بهعنوان بازیگر نقشهای اکشن شناخته شدهاید. برای بازی در فیلمهای این ژانر، چگونه خودتان را آماده میکنید؟
همیشه در حال ورزش هستم و روزی چند ساعت به باشگاه میروم. بخش مهمی از زمان تمریناتم را با بدلکاران سر میکنم و تکنیکهای لازم را از آنان یاد میگیرم. اینگونه نیست که برای یادگیری فنون مورد نیاز پای تلویزیون بنشینم و حرکت رزمی و ورزشی را تماشا کنم. هر اقدام و هر کاری را خودم باید به صورت تجربی و عملی یاد بگیرم. از این طریق، چیزهای خیلی زیادی یاد گرفتهام و میتوانم بگویم آمادگی بدنی کامل برای بازی و حضور در نقشهای اکشن را دارم.
زندگی واقعی هم کمکی به بهتر بازی کردنتان در جلوی دوربین کرده است؟
خب، به واسطه نوع زندگی که داشتهام حال و هوای قصه فیلمهایم را راحتتر درک میکنم و فساد و قدرتطلبی شخصیتهای منفی این فیلمنامهها، برایم چیز عجیب و غریبی نیست. در دوران نوجوانی در محلهای زندگی میکردم که پر از آدمها و شخصیتهای رنگارنگ بود. حرفه و تجارت بسیاری از آنها فراتر از قانون بود و آنها قانون را دور میزدند. خیلی از آنها خودشان را به گیجی و نفهمیدن میزدند و به این ترتیب، کارهایشان را انجام میدادند. در همان حال، کسانی هم در این محله بودند که کتاب میخواندند و دیگران را تشویق به مطالعه میکردند. میتوانستی از آنها چیزهای زیادی یاد بگیری. در آن دوران، تمام تلاشم این بود که تا میتوانم چیزهای تازه یاد بگیرم و تجربیاتم را افزایش دهم.
طرفدار چه نوع فیلم اکشنی هستید؟
اکشن سالم و سرگرمکنندهای که حرفی هم برای گفتن داشته باشد. این روزها در بیشتر فیلمهای اکشن، شما فقط زد و خورد میبینید و نمیتوانید درک کنید آدمها در آن چکار میکنند؛ در صحنههای مختلف این فیلمها، شما مشت و لگد را میبینید که رد و بدل میشود و صدای بوم بوم میشنوید، اما من این جور فیلمها را دوست ندارم. بزرگ شدن من با فیلمهای بروس لی و جکی چان بوده و از آنها الهام گرفتهام. اکشن واقعی را در فیلمهای آنها پیدا میکنید. حرکات آنها درست و منطقی است و دوربین فیلمبرداری (و حرکات آن) در خدمت قصه و اکشن و شخصیتها قرار دارد. در فیلمهای بروس لی و جکی چان، شما آنها را به صورت کامل میبینید و تدوین نقش مهمی در قصه ندارد. تعداد کاتهای فیلمهای آنان بسیار کم است و این باعث میشود احساس کنید در درون آن صحنهها حضور دارید. فیلمهای اکشن امروزی بیشتر از فناوری، تکنیک سیجیآی و پرده سبز استفاده میکنند و در آنها خبری از خلاقیت بازیگر نیست. در چنین حالتی و با بهرهگیری از چنین ابزاری، شما میتوانید مادر بزرگتان را هم به یک ستاره و قهرمان اکشن تبدیل کنید! البته تماشاگران حواسشان جمع است و میتوانند اکشن واقعی را از اکشن تصنعی تشخیص دهند.
فیلمهای اکشن جدید سینما هم چون «بیمصرفها» و «سریع و آتشی» دارای چند شخصیت اصلی و مهم هستند و نه یک شخصیت. تفاوت بازی در فیلمی مثل «بیمصرفها» با «ترانسپورتر» چیست؟
در فیلمهایی که دارای چند شخصیت مهم است، فشار کمتری به بازیگر وارد میشود. علتش هم این است که بار اصلی قصه و اکشن آن، بین چند نفر تقسیم میشود. در عین حال، در فیلمهای پر بازیگر تو فرصت آن را پیدا میکنی که دست به یک قضاوت بزنی و ببینی چقدر بهتر یا بدتر از بقیه هستی. در این حالت، تو در کنار چند بازیگر دیگر هستی و از نزدیک کارهای آنها را تماشا میکنی. اگر زرنگ باشی، حتی میتوانی چیزهای تازهای هم یاد بگیری. تازه از بازی در قسمت جدید «سریع و آتشی» فارغ شدهام و باید بگویم برایم تجربه خوب و گرانبهایی بوده است. زمان بازی در این فیلم متوجه شدم هر کاراکتری وزن و موقعیت خود را دارد و کسی جای کس دیگری را نگرفته است. هر شخصیتی در جای درست خودش قرار دارد.
شرکت فیلمسازی خودتان را تاسیس کردهاید. به این ترتیب میتوانید نقشهایی را که دوست دارید، پیدا و بازی کنید.
حتما همینطور است. فعلا دنبال فیلمنامههای خوبی هستم که شخصیتهای خوب و مقبولی داشته باشند. سیلوستر استالونه دوستم است. از او که فیلمنامهنویس خوبی است، خواستهام در این باره به من کمک کند و یکی دو تا فیلمنامه برای شرکت فیلمسازیام بنویسد. متاسفانه من فیلمنامهنویس نیستم و چشمم به دست دیگران است.
مجموعه فیلم ترانسپورتر شما تبدیل به یک مجموعه تلویزیونی شد. برای این مجموعه تلویزیونی دعوت به کار نشدید؟
خیر. با این که شخصیت اصلی قصه فرانک مارتین یک انگلیسی است، ولی قصه آن در خارج از انگلستان اتفاق میافتد. زمانی که بحث تولید این مجموعه شد، من درگیر چند کار دیگر بودم و فرصتی برای بازی در آن پیدا نمیکردم. واقعیت را بخواهید، اکنون بنای آن را ندارم که با مجموعههای تلویزیونی همکاری کنم. بازی در فیلمهای سینمایی برایم جذابتر است. اگر بخواهم به تلویزیون بروم، دیگر فرصت بازی در فیلمهایی مثل «بیمصرفها» و «سریع و آتشی» را پیدا نمیکنم.