شما کارتان را از پنج سالگی در رادیو آغاز کردید، اما پنجسالگی سنی نیست که فرد بتواند برای آیندهاش تصمیم بگیرد. مشوق شما چه کسی بود و چگونه وارد رادیو شدید؟
من به واسطه یکی از اقوام که در رادیو فعالیت میکرد با این رسانه آشنا شده و برای اجرای برنامه کودک معرفی شدم. بعد از دادن تست و قبول شدن کارم را شروع کردم. راستش علاقه زیادی به گویندگی داشتم و حتما اطرافیانم چیزی در من دیده بودند که احساس کردند در این زمینه علاقه و استعداد دارم، حتی به خاطر دارم زمانی که برای تست برنامه کودک رفته بودم، پدر و مادرم ایران نبودند و من در خانه مادربزرگم بودم. همین علاقه باعث شد تا به امروز به فعالیتم در رادیو ادامه بدهم و از کارم احساس رضایت داشته باشم. هنوز هم بعد از سالها معتقدم هیج جا رادیو نمیشود.
چطور با این همه علاقه به رادیو در رشته گرافیک تحصیل کردید و اکنون این رشته را در دانشگاه تدریس میکنید؟
دلیلش این است که من رشته گرافیک را دوست دارم و به آن علاقهمند هستم، به همین دلیل در دانشگاه هم گرافیک خواندم. پس از فارغالتحصیلی و گذراندن دورههای آموزشی، مشغول تدریس در دانشگاه شدم و اکنون در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی تدریس میکنم.
بنابراین تا همین امروز هم در کنار دیگر فعالیتهای رادیویی و تلویزیونیام، یعنی بازیگری، گویندگی و کارگردانی در رشته گرافیک هم تدریس میکنم. به هر حال گاهی پیش میآید بعضیها به چند رشته علاقهمند هستند. من هم در طول این سالها سعی کردم کارهایی را که دوست دارم، انجام بدهم.
رادیو را خیلی دوست دارم و خانه دوم من است و میتوانم بگویم بخش جداییناپذیر من است، حتی اگر بخواهم هم نمیتوانم رادیو را کنار بگذارم. علاوه بر آن تدریس هم جذابیتهای خودش را دارد و دائم میتوانم با نسل جوان ارتباط داشته باشم. همیشه دنبال نوآوری هستم و به واسطه تدریس، نوآوری و پویایی را کسب میکنم.
شما در رادیو علاوه بر بازیگری گاهی هم کارگردانی میکنید. کدام یک از این دو حرفه دغدغه اصلی شماست؟
راستش دنیای بازیگری و کارگردانی هر کدام جذابیتهای خاص خودش را دارد و تفکیک این دو حرفه از هم برایم مشکل است، اما در مجموع بازیگری را ترجیح میدهم، چون آزادی و حق انتخابی که بازیگر دارد، کارگردان نمایش رادیویی ندارد.
بازیگر از میان متنهایی که به او داده میشود، با توجه به علاقهاش متنی را انتخاب میکند؛ البته گاهی هم به ناچار نمایشی را کار میکند که شاید خیلی آن را دوست نداشته باشد، اما در مجموع حق انتخاب بیشتری دارد؛ ولی کارگردان نمایشهایی را کار میکند که به او داده میشود. در واقع نوبتی است؛ یعنی ممکن است زمانی که نوبت کارگردان شده به او متنی برسد که خیلی خوب نبوده و متوسط باشد. کارگردان انتخابکننده نیست، اما در بازیگری این طور نبوده و ما کمی حق انتخاب داریم.
ممکن است شانس بازیگر را همراهی کند و متنهای خوب همراه با کارگردانان و بازیگران حرفهای به او پیشنهاد شود و بازیگر بتواند نقشهایی را بازی کند که برایش جای کار دارد. طبیعی است در این مواقع بازیگر تلاش میکند برای ایفای نقش خود خلاقیت داشته باشد.
بعد از راهاندازی رادیو نمایش تعداد نمایشها افزایش یافته است. با توجه به حجم بالای کار آیا فرصت تمرین و تحلیل برای نمایشها وجود دارد یا نه؟
ما سعی کردهایم سرعت خودمان را در کار بیشتر کنیم و ناخودآگاه این مساله در کار ما تاثیر گذاشته تا با توجه به زمانی که در اختیار داریم، نقش را تحلیل کرده و آن را بازی کنیم؛ البته با حضور کارگردان و بازیگران نمایش، دورخوانی و تمرین انجام شده و بعد نمایش ضبط میشود.
طبیعی است اگر زمان بیشتری در اختیار داشته باشیم، بهتر میتوانیم نقشها را تحلیل کنیم، اما زمان محدود تاثیری روی کار ما نگذاشته است؛ ضمن این که قبل از راهاندازی رادیو نمایش هم تعداد کار ما زیاد بوده و باید نمایشها را برای شبکههای مختلف رادیو ضبط میکردیم.
بازیگران رادیو یاد گرفتهاند با وجود زمان کم، اما سریع خودشان را با نمایش و گروه کارگردانی و بازیگری هماهنگ کنند و نقش را خوب دربیاورند. در همان زمان محدود به تحلیل نقش میرسند و آن را اجرا میکنند.
معتقدم بازیگران رادیو خیلی باهوش هستند و بهموقع میتوانند به نقش برسند، بدون آن که نیاز به تمرین داشته باشند. این ظرافت و تجربه را در طول کار یاد گرفتند، ولی در تئاتر قاعده اینطور نیست. یک بازیگر سه ماه فرصت دارد تا روی یک متن کار کند و بارها نقش را تمرین و تحلیل کند. در واقع، بازیگر تئاتر نهتنها روی بیان، بلکه باید روی میمیک صورت، حرکات بدن و... هم کار کند، اما بازیگر رادیو اینطور نیست و باید فقط روی صدایش کار کند. بنابراین بازیگران رادیو در این باره دستشان بازتر است.
اما برخی معتقدند بازیگران رادیو چون فقط با صدایشان بازی میکنند، کارشان سختتر از بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون است.
بازیگر رادیو نگران راکورد (حفظ ادامهدار حس) و میمیکش نیست، ولی بازیگران حوزههای دیگر باید مراقب این مسائل باشند و از سوی دیگر چون بازیگر رادیو فقط با صدا میتواند هنرش را نشان بدهد، به همین دلیل کارش سختتر میشود. ما گاهی شاهد هستیم بازیگران بسیار خوب از تئاتر به رادیو آمدند، اما نتوانستند موفقیتی را که در تئاتر دارند در رادیو تکرار کنند و نمیتوانند خودشان را با کار هماهنگ کنند، چون در رادیو بازیگر فقط با صدایش بازی میکند، به همین دلیل کسی که در رادیو فعالیت میکند باید بداند در چه بخشهایی بین دیالوگهایش فاصله بگذارد یا این که چطور خودش را با افکتور هماهنگ کند.
در تئاتر بدن به کمک بیان بازیگر میآید، اما در رادیو بازیگر فقط یک سلاح دارد و آن هم صدایش است و خبری از طراحی صحنه، لباس و گریم نیست.
بازیگر رادیو باید تلاش کند زمانی که نقش خود را بازی میکند، طوری با صدایش بازی کند که شنونده برای خودش تخیل کند که این شخصیت الان چه لباسی تنش کرده و آرایش صورتش به چه گونهای است. بازیگر رادیو از طریق صدایش به شنونده میگوید چگونه تخیل کند.
طبیعی است این موارد کار بازیگر را سختتر میکند، اما با وجود این ما سه یا چهار روز تمرین کرده و یک روز هم ضبط میکنیم. زمانی که رادیو نمایش هم راهاندازی نشده بود، به یاد نمیآورم تمرین هر نمایش بیشتر از یک هفته شود. در مجموع به نظر من بازیگران رادیو در کارشان خیلی خبره هستند.
اکنون شاهد هستیم بازیگران رادیو وقتی وارد کارهای تصویری میشوند، موفقتر از بازیگران تلویزیون، تئاتر و سینما هستند که به رادیو میآیند. به نظرتان چه عاملی باعث شده بازیگران رادیو خبرهتر شوند؟
دلیلش این است که تعداد کار ما زیاد است و همین، بازیگر را باتجربه میکند. گاهی پیش میآید در طول روز من در سه شیفت و برای سه کارگردان تمرین میکنم. در حالی که سه نمایش سه موضوع متفاوت دارد. این اتفاق بارها و بارها در طول ماه میافتد.
بنابراین طبیعی است سرعت عمل بازیگر رادیو بالا میرود، چون تلاش میکند خودش را با کارش هماهنگ کند، اما یک بازیگر تئاتر سه یا چهار ماه روی یک متن تمرین میکند و بعد از اجرای یک نمایش مشخص نیست چه زمانی دوباره در نمایشی حضور داشته باشد. همین مساله باعث میشود بازیگران رادیو در کارشان حرفهای شوند، چون روی نمایشهای بیشتری کار میکنند و بیانشان قوی میشود. به همین دلیل وقتی بازیگران رادیو وارد عرصه تصویر میشوند خیلی موفق هستند. گرچه روزهای اول برایشان سخت است که روی حرکات بدنشان کار کنند، ولی از آنجا که یاد گرفتند سریع خودشان را با کار هماهنگ کنند، بنابراین خیلی سریع با دوربین هم ارتباط برقرار میکنند.
در این باره میتوانم به بازیگران موفقی مثل پیام دهکردی، دانیال حکیمی، علی و محمد عمرانی و آشا محرابی اشاره کنم که از رادیو وارد عرصه تصویر شدند و خیلی هم در کارهای تصویری موفق هستند.
ایکاش در رادیو فضایی فراهم میشد و این هنرمندان میتوانستند در رادیو فعالیت کنند. به هر حال دستمزدها در رادیو کم است و نمیتواند به لحاظ اقتصادی رضایت برخی هنرمندان را جلب کند، اما امیدوارم باز هم شاهد کارهای خوب این عزیزان در رادیو باشیم. البته برخی از این دوستان همزمان با کارهای تصویری در رادیو فعالیت میکنند.
فعالیت جوانانی را که وارد عرصه نمایش رادیویی میشوند، چگونه ارزیابی میکنید؛ چون به تازگی شاهد ورود بیش از اندازه افرادی با صداهای معمولی به رادیو هستیم؟
طبیعی است همیشه بازیگران قدیمی در رادیو نمیمانند و باید جوانان جایگزین آنها شوند، اما این مساله اهمیت دارد که چگونه این جوانان وارد شوند. بدون تردید باید در این زمینه کمی سختگیری بیشتر شود تا اگر جوانی که وارد شده، نمیتواند پیشرفتی در کارش داشته باشد به جای این که این مسیر اشتباه را همچنان ادامه بدهد، راه دیگری را برای خودش انتخاب کند.
متاسفانه گاهی دیده میشود فردی 15 سال در رادیو فعالیت کرده، اما نمیتوانیم بیشتر از یک خط به آنها نقش بدهیم و همین مساله به سرخوردگی آنها منجر میشود. پس بهتر است در این باره دقت و حساسیت بیشتری داشته باشیم یا این که بهتر است در همان ابتدا و بعد از قبول شدن در تست بازیگری قول قطعی برای همکاری ندهیم. در این صورت جوانی که وارد میشود، سعی میکند روز به روز در کارش پیشرفت کند تا بتواند جایگاه خودش را تثبیت کرده و همین به پیشرفت او کمک میکند، ولی زمانی که ما قول قطعی برای همکاری بدهیم، انگیزهاش کم میشود و در نتیجه تلاش زیادی نخواهد کرد.
البته بین جوانانی که وارد رادیو شدهاند، کسانی هم هستند که خیلی خوب بوده و توانستند پیشرفت زیادی در کارشان داشته باشند و جایگاه خودشان را تثبیت کردند و اینطور نیست که جوانان مستعد راه پیدا نکردهاند. جوانانی هستند که آینده خوب و درخشانی دارند و میتوان به آنها امیدوار بود.