شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
شخصی به درگاه خداوند مینالید و دائم از خدا میخواست که: خدایا بر من دری بگشای! رابعه عارف از آن جا میگذشت. صدای آن شخص را شنید، گفت: ای غافل این در کی بسته بوده که اکنون باز شود؟ منطق الطیر