چند روز پیش وقتی خبر خواستگاری "طارق هاشمی" معاون فراری رئیس جمهور سابق عراق از "رغد" دختر صدام در امان منتشر شد زوایای توطئه مثلث خائنان داخلی، بعثیها و داعش برای به هم ریختن اوضاع سیاسی عراق بیش از پیش مشخص شد. جالب آنجاست که در هر سه محور توطئه دو کشور اردن و عربستان نقش چشمگیری دارند.
چندی پیش "عبدالله النسور" نخست وزیر اردن در حاشیه یک نشست سیاسی در امان تاکید کرد: با وجود نزدیک شدن داعش به مرزهای اردن دولت این کشور حاضر نیست در هیچ ائتلاقی ضد داعش شرکت کند.
هرچند از همان ابتدا ماهیت گروه داعش و حمایت برخی سران عرب منطقه از این گروه مشخص بود اما حمایت اردن از " طارق هاشمی" و بعثیهای فراری از عراق نشان میدهد سازماندهی تروریستها تا حدود زیادی از جانب دولت این کشور صورت میگیرد.
جنگ زرگری بین اردن و داعش را هم چندان نمیتوان باور کرد چرا که علیرغم بیانیه چندی پیش یک گروه تروریستی اردنی مبنی بر پیوستن به داعش و دیکتاتور خواندن پادشاه این کشور شاهد عضوگیری علنی و گسترده یک گروه سلفی از میان پناهجویان فلسطینی و سوری در خاک اردن هستیم که بعید است از دید نهادهای امنیتی این کشور پنهان مانده باشد.
خبرهایی که چندی پیش در مورد اشغال استان "معان" در مرز عربستان توسط داعش حکایت داشت در واقع همکاری بین اردن و عربستان برای تجهیز و سازماندهی بیشتر داعش در عراق بود. البته همانطور که سیر تحولات و عملکرد داعش در عراق مطابق خواست عربستان و آمریکا پیش نرفت؛ اردن نیز تسلط خود بر داعش را از دست داده است بهطوری که طبق گزارش روزنامه الرای اردن برخی رهبران اخوانی این کشور در تلاش برای کسب قدرت در اردن با رهبر داعش ارتباط گرفتهاند و تلاش میکنند تا سناریوی موصل را در اردن تکرار نمایند.
یکی از دلایل اصلی که آمریکاییها تصمیم گرفتند تا به صورت محدود وارد جنگ با داعش بشوند موضوع تضعیف جایگاه متحدان سنتی این کشور در خاورمیانه است. آمریکا تا زمانی که داعش در کنترل هم پیمانان منطقه ای چون عربستان و اردن بود هیچ اقدامی برای مقابله با این گروه تروریستی انجام نداد اما بلافاصله بهد از شنیده شدن زمزمههای نفوذ داعش در میان قبایل اردنی تصمیم گرفتن تا حفظ ثبات در همسایه رژیم صهیونیستی را بر حمایت از داعش ترجیح دهد.
سناریوی داعش که در ابتدا قرار بود کشورهای موجود در محور مقاومت را آلوده نماید بهدلیل وجود اندیشههای افراطی در سایر کشورهای منطقه با سرعت بیشتری رشد کرد و بدست گرفتن قدرت سیاسی در جوامع مرتجع عرب را در دستور کار قرار داد.
استراتژی داعش به دو دلیل بیش از عراق در اردن اثرگذار بود. اولا بعد از روی کار آمدن دولت مالکی در عراق با وجود اختلافات فزاینده بین طوایف عراقی زمینههایی برای تعامل ایجاد شده بود که این شرایط در میان طوایف اردنی که سالها زمینه سکوت و فاصله سیاسی را تجربه کرده بودند چندان بروز نکرد. ثانیا نخبگان سیاسی چون علمای برجسته شیعه و سنی عراقی در اردن وجود نداشتند.
به دلایل فوق سناریوی حمایت از افراطی گری داعش در عراق خیلی راحت به خاک اردن منتقل شد و جایگاه عبدالله دوم شاه اردن را که سالهاست مردم این کشور بدنبال بهانهای برای سرنگونی وی میگردند به خطر انداخت.
هرچند اردن در ابتدای بحران سوریه و سپس با شروع فعالیت داعش در عراق تلاش میکرد تا با مدیریت جریان افراطی النصره و داعش زمینه حضور خود بعنوان یک قدرت منطقهای را در کنار عربستان فراهم نماید اما با خارج شدن کنترل داعش از دست غرب و عربستان امروز اردن بیش از سایر کشورهای منطقه در خطر افراطی گری داعش است.
در صورت پیشروی نیروهای ارتش عراق و عقب زدن نیروهای تحت حمایت ابوبکر البغدادی ظاهرا خاک اردن بهترین نقطه برای فرار سرکردگان داعش است و این یعنی ابتدای بحران خودساخته در خاک اردن.
منبع:فردا