روزنامه آسیا تایمز در مقاله ای علت سکوت دولت های عربی در قبال فجایع غزه را "بزدلی و ترس" آنها و تلاش برای بقای رژیم خود دانست.

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از آسیا تایمز در مقاله ای به قلم دکتر "احسان احراری" رئیس " موسسه مشاوره ای  پارادایم های راهبردی و امور دفاعی و خارجی"، سکوت رژیم های عربی در قبال قتل عام مسلمانان مظلوم غزه به دست رژیم جنایتکار اسرائیل را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و نوشت سکوت این دولت ها به این دلیل است که آنها نمی‌خواهند با انتقاد از اسرائیل، به عمر سیاسی خود پایان دهند.

در این مقاله آمده است: اسرائیل از ماشین آلات مرگ "ساخت ایالات متحده آمریکا" در آسمان غزه استفاده می کند و بر روی زمین غزه هم بر سر غیر نظامیان آن، به خصوص زنان ، کودکان، و سالمندان باران آتش می ریزد. هیچ دولت عربی تا کنون جرات محکوم کردن این وحشیگر را نداشته است. 

 فقط "عبد الفتاح السیسی" فرعون تازه انتخاب شده مصر، در مورد این مسئله صحبت کرده است، اما فقط آشکارا حماس را بخاطر شلیک راکت به اسرائیل محکوم کرده و از حماس خواست مقدمات آتش بس را فراهم آورد. با این حال، حماس به آتش بسی که  به تحریم اسرائیل پایان ندهد ،علاقه ای ندارد. مصر می توانست بر سر این امتیاز با  اسرائیلی ها مذاکره کند، اما این کار را نکرد. مصر فقط می خواست نقشی نمادین برای دلجویی از دوست صمیمی ایالات متحده ، یعنی اسرائیل، ایفا کند. وقتی کسی تلاش کند علت و معلول این خشونت های تکراری را ، که همواره منجر به مرگ صدها نفر از فلسطینی ها و چند اسرائیلی می شود، کنار هم بچیند، اگر او منتقد اسرائیل بشود "ضد یهود" لقب می‌گیرد. 

هر بار که جنگی در فلسطین اشغالی در می گیرد، ایالات متحده، بدون هیچ شرمساری، طرف اسرائیل را می گیرد. این کشور به اصطلاح "استثنا" تعهد پر سر و صدا و طولانی خود به قوانین جنگ را که رفاه شهروندان غیر مسلح را تضمین می کند، نادیده می گیرد. پاسخ "معمول"  اسرائیل به اتهام تلفات فراوان غیر نظامیان در فلسطین این است که حماس را در "استفاده از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی" مقصر می‌داند. 

به نظر می رسد هیچ کس به خاطر ندارد که غزه برای تحمل فشار خشونت بسیار کوچک است. شهروندان این منطقه هیچ جایی برای پنهان شدن از سیل راکت ها و بمب های اسرائیل که از اف شانزده های ساخت آمریکا فرو می ریزد، ندارند. 

"جرم" اصلی ساکنان غزه این است که هیچ حوزه انتخاباتی قدرتمندی در داخل ایالات متحده ندارند تا مرگ و میر فراوان آنها را محکوم کند. ایالات متحده نمی داند ( و قاطعانه آن را رد می کند)، اما امریکا در هر دور خشونت در فلسطین اشغالی به طور اجتناب ناپذیری بر رفتارهای غیر انسانی مربوط به اشغالگری اسرائیل و تداوم بی پایان  کشتارغیر نظامیان بی گناه ، به ویژه کودکان،صحه می‌گذارد. 

حمایت از اسرائیل در داخل ایالات متحده  تا حدی است که هیچ رئیس جمهوری  جرات انتقاد از اقدامات جنگی اسرائیل را که با استفاده از سلاح های آمریکایی انجام می دهد، ندارد، که به خودی خود نقض آشکار قوانین آمریکا است. با توجه به پشتیبانی قوی داخلی ازاسرائیل در داخل ایالات متحده، و با توجه به حمایت اقتصادی و نظامی راسخ، بدون وقفه و بدون قید و شرط از آن، دولت یهودی هیچ دلیلی نمی بیند از سرزمین های اشغالی عقب نشینی کند و اجازه دهد دولت محترم فلسطین "آزاد" تشکیل شود.

در رابطه با مناقشه فلسطین، افراد به این بیداری رسیده اند که هیچ چیزی به عنوان به اصطلاح "جامعه بین الملل" وجود ندارد. جامعه بین الملل تنها در لفاظی رسانه های غربی وجود دارد آن هم هنگامی که یک یا چند بازیگر غیر غربی منافع و تمایلات ایالات متحده را نقض کنند. 

کلمه "جامعه بین الملل" فقط  در حین مذاکرات سران غربی که "تخصص" زودگذر آنها در مورد مسائل مختلف ، توان برابری با تیترهای به سرعت در حال تغیییر را ندارند، ظاهر می شود. وگرنه ، توده های جهان سوم یا فقط ناظران خاموش هستند و یا تجمع اعتراض آمیز ضعیفی در واکنش به مسائل مربوط به وحشیگری علیه غیرنظامیان ، چه توسط یک نهاد اشغالگر مانند اسرائیل، وچه توسط دیگر بازیگران غیردولتی مانند  داعش یا القاعده. 

تقریبا در تمام موارد مربوط به اشغال، قدرت اشغالگر یا بخشی از غرب است یا در غرب با آن همدردی عمیقی وجود دارد. سوگواری سابق غرب در مورد نقض حقوق بین الملل  به دلیل مصلحت اندیشی کنار گذاشته شده است و قربانی مصلحت شده است. افکار عمومی غیر غربی به دورویی غربی عادت کرده‌اند. 

چرا کشورهای عربی در برابر بارش باران مرگ از سوی اسرائیل بر سر غزه هیچ فریادی سر نمی دهند؟ برای درک این موضوع، باید واقعیت های سیاسی منطقه عربی در دوره پس از بهار عربی را بررسی کرد. هنگامی که بهار عربی در سال 2014-2013 - به خزان عربی تبدیل شد ،برای حاکمان خودکامه خاورمیانه جای شک و تردیدی باقی نماند که روز های حکومت آنها به شماره افتاده است.

حاکمان خودکامه عرب نیز کاملا به درستی، به این نتیجه رسیدند، که قدرت و اعتبار ایالات متحده از دست رفته است. در واقع، درک آنها از ایالات متحده آن است که امریکا یک هژمون  و قدرت رو به افول است، که در تلاش است ظواهر یک ابر قدرت را حفظ کند. 
با در نظر گرفتن اینکه حاکمان مستبد عرب، تمام دنیا را از طریق این منشور که رویدادهای جدید جهانی ممکن است چه تاثیری بر دوام رژیم حکومتی آنها داشته باشد ، نگاه می کنند ، آنها به این نتیجه رسیده‌اند که نباید باعث بروز رویدادهایی شوند که قدرت امریکا در منطقه  را بیش از پیش کاهش دهد. و پیروزی احتمالی حماس بر اسرائیل در پایان جنگ فعلی (حتی از نوع نمادین) نیز خود اثرات ملموس زیانباری بر شان و منزلت ایالات متحده، تنها حامی  نظم خودکامه منطقه ای در جهان عرب، خواهد داشت. 

آنچه که ممکن است این مستبدان ندانند این است که نظم منطقه ای ناعادلانه خاورمیانه نیز ممکن است به سوی یک سقوط سریع و ناگهانی برود، گرچه قدرت نظامی ایالات متحده و اسرائیل در برابر چنین فاجعه ای پیش دستی کرده اند. هیچ کس فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1991 و یا آغاز بیداری عربی در سال 2010 را پیش بینی نمی کرد. 
در پایان نویسنده با دعوت از دو طرف برای تهیه چارچوبی برای صلح و زندگی در کنار یکدیگر به صراحت گفته است: اکنون بیش از پیش روشن است که ایالات متحده قادر نیست نقش یک میانجی صادق بازی را بازی کند، و خودکامگان عرب نیز بابت بقای حکومت های خود چنان می ترسند که نمی توانند طرح های شجاعانه و اندیشمندانه ای برای حل و فصل مناقشه فلسطین پیشنهاد کنند. 


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار