به گزارش
حوزه سینما باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، نسخه بازسازی دیجیتال فیلم مستند "اون شب که بارون اومد" به کارگردانی "کامران شیردل"، پنجشنبه 23 مرداد در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و سپس با حضور بزرگان سينما از كامران شيردل قدرداني شد.
در آغاز برنامه سینماتک که با اجرای کیوان کثیریان برگزار شد، نماینده شرکت «پیشگامان سینمای آریا» که به سفارش فیلمخانه ملی ایران اقدام به بازسازی دیجیتال فیلم «اون شب که بارون اومد» کرده است،توضیحات مختصری در رابطه با چگونگی تبدیل این فیلم به نسخه دیجیتال و روند بازسازی آن بیان کرد. سپس با نمایش این فیلم، تعدادی از هنرمندان حاضر در سالن به نوبت روی سن آمدند و درباره اهمیت مستند «اون شب كه بارون اومد» و بازپخش آن به ایراد سخن پرداختند.
در ابتدای این بخش، شادمهر راستین، فیلمنامهنویس در مورد فیلم کامران شیردل گفت: همیشه هر مستندسازی بارها در برابر این پرسش قرار میگیرد که به سفارش یا حمایت یا خواست تهیهکننده فیلم مستند ساخته است. از همان ابتدا در مقابل اثر مستند یا واقعیت و تعیین تکلیف خودش مدام در پرسش است و آن شخصیت به تدریج با این موضوع مواجه میشود که چه چیز مستند است. ما همینجا مستندهایی از فرانسه نمایش میدادیم و این بحثی بود که در دهه سی هم پیش آمده بود؛ تفاوت مستند و حقیقت و اینکه مستندساز کجاست؟ آنچه امروز برای خود ما مانده، شخصیت خود آقای شیردل است. زمانی که من جزو هیات انتخاب در جشنواره فیلم کیش بودم، از آقای شیردل خیلی آموختم و همیشه مواجه میشدم با این پرسش که شخصیت خودِ آقای شیردل برابر تمام دولتهایی که به ایشان پیشنهاد کردند، چطور ثابت مانده؟
در بخش دیگر این مراسم، آیدین آغداشلو گفت: تماشای این فیلم برای من یک خاطره خاص است، چون این فیلم را در همان دهه چهل که ساخته شد، دیدم. آن زمان خیلی از طنز خاصی که در فیلم هست، لذت بردیم. فکر کردیم کامران شیردل همه را دست انداخته و فاصله گرفته یا مسخره کرده، که هیچ کدام از این فرضها به نظرم درست نبود. چیزی که هنوز برای من زنده است و ربطی به فیلم ندارد، شفقت و عطوفتی است که در فیلم نثار همه میشود. یک آدمی با مهر تمام و نوازش همه راستگوها و دروغگوها را نوازش میکند و این برای من ارزش بسیار بزرگی دارد که اشک به چشم من میآورد. من در این دوره از زندگی به نتیجه رسیدم که جهان فقط میتواند با شفقت بگردد. راه دیگری هم ندارد. باقی ماجرا مربوط میشود به سینمای مستند و اینکه حقیقت کدام است. اینها امور گذراست. من فکر میکنم جوانی که در این فیلم دیدیم، الان در سن شصت سالگی زندگی میکند و حالا تمام این قصه بیمعناست. اگر یک کمدی فارسی هست، حالا معنای خود را از دست داده، هرچند که تازگی خود را از دست نداده است. شفقت هیچ وقت تازگیاش را از دست نمیدهد و دروغ همیشه جاریست.
آغداشلو افزود: من بسیاری از فیلمهای شیردل را دیدهام و اگر بخواهم برای او جایی در ذهن خودم پیدا کنم، او را میتوانم با «مارسل دوشان» فرانسوی مقایسه کنم. آنچه حالا برای من در مورد دوشان اهمیت دارد، همان است که درباره کامران شیردل اهمیت دارد. وقتی فکر میکنم میبینم هر دو در کارشان استاد هستند، ولی به نظر میرسد که هر دو کارشان را چندان جدی نمیگیرند. خیلی با ملایمت با موضوعشان مواجه میشوند. خیلی شوخطبعند. مارسل دوشان هم تا آخر عمرش همیشه راجع به دستاوردهای هنریاش با شوخطبعی حرف میزد و هیچ مقولهای را جدی نمیگرفت. از دور نگاهکردن به موضوع برای من امر پرارزشی است. در جهانی که همه مشغول ساییدن دندانها روی هم هستند و چیزهایی به خود میبندند که خودشان هم باورشان نمیشود، کامران شیردل وجود معتبری است و شناختن او در این سالها برای من موهبتی بوده و من تصور دوران جوانی خودم را بدون کامران شیردل مشکل میتوانم شکل بدهم. فکر میکنم آدمی با این دانش وسیع و گسترده، موفق شد جهان را به تعبیر خودش بازگو کند. خوشحالم در دورانی زندگی کردم که کامران شیردل هم در آن دوران بود.
با اتمام سخنرانی آغداشلو، کلیپ کوتاهی درباره کامران شیردل پخش شد و سپس خسرو دهقان برای ایراد سخن روی سن آمد و گفت: آقای شیردل یک پدیده خاص در سینمای ایران است. من برای سینمای عادی و تجاری ایران احترام قائلم اما فکر میکنم با شناختی که از این سینما دارم، سینمای مستند ما، کمی پرارج و قربتر است. نکته مهم این است که آقای شیردل در سینمای ایران به صورت استثنایی خیلی آدم باسوادی از آب درمیآید. روزگاری که ایشان تحصیلشان را در معماری رها میکند و وارد سینما میشود، زمانه مهمی است. دو سینما روی ایشان تاثیر میگذارد؛ یکی سینمای موج نو فرانسه و یکی هم سینمای نئورالیزم ایتالیا. متاسفم که ما تا امروز کتابی در مورد آقای شیردل نداریم، با آنکه ظرفیت این قضیه را دارد. من فکر میکردم تعداد فیلمهای آقای شیردل از چهار پنج عنوان بالاتر نمیرود و مدام درباره «اون شب که بارون اومد» حرف زده میشود اما باید آمار بدهم که ایشان بیش از صدوپنجاه فیلم ساخته. بسیاری از آنها فیلمهای صنعتی است. پروژههای نیمهتمامی که ایشان دارد خیلی افسانهیی است. ایشان ترجیح میدهد فیلم را بسازد و از معدود فیلمسازان سینمای ایران هستند که فیلم را آنطور که من میدانم و دوست دارم ساخته و اینکه فیلمی بسازد که سه صحنه از آن کم و زیاد بشود، وجود ندارد و این در سینمای ایران نادر است. من آرزو میکنم بتوانیم تمام آثار آقای شیردل را ببینیم. ایشان مثل کوه یخ است. فقط یکهشتم از او دیده میشود. باقی آقای شیردل را من نمیبینم و نمیشناسم. چیزی از فیلمهای دیگرش نمیدانیم و من دوست دارم این زمینه فراهم بشود که ما آن صد و پنجاه فیلم را ببینیم. جالب اینکه تعداد فیلمهایی که ما از ایشان دیدهایم، به تعداد انگشتان یک دست نیست اما نیروی این فیلمها مثل کوه آتشفشان است و آنقدر زیاد است که مملکت و روزگار را فرا میگیرد.
هوشنگ گلمکانی، سخنران بعدی این مراسم بود که درباره فیلم «اون شب كه بارون اومد» گفت: سالهاست که وقتی قرار است بهترین فیلمهای عمر را انتخاب میکنیم و صحبت از سینمای مستند میشود، نخستین اسمی که به خاطرم میآید،«اون شب که بارون اومد» است. طی سی سال اخیر مستندهای خوب زیادی ساخته شده اما همچنان که میخواهم انتخاب کنم، میگویم «اون شب که بارون اومد» که یکجور «راشومون» سینمای مستند است اما اين فیلم یک جنبه شخصی هم برای من دارد و آن هم محل تولدم شهر گرگان است. کسی که این فیلم را تماشا میکند، جنبههای مختلفی از آن را میبیند و من مدام در صحنههای عمومی فیلم دنبال نشانههای آشنا میگردم. من به چیزهایی نگاه میکنم که شاید تماشاگر دیگر به آنها توجه نداشته باشد. «اون شب...» فیلمی است که نشان میدهد یک فیلمساز مستقل با دید مستقل چطور با یک سفارش برخورد میکند. در زمانی که نهاد سفارشدهنده مدام فیلمهای گزارشی میساخته و فیلمهایی که فقط به درد آرشیوکردن میخورد، آقای شیردل این فیلم را میسازد. به نظر میآید خیلی از آنها بداهه بوده و از قبل امکان پیشبینی آن وجود نداشته. نتیجه این تلاش میشود فیلم جسورانهیی که به نظرم پیشگام بوده و به دلیل همین جسارت بایگانی شد و نخستین بار در جشنواره تهران سال 53 بود که نمایش داده شد و حیرتانگیز بود و هنوز هم حیرتانگیز است. دست کسانی که این فیلم را تصحیح رنگ و نور کردند، درد نکند.
پایانبخش مراسم تقدیر و نکوداشت کامران شیردل، به سخنرانی خود او اختصاص داشت. شیردل گفت: من در برابر حرفهایی که زده شد، دفاعی ندارم بکنم. به همین دلیل در طول این سالها ساکت ماندهام یا کار نکردهام. من اینجا هستم برای آنکه تشکر کنم از این همه محبت و لطف. قصد دارم تشکر کنم از فیلمخانه ملی ایران. وقتی میگویم فیلمخانه ملی ایران، یاد عزیزی میافتم که پایههای فیلمخانه را ریخت و متاسفانه چند سال پیش از بین ما رفت؛ فرخ غفاری. همچنین تشکر میکنم از خانم طاهری و آقای خوشنویس که به من خبر دادند دارند این فیلم را بازسازی دیجیتال میکنند و گویا کار پیشرفته هم بود، چون وقتی من را دعوت کردند به استودیو، مقدار زیادی از کار انجام شده بود. برایم قابل باور نبود. شنیده بودم این تکنولوژی در غرب وجود دارد اما نمیدانستم در ایران فرزند آدمی که ما به او «شازده کامرانی» میگفتیم و جزو نوابغ بود، به عنوان نخستین شرکت ایرانی در این رابطه، سراغ فیلم من بروند که این هم جزو عجایب است؛ فیلمی که سالها لگدخور بوده و دور انداخته شده و در قوطیهای فلزی نامناسب نگه داشته شده و دچار مرض سرطانی شده و همینجا دلم میخواد برگردم به روحیه اصلی خودم و حرف دلم را بزنم. خیلی خوشحالم که فیلم من و فیلم آقای مهرجویی «گاو» نجات پیدا کرد. صدها فیلم دیگر در وزارت فرهنگ و هنر دارند از بین میروند. من چند سال پیش مصاحبهیی با یکی از روزنامهها کردم و در اینباره حرف زدم که موضوع درز کرد و از وزارت فرهنگ و هنر گلایه کردند به من که تو دوباره کار خودت را کردی و پَته را روی آب ریختی! خب من کارم پته روی آبریختن است. من میدانم پروسه ترمیم فیلمهای قدیمی، کار طاقتفرسا و گرانی است، ولی در مملکتی که میلیونها دلار جابهجا میشود و آدم نمیداند کجا میرود و صدایش هم درنمیآید و کاش میشد مستندی راجع به این قضیه ساخت، میشود این گنجینه را مثل خیلی از گنجینههای معماری ایران در دورانی که دیگر معماری نداریم، نجات داد. امیدوارم دستی از غیب برآید و بانی این کار بشود.
این مستندساز پیشکسوت در ادامه گفت: باید از چند نفر که مانند مسیح معجزه میکنند، تشکر کنم. شیردل در تشکر خود از این افراد نام برد: مهندس فریبرز کامرانی، هومان شیدرنگ، سامان وفایی، هوتن حقشناس، فرامرز بیگلو، مانا محمدطاهر،تینا محمدطاهر،حسامالدین بادمانی. او سپس از چند دوست قدیمی نیز یاد کرد که عبارت بودند از امیر نادری، احمدرضا احمدی، برناردو برتولوچی، مارکو بلوکیو، دکتر حمید دواشی، دکتر مسعود شفیق.
در پایان این مراسم با اهداي لوح تقدیر و تندیس سرو هنر از سوی مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران از يك عمر فعاليت سينمايي کامران شیردل قدرداني شد.
در اين برنامه چهرههايي چون محسن امیریوسفی، جعفر پناهی، نازنین مفخم، محمود دولتآبادی، محمود کلاری، محمد آلادپوش، شهاب رضویان، مجید برزگر،خسرو دهقان، لیلی رشیدی، هوشنگ گلمکانی، امیر اثباتی، ناصر شفق، همایون اسعدیان، ساعد نیکذات، امیر عابدی، کریم واروژمسیحی، علی اعلایی، شادمهر راستین، آیدا اورنگ، آیدین آغداشلو، امیر پوریا و ... حضور داشتند.
از نکات قابل توجه این برنامه حضور محمود دولت آبادی و جعفر پناهی بود که این روزها حضور پررنگی در برنامه های مناسبتی دارند و پیش از این نیز جعفر پناهی در جشن منتقدان سینمایی نیز حضور داشت.
انتهای پیام/