مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
محمد صرفی در مطلبی که با عنوان«جمعیت و خطری که در پیش بود»در ستون یادداشت روز،روزنامه کیهان به چاپ رساند اینچنین نوشت:دو روز پیش، رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ کرده و
در نامه خود تاکید فرمودند این سیاستها با توجه به «اهمیت مقوله جمعیت در
اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور به
عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری
در سالهای گذشته» ابلاغ شده و در خصوص اجرا و پیگیری آن بر سه عنصر «دقّت،
سرعت و قوّت» تاکید فرمودند.
جمعیتشناسی را به جرات میتوان یکی از
پیچیدهترین موضوعات امروزی دانست که عوامل بسیاری بر آن تاثیرگذارند و
متقابلاً خود نیز تاثیری گسترده بر حوزههای مختلف از جمله سیاست، اقتصاد،
فرهنگ و... دارد. اواسط سال 1390 رهبر معظم انقلاب اسلامی طی بیاناتی
در جمع مسئولان، جمعیت مطلوب کشور را 150 میلیون نفر ذکر کرده و تاکید
کردند اگر قرار است سیاستی برای کنترل جمعیت در پیش گرفته شود، باید پس از
این میزان جمعیت باشد. حدود یک سال بعد معظمله، در سفر به بجنورد، قطع
نشدن سیاست کنترل جمعیت در اواسط دهه 70 را اشتباه توصیف کرده و بر لزوم
جبران آن تاکید کردند. از آن پس، ایشان به مناسبتهای مختلف و با جدیت تمام
به این موضوع پرداخته و درباره آن تذکر، هشدار و راهکار ارائه کردند.
نکته قابل توجه آن که، رسانههای بیگانه و ضدانقلاب نیز با انواع و اقسام
روشها طی مدت یاد شده، سعی در تخریب و تخطئه این سیاست داشته و گویا
مقابله با سیاست افزایش جمعیت ایران را به عنوان یکی از سرفصلهای ثابت، در
لیست برنامهها و اقدامات خود قرار دادهاند. لازم نیست جمعیتشناسی
برجسته باشیم! مروری بر نحوه، کمیت و کیفیت ورود و پرداختن رهبر معظم
انقلاب اسلامی به بحث جمعیت و واکنش دشمنان جمهوری اسلامی به این قضیه، به
روشنی بیانگر اهمیت ویژه این موضوع و لزوم توجه به ابعاد آن است.
در
اولین بند از سیاستهای 14 بندی جمعیت، بر «ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی
جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی» تاکید شده است. نرخ
باروری یکی از مفاهیم و محورهای اصلی در موضوع جمعیت هر کشور است. اگر از
مفاهیم آکادمیک نرخ باروری بگذریم و به زبانی ساده بخواهیم آن را تعریف
کنیم، به میانگین تعداد فرزندانی که یک زن در طول عمر خود به دنیا میآورد،
نرخ باروری گفته میشود. در مباحث مربوط به جمعیت، نرخ باروری برای سطح
جانشینی 1/2 فرزند برای هر زن در نظر گرفته میشود. چرا که هر خانواده از
دو نفر (پدر و مادر) تشکیل شده و اگر آنها 2 بچه داشته باشند، در آینده
جانشین والدین خود میشوند. یک دهم اضافه در نرخ باروری برای تلفات احتمالی
و مواردی از این دست است. تنها نگاهی به همین یک شاخص – نرخ باروری- و
تغییرات آن طی سه دهه اخیر در ایران، مسائل قابل تامل و البته
نگرانکنندهای را پیش روی هر ناظری قرار میدهد.
در سالهای ابتدایی
دهه 60 جمعیت ایران با رشدی بالا (حدود 4 درصد) مواجه بود و تصور میشد این
میزان از رشد جمعیت در صورت تداوم، با توجه به شرایط خاص آن دوره،
میتواند کشور را با معضلات خاصی در آینده مواجه کند. لذا سیاست کنترل
جمعیت در دستور کار مسئولان کشور قرار گرفت. سازمان ملل که در اجرای این
سیاست با وزارت بهداشت و درمان کشورمان همراهی و همکاری میکرد، اعلام کرده
بود مناسب است ایران طی 26 سال – از سال 64 تا 90- نرخ باروری خود را به
سطح متوسط، یعنی همان سطح جانشینی که 1/2 است برساند. سرعت کاهشی ایران در
این مسیر چنان سرسامآور بود که ایران در سال 1379 یعنی 11 سال زودتر به
این نرخ رسید! امروزه نرخ رشد جمعیت کشورمان به کمتر از 3/1 رسیده است.
نیکولاس
اِبِرشتات، از محققان انستیتو اینترپرایز آمریکا، جمعیتشناس برجستهای
است که پژوهشهای گستردهای را در خصوص روند تغییرات جمعیتی در جهان، بخصوص
در کشورهای اسلامی دارد. به گفته وی، کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال
گذشته حیرتانگیز و معادل 70 درصد و «یکی از سریعترین و چشمگیرترین
آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر» بوده است! دقت داشته باشید؛ نه در جهان
کنونی، بلکه در تاریخ بشر!برای آنکه درک صحیحتری از این روند مهلک
داشته باشیم، بد نیست نگاهی به گزارش گروه اجتماعی سازمان ملل درباره جمعیت
ایران و آینده آن بیندازیم. این گزارش با در نظر گرفتن نرخ باروری 8/1 و
جمعیتی حدود 74 میلیون، سه سناریو برای آینده جمعیت ایران تا سال 1480
پیشبینی میکند؛
1- سناریوی رشد بالا: در این سناریو نرخ باروری در سال
1480 به 5/2 و میزان جمعیت 109 میلیون نفر خواهد شد. در این سناریو 40
درصد جمعیت کشور جوان، 30 درصد میانسال و 10 درصد پیر (بالای 65 سال)
خواهند بود. (20 درصد باقیمانده کودک هستند.)
2- سناریوی رشد متوسط: در
این سناریو نرخ باروری در سال 1480 به 5/1 کاهش یافته و جمعیت کشور در آن
سال 86 میلیون نفر خواهد بود. نیمی از این جمعیت در سن میانسالی، 20 درصد
در سن جوانی و همین میزان در سن پیری و 10 درصد نیز کودک هستند.
3-
سناریوی رشد پایین: طبق این سناریو نرخ باروری در سال 1480 به عدد یک و
جمعیت کشور تنها 31 میلیون نفر خواهد بود! درضمن نیمی از این جمعیت 31
میلیونی نیز در دوره کهنسالی هستند و کشور تنها 10 درصد جوان خواهد
داشت.
یک بار دیگر تاکید میشود که این گزارش توسط نهادهای حاکمیتی و
دولتی کشورمان تهیه نشده که برخی از مخالفان رشد جمعیت آن را با انگ هدفدار
بودن و غیره مواجه کنند! نکته قابل توجه این است که این گزارش در سال 2010
تهیه و منتشر شده است. یعنی چهار سال پیش. نگاهی به روند جمعیتی و تغییرات
نرخ باروری طی 4 سال اخیر، نتایج خوبی به بارنمیآورد. خوشبینانهترین
آمارها درباره نرخ باروری کنونی کشور 6/1 است و برخی کارشناسان جمعیت
معتقدند، این نرخ حتی کمتر از این و 3/1 است. حتی اگر با آمار خوشبینها
نیز به سراغ سناریوهای فوق برویم، متاسفانه باید گفت ما در حال حرکت به سمت
سناریوی سوم جمعیتی هستیم. اگر بگویند فردا جمعیت کشور اینچنین کاهش
مییابد، همه به تکاپو میافتند اما روندهای جمعیتی طولانی مدت هستند.
قورباغهای را اگر در آب جوش بیندازند، به سرعت میجهد و خود را نجات
میدهد اما اگر دمای آب معمولی باشد و اندک اندک و به تدریج بالا رود،
قورباغه احساس میکند این روند طبیعی است. روندی به ظاهر طبیعی که در نهایت
به آب پز شدن قورباغه میانجامد!
حال میتوانیم خود را به خواب زده،
جلوتر از بینیمان را نبینیم و با بهانههایی مانند کمبود منابع آبی، اهمیت
کیفیت جمعیت نه کمیت آن، رفاه اقتصادی و... بیمحابا به سوی کشوری
کمجمعیت و فرتوت بتازیم و یا آنکه از امروز به فکر چاره باشیم. البته
همانگونه که مولای متقیان حضرت علی(ع) نیز میفرمایند؛ خواب بودن ما باعث
به خواب رفتن دشمن نمیشود و دشمن بیدار است. اینگونه است که ارتش آمریکا
تغییرات جمعیتی ایران را به دقت رصد و دنبال کرده و زبیگنیو برژینسکی در
مصاحبه با وال استریت ژورنال، به سران کاخ سفید توصیه میکند در مسائل
سیاسی با ایران بازی طولانیمدتی را انجام دهند تا تغییر شکل جمعیتی در
ایران بهنفع آنها رقم زده شود.بدون شک بلایی که در صورت عدم ورود
حکیمانه رهبر معظم انقلاب، چند دهه دیگر در انتظار جمعیت ایران بود، امروز
بر سر بسیاری کشورها بخصوص کشورهای صنعتی آمده است و طرحهای بسیاری را
برای مقابله با آن تدارک دیدهاند. از طرحهای حمایتی پس از تولد نوزاد
گرفته تا مرخصیهای بلندمدت به والدین و کمکهای نقدی و ... که البته به
اعتراف خودشان تاثیری بسیار اندک داشته و نتوانسته است آنان را از بحران
جمعیتی نجات دهد.
بدون شک یکی از ملزومات تحقق سیاست افزایش جمعیت،
توجه به مسائل اقتصادی است اما همانگونه که در بند پنجم این سیاستها نیز
آمده، «سبک زندگی غربی» در برابر «سبک زندگی اسلامی- ایرانی» یکی از
محوریترین عوامل و موضوعات در بحث جمعیت و تغییرات آن است که خود موضوعی
جدا و البته بسیار مهم و قابل تامل است. یادمان نرود، مسئله جمعیت
اینگونه نیست که با یک بخشنامه و چند طرح سطحی و طی دورهای کوتاه تغییری
آنچنانی در آن رخ دهد. ما باید به سوی قلهای میرفتیم اما امروز با سرعتی
عجیب در حال غلطیدن به یک پرتگاه جمعیتی هستیم. اگر با برنامهریزی و سعی
بسیار، جلوی این سیر نزولی را بگیریم، تازه به سر خط میرسیم. یعنی
احتمالاً سناریوی رشد متوسط که شاید به اندازه سناریوی دوم خطرناک نباشد
اما بدون شک سناریوی مطلوبی نیز محسوب نمیشود، پس به قول سعدی؛
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز
وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست
کورش شجاعی ستون سرمقاله روزنامه خراسان را به مطلبی با عنوان«مرثيه اي براي پهلوان سليماني»اختصاص داد که در ادامه میخوانید:ساعت ۶ صبح روز گذشته يکي از نام آوران و
بزرگ مردان ايران زمين ديده از جهان خاکي فروبست و از ميان ما رفت. اين
ضايعه نه تنها جامعه ورزشي کشورمان بلکه همه عاشقان و دوستداران مشي و مرام
پهلواني را به سوگ نشاند و گرد يتيمي و غربت بر چهره ورزش ملي اما مظلوم و
به فراموشي سپرده شده باستاني و زورخانه اي نشاند.و چه زود و ناباورانه عليرضا سليماني آن «يل» سروقامت مهربان و عزيز ايران و
دارنده ۶ بازوبند پهلواني و تنها مرد ايراني که موفق به دريافت مدال طلاي
کشتي سنگين وزن جهان شده بود و آوازه کشتي کشورمان را به گوش جهانيان
رسانيده بود از ميان ما رفت.
قهرمان و پهلوان صاحب مرامي که گر چه بزرگ ترين افتخار ورزش کشتي جهان را
در سال ۱۹۸۹ مارتيني سوئيس براي کشورمان به ارمغان آورد و دل همه ايرانيان
را آنگاه که «بوم گارتنر» قهرمان افسانه اي و شکست ناپذير آمريکايي را به
خاک افکند و بالاتر از روسيه و آمريکا بر بام کشتي سنگين وزن جهان ايستاد و
پرچم جمهوري اسلامي را در اوج قدرت و افتخار به اهتزار درآورد اما آنچه
عزت و محبت او را پس از آن قهرماني پرافتخار و بي بديل تداوم بخشيد مشي و
مرام و روحيه پهلواني او بود، مرامي که عشق به اهل بيت و امير مومنان
علي(ع) را در جان او نهادينه کرده بود مرامي که کشتي پهلواني و ورزش
باستاني را به خاطر آواي دل انگيز و روح پرور صلوات ها و مدح اهل بيت و
«ياعلي»هايي که در گود زورخانه طنين انداز مي شود دوست مي داشت و عاشق بود،
سليماني گود زورخانه و ورزش باستاني را به خاطر اين که ورزشي با ديرينه ۷
هزار ساله در تاريخ ايران زمين است و هميشه مهد پرورش پهلوانان بوده دوست
مي داشت. او گود زورخانه را همچون دامن پاک مادري مهربان مي دانست که در آن
نوجوانان و جوانان به مشي و مرام و خصلت هاي پهلواني آراسته مي شوند و اين
آراستگي جوانان به خصلت ها و مشي پهلواني را سپري بس قدرتمند در مقابل
بداخلاقي ها و ناهنجاري ها مي دانست.
عشق به مرام پهلواني از سليماني اين نام آور ايراني مردي مودب، متين،
باوقار، بي حاشيه و بي ادعا ساخته بود او نامهرباني اکثر مسئولان به ورزش
باستاني و کشتي و پهلواني و پيشکسوتان اين عرصه را با بزرگ منشي تحمل
مي کرد اما هر کاري که از دستش برمي آمد براي احيا و ترويج ورزش باستاني و
پهلواني انجام مي داد. او پيشکسوتان خيّر و اهل داد و دهش را به اعتبار نام
و مرامش گرد هم مي آورد و آنان را به ساختن و احياي زورخانه ها ترغيب
مي کرد و چه پول هايي که به احترام او براي نيازمندان و زندانيان و
گرفتاران و دختران و پسران دم بخت و... در گود زورخانه ها جمع مي شد، در
همه اين سال هايي که بسياري از مسئولان خواسته يا ناخواسته به امثال
سليماني که تعدادشان کمتر از انگشتان يک دست است پشت کرده بودند، آن
جوانمرد به همراه سوخته سرايي ديگر قهرمان و پهلوان کشورمان به عشق مولاي
رئوفمان امام مهرباني ها حضرت رضا(ع) تيمي به نام «متوسلين به علي بن موسي
الرضا(ع)» تشکيل داد و سالي چند بار با اين تيم به پابوس آقا مي آمدند و
براي تشويق و ترغيب جوانان در زورخانه هاي مشهد ورزش مي کردند.
مشي و مرام پهلواني در گفتار و رفتار سليماني جلوه گر بود چه آنگاه که نام
مولا علي(ع) برده مي شد، او جمله «اول مظلوم عالم» را بر زبان مي راند چه
آنگاه که دوستداران و پيشکسوتان او را پهلوان خطاب مي کردند و او متواضعانه
مي گفت من پهلوان نيستم، پهلوان آقا اباالفضل العباس(ع) است. چه آنگاه که
همين چهارشنبه هفته گذشته وقتي به همراه سوخته سرايي و تني چند از بزرگان و
پيشکسوتان ورزش باستاني ميهمان ما در روزنامه خراسان بودند در هنگام
بازديد از چاپخانه چشمش به دنبال کسي بود و چند بار از اطرافيان پرسيد که
«سوخته» کجاست و سوخته همان پهلوان سوخته سرايي حريف قديمي و هميشگي او بود
که سالن هاي کشتي به هنگام هماوردي آنان مملو از جمعيت مي شد و مردم منتظر
نتيجه کشتي بودند همان سوخته سرايي قهرماني که اين روزها به خاطر
آسيب ديدگي هاي پي در پي دوران ورزشي اش و از بين رفتن بخش اعظمي از مفاصل و
استخوان هاي زانوهايش چند قدم بيشتر نمي تواند راه برود و بايد روي صندلي
بنشيند سوخته سرايي در هنگام بازديد بيشتر مواقع دستش در دست پهلوان
سليماني بود تا مددکارش باشد و سليماني چه مردانه و مليح و باورمندانه در
پاسخ سوال خبرنگاراني که پرسيد آن زمان که حريف همديگر بوديد چه احساسي
داشتيد، گفت: کشتي ۵ دقيقه است اما دوستي يک عمر! و چه دوست جوانمرد و
وفاداري بود پهلوان سليماني براي سوخته سرايي و همه مردم وخصوصا جوانان
ايران.
محبت و دوستي او به جوانان ايران هم از تلاش هايش براي احيا و ترويج مشي و
مرام پهلواني و ورزش باستاني و هزينه کردن جايگاه و آبرويش در اين راه به
خوبي روشن بود هم از اين که در اوج پهلواني و پيشکسوتي و در حالي که به قول
يکي از پيشکسوتان ورزش باستاني در خراسان او به درجه ارتشبدي در اين ورزش
رسيده بود به جوانان و نوجوانان بسيار ميدان مي داد و هم آن گاه که به نيت
کسب ثواب همين چهارشنبه گذشته در جريان سفر به مشهد مقدس با همراهان و تني
چند از پيشکسوتان در زورخانه آستان قدس ورزش کرد و آن هنگام که دو نوجوان
حدود ۱۰ساله به تشويق او وارد گود شدند بعد از تماشاي انجام حرکات ورزشي
آنان، سليماني پهلوان با آن قد و قامت رشيد و چهره دوست داشتني و مردانه اش
زانوي پهلواني بر گود زورخانه زد و «پهلوان باشي» ايران در عين فروتني
براي تشويق جوانان به اين ورزش و ترويج مرام پهلواني دست اين دو نوجوان را
بوسيد و خدا مي داند که در آن هنگام چه شور و هنگامه و هيجاني در دل حاضران
پديد آمد.
عليرضا سليماني مثل خيلي ديگر از دلسوزان اين کشور خوب مي دانست که روحيه
جوانمردي و مشي و مرام پهلواني در جامعه امروز نه تنها در جامعه و خيلي از
مردم و مسئولان بلکه حتي در بين بسياري از ورزشکاران رنگ باخته است و از
همين رو براي احيا و ترويج روحيه جوانمردي واخلاق و منش پهلواني در قالب
پرداختن به ورزش باستاني و رفتارهاي انسان دوستانه تلاش مي کرد.
به هر صورت هزاران دريغ و افسوس که پهلوان سليماني که يکي از نام آوران
ايران بود در سن ۵۹سالگي چشم از جهان فروبست و دل هاي همه دوستداران و
عاشقان ورزش و مرام پهلواني را ابري و چشم هايشان را باراني کرد و همه
آناني که او را مي شناختند به سوگ نشاند اما او گرچه عمري طولاني نداشت اما
زندگي آبرومندانه، پرافتخار و باعزتي داشت هم آبرو و عزت قهرماني جهان و
پهلواني ايران، هم آبرو و عزت دستگيري از نيازمندان هم آبروداري آبروداران
هم عزت و خاطره خوش ديدار با امام سفر کرده، و هم ديدار با رهبر فرزانه و
هم عزت و آبروي تواضع و فروتني و اخلاق شايسته و از همه مهمتر عزتمندي به
خاطر داشتن محبت اهل بيت در دل پاکش و چه بسا همين محبت و عشق او به اهل
بيت و امام رضا(ع) باعث شد که آخرين سفر زندگي او سفر به مشهد و زيارت
مولاي رئوف مان و خوشه چيني او از اين زيارت براي سفر آخرت باشد. خدايش
رحمت کند و سرش را به دامان مولايش که يک عمر با محبت او زندگي کرد بگذارد.
اما حالا که پهلوان سليماني از ميان ما رفته و بسياري از مسئولان در زمان
حيات اين قهرمان بلندآوازه چندان از او ياد نکردند و قدرش را ندانستند و
بسياري از رسانه ها و خصوصاً رسانه ملي از پرداختن به سليماني و ورزش
پهلواني غفلت جدي کردند و به جاي الگوسازي از سليماني ها براي جوانان به
بزرگ کردن چهره هاي خيالي مانند «رامبو» و «جومونگ» پرداختند اميدواريم
لااقل پس از اين کاري شايسته براي احيا و ترويج مرام پهلواني و ورزش
باستاني و کشتي و پهلواني و بزرگداشت نام پورياي ولي، جهان پهلوان تختي،
سليماني و ... و رسيدگي به قهرمانان و پهلواناني که در بين ما هستند مانند
سوخته سرايي انجام دهند و اجازه ندهند ياد و نامشان فراموش شود هرچند نيک
مي دانيم و بر اين باوريم که «پهلوانان نمي ميرند».
روزنامه رسالت مطلبی را با عنوان«از حماسه خرمشهر بياموزيم»به قلم سید مسعود علوی و در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند:
نظام نوپاي اسلامي پس از پيروزي انقلاب، زماني به
حالت «يقظه» رسيد که سوزش نيشتر فرو رفته استکبار در قلب ميهن عزيزمان را
حس کرد. وقتي در سال 59 مزدوران عراقي از زمين و هوا و دريا به ايران
اسلامي يورش آوردند و بخش هايي از خاک مقدسمان را اشغال نمودند، ملت مقاوم
ايران دريافت که دشمنان بسياري در کمين به يغما بردن تمامي دستاوردهاي
شيرين شهد شهادت و شرافت و ايثار شهيدانند و پيوسته مترصد آنند که برگ و
بار نهال نورسته انقلاب را بخشکانند. امروز در آستانه سالروز آزادسازي
خونين شهر به دست تواناي رزمندگان اسلام هستيم. حماسه عظيم خرمشهر، نماد
نورآگين اين «يقظه» و بيداري خدايي بود؛ حماسه اي که حاصل همگرايي نيروهاي
مردمي و نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي و ايستادگي فوق تصور در برابر مهاجمان
به آيين و ميهن بود. گستردگي اين بيداري و خيزش فراگير، با نگاه به شمه اي
از آمار و ارقام عمليات پيروزمندانه بيت المقدس که منجر به فتح خرمشهر عزيز
گرديد، روشن تر خواهد شد؛ استعداد و توانايي دشمن در اين عمليات شامل
لشکرهاي زرهي 3 و 6 و 9 و 10 و لشکرهاي پياده 10 و 11 و لشکر 5 مکانيزه و
حدود 48 تيپ پياده مکانيزه (جمعاً 14 لشکر) بوده و وسعت منطقه عملياتي چهل
برابر عمليات ثامن الائمه (ع) بوده است.
گزارش ها و اعترافات خبرگزاري هاي جهاني و منطقه اي در آن زمان حکايت از
هراس مستکبران از اين پيروزي درخشان دارد. از جمله آسوشيتدپرس مخابره نمود:
«بيرون راندن عراقي ها از خرمشهر به اين معناست که عراقي ها عملاً مناطق
استراتژيک جنگ را از دست داده اند.» الثوره بغداد نوشت: «ما هرگز قصد تصرف
اراضي ايران را نداشته ايم!» هفته نامه نيوزويک نيز نگاشت:«عراق مي خواست
شاهد سقوط جمهوري اسلامي باشد اما اين آرزو با برتري نيروهاي ايراني اتفاق
نيفتاد.»فتح غرورآفرين خرمشهر، در واقع حاصل خرد جمعي مردم و قواي مسلح و
بسيج امکانات معنوي و مادي پس از «يقظه» اي بود که به «يقين» انجاميد؛ يقين بر اينکه دشمنان ما از تمام
موقعيت ها براي ضربه وارد ساختن به دين واستقلال و آزادي ملت ايران بهره
سوء مي برند و کوچکترين غفلت و نسيان، به جري سازي و گستاخگري آنان مي
افزايد. هر توطئه اي که تا کنون براي هدم اساس و کيان ميهن اسلامي ما صورت
گرفته، ريشه هايي هرچند کوچک در عدم آمادگي فکري و فيزيکي فرزندان برومند
انقلاب داشته و اينکه براي خبث طينت دشمنان، حسابي باز نکرده ايم؛ و هر
گشايشي که در برهه هاي بحراني نصيبمان شده، محصول «يقظه» اي الهي است که به
برکت راهبردها و رهنمون هاي ولي فقيه و همدلي و همگرايي مردم خداخواهمان
به دست آمده و باعث تموج درياي حماسه و حريت و غرق فراعنه اريکه دسيسه و
سلطه گرديده است.
بحمدالله اکنون ايران، استراتژي خود را بر پايه دفاع همه
جانبه بنا کرده و سياست بازدارندگي، اصل اوليه بسيج مردمي و نيروهاي مسلح
کشورمان است. بايد به سمتي برويم که در شرايط خطير کنوني، روز به روز بر
حجم اين آمادگي همه سويه بيفزاييم. لشکرکشي آمريکا به منطقه، رجز خواني هاي
هماره ساکنان کاخ سفيد، نشانگر آن است که دشمنان ديرين ما هرگز از سياست ها و دسيسه هاي براندازانه عيان و نهان خشونت آميز خود دست نمي کشند و
مفاهيمي چون «دموکراسي» و «حقوق بشر» و «عشق به صلح»، ابزاري است که براي
فريب دل هاي لرزان و انديشه هاي مرعوب، مطرح مي کنند و برآنند هر کجا که قدم نهند، تمامت آن را به زندان «ابو غريب» بدل
سازند و آزادگي را به مسلخ آز بي نهايت خويش کشانند؛ «الملوک اذا دخلوا
قرية افسدوها».ان شاء الله مردم و مقامات و مسئولين ما تحت هيچ شرايطي در
خصوص آمادگي عمومي و دفاع فراگير از انقلاب مقدسي که نقطه اميد آفرين تمام
آزادانديشان دنياست کمترين ترديدي به خود راه نخواهند داد و بيداري و
هوشياري آنان مانع هرگونه تحميل خواسته هاي مستکبران - خصوصاً در زمينه
فناوري صلح آميز هسته اي -، نفود فرهنگي، سياسي و نظامي کينه ورزان و متخاصمين بوده و اين فرمان فروزنده وحياني، سرلوحه سياستگذاري
ها و تصميم سازي هايشان خواهد بود؛ «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه».امروز
در آسمان، زمين و دريا، رزمندگان اسلام و ديدگان بيدار سپاه و ارتش، آماده
اند تا هر توطئه اي را در نطفه خفه کنند. بازديد دو ساعته مقام معظم رهبري
از نمايشگاه دستاوردهاي هوافضاي سپاه، نشان داد سپاه اسلام، راه بسياري را
در استطاعت دفاعي طي کرده است. اين پيام فرمانده کل قوا به مسئولين نظام که
فرمودند«بايد بدانيم که مي توانيم» را بايد با عمق جان، درک کرد.اگر دشمن
هوس کند جنگي راه بيندازد، آب هاي نيلگون خليج فارس و مرزهاي مستحکم
جمهوري اسلامي در چهارگوشه کشور، عرصه نمايش توانمندي هاي دفاعي کشور و
شکست خفت بار دشمنان اسلام و قرآن خواهد بود.چينش دستاوردهاي دفاعي سپاه در
نمايشگاه هوافضا، نشان داد نسل جديد در اين نهاد مقدس، درس خوبي از حماسه
رزمندگان اسلام در آزادسازي خرمشهر عزيز، آموخته است.
مطلبی را که محمد منتظر المهدی با عنوان«تثبیت نظامسازی»در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رساند به شرح زیر است:
برخلاف آنچه این روزها از معدود تریبونهای وابسته به
جریان منکوب در غرب شنیده میشود، حرکت کلی نظام به سمت دروازههای تمدن
غرب نیست! ما دوران طلوع و رونمایی از یک نظام متخاصم با سبک سرمایهداری
در جهان را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. از سر و صدای زیاد به راه افتاده در
جهان به جهت وقوع یک انقلاب ضدآمریکایی در ایران بگیرید تا هیاهو بر سر
ماجرای فتح لانهجاسوسی و هشت سال مقاومت جانانه ملت ایران در جنگ تحمیلی!
همه این مانورهای جهانی در فضای بینالملل را مدیون مدیریت بینظیر امام
خمینی(ره) هستیم که با پیش بردن یک جنگ اطلاعاتی– عملیاتی- رسانهای
بینظیر به بیرقیبی دو نظام ظالمانه کمونیسم و سرمایهداری در جهان پایان
دادند. اکنون از شرق تا غرب همه آنها که باید بدانند از این حقیقت مطلع
هستند که جمهوری اسلامی ایران برای آینده جهان همچون سرنوشت ملت خود
برنامههای گوناگونی دارد. برخی از این برنامهها تاکنون اجرایی شده و
بسیاری نیز در صف انتظار است.
دوره زعامت امام خامنهای را حقیقتا میتوان عصر نظامسازی انقلاب اسلامی
در منظر جهانیان خواند. در این دوره بود که با تمسک به شعارهای دوران سخت
مبارزه با دست خالی، شعار «ما میتوانیم» را باور کردیم و تا به آنجا پیش
رفتیم که سرعت پیشرفتمان با این همه کارشکنی داخلی و خارجی، قابل مقایسه
با همترازان گذشته و حتی پیشکسوتان جهاناولی نیست.خطر تثبیت جمهوری اسلامی در دوره نظامسازی از خود وقوع انقلاب اسلامی نیز
بیشتر است چرا که وقتی کشور ثروتمندی چون ایران با تکیه بر نیروی بومی و
توان درونی مسیرهای ابداعی پیشرفت را بسان قانونی امتحان پسداده به ثبت
جهانی برساند، دیگر ضربه زدن به آن به واسطه تحریم و تهدید امکانپذیر
نخواهد بود. حجیم شدن قطر کمربند امنیتی کشوری که مرحله نظامسازی را به
پایان میبرد، تازه اولین مزیت ثبتجهانی قدرت آن است.
مزایای دیگری همچون ابراز علاقه سایر کشورها به حضور در سایهسار امنیت
سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بلوک جدید، حلقه آزادی عمل را برای تخریبکنندگان
چنین حریف قدری تنگتر خواهد کرد. با این مقدمه به پیشواز مفهوم
«نظامسازی» در عصر جدید حیات جمهوری اسلامی ایران میرویم.
1- اولین مرحله بدون شک وضع قوانین مترقی در حوزههای مختلف است. وقتی
چراغ قانون در اولین طبقه حاکمیت روشن شود دیگر بسیار کمتر از وضعیت فعلی
شاهد بروز و ظهور سلایق گوناگون در فضای مدیریتی کشور خواهیم بود. دایره
ایجاد تغییرات حزبی– سلیقهای به واسطه روی کار آمدن مدیران اجرایی جدید
کوچک خواهد شد و مثل امروز بحثهای مقدماتی ریشهای بر سر اصول لایتغیر
نظام را از تریبونهای ملی شاهد نخواهیم بود.
اگر امروز گروهی اندک و حل در سیستم سرمایهداری، به خود اجازه میدهند
سیاست خارجی کشوری که نظام آن برآمده از اصول و ارزشهای اسلامی است را با
انگ «ایدئولوژیک» مورد حمله قرار دهند یعنی هنوز کلیات وضع قوانین در این
حوزه به اکمال نرسیده است. مثال دیگر بروز مناقشات بیهوده فرهنگی در فضای
عمومی کشور است که پایه و اساس اغلب آنها «انگیزههای حقیر حزبی و گروهی»
است.
2-مرحله دوم تثبیت نظامنامههای تهیه شده توسط قانونگذار با رفعاشکالات
بروزیافته در مرحله اجراست. مثال بزرگ این بخش سیاستهای ابلاغی طرح ملی
اقتصاد مقاومتی است. این نمیشود که از یک طرف نظامنامهای قانونی به
تصویب مراجع قانونگذار کشور برسد و سپس در مرحله اجرا به طور عمدی با
مقاومت مقامات اجرایی کشور روبهرو شود.هرقدر دیرکرد در اجرای جزء به جزء قوانین داشته باشیم، دیرتر به مرحله
تثبیت ورود خواهیم یافت. دلبستگی به اجرای نسخههای اقتصادی دیکتهشده توسط
سازمانها و نهادهای وابسته به نظام سرمایهداری همچون بانک جهانی و WTO
سرعت حل مشکلات پیرامونی بروزیافته به دنبال اجرای نسخه اول نظامنامههای
تبیین شده توسط عقلا و قانونگذاران نظام را به تاخیر خواهد انداخت.
3- مرحله سوم بازنگری کلی در دورههای زمانی است. بهترین قوانین تثبیت شده
در یک نظام پویا در دورههای زمانی متنوع به علت تغییرات شکلی و ماهوی
نظام ملی یا بینالمللی نیازمند بازنگری خواهند بود.هوشمندی ناظم بزرگ سیستم در این حوزه را میتوان در فرمان تشکیل
«شورایعالی فضای مجازی» مشاهده کرد. تا پیش از مطرح شدن فضای مجازی به
عنوان بخشی غیرقابل چشمپوشی از زیرساخت آینده به واسطه عدمثبت «نیازی
ملی- فراملی» انگیزهای برای ورود سیستم به نظامسازی در حوزه سایبر وجود
نداشت اما اکنون به دورهای قدم گذاشتهایم که از امنیت ملی گرفته تا
اقتصاد و فرهنگ مدخلی مجزا در زیربنای فناوری اطلاعات کشور دارند. پس ورود
به این حوزه برای قانونگذاری در حال حاضر اولویت ویژه دارد. با ظهور
حوزههای جدید قدرت در فضای بینالملل، موفقیت از آن نظامی خواهد بود که
جلوتر از زمان حرکت کند. آنچه از درگیری سیاسی و تحریم اقتصادی و تهدید به
کارزار نظامی، امروز در حوزه انرژی اتمی شاهد هستیم حاصل دیرکرد 60 ساله
ایران در ورود به فضای علمی و صنعتی عصر اتم است. زمانی که عضوگیری در
باشگاه قدرت جهان به پایان رسید، هزینه ثبت نظامنامه و تثبیت در فضای
جهانی بالا خواهد رفت.
امروز در حوزه سایبر یک قدم از دیروز جلوتر هستیم.
با این وجود توجه به این نکته ضروری است، در شرایطی که رئیسجمهور کشور ما
به تبلیغ مجانی و به دور از شأنیت نظام جمهوری اسلامی ایران برای
زیرساختهای سایبری دشمن مشغول است، دیگران به تثبیت نظامنامههای سایبری و
شبکههای ملی– خصوصی خود اشتغال دارند. از چین گرفته تا روسیه و حتی
ترکیه! خیلیها در دهه 90 میلادی شعار «بیایید درها را به سمت دهکده جهانی
بگشاییم» سر دادند اما آنها که از بهره هوشی متوسطی نیز برخوردار بودند
زیرساختهای پیشرفت خود را به «دوستان و متحدان جهانی» نیز اجاره ندادند چه
برسد به سوار شدن بر پشت دشمن و دعا خواندن برای رم نکردن اسب کدخدا! به
واسطه عدمتثبیت نظامنامه قانونی ایرانی در حوزه سایبر هنوز بخش زیادی از
اطلاعات بانکی– اقتصادی ملت ایران در سرورهای دشمن ذخیره میشود! تنها یک
حمله آمریکا یا اسرائیل به شبکه شتاب کشور میتواند پایههای قدرت دولت حسن
روحانی را متزلزل سازد به نحوی که از ثبت تاریخی تبلیغات مجانی برای مظاهر
قدرت سایبری غرب دچار پشیمانی ابدی شود. حوزه بعدی تسلط بر «آب و هوا»
است! موضوعی که ما حتی از چند و چون تکنولوژیک آن نیز مطلع نیستیم اما در
گزارش شورای شوراهای 2013 آمریکا تسلط بر این حوزه «نزدیک» خوانده شده است.
حتی تاریخ تسلط نهایی نیز به وضوح ذکر شده: 2025!
«تحلیل سیاسی هفته»این هفته ی روزنامه جمهوری اسلامی را که در ادامه آمده است میخوانید:ماه پر خير و بركت رجب با مواليد پررحمتش كه از نيمه ميگذرد، نويد رستخيزي را ميدهد كه جهان به نور آن منور گرديد. بعثت نبيخاتم و پيامبر مكرم، بشريت را از ضلالت و گمراهي رهاند و نور هدايت بر جوارح تاريخ تاباند؛ رسول عظيمالشاني كه هدف رسالت خويش را، احياي مكارم اخلاق وتكميل انوار هدايت ناميد.قطعا امروز بهترين معيار سنجش براي شناخت پيروان واقعي پيامبر اسلام، عمل به برادري ديني، رفتارهاي شايسته انساني و رعايت حرمتهاي الهي است كه متاسفانه اين روزها به شدت در ميان مسلمانان لگدكوب شده و امت اسلامي نه تنها از جبهه خارجي مورد تهاجم اسلامستيزان قرار گرفته بلكه در داخل نيز گرفتار كجفهميها، انحرافات، تندرويها و دو دستگيهايي شده كه خون مسلمانان را مباح دانسته و در جهت تحقق اهداف دشمنان عمل ميكند.
سفر رئيسجمهور اسلامي ايران به چين براي شركت در چهارمين اجلاس سران سازمان موسوم به تعامل و اقدامات اعتمادساز در آسيا (سيكا) از رويدادهاي هفته جاري بود. نشست سران سيكا كه هر 4 سال يكبار برگزار ميشود 22 عضو دارد كه دربرگيرنده 10 عضو دائم و 12 عضو ناظر است. چين،روسيه، ايران و كشورهاي همجوار از جمله اعضاي اين سازمان هستند. آقاي روحاني در جريان اين سفر علاوه بر سخنراني در اجلاس سران اين سازمان، ديدارهاي مهمي با همتايان چيني و روسي خود پيرامون مهمترين مسائل و موضوعات منطقهاي و بينالمللي و همچنين گسترش روابط دو جانبه انجام داد.
در اين هفته رهبر معظم انقلاب سياستهاي كلي جمعيت را كه پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام تعيين شده است، ابلاغ كردند. ايشان در اين ابلاغيه 14 مادهاي، موارد مهمي را براي خروج از چالش جمعيتي به دستگاههاي ذيربط ابلاغ كرده و با عنايت به اهميت مقوله جمعيت در اقتدار ملي و باتوجه به پويندگي، بالندگي و جواني جمعيت كنوني كشور به عنوان يك فرصت و امتياز و در جهت جبران كاهش نرخ رشد جمعيت و نرخ باروري در سالهاي گذشته تاكيد كردند: "برنامهريزيهاي جامع براي رشد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور متناسب با سياستهاي جمعيتي انجام گيرد. همچنين ضروري است با هماهنگي و تقسيم كار بين اركان نظام و دستگاههاي ذيربط در اين زمينه، اقدامات لازم با دقت، سرعت و قوت صورت گيرد و نتايج رصد مستمر اجراي سياستها گزارش شود."
واقعيت اينست كه در دو سال اخير بعد از آنكه رهبر معظم انقلاب، اشتباه بودن سياست كنترل جمعيت را اعلام كردند، اقداماتي براي بازگشت به مسير صحيح در مورد سياست جمعيتي كشور صورت گرفته و كارهائي نيز در حال انجام است ولي تاكنون تغيير اساسي در روند خطرناكي كه در اثر سياست غلط كنترل جمعيت در جامعه پديد آمده مشاهده نشده است.بيپرده بايد پذيرفت از همان آغاز اجراي سياست كنترل جمعيت در سه دهه قبل، نادرست بودن آن مشخص بود لكن نه تنها گوش مسئولان بدهكار هشدارها نبود بلكه به نحوي مخالفين را به جمود و عدم درك واقعيتها متهم ميكردند؛ لذا اكنون كه انحرافي بودن سياست كنترل جمعيت بر مسئولان آشكار شده بايد در جهت جبران خسارتهاي ناشي از اين سياست، تلاشها كرده و سرمايهگذاري فرهنگي لازم را انجام دهند، زيرا براي جا انداختن سياست كنترل جمعيت و تبديل كردن آن به يك فرهنگ، امكانات زيادي صرف شد، صداوسيما با تمام توان و ظرفيت خود عمل كردند، عناصر ويژهاي براي فرهنگسازي در اين زمينه به صحنه آمدند، قواي مقننه و مجريه بيدريغ براي هر چه قويتر اجرائي شدن اين سياست عمل كردند... و سرانجام جامعه ما به وضعيتي مبتلا شد كه امروز به عنوان يك تهديد از آن ياد ميشود.
راه چاره، تغيير فرهنگ غلط موجود به فرهنگ "فرزند بيشتر به تناسب مقدورات خانواده" است. سياست صحيح اينست كه هر خانوادهاي به تناسب مقدوراتي كه براي تامين نيازهاي تغذيه سالم و تربيت فرزندان دارد، صاحب فرزنداني شود كه بتواند آنها را با كارآمدي لازم به جامعه تحويل دهد. رسيدن به اين هدف، نيازمند "فرهنگسازي" است. تنها در اين صورت است كه تهديد كنوني را ميتوان خنثي كرد.روز گذشته در آستانه سوم خرداد، سالروز عمليات غرورآفرين بيتالمقدس و فتح خرمشهر، رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان افسري دانشگاه امام حسين(ع) با اشاره به چالشهايي كه نظام اسلامي درگير آنهاست فرمودند: "وجود چالش، انسانهاي بصير، آگاه و شجاع را هيچگاه نگران نميكند بلكه نگاه آنها را به ظرفيتهاي موجود و احيانا ظرفيتهاي معطل مانده داخلي معطوف ميكند."حضرت آيتالله خامنهاي علت اصلي اين چالشها را توان پيشرفت و استحكام و اقتدار روزافزون در نظام اسلامي دانستند و تاكيد كردند: "ملت ايران بواسطه پيروزي انقلاب اسلامي، 35 سال است كه در مقابل عادت نفرتانگيز و زشت نظام سلطه براي تقسيم دنيا به سلطهگر و سلطه پذير ايستاده و به همين علت، قدرتهاي زورگو و باجگير بينالمللي و در رأس آنها آمريكا برآشفته و خشمگين شدهاند."
ايشان افزودند: "البته همين ايستادگي، موجب شيفتگي ملتهاي دنيا بسوي ملت ايران شده است و حتي بسياري از دولتهايي هم كه جسارت ايستادگي در مقابل قدرتهاي زورگو را ندارند، از ايستادگي نظام جمهوري اسلامي خرسند هستند و آن را تمجيد ميكنند."رهبر معظم انقلاب اسلامي طرح موضوعاتي همچون هستهاي حقوق بشر و برخي موضوعات ديگر از طرف قدرتهاي زورگو را بر ضد ملت ايران، صرفا بهانه دانستند و خاطر نشان كردند: "تلاش آنها اين است كه با اين بهانهها و فشارها، ملت ايران را از ايستادگي در مقابل زورگوييها و قلدريهاي خود، منصرف كنند اما اين اتفاق هيچگاه نخواهد افتاد، زيرا ملت ايران تواناييهاي خود را در ميدانهاي مختلف اثبات كرده و نشان داده است كه بدون تكيه بر آمريكا هم ميتوان به پيشرفتهاي علمي و اجتماعي و نفوذ بينالمللي و عزت سياسي دست پيدا كرد."
در اين هفته خوشحالي جناحهايي در داخل و خارج كشور از عدم موفقيت گفتگوهاي ايران و 1+5 در وين همچنان ادامه داشت. عدهاي در داخل كه نام خود را "دلواپس" گذاشته و بنظر ميرسد از به نتيجه رسيدن مذاكرات هستهاي لطمه ديده و منافعشان در ادامه تحريمهاست، با ابراز خوشحالي از عدم موفقيت اين گفتگوها، همصدا با مقامات رژيم صهيونيستي آنرا به عنوان شكست معرفي كرده و ابراز خوشحالي كردند. اين افراد كه بايد در سلامت روحي آنان و قوه تشخيص منافع مليشان ترديد كرد، در رسانههايشان كه بعضا از بيتالمال نيز تغذيه ميشود، به جوسازي مشغولند و همچنان بر طبل منافع شخصي ميكوبند.صحنه بينالمللي نيز در هفتهاي كه گذشت شاهد رويدادهاي متعددي بود كه چند مورد آن را به نسبت اهميت، مرور ميكنيم.
اعلام نتايج انتخابات مجلس عراق و مشخص شدن پيشتازي "دولت قانون"، وابسته به نوري مالكي، رخداد مهمي در صحنه سياسي عراق بود. گروه نوري مالكي، در شرايطي توانست اكثريت را كسب كند كه تبليغات شديدي عليه اين گروه و شخص نوري مالكي طي ماههاي اخير جريان داشت و تلاش اين بود كه ابتكار عمل از جريان سياسي شيعه گرفته شود كه با اعلام نتايج، مشخص شد اين تلاشها بيثمر بوده است.
حضور 60 درصدي مردم در پاي صندوقها از يكسو و كسب اكثريت توسط جناح حاكم، نشان داد كه براي مردم عراق، ثبات، يكپارچگي و امنيت كشور اهميت اصلي را دارد و همچنين، آنها به دولت نوري مالكي اعتماد و اميد دارند.با اينحال، چندگانگي در ميان گروههاي سياسي شيعه عراق در انتخابات اخير، ادامه راه و تشكيل دولت را دشوارتر ساخته است. "دولت قانون" با اينكه با كسب 96 كرسي، اكثريت را در ميان ساير گروههاي سياسي به دست آورده است ولي اين تعداد كرسي براي تشكيل دولت كافي نيست و به ائتلاف با ديگر گروهها نياز دارد. با توجه به اختلاف نظرهايي كه ميان "دولت قانون" با ديگر گروههاي مطرح شيعه وجود دارد ايجاد ائتلاف چندان ساده نخواهد بود. با اين حال، اين نكته كه شيعيان براي حفظ موقعيت خود در معادله سياسي عراق چارهاي جز اتحاد ندارند، انگيزه گروههاي شيعي را براي تفاهم تقويت ميكند.اين هفته، اولين مرحله از انتخابات نمايشي رياست جمهوري مصر برگزار شد. در اين مرحله بنا بود كه اتباع مصري ساكن خارج پاي صندوق بروند. دولت مصر ادعا كرده است حدود 90 درصد رأي دهندگان در اين مرحله به ژنرال سيسي رأي دادهاند. انتخابات رياست جمهوري مصر درحالي برگزار ميشود كه اين كشور زير سايه سرنيزه نظاميان قرار دارد، بزرگترين گروه سياسي مصر يعني اخوان المسلمين ممنوع الفعاليت شده است و رئيسجمهور منتخب اين كشور نيز زنداني است.
تنها كسي كه حاضر شد در كنار ژنرال سيسي كه با كودتا بر سر كار آمده است، در نمايش انتخابات شركت كند "حمدين صباحي" است كه بديهي است حضور وي صوري است. از اينرو از هم اكنون مشخص است كه ژنرال سيسي رئيسجمهور مصر خواهد بود. با اينحال بسيار بعيد است كه مردم مصر زير ننگ اين انتخابات نمايشي بروند و احتمال اينكه آينده صحنه سياسي مصر همچنان بحراني باشد زياد است.درحالي كه دولت سوريه مقدمات برگزاري انتخابات هفته آينده رياست جمهوري را فراهم ميكند، تحركات دشمنان حكومت سوريه براي بياعتبار كردن اين انتخابات شدت گرفته است. در اين باره دولت عربستان در اقدامي مداخلهجويانه و با گستاخي، انتخابات سوريه را "غيرقانوني" خواند و دولتهاي غربي با تحريك فرانسويها خواستار ارجاع پرونده سوريه به دادگاه لاهه شدند. مسلم است اين دولتها براي كارشكني در مسير سياستهاي حكومت سوريه به هر اقدامي دست بزنند چرا كه آنها از روند تحولات خشمگين هستند و برنامهها و طرحهاي خود عليه حكومت سوريه را نقش بر آب ميبينند. حكومت سوريه عليرغم سه سال دست و پنجه نرم كردن با بحران، توان خود را بازيافته است و برگزاري انتخابات، دليل روشني بر بازگشت ثبات و اقتدار دولت ميباشد.
اين هفته اوضاع اوكراين همچنان بحراني بود و درگيريهاي خشونت بار بيشتري در شرق اوكراين رخ داد كه منجر به كشته شدن شمار ديگري گرديد.قرار است هفته آينده انتخابات رياست جمهوري اوكراين برگزار شود. اين درحالي است كه چند منطقه در شرق اوكراين اعلام كردهاند اين انتخابات و نتيجه آنرا به رسميت نخواهند شناخت. انتخابات اوكراين، از جمله اميدهاي غرب براي نجات خود و حاميانش در اوكراين، از وضعيت بغرنجي است كه در آن گرفتار شدهاند.غرب، روسيه را به كارشكني در راه برگزاري انتخابات مذكور متهم كرده و تهديدهاي جديدي را عليه مسكو مطرح نموده است. در اين راستا غربيها تهديد كردهاند تحريمهاي بيشتري را عليه روسيه اعمال خواهند كرد. در مقابل مسكو اين اتهامات را رد كرده و اعلام نموده بستههاي جديد براي خنثي كردن تحريمهاي غرب آماده كرده است.اين هفته در ليبي، اقدامات يك سرلشكر بازنشسته ارتش در حمله به مراكز دولتي، تحولات اين كشور را در مرحله جديدي قرار داد. "خليفه حفتر" سرلشكر بازنشسته ارتش مدعي شده، موفق گرديده است كه ابتكار عمل را دردست بگيرد. وي مدعي است بسياري از اركان ارتش با وي اعلام همبستگي كردهاند.
خليفه حفتر در تازهترين اظهاراتش، اعلام كرده است قصد دارد ليبي را از تندروها و اخوانيها پاكسازي كند. دولت در واكنش به حوادث اخير، يك طرح سياسي ارائه كرده است كه براساس آن فعاليت مجلس تعليق و تشكيل دولت لغو ميشود. درگيريهاي جديد در ليبي تاكنون 75 كشته در پي داشته است. سرلشكر حفتر به دنبال الگوگيري از كودتاي ژنرال سيسي در مصر است. اوضاع ليبي از زمان سقوط قذافي، ديكتاتور سابق متشنج است و با تحولات اخير، بايد انتظار تشديد بحران در اين كشور را داشت.
روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی را با عنوان«ریشهیابی صف طولانی وام»و به قلم دکتر حجت قندی در رابطه با ابزارهای مهم کنترل پایه پولی و نقدینگی در اقتصاد در ستون سرمقاله خود به چاپ رساند که در ادامه میخوانید:نرخ سود بانکی یکی از ابزارهای مهم کنترل پایه پولی و نقدینگی در اقتصادی
است که در شرایط عادی قرار دارد و در عین حال سیستم بانکی آن درست کار
میکند. اگر به شرایط کنونی اقتصادی آمریکا و اروپا نگاه کنید میبینید که
ابزار اصلی «فدرال رزرو» یا بانک مرکزی اروپا، برای کنترل و دستکاری در
بازار پول این دو منطقه پولی، دیگر تغییر نرخ سود بانکی نیست. دلیلش این
است که نرخ سود معیار (در آمریکا این نرخ معیار، نرخ بهره شبانه است) در
این بازارها عملا صفر است که کاهش بیشتر آن ممکن نیست.بهعبارتی،
اقتصادهای آمریکا و اروپا در شرایط تعادل عادی قرار ندارند و تهدید در این
بازارها، تورم بسیار پایین، درست کار نکردن بازار اعتبارها مخصوصا در اروپا
و کمبود تقاضای کل است. این نکته را ذکر کردم که بگویم تغییر نرخ سود
بانکی، تنها ابزار کنترلی نیست که گاهی غیرموثر است و گاهی هم بهترین ابزار
نیست[1].
اگر به شرایط حال حاضر اقتصادی ایران هم نگاه کنید، آنچه به
نظر من میرسد این است که گر چه تعیین نرخ سود بانکی مهم است؛ اما مسائل
مهمتری در پیش روی اقتصاد و سیستم پولی بانکی قرار دارند که از اهمیت
بیشتری نسبت به تعیین نرخ سود برخوردارند. مساله مهم اول تورم بسیار بالاست
که لزوما با بالا بردن نرخ سود بانکی کاهش نمییابد (گر چه این ابزار اگر
همراه با سیاستهای انقباضی پولی استفاده شود میتواند موثر باشد) دلیلش هم
این است که حتی در شرایط نرخ سود بالا هم، بانک مرکزی میتواند سیاستهای
انبساطی پولی داشته باشد که تورمزا هستند. مساله مهم دیگر اینکه: سیستم
بانکی که نمیتواند طلبهای خود را وصول کند سیستم درهمشکستهای است. چه
نرخ سود پایین و چه نرخ سود بالاتر از نرخ تورم، اگر بانکها نتوانند
مطالبات خود را پس بگیرند، صف تقاضا برای دریافت وام بانکی بینهایت بلند
خواهد ماند. به این معنی که همه متقاضی وام خواهند ماند. البته نرخ سود
بانکی که کمتر از تورم هم باشد صف بینهایت طولانیتری برای تقاضای وام
ایجاد خواهد کرد که پایانی برای آن نیست. در جمعبندی این مطالب میتوان سه
راهکار زیر را برای شرایط فعلی کشور و در ارتباط با نرخ سود بانکی پیشنهاد
کرد:
1- سیستم بانکی را اصلاح و تورم را کنترل کنیم.
2- برای کنترل
تورم، سیاستهای انقباض پولی ضروری است. در صورت اتخاذ این سیاستها،
افزایش نرخ سود بانکی به بالاتر از نرخ تورم به عنوان یک ابزار ضروری است.
3- حتی اگر تورم هم کنترل شود، نرخ سود کمتر از نرخ تورم به معنای وجود صف تقاضای وامی است که بر آن پایانی نیست.
[1]:
منظور این است که تفاهم کاملی بین اقتصاددانان درباره علت و معلول مشکلات
اقتصادی در اروپا و آمریکا وجود ندارد؛ مثلا کمبود تقاضای کل مورد تاکید
اقتصاددانان برجستهای مثل سامرز و کروگمن است، اما در طرف مقابل
اقتصاددانان بزرگی مثل منکیو یا لوکاس از کلمه «کمبود تقاضای کل» خوششان
نمیآید و مشکلات را بیشتر ساختاری میدانند که این بحثی اقتصادی و همزمان
ایدئولوژیک است.
* مدرس اقتصاد دانشگاه واشنگتن اند لی
ستون سرمقاله روزنامه ابتکار به مطلبی با عنوان«اپيدمي افول مذاکرات از وين تا تهران»اختصاصا یافت که در زیر مطالعه میکنید:
هر مذاکره اي فراز و فرود دارد و به
نظر مي رسد مذاکرات ايران در دو چارچوب جداگانه اين روزها دوران فرود خود
را تجربه مي کند. نخست پس از چهارمين دور از مذاکرات هسته اي ايران و گروه
1+5، در وين، خبر رسيد که اين گفت و گو ها به سختي و به کندي پيش رفته و
نتايجي که بايد، به دست نيامده است. سپس هيات فني و کارشناسي آژانس بين
المللي انرژي اتمي روز سه شنبه به ايران آمد تا در خصوص گام هاي بعدي
همکاري ايران و آژانس مذاکره کند. اما بر خلاف فضاي مثبتي که دست کم در شش
ماه گذشته در روند روابط ايران و آژانس حاکم بود، اعلام شد که اين مذاکرات
به نتيجه مشخصي نرسيده است. به اين ترتيب فضاي خوش بينانه اي که بر هر دو
چارچوب مذاکرات ايران حاکم بود، اندکي به سوي تعديل شدن پيش رفت. هرچند که
همچنان طرفين اميدوارند در رايزني هاي بعدي، گام هايي رو به جلو بردارند.
مذاکرات بر سر برنامه هاي هسته اي ايران سال هاست که در دو چارچوب جداگانه
دنبال مي شود.
آژانس بين المللي انرژي اتمي بيشتر بعد فني برنامه هاي هسته
اي ايران را زير نظر دارد و تئوريکاي اروپايي – انگليس- فرانسه آلمان- که
جاي خود را به گروه 1+5(آمريکا، انگليس، فرانسه، چين، روسيه و آلمان) داده
اند، نيز با تهران مذاکره مي کنند تا راه حلي براي مجادله هسته اي بيابند
که بيش از يک دهه از عمر آن مي گذرد.هرچند اين گفت و گو ها در دو قالب جدا
از هم دنبال مي شود، اما تاثير آنها بر يکديگر غير قابل انکار است. بارها
اتفاق افتاده که شکست مذاکرات ايران و گروه 1+5، مذاکرات با آژانس بين
المللي انرژي اتمي را نيز به حال تعليق درآورده و بالعکس زماني که رايزني
هاي ايران و آژانس به مانع برخورد کرده، گروه 1+5 نيز تا مدت ها پاي ميز
مذاکره ننشسته است. اين الگو بر مذاکرات اخير نيز حاکم بوده است، عدم
پيشرفت در وين، مذاکرات تهران را نيز بي نتيجه گذاشت. هرچند بنا بود آژانس
بين المللي انرژي اتمي پس از پايان سفر هيات کارشناسي اش به ايران بيانيه
اي در اين زمينه منتشر کند، يکي از سخنگوهاي آژانس به خبرگزاري رويترز گفت
که دو طرف ملاقات کرده اند اما آژانس قصد ندارد فعلا بيانيه اي در اين
زمينه منتشر کند. اين در حالي است که مقامات تهران پيش از اين سفر به رسانه
ها گفته بودند که انتظار دارند پس از مذاکراتي که در تهران برگزار مي شود،
آژانس بين المللي انرژي اتمي يک گزارش مثبت در مورد ايران منتشر کند.
منابع ديپلماتيک فاش کرده اند که آژانس و ايران احتمالا در مورد چاشني هاي
انفجاري مذاکره کرده اند که مي تواند در برنامه هاي هسته اي تسليحاتي
کارايي داشته باشد.
عباس عراقچي، معاون حقوقي وزارت
خارجه و عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته اي در سفري که سال گذشته به وين
داشت در ديدار با يوکيا آمانو، مدير کل آژانس بين المللي انرژي اتمي از او
خواست اگر به دنبال پيشرفت در مذاکرات با ايران است بايد از طرح موضوعات
دشوار مانند بازرسي از پارچين در مراحل اوليه مذاکره خودداري کند. هرچند
آمانو چنين کرد اما اکنون به نظر مي رسد اين چاشني هاي انفجاري است که جاي
پارچين را به عنوان مانعي بر سر پيشرفت مذاکرات پر کرده است. گزارش ها حاکي
از آن است که ايران اطلاعاتي را در اين زمينه در اختيار آژانس قرار داده
است اما مقامات آژانس خواستار اطلاعات و توضيح بيشتر در مورد اين چاشني هاي
انفجاري هستند.شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي در اوايل ماه ژوئن
نشست فصلي خود را برگزار مي کند و در صورتي که تا آن زمان گزارشي از پيشرفت
در مذاکرات ايران و آژانس منتشر نشود، اين شورا نيز نمي تواند به نتيجه
قاطع در مورد برنامه هاي هسته اي ايران برسد.ايران و آژانس بين المللي
انرژي اتمي در نوامبر ( آذر)،گذشته يک بسته همکاري مرحله بندي شده را به
امضاء رساندند که در آن بنا شد، ايران تا 15 مي ( 25 ارديبهشت) براي تعديل
نگراني هاي بين المللي در خصوص برنامه هاي هسته اي اش، هفت گام اعتمادساز
را بردارد. يکي از حساس ترين گام ها ارايه اطلاعاتي در مورد چاشني هاي
انفجاري بود که ديپلمات ها مي گويند آژانس به دنبال شفافيت بيشتر ايران در
اين زمينه است.
در حالي مذاکرات اخير ايران و آژانس در تهران با پيشرفت
محسوسي همراه نبوده است که پيش از اين تحليلگران خاطرنشان کرده بودند که
دور بعدي همکاري هاي ايران و آژانس بسيار حساس و مهم است. به گفته آنها
اينکه تهران و آژانس در خصوص چه مواردي براي دور بعدي همکاري ها به نتيجه
برسند نقش تعيين کننده اي در حل و فصل مساله هسته اي ايران دارد.در مقابل
برخي مقامات غربي نيز ادعا مي کنند که بايد ماهيت برنامه هاي هسته اي ايران
را به توافق نهايي با اين کشور که قرار است با گروه 1+5 به امضاء برسد،
پيوند زد. اين آژانس بني المللي انرژي اتمي است که مسئوليت تعيين ماهيت
برنامه هاي هسته اي ايران را بر عهده دارد. مقامات غربي بر اين باورند که
ايران بايد نگراني هاي آژانس را حل کند تا ديپلماسي گسترده تر بين المللي
بر سر برنامه هاي هسته اي تهران به موفقيت برسد. اين در حالي است که ايران و
گروه 1+5، تا 20 جولاي( 29 تير) فرصت دارند تا به يک توافق هسته اي نهايي
برسند. در غير اين صورت احتمالا مذاکرات براي يک دوره شش ماهه ديگر تمديد
خواهد شد. در اين فاصله پيشرفت در مذاکرات ايران و آژانس بين المللي انرژي
اتمي نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است.(ديپلماسي ايراني )