به گزارش
خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران،
شماری از احزاب کشور طی نامهای به "دکتر روحانی" رئیس جمهوری کشورمان،
وضعیت کنونی محیط زیست را در بحرانیترین وضع ممکن توصیف و از وی برخوردی
قاطع با عاملان آن را درخواست کردند.
متن نامه به شرح ذیل است:
جناب آقای حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
همانطور
که آگاه هستید بار دیگر آتش به جان مهمترین و بزرگترین پارک ملی ایران،
که به عنوان یکی از ۵۰ ذخیرهگاه زیستمحیطی کره زمین در فهرست میراث جهانی
یونسکو ثبت شده است، افتاد و نزدیک به یکسوم جنگلهای ارزشمند آن را در
کام خود فرو برد.
آقای رییسجمهور، وضعیت محیط زیست کشور در
بحرانیترین دورانِ تاریخ خود به سر میبرد. وضعیت تا آن اندازه بحرانی و
در خطر است که میگویند جنگلهای این سرزمین ــ که روزانه ۴۰ هکتار از
وسعتشان کاسته میشود و این تخریب روندی صعودی دارد ــ تا چند دهه دیگر
به وضعیتی همچون وضعیتِ کنونیِ تالابهای آن دچار خواهند شد. هشتاد درصد
تالاب ارزشمند بختگان خشک شده و ۶۵ درصد دریاچه ارومیه، که نماد محیط
زیست کشور است، به کویر نمک تبدیل شده است. عمق تالاب انزلی کم شده و
بخشهای بزرگی از تالابهای گاوخونی، ارژن، پریشان، آجیگل و تالاب
سهگانهی هامون نیز خشک شدند. وضعیت تالاب شادگانِ هویزه و هورالعظیم نیز
نامناسب است.
آلودگی هوا را هم که در بیشتر اوقات تجربه کردهاید، که این
باعث میشود بتوانید وضعیت هممیهنانمان در برخی شهرهای غرب کشور،
بهویژه شهر اهواز، را درک کنید. در این سالها ذرهای هم از سرعت
ساختوساز در ابرشهر تهران و در نتیجه افزایش جمعیتِ بیتناسب، که مولد
همه آلودگیهای شهر است، کاسته نشده و نه تنها توجهی از سوی مسؤولان
اداره شهر به این موضوع مهم نمیشود بلکه خودشان با ایجادِ دریاچههایی
نسنجیده بر طبل این ساختوسازها و نابود کردن منابع آبی میکوبند. در یک
کلام، تمام شاخصههای زیستمحیطی کشور در وضعیتی بسیار نامطلوب قرار دارد،
تا جایی که برخی کارشناسان وضعیت فعلی را سقوط آزاد نامیدهاند.
فراموش
نشود که درست است در دو قرن اخیر تخریب شدید محیط زیست را در بسیاری از
کشورهایی که امروز از مدافعان جدی آن در سطح جهانی هستند هم داشتهایم، ولی
اغلب این کشورها در عرضهای جغرافیایی بالاتر قرار دارند و دارای اقلیم
مرطوب هستند و احیای زیستبوم در مناطق مرطوب بسیار راحتتر است. اما
زیستبومهای مناطق خشک، در صورت نابودی، به دلیل پدیدهی بیابانزایی ممکن
است هرگز قابلیت احیا نداشته باشند. طبیعتی که ما امروز در حال نابود
کردنش هستیم دسترنجِ هزارانسال تلاش طاقتفرسا و بیوقفه نیاکانمان
بوده است.
البته ــ بر خلافِ سازمان میراث فرهنگی ــ باید از شما به
خاطر گماردن فردی آشنا با مسائل محیط زیست بر مدیریت سازمان حفاظت از محیط
زیست سپاسگزاری کرد. بهویژه آنکه این فرد با دعوت از متخصصان و منتقدان
سازمان باعث جاری شدنِ خونی تازه در رگهای بیجان آن سازمان شدند، هر چند
بهنظر میرسد این روند حسنه متوقف و گفتوگو با منتقدان قطع شده است.
موضعگیری خانم ابتکار در برابر بنزین پتروشیمی شایسته تقدیر است. با
وجودِ این، باید بر پشتیبانیهای خود از این سازمان بیفزایید، چرا که به
نظر میرسد این سازمان برای رسیدن به بسیاری از اهداف خود ناتوان باشد.
نخست آنکه بودجهاش آن اندازه ناچیز است که نتواند از پرورش مدیرانی آگاه
برای آینده کشور و تحقیقاتِ تخصصی مرتبط، بهویژه در دانشگاهها،
پشتیبانی نماید. ناتوانی در جلوگیری از معدنکاوی در مناطق حفاظتشده،
کمکاری در بازنگری قوانین کهنه این حوزه، عدم حمایتِ کافی از محیطبانان
در حالی که میتوان با جذبِ افرادِ بومی مناطق از سوی نیروهای مسلح معضلِ
ناتوانی در برابر شکارچیان غیرمجاز را حل کرد،... برخی از کوتاهیها و
تعللهای سازمان یادشده است.
عدم حمایت سازمان از گونههای گیاهی، به جز
نبودِ مدیرانی آشنا با محیط طبیعی در آن سازمان، از ناهماهنگی با سازمان
جنگلها و مراتع که خود را متولی این بخش میداند نیز ناشی میشود، در حالی
که اصولاً این دو باید با هم ادغام شده و تشکیل وزارتخانهای قدرتمند را
بدهند.
اما بخش دیگر از مشکلات محیط زیستی کشور به باقی ارکان دولت
برمیگردد. در این سالها بیشترین آسیب به محیط زیست توسط طرحهای دولتی
وارد شده است، در حالی که ما سالها پیش اصلِ درخشان پنجاهم را در قانون
اساسی کشورمان گنجاندیم. بسیاری از مدیران دولتی باید در این زمینه آموزش
ببینند و لازم است زمانی برای این کار ــ حتی در هیأت دولت ــ در نظر گرفته
شود. گنجاندن دروسی مرتبط در مدارس و حتا فراتر از آن آموزش وطندوستی و
وطنپرستی هم، تا در کنار آموزشهای دینی قرار بگیرند و به انضباط اخلاقی و
نفع ملی بیشتر بینجامند، برای جامعهی امروز ضرورت است.
وزارتی که خود
بانی سدسازی است، هر چند بهتازگی با برگزاری همایشهایی میکوشد خود را
با سیاستهای جدید هماهنگ کند، اما همچنان از انتشار و پخش اطلاعاتش در
حوزه ملی «آب» جلوگیری میکند و در واقع دست از ساختِ هیچ کدام از سدهای
مخربش نکشیده است. سدسازیهای بیرویه و بینتیجه تا آنجا مورد انتقاد است
که حتا وزیر محترم نیرو نیز ادغان داشتهاند در سدسازی افراط کردیم و بیلان
آب زیرزمینی نزدیک به نیمی از سدها منفی است. با این حال، درحالی که
طرحهای بزرگی در بخش آب با اعتباری نجومی کلنگزنی خواهد شد، عملیات
اجرایی سدهایی جدید هم آغاز شده است. این وضعیت به شایعههایی چون نیرومند
بودن پیمانکاران و سودجویی آنان از بخش آب کشور، حتا به قیمت نابودی آن و
تهدید زندگی ایرانیان، دامن زده است. این روندِ مخرب در حالی ادامه دارد که
در زمینه تصفیه فاضلابها بهویژه در شهرهای مرکزی و ساحلی کوچکترین
گامی برداشته نشده است. صلاح است دولت در اینباره تصمیمی قاطع بگیرد.
وضعیت
محیط زیستِ کشور چیزی نیست که نجات آن را منوط به مواردی دیگر کنیم. آن را
در اولویت قرار دادهاید، اما همچنان در بدنه دولت جای عزمی عظیم و
یکپارچه برای نجاتِ آن خالی است. در این راستا، در صورتِ درخواست، احزاب
امضاکننده این نامه نیز از هیچ کمکی به مسؤولان کوتاهی نخواهند کرد.
در
گام نخست، خواهشمندیم از آنجا که آتشسوزی عظیم پارک ملی گلستان ــ با
خسارت اکولوژیکی غیرقابل ارزشگذاری ــ ششمین مورد در دو ماه گذشته بوده
است هیچ بهانهای را برای کوتاهی در محافظت از آن نپذیرفته و نسبت به
مسببان آن، از صدر تا ذیل، برخوردی قاطع داشته باشید.
جبهه اعتدالگرایان و جبهه اصلاحطلبان
(متشکل از 24 حزب)
نام احزاب بهترتیب حروف الفبا:
1. حزب اتحاد ملی ایران ـ محسن صفرپور
2. حزب اصلاحات جامعه مدنی ایران ـ خانم محمودوند
3. حزب پیشگامان توسعه ـ محمدرضا آلقیس
4. حزب ترقی ایران ـ بابک آذرباد
5. حزب توسعه استان کرمانشاه ـ امیرحسین مهدوی
6. حزب حمایت از نظم و قانون ـ حسین طجرلو
7. حزب عدالت ـ بیژن ثابتی
8. حزب فرزندان ایران ـ جمشید ایرانی
9. حزب مستقل کار ـ عبادی
10. حزب وحدت ایران اسلامی ـ محبی شولمی
11. حزب مشارکتهای مردمی گیلان ـ خانم سهیلا مدارایی
12. کانون مهستان ـ دکتر مهدی پورنامدار
13. کانون مدرسین و فارغ التحصیلان دانشگاه پیام نور کشور ـ احسان نوروزنژاد
14. کانون جوان چهارمحال و بختیاری ـ علی جنگروی
15. کانون همبستگی فرهنگیان کشور ـ علی فائزی
16. کانون وکلای مدافع حقوق بشر ـ ذبیحالله احمدلو
17. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان بوشهر ـ دکتر محمدجواد حقشناس
18. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان آذربایجان شرقی ـ امیر اسلامیتبار
19. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه ابوریحان بیرونی ـ ابراهیم مسعودینسب
20. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان اصفهان ـ اصغر مهرانفر
21. مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان گلستان ـ محمد تبرایی
22. جمعیت اقتدار ملت ایران ـ مجید بهمنزاده
23. جمعیت رهروان فردا ـ بهنود نادری
24. جمعیت دوستی و مودت ـ فرزاد قاسمی
انتهای پیام/