مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛خندید، خیلی خوشحال شد، صورتم را بوسید؛ حسابی گل از گلش شکفته بود، آخه از سر شب حالتی داشت که انگار می خواهد چیزی به من بگوید، تا این که چند دقیقه قبل سر صحبت را باز کرد و از کردستان گفت: «بابا اگه بخوام برم شما اجازه می دی؟ احتمال برگشتنم خیلی ضعیفه!» من هم گفتم: «چرا که نه! از همان روز اولی که به دنیا آمدی با خدا عهد کردم که تو را وقف راه حق کنم.» برای همین خوشحال بود، بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود: «آن شب بابا خوب امتحان الهی اش را پس داد.»
(خاطره ای از شهید محمود کاوه به نقل از مرحوم محمد کاوه، پدر شهید)
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید