«ندا» مجبور به تغییر نام شد؛ «نسل دوم اصلاحطلبان» نام خود را به «ندای ایرانیان» تغییر داد تا شاید خود را از زیر تیغ نسل اول موجود در طیف اصلاحطلبان و دیگران حداقل برای برههای برهاند و اندکی بیاساید.
شاید عدهای از جوانان موسوم به اصلاحطلب، هیچ وقت فکر نمیکردند که برای راهاندازی تشکلی جدید و پیگیری روشی جدید برای نیل به خواستههایشان، پیش از هرچیز باید از آقابالاسرهای خودشان بترسند و نه جناح اصولگرایان. ندا که برای مواجهه و رقابت گفتمانی با اصولگرایان خود را آماده میکرد، در همین ابتدای کار چنان با حجم فشارها و انتقادات خود اصلاحطلبان مواجه شد که نه تنها کاری از دستش برای اقدام سیاسی در کشور برنیامد بلکه حتی نتوانست نام خود را هم حفظ کند.
ماجراهای «ندا» حتی پیش از زمان اعلام رسمی حضور این تشکل موسوم به اصلاحطلب آغاز شد و پس از اعلام تاسیسش توسط یکی از اعضای هیئت موسس، به اوج رسید. ابتدا روزنامه آرمان در ادبیاتی شدیداللحن و تند، حرف آخر را همان اول زد و تهدید کرد که در صورت ادامه این روند، اعضای حاضر در تشکل ندا را همچون برخی پیشینیان، با چوب "اصلاح طلب بدلی" خواهند راند.
نویسنده "جوان" گزارش روزنامه آرمان درباره ندا که خود روزگاری در روزنامههای اصولگرایان(تهران امروز) مشغول به کار بوده و قلم میزد، اینک نداییها را "جوانان"ی کم تجربه خواند و تشکلشان را به صورت تلویحی ساخته و پرداخته دست و حداقل نیت اصولگرایان خواند و تهدید کرد که عاقبتشان قطعا بنبست خواهد بود.
هفته نامه صدا نیز در گزارشی درباره این تشکل، صادق خرازی را نشانه گرفت و با ادعای حضور خرازی در ستاد انتخاباتی قالیباف در سال 92، به طور ضمنی وی را فردی فرصتطلب خواند که پس از انتخاب روحانی به ریاستجمهوری حتی لیست پیشنهادی وزرای خارجه را نیز به رئیس جمهور ارائه کرده که در آن لیست خودش و برادرش هم جزو سرلیستها بودهاند! اما روحانی به این لیست اعتنایی نکرده و "ظریف"ی را به این سمت گمارده است.
مطلب ذکر شده در هفته نامه صدا درباره حضور خرازی در ستاد انتخابات قالیباف، البته پس از چندی توسط خود صادق خرازی تکذیب شد.
اما با گذشت زمان ماجراها شکل و رنگ سختتر و تندتری نیز به خود گرفت. محمد خاتمی در دیداری، پس از جعل عنوانی تمسخرگونه برای این تشکل، آنها را نه نسل دوم اصلاحطلبان که نسل سوم اصلاحطلبان خواند و گفت که باید اینها را "نسا" نامید، نه "ندا".
احمد پورنجاتی نیز در واکنشی، اقدام جوانان موسوم به اصلاحطلب را به سادگی به سخره گرفت و نوشت: شنیده ام یک فقره "آقا صادق خرازی" به قصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاح طلبی، یک تشکیلات درست کرده اند به نام " ندا": نسل دومی های اصلاحات! مبارک است.!! البته "ما ملت شریف و شهیدپرور و همیشه حاضر در صحنه"، بخیل نیستیم اما متاسفانه اندکی "دو هزاری" مان کژ و کوژ شده و متوجه نمی شویم که برخی عزیزان - که بنابر اخبار هدهد فضول- در انتخابات 92 عنایتشان شامل حال سردار قالیباف بود، همچین یهویی دچار "ویار اصلاحات پاستوریزه" شده اند و انشاالله برای مجلس آینده، "ندا"یشان در خواهد آمد؟! این "نوه"ی نسل سومی "عمه جان" بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام: "نسا": نسل سومی های اصلاحات!
اما این پایان کار نبود و آنها که خود را نسل اول اصلاحطلبان میدانستند، گویا نمیخواهند به هر قیمتی چنین تشکلی شکل بگیرد؛ احمد شیرزاد نیز در این باره میگوید که "آنها نباید مدعی چیزی باشند که نمایندهاش هستند. اصلاحطلبان به اندازه کافی معارض و مخالف تریبوندار دارند، دیگر نیازی نیست جریانهای جدید و نوظهور که خود را اصلاحطلب نیز مینامند به این مساله دامن بزنند." وی درباره خرازی که چهره شاخص این تشکل و از اعضای هیئت موسس نداست، میگوید "تجربه نشان میدهد که دیپلماتها سیاستمداران خوبی نیستند"
محسن فراهانی نیز در مطلبی دیگر راهاندازی ندا را "کاملا اشتباه" خوانده و خواستار تجدیدنظر راهاندازندگان شده است.
هرچند حجم شدید انتقادات موجب شد که صادق خرازی علاوه بر تکذیب حضور خود در ستاد انتخاباتی قالیباف در سال 92، در گفتوگویی مفصل به اعتراضات پاسخ گفته و حتی رسماً تهدید به افشاگریهایی درباره نسل اول اصلاحطلبان نیز بکند، اما همه اینها مانع از آن نشد که نسل دوم اصلاحطلبان مجبور به تغییر نام خود نشده و ماهیت خود را به نوعی عوض نکنند.
اعضای تشکل موسوم به نسل دوم اصلاحطلبان که از قضا اکثریت آنها جزو شاخه جوانان حزب منحله و تندروی مشارکت هم هستند، اینک با فشارهای اصلاحطلبان مجبور شدهاند عنوان خود(ندا) را نه مخفف نسل دوم اصلاحطلبان بلکه مطلعی برای "ندای ایرانیان" جا بزنند تا حداقل فعلا از این حیث از زیر تیغ بزرگترهایشان خارج شوند. گویا به قول صادق خرازی در گفتوگو با هفتهنامه مثلث، تا دیروز که اینها پیاده نظام سرانشان بودند، خوب بود اما امروز که تشکل جدیدی تاسیس کرده و روشی تازه در پیش گرفتهاند، بد شده اند.
بر این اساس مشخص نیست، تشکلی از طیف موسوم به اصلاحطلبان که بر اثر فشار و اعمال زور نسل اولشان نتوانستند حتی برای یک ماه نام خود را حفظ کنند، چگونه در آینده و در سپهر سیاست ایران قادر به فعالیت و ایفای نقش خواهند بود.