وقتی در سال 2010 موج بیداری اسلامی از کشور تونس به تمام دیکتاتورهای عربی منطقه نفوذ کرد و صدایی با مطالبات آزادی خواهانه ولی نه به شکل آزادی نسخه پیچیده شده غربی سراسر خاورمیانه را فراگرفت استیصال ناشی از سقوط مهرههای وابسته به غرب در منطقه موجی از اظهارنظرهای متناقض و دستپاچگی جمعی را در رفتار مقامات آمریکایی و انگلیسی پدید آورد.
این استیصال به حدی بود که پرده از چهره دموکراسی خواهانه مقامات غربی کنار زد و تلاش برای برکناری حکومت هایی که با رای مردم و با اهداف ناشی از بیداری اسلامی شکل گرفته بودند؛ به گونه ای متفاوت آغاز شد. دولت محمد مرسی در یک کودتای نظامی و با حمایت پشت پرده عربستان از حکومت برکنار شد و با چنگ و دندان نشان دادن نظامیان در مصر، کشتار گسترده و یک انتخابات تشریفاتی دولتی موافق با رویکرد غرب در منطقه و تامین کننده اهداف رژیم صهیونیستی سر کار آمد. کشورهایی چون لیبی، یمن و تونس نیز در سکوت گسترده رسانه ها سرنوشتی مشابه با مصر پیدا کردند اما این سوال در ذهن مردم جهان باقی ماند که " چرا دولت آمریکا از کودتای نظامی در مصر و کنار گذاشتن دولت قانونی محمد مرسی حمایت کرد؟ "
بلافاصله پس ازاعتراضات گسترده در چندین کشور اسلامی و واماندگی غرب در برابر موج گسترده تفکر مقاومت در منطقه نوعی از تروریست در خاورمیانه و در کشور سوریه سازماندهی شد که دقیقا به فکر استحاله مفهوم بیداری اسلامی و به حاشیه راندن مطالبات اصیل مردم برای ایجاد محور واحد مقاومت در برابر زیاده خواهی غرب بود.
این بار نیز طبق روال تاریخی یک قرن گذشته در کشورهای اسلامی خاورمیانه ایجاد اختلاف قومی و مذهبی در دستور کار قرار گرفت. شکل گیری سریع گروههایی با پیاده نظام وهابیت یا همان دستاورد سنتی انگلیسی بهترین راه مقابله با طرح موضوع اتحاد در جهان اسلام تشخیص داده شد.
شکلگیری چنین گروه هایی سه هدف بزرگ برای تامین منافع غرب در منطقه را دنبال میکند:
اول: ایجاد ناامنی و تضعیف کشورهای اسلامی تا چند صد
کیلومتری مرزهای رژیم صهیونیستی
دوم: استفاده تبلیغاتی برای تخریب چهره اسلام و ایجاد خوراک برای شبکههای غربی
سوم: ارائه یک نسخه پوشالی از اسلام که تنها افراطگرایی شرعی را جایز میداند و هیچ کاری با مشکلات امروز دنیای اسلام همچون قضیه فلسطین ندارد.
زمانی که گروه تروریستی طالبان در افغانستان زنان را وادار به استفاده از حجاب های افراطی میکرد و یا هرگونه فعالیت زنان را در جامعه ممنوع و حرام میدانست و یا آثار تاریخی و اسلامی را در این کشور ویران میکرد برنده اصلی این افراطی گری نه طالبان بود و نه حکومتهای ارتجاعی منطقه بلکه مانور شبانه روزی شبکه های رسانه ای غرب برای تخریب چهره اسلام برگ برنده را برای اجماع جهانی بر ضد ملت افغانستان و ایجاد زمینه حضور فیزیکی آمریکا و ناتو در اختیار غرب قرار میداد. امروز در بخش اعظمی از خاک افغانستان نه از طالبان خبری است و نه از افراطی گرایی ولی زمینه برای اقامت دائمی نظامی غرب در این کشور فراهم شده و بازارهای این کشور مملو است از کالاهای غربی و خیابان ها مملو است از دختران و پسران با مد روز.
اما امروز در عراق چه میگذرد؟ دولت خودخوانده داعش افراطی گری دینی را با واجب کردن پوشش برقع در عراق، به آتش کشیدن آرایشگاه های زنانه، گرفتن جزیه از مسیحیان موصل و تشکیل حکومت خلیفه گری دنبال میکند. تلاش اصلی داعش برای انحراف افکار عمومی مسلمانان از مقاومت و ایجاد اختلافات قومی و مذهبی تمرکز یافته است.
مردم عراق که سالها وجود دیکتاتور سرسپرده ای چون صدام را تحمل کردند امروز مهمان ناخوانده ای چون ابوبکر البغدادی را مدعی حکومت در کشور خود می بینند. خبرهایی که از وجود نزدیکان صدام در دارو دسته داعش مشاهده میشود و تایید و حمایتهای پیاپی "رغد" دختر صدام از گروهک داعش نشان میدهد طرح جدیدی برای مقابله با مقاومت در عراق کلید خورده است.
طرح خاورمیانه بزرگ مدنظر غرب تنها با ایجاد اخلافات بین اقوام و گروه های مذهبی در منطقه حاصل خواهد شد و این طرح نیازمند وجود یک حکومت افراطی است و داعش علی رغم ظاهرسازی مقامات غرب تکمیل کننده این پازل است. استراتژی که ابتدا قرار بود با فشار داعش و به هم ریختن اوضاع عمومی در شهرهای عراق منجر به سرنگونی حکومت مالکی شود اما پس از رایزنی مقامات آمریکایی در عراق و شناخت نسبت به این موضوع که دولت نوری مالکی با توجه به پایگاه مردمی خود حاضر به تسلیم در مقابل این بازی نیست تبدیل به یک جنگ همه جانبه بر ضد مردم عراق شد.
زمانی که سعود الفیصل(وزیر امورخارجه عربستان) در حال تحریک مقامات آمریکا برای
به هم ریختن اوضاع عراق بود و جمله معروف "آمریکاییها بعد از ۹ سال عراق را در سینی طلا تقدیم ایران کردند! را در مصاحبه با واشنگتن پست مطرح کرد علت تشکیل گروهک تروریستی
داعش مشخص شد.
اظهارات هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش درباره تشکیل گروهک تروریستی داعش و اظهارات ادوارد اسنودن درباره همکاری سازمانهای اطلاعاتی غربی برای حمایت از دولت اسلامی عراق و شام با نام "لانه زنبور" به خوبی اثبات کننده طرحی برای مقابله با مقاومت و حمایت از اسرائیل در منطقه است.
اسلامی که داعش معرفی میکند همه داشتههای خود را در سوار شدن به اسب های عربی و افراطیگری با حکومت خلیفه گری جستجو می کند تا اولا با تئوری کردن خشونت در پوشش اسلام زمینه را برای ضدتبلیغ اسلامی فراهم کنند و ثانیا کاتالیزوری باشد برای دامن زدن به اختلافات مذهبی در کشورهای خاورمیانه.
البغدادی
در کنار سایر چهره های تروریست افراطی در منطقه این بار ماموریت مهم به هم ریختن اوضاع عراق را برعهده دارد
تا با کشاندن جنگ به تمامی خاورمیانه زمینه به حاشیه راندن
موضوع فلسطین و تامین امنیت اسرائیل را
فراهم آورد. اگرچه بعد از کشته شدن خبرنگار آمریکایی رویکرد این کشور نسبت
به داعش به طور ظاهری تغییر کرد اما موضوعی که در این میان حائز اهمیت راهی
است که داعش در تامین اهداف آمریکا طی می کند.
فردا