به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پیش از آنکه قانون معنا یابد بحث احترام متقابل باعث حفظ پایههای اجتماع
میشود و به روابط افراد جامعه معنا میبخشد. انسانها زمانی نیاز به قانون
دارند که نتوانند با توجه به اصول و ظرفیتهای عاطفی و اخلاقیشان با
یکدیگر تعامل سازنده داشته باشند و کنار بیایند.
اگر احترام متقابل که ریشه در عواطف و اصول اخلاقی انسانی دارد قادر به
حفظ موقعیت انسان نباشد؛ در نتیجه حضور قانون ضروری و اجتناب ناپذیر میشود
و از این رو احترام جایگاه و خاستگاهی عاطفی و احساسی دارد که عاملی مهم و
اساسی در حفظ تعادل اجتماعی و بقای ارتباطات افراد به شمار میآید.
تعریف احترام میتواند در دایره اجتماع گسترده و تعمیم یابد که تکیهگاه
آن صرفاً اصول اخلاقی و عاطفی است. مسأله احترام بویژه بین افراد کوچکتر و
بزرگتر مفهومی عمیق دارد؛ احترام بین فرزند و پدر و مادر – شاگرد و استاد –
کارمند و رئیس و... یکی از اصول سهگانه خانواده احترام است.
هر اجتماعی حتی یک زن و شوهر،
بهعنوان هسته مرکزی خانواده، براساس اصل احترام متقابل قوام مییابد و
پایدار میشود. اساساً احترام در همه حوزههای اجتماعی از خرد و کلان نقش
اساسی ایفا میکند. احترام از ریشه حرمت گرفته شده است و حرمت به معنای
امری است که شخصی از آن حمایت و دفاع میکند. در عرف و سنت اجتماعی
روشهایی برای احترام گذاشتن وجود دارد.
مثل: تقدم نداشتن بر دیگری – بلند نکردن صدا – آرام سخن گفتن - دست به
سینه گرفتن – دستها را به هم قلاب کردن – جلوی پای دیگران بلند شدن – جای
خود را به بزرگترها دادن – هنگام غذا منتظر بزرگان ماندن – بوسیدن دست
والدین از مصادیق احترام است که در اقوام و فرهنگهای مختلف رواج دارد.
تکریم و احترام به پدر و مادر از بزرگترین و واجبترین فرایض و وظایف انسانی است. «وبالوالدین احسانا» (سوره بقره، آیه 83)
یکی از عوامل مهم برای همزیستی مسالمتآمیز؛ حفظ حرمتهاست (حرمت یکدیگر)
از این رو احترام به دیگران، بهطور عام زمینه مناسبی برای سازگاری زندگی
اجتماعی فراهم میکند.
سؤال این است که در شاخصههای احترام آیا مؤلفههای احترام مرد به زن با
زن به مرد تفاوت میکند؟ آیا در رفتار حاکی از احترام باید به برداشت طرف
مقابل توجه کرد یا اینکه احترام صرفاً به انگیزه درونی خود شخص برمیگردد.
برخی علما و بزرگان معتقدند که در نوع رفتارهای انتخابی برای احترام به
موارد فوق باید توجه کرد. به بیانی روشنتر چه رفتاری احترام محسوب میشود
و به چه شیوهای باید آن را پیاده کرد.
در اصل احترام گذاشتن یک رفتار مثبت برخاسته از پتانسیل بالقوه جامعه است
و موجب تقویت و ارتقای روابط اجتماعی میشود. باعث جلوگیری و سد کردن
بسیاری از کنشها و تخریبهای رفتاری از جمله پردهدری – بیحیایی –
بیادبی و... که خود عاملی بازدارنده در عبور نکردن از برخی خطوط قرمز
اجتماعی است با توجه به اینکه غالب معضلات اجتماعی با گذشتن از خطوط قرمز
آغاز میشوند، در نتیجه احترام و حفظ حریمهای اخلاقی میتواند در مواردی
عامل مهار خشم – عصیان و پرخاشگری نیز به حساب آید.
ضربالمثلهایی همچون: به حرمت موی سپیدش – به احترام بزرگان مجلس – با پا
درمیانی ریش سفیدان و امثالهم حاکی از کارآمد بودن فرآیند احترام در حل
بسیاری از مشکلات اجتماعی دارد. نبود چنین حریمهایی به معضلات زیادی از جمله: قهر، خشونت، درگیری و... میانجامد.
باتوجه به اختلاف نظر و تعارض آرای افراد، تنها با بهرهگیری از فرآیند
حرمتها و تکیه بر حریمها میتوان به اتحاد و یکرنگی دست پیدا کرده وگرنه
پتانسیل موجود در تعارض افکار تبدیل به عناد و دشمنی و خصومت میشود.
یکی از روشهای یادگیری اجتماعی، الگوبرداری یا همان نسخهبرداری و تقلید
است که بیشتر رفتار و اعمال شخصی انسان از این طریق صورت میگیرد. برخی
افراد بیاحترامیها را به حساب آثار جانبی دورانگذار از سنت به مدرنیته
میگذارند. ولی باید توجه داشت که احترام دارای پتانسیل مثبت و فزایندهای
است که روابط اجتماعی را مستحکم میسازد و ارزشهای والای انسانی را صیقل
میدهد چه در دوران سنت و چه در دوران مدرن.
هر چه هست به نحوه تربیت و پرورش فرزندان برمیگردد. بخش عمده رعایت
نکردن موازین احترام و حرمتها به کانون خانواده و آموزش و تربیت نادرست
فرزندان یا روابط تخریبی پدر و مادر باز میگردد.
احترام به بزرگترها کاری پسندیده و ترک آن نشانه بیادبی و دون مایگی
است. اساساً باید دلیل و مفهوم احترام گذاشتن به بزرگترها و پدر و مادر در
انسانها ریشهای و نهادینه شود. این امر نباید سطحی و بیمایه باشد بلکه
باید قالبی هویتی و تربیتی به خود بگیرد تا با استحکام فکری رفتار اجتماعی
محکمی در این زمینه پیدا نماید.
باید با فرزندان محترمانه رفتار کنیم و مراقب رفتار دیگران با آنان نیز
باشیم و با ظرافت موضوع را برای کسانی که قصد بیاحترامی به کودکان دارند
جا بیندازیم، بخصوص در خطاب کردن آنان.
استفاده از الفاظ ستایشآمیز هنگام صدا زدن یکدیگر، خودداری از بهکار
بردن واژههای حقیر و ضعیف. خودداری از حرمتشکنی والدین و فرزندان، تا
خودداری از توهین – تهمت – غیبت و... که همگی باعث تخریب سازهاحترام است.
واژههای احترام برانگیز و خطاب کردن بزرگان با نامهای ارزشمند باعث
میشود فرزندان بهخصوص کودکان از ما تأسی کنند.
مثلث تربیتی: خانه – مدرسه – محیط برای یادگیری سازوکارهای احترام و حفظ حرمت و نهادینه کردن روشهای آن نقش سازنده دارد.
محدود کردن روابط با افرادی که نسبت به موضوع احترام بیتوجه و کاهلاند.
حرمتشکنی فرزندان و بهکار بردن واژههای سخیف و زشت مانند: بیعرضه –
تنبل – بیشعور و... ویرانکننده جریانِ آموزشی اکتسابی احترام گذاشتن
خواهد بود. وقتی به عقاید – سلیقهها و باورهای دیگران احترام بگذاریم و
سعی در طرد و منکوب کردن آنها نکنیم، ما را به رسمیت میشناسند. انتقاد
کردن از خطاهای بزرگترها در فرهنگ ما امری مشکل و سخت است بخصوص اگر فاصله
سنی هم زیاد باشد (جایگاه و شأن طرف مقابل؛ محدودیتها و ظرفیتهای خودمان
را باید در نظر بگیریم).
ادب، جایگاه رفیعی در قاموس انسانیت دارد و رعایت آن نزد همه اقوام و
ملتها امری واجب است که حکایت از اهمیت بسیار آن در راستای ساختار ابعاد
مختلف شخصیت است.
احترام به بزرگترها یک ادب اجتماعی، یک وظیفه است؛ یعنی تشویق خادم و
تقبیح خائن. در جامعهای که خادم تشویق و خائن تنبیه نشود قطعاً شالوده
اجتماع پایدار نخواهد ماند.
باید با حفظ نظام «احترام گذاشتن» چنین جایگاهی را پاس داشته و مورد حمایت
بیشتر قرار دهیم، چون بزرگان مورد تکریم و احترام کوچکترها هستند و
خیلیها به حرف و کلام ایشان توجه میکنند، در نتیجه بسیاری از نقاط ضعف
خود را کنار میگذارند. شکستن حرمت و احترام نگذاشتن به بزرگترها باعث
تخریب ارزشها و گسستن رشتههای عاطفی و کمرنگ شدن پیوندهای انسانی میشود.
خضوع و خشوع و تواضع کردن به پدر و مادر از اصول خدشهناپذیر انسانی و
اسلامی است./ایران
دکتر افشین طباطبایی
پژوهشگر مسائل اجتماعی