمد و حضور چهرههای سرشناس حامی داعش به ترکیه، مجاز داشتن عبور افراطیون دلتای جهانی به سوریه از طریق خاک و مرزهای ترکیه، ارائه خدمات درمانی به جنگجویان زخمی داعش، خرید و فروش مواد نفتی و آثار هنری به سرقت رفته از کشورهای سوریه و عراق در بازارهای ترکیه و نحوه نا روشن آزادی دیپلماتهای ترکیه ای به گروگان گرفته شده در موصل به همراه شواهد بسیار دیگر همچون وجود دفاتر غیر رسمی نمایندگی داعش در خاک ترکیه حاکی از رابطه ای است که اگر دوستانه تلقی نشود حکایت از اشتراک منافع و مبتنی بر درک متقابل با حفظ تفاوت هاست. رابطه ترکیه با داعش به گونه ای است که به نوشته روزنامه حرّیت ترکیه حتی آقای بایدن معاون پرزیدنت اوباما در سخنرانی خود در دانشگاه هاروارد اذعان میکند که ترکیه به همراه متحدان منطقه ای آمریکا همچون عربستان و امارت متحده در شکل گیری داعش و ایجاد جنگ فرقوی دارای مسئولیتی بسیار سنگینند. این در حالیست که به نوشته دیلی تلگراف فرانسیس ریساردن سفیر پیشین آمریکا در ترکیه از «همکاری دولت ترکیه با جبههً نصرت» که شاخه سوری القاعده است سخن می گوید.
پرسش مطروحه این است که با ملاحظه نقش ترکیه در شکل گیری داعش و دیگر گروههای افراطی و سیاست بسیار سختگیرانه ترکیه در قبال کردهای ترکیه و بطور کلی مساله کرد چرا ترکیه با اعلام قصد دفاع از کوبانی آن هم با نیت انسان دوستانه از طریق ورود احتمالی نیروی زمینی در برابر داعش قرار میگیرد؟ واقعیت اینجاست که ترکیه در چارچوب گرایشهای نو عثمانی توسعه طلبانه مقاماتی که خود را از تبار آلب ارسلان و سلطان محمد فاتح میدانند، قصد ورود به خاک سوریه را دارد تا بتواند با موافقت آمریکا حکومتی دست نشانده هم جنس خود یعنی با گرایش اخوانی را در سوریه حاکم سازد . این امر در ذهن مقامات ترکیه از جمله به این دلیل امکان تحقق را دارد که بمبارانهای ائتلاف به رهبری آمریکا بدون نیروی زمینی امکان غلبه بر آدم خوران داعش را ندارد و تحقق ممکن آن دارای بردهای چند گانه است.
تصمیمگیران در ترکیه فکر میکنند که با سیاست وارد سازی نیروی زمینی به کوبانی به نیت انسان دوستانه (قابل پذیرش برای افکار عمومی جهانی) به تجربه خودگردانی کردهای سوریه در چارچوب حاکمیت ملی سوریه، با ایجاد منطقه حائل پایان مینهند ( حذف تجربه دموکراتیک خود گردانی کردی- بومی ذاتا ضد داعشی و ضد اخوانی ) و با استفاده از بمبارانهای ائتلاف (با هزینه رقیبان جهان سنّی یعنی عربستان سعودی و شیوخ ) و حذف سر دیو افراطیگری، بدن دیو را حفظ کرده آن را در کنار نیروی زمینی خود در جهت تغییر رژیم در سوریه ( حذف اسد) در جهت اهداف ژئوپلیتیکی پروژه نو عثمانی به کار میگیرند .
جنگهای تجاوزکارانه همیشه با مقاصد و برنامه آغاز میشوند اما با نخستین شلیکها همه چیز تغییر میکند. در برابر چنین برنامه جنگی مبتنی بر بکارگیری حتا جانبی گروه تروریستی داعش گذشته از دولتها و ملت ها، شهروندان ترکیه قرار دارند که بیش از 70 درصد آنان مطابق نظر خواهیها تمایلات ضدّ افراطیگری و ضدّ داعشی دارند. همه دولتها اشتباه میکنند و مقامات کنونی ترکیه نیز به دام ماجرایی پر مخاطره خود آفریده شده افتاده اند و البته امکان اصلاح نیز وجود دارد. مقامات ترکیه با ادامه این سیاست بسیار خطرناک کشور خود را به سوی پاکستانی شدن و بیامنیتی مستمر پیش میبرند.
«مسوولیت ترکیه در فاجعه انسانی کوبانی» روزنامه
شرق هم درباره وضعیت شهردکردنشین کوبانی در سوریه و نقش ترکیه در تحولات این روزها نوشت: «کوبانی» اکنون درگیر نبرد مرگ و زندگی است. سخن بر سر مترها و ثانیههاست نه کیلومترها و روزها. پس از سههفته نبرد نفسگیر، جدال در «کوبانی» از حاشیه شهر به جنگ خانهبهخانه کشیده شده است. کارد باید بهاستخوان رسیده باشد که «آرین میرکان» یکی از فرماندهان زن پیشمرگه، کمربند انفجاری ببندد و در میان داعشیان عملیات فدایی انجام دهد. «اسماعیل شیخ» فرمانده پیشمرگههای مدافع «کوبانی» به رویترز گفته: «ما تا جان در بدن داریم نخواهیم گذاشت آنها وارد «کوبانی» شوند. اگر وارد شهر شوند، «کوبانی» گورستان آنها و ما خواهد شد.» اکنون اما سخن بر سر آن نیست که «کوبانی» تا پای جان میجنگد یا نه؟ مساله آن است که هنگامی که آخرین پیشمرگه بر خاک افتاد، بر سر شهر و شهروندانش چه خواهد آمد. چندصدمتر آنطرفتر، پشت سیمهای خاردار مرزی، تانکهای ارتش ترکیه با لولههای خاموش بیحرکت ایستادهاند و فاجعه را نظاره میکنند. «کوبانی» در محاصره است و اردوغان و ژنرالهایش تنها راه کمکرسانی به شهری را بستهاند که از سهطرف در محاصره «داعش» است. اردوغان و ژنرالهایش میدانند که اگر در ساعات آینده راه کمکرسانی به «کوبانی» باز نشود، شهر سقوط میکند. سقوط شهر یعنی رخداد یک فاجعه انسانی تازه. اردوغان و ژنرالهایش این را هم میدانند. پارلمان ترکیه بهتازگی مجوز عملیات نظامی علیه «داعش» را صادر کرده است.
تانکهای ارتش ترکیه اما هفتههاست که از جای خود تکان نمیخورند؛ نه بهسوی داعشیان شلیک میکنند، نه از سر راه کنار میروند تا پیشمرگههای کردستان به کمک «کوبانی» بروند. ترکیه کشوری است که هیولای «داعش»- که با دلارهای سعودی و قطری فربه شده بود- از زهدان آن زاده شد. آنکارا اکنون در انتظار میوهچینی از بذر هولناکی است که در شورهزار بنیادگرایی خاورمیانه کاشته است. سناریو این است: «کوبانی» سقوط میکند. «داعش» - به عادت گذشته - شمشیر کین بر گلوی بیگناهان میفشارد. فاجعه انسانی، وجدان جهانی را ملتهب میکند. سربازان ترکیه در پناه تانکهای حاضر به یراق، از مرز سوریه میگذرند. ارتش ترکیه به بهانه دفاع از غیرنظامیان در بخش کردنشین شمالشرق سوریه، منطقه بهاصطلاح حایل ایجاد میکند؛ چیزی شبیه منطقه حایل اسراییل در جنوب لبنان در دهه 90 قرن گذشته میلادی. این یعنی تحقق یک بلندپروازی ژئوپلیتیک در زرورق جذاب ملاحظات بشردوستانه. «کوبانی» سقوط نکرده است؛ دستکم هنوز. هنوز فرصت باقی است. هنوز میتوان از بروز فاجعه انسانی جلوگیری کرد. پیش از آن اما باید دانست که ترکیه خود بخشی از مشکل است نه راهحل.
«بازار دوم مسكن در برزخ»روزنامه
دنیای اقتصاد تیتر یک خود را به موضوعی اقتصادی اختصاص داد و درباره رکود در بازار مسکن نوشت : بازار دوم معاملات مسكن - پيش فروش- در شهريور امسال، همزمان با اجراي ضوابط جديد پيشفروش مسكن، تغيير جهت عجيبي پيدا كرد و برخلاف افزايش 88 درصدي معاملات در بازار اول - فروش واحدهاي آماده- حجم پيش خريد آپارتمان در تهران نصف شد. آماركاهش 51 درصدي پيشفروش مسكن در ماه گذشته با توجه به روند افزايشي اين نوع معاملات در ماههاي قبل حكايت از واكنش معكوس و دور از انتظار فعالان بازار به مقررات جديد دارد. در آييننامه قانون پيشفروش ساختمان كه اواخر مرداد ابلاغ شد، يكسري ابزار حقوقي براي جلوگيري از سوءاستفاده برخي سازندهها بابت پيش فروش يك واحد به چند نفر يا دبه در قيمت، تعريف شده است؛ اما طبق يك بند از اين مقررات، بنگاههاي املاك از تنظيم مبايعهنامه و حتي يك قرارداد ساده براي پيش فروش منع شدهاند و تنها مرجع ثبت اين معاملات، دفترخانهها معرفي شده است. اين ممنوعيت هماكنون به كنارهگيري دلالان مسكن از بازاريابي فايلهاي پيشفروش منجر شده و بازار دوم را به برزخ كشانده است. هرچند به آمار سامانه رهگیری بهخاطر لحاظ نشدن عملکرد دفترخانهها، تردیدهایی وارد است اما انبوهسازان نيز افت پیشفروش را تایید میکنند و معتقدند: «قرار گرفتن قيمت مسكن در پايينترين سطح» به عنوان عامل دوم، باعث انتقال تقاضا از پیشخرید به بازار اول شدهاست.