به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران"حسین موسویان" و "ناصیف حتی" دو تحلیلگر مسائل منطقه و جهان در مقالهای مشترک در روزنامه الشرق الاوسط نوشتند: در منطقه ای که درگیر آشوب، روندهای مهم انتقالی و بحران های کوچک و بزرگ و متنوع است، به نظر می رسد زمان آن رسیده که به ضرورت تشکیل مجمعی درباره امنیت و همکاری در خاورمیانه اندیشید، همایشی که کشورهای عربی، ایران و ترکیه را که روابط دیپلماتیک عادی دارند اما شاهد بحران ها و تنش های مکرر هستند، گرد هم جمع کند.
هدف از تشکیل چنین مجمعی،ایجاد یک چارچوب سازمانی دیگر برای جایگزینی یا رقابت با سازمان های منطقهای موجود نیست. هویت، ماهیت، اهداف و وظایف این سازمان ها همگی با آنچه این همایش به دنبال آن است تفاوت دارد. برگزارکنندگان این گردهمایی مدعی نخواهند بود که این همایش می تواند به همه مشکلات رسیدگی یا آنها را حل کند؛ بلکه در واقع، می توان با بهره جویی از این فرصت بستر و موقعیت مناسبی برای حل و فصل پاره ای از چالش ها در کنار دیگر اهداف ایجاد کرد.
هدف این مجمع، گرد هم آوردن کشورهای فوق الذکر به عنوان فرصتی برای رایزنی، گفتگو، تبادل نظر و در صورت امکان، همکاری است؛ مجمعی که مبنای آن بیشتر فلسفه تعامل است تا رویارویی، بینش و منشی که ترجیح آن یافتن راه حل برای مشکلات است ونه پیگیری و تشدید تقابل در مورد مشکلات کنونی.
این مجمع، در صورت شکل گیری، در فواصل زمانی معینی در سطح وزیران تشکیل جلسه خواهد داد. همچنین، امکان برگزاری نشست هایی در سطوح پایین تر در هر زمان وجود دارد. یکی از کارکردهای این همایش میتواند این باشد که به کارشناسان و گروه های کوچک تر مربوطه ماموریت دهد تا به بررسی راهها و ابزارها برای خروج از بعضی از بحرانها بپردازند و روش هایی را برای جلوگیری از بروز بحران های جدید ارائه دهند. این گروهها همچنین میتوانند به توسعه تدابیر اعتمادساز در این راستا پرداخته وبه این ترتیب قادر خواهند بود پیشنهادهای کاربردی سیاسی ارائه دهند.
تشکیل این مجمع بر این فرض استوار است که صرف نظر از وجود اختلافات جدی و آشکار میان اعضا بر سر موضوعات مورد بحث ودغدغه های احتمالی مبتنی بر محدوده های منافع مشترک، و نیز صرف نظر از توازن قدرت موجود در منطقه، هیچ یک از اعضا نمیتواند عضو دیگر را از موضوعات مورد توجه همایش مستثنی کند. منطقی که به مستثنی کردن اعضا بپردازد منطق خطرناکی است و می تواند به رویارویی اعضا بیانجامد و تقابلات و اختلافات کنونی را به طور مستقیم و یا غیرمستقیم افزایش دهد.
همچنین سیاست وانهادن مشکلات به حال خود نیز بسیار مخرب است. چنین سیاستی به معنی اتخاذ رویکرد "دست روی دست گذاشتن” و به نظاره نشستن است تا اختلافات یا توسط دیگران و قدرت های خارجی حل و فصل شود و یا به خودی خود فیصله پیدا کند تا بعدا درباره آن صحبت شود.
چهار قدرت بزرگ منطقه ای، از جمله ایران، عربستان سعودی، مصر و ترکیه میتوانند و باید ابتکار عمل را در دست گیرند و این روند را آغاز کنند. این قدرت های چهارگانه و دیگر کشورهای منطقه، مسائل متعددی دارند که گاه اشتراکاتی با هم دارند یا به هم وابسته اند، و گاه در تضاد با یگدیگر هستند؛ مسائلی که می تواند دغدغه مشترک این کشورها و مربوط به منافع حیاتی آنان باشد، حتی اگر این منافع متفاوت و درتضاد با یکدیگر باشد.
در چارچوب این مجمع می توان این مسائل را به صورت بهتری مورد بررسی و رسیدگی قرار داد. این امر یا از طریق پرهیز از ایجاد بحران های تازه میسر می شود و یا با کنترل بحران های کنونی و ایجاد درک بهتر و رویکردهای مشترک برای حل چالش هایی که در صورت عدم رسیدگی ممکن است به جنگ منجر شود.
البته بسیاری از این بحران ها ماهیتی پیچیده دارند که عوامل مختلف داخلی و خارجی را در یک خاورمیانه بی ثبات در خود گرد آورده است. به علاوه،ارتباطات متعددو گوناگونی نیز میان بحران های مختلف منطقه وجود دارد که به نوبه خود بر پیچیدگی اوضاع می افزاید.
خاورمیانه اکنون با چالش های فراوانی روبرو است: بازگشت وضعیت جنگ سرد منطقهای؛ نقش و حضور فزاینده بازیگران غیردولتی؛ افزایش شمار دولتهای در حال سقوط یا شکست خورده و تهدیدهای ناشی از وضعیت این کشورها؛ ظهور مجدد و قدرتمند فرآیندهای نفوذی فراملی از طریق رشد اسلامگرایی و گرایشهای فرقهای که فعالیتهای خود را به صورت فرامرزی دنبال می کنند؛ ظهور و تحکیم تروریسم کور در حاشیه دریای مدیترانه، لیبی و سوریه؛ احیای هویتهای محلی که بعضی از وضعیت کنونی و بعضی دیگر از آینده بیم دارند، اما همگی، بافت حکومت های موجود را تهدید میکنند و زمینه را برای مداخله به وجود می آورند؛ و نهایتا، رویارویی نیابتی بین قدرت های بزرگ در بعضی بحرانها در منطقه که به جای حل این بحرانها بر پیچیدگی آنها می افزاید.
عربها، ترکها و ایرانیها به زندگی در کنار هم در خاورمیانه محکومند. بنابر این، لازم است که آنها با یکدیگر صحبت کنند، نه درباره یکدیگر. کشورهای منطقه با تهدیدات مشترکی روبرو هستند و این در حالیست که هر یک از آنها از قابلیت های بالقوه و نفوذ گسترده در منطقه و فراتر از آن برخوردار است. مادامی که قدرت و نفوذ این کشورها به طور هماهنگ برای تضمین و حفظ منافع مشترک مورد استفاده قرار نگیرد، برقراری صلح و ثبات در منطقه میسر نمیشود.
مجمع مورد بحث قرار نیست جایگزین گفتگوهای دوجانبه جاری، روابط همکاری و ائتلاف های فعلی موجود میان اعضا باشد، و یا اولویت های ایدئولوژیک و سیاسی کشورهای عضو را تغییر دهد. هدف اصلی چنین مجمعی تلاش در راستای پیشگیری و کنترل بحران ها، و جلوگیری از شرایط بالقوه غیرقابل کنترلی است که میتواند برای طرفهای مختلف در زمانهای گوناگون هزینه آور باشد.
همچنین، هدف تبیین مجموعهای از قواعد تعامل در وضعیت بحران است که به کنترل و در مراحل بعدی، برخورد موفق با بحران کمک میکند. این مجمع به دنبال کنترل تنشها، ترویج گفتگو و حرکت به سوی یافتن امکانات و ابزارهای حل بحران است و انتظار اقدام از سوی بازیگران فرامنطقه ای را ندارد.
نگرانیها و ترس از "دیگری” در چنین فضایی قابل بررسی است. در واقع می توان به کمک این مجمع به یافتن و عملی کردن اقدامات اعتمادساز کمک کرد و فضایی را فراهم نمود که در آن رقبایی که در شرایط عادی از گفتگو با یکدیگر اجتناب میکنند، با هم به بحث، تعامل و حل مشکلات موجود بپردازند.این مجمع نباید به صورت یک باشگاه اختصاصی یا بسته سازماندهی شود، بلکه باید به صورتی باشد که در صورت نیاز و برای کمک محقق ساختن اهداف مجمع،بتوان کشورهای غیرعضو را به مشارکت در گفتگوها و رایزنیها دعوت کرد.
سوال اینجا است که آیا چهار قدرت بزرگ منطقه حاضر خواهند بود با این چالش روبرو شوند و به منظور تبیین دیدگاهی فراگیر درباره وظایف و اهداف چنین مجمعی ابتکار عمل را در دست گیرند، تا از این طریق ضمن همکاری با یکدیگر این پیشنهاد را به واقعیت کاری تبدیل کنند؛ و یا تصمیم دارند در خاورمیانهای بیش از پیش متفرق باقی بمانند؛ خاورمیانه ای که به سوی وضعیتی پرهرج و مرج پیش می رود و در نهایت، همه بازیگران آن هر چند در اشکال و زمان های مختلف،بازنده خواهند بود.
انتهای پیام/