به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون
باشگاه خبرنگاران، جمعه شب 16 اسفندماه برنامه "معرفت" شبکه چهار سیما با حضور "دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی" استاد دانشگاه به روی آنتن رفت.
دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی مجری "معرفت" در ابتدای برنامه گفت: همچنان در شاهنامه حکیم فردوسی سیری داریم و از سخنان حکیمانه استاد ابراهیمی دینانی بهره میبریم و در این جلسه به "فلسفه مرگ" از نگاه فردوسی میپردازیم.
چنین است رسم سرای سه پنج
نمانی در او جاودانی مرنج
سپهر بلند ار کشد زین تو
سرانجام خشت است بالین تو
کسی زنده بر آسمان نگذرد
مگر آنکه با عشق یزدان برد
سرانجام بستر بود تیره خاک
بپرد روان سوی یزدان پاک
اگر مرگ داده است، چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
از این راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر تو راه نیست
چنان دان که داداست، بیدا نیست
چو داد آمده است بانگ و فریاد چیست
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
جهان کشتزاری است با رنگ بو
در او مرگ و ما آب و ما کشت او
ابراهیمی دینانی افزود: حقیقت این است که کتاب و خود فردوسی هر دو شگفت انگیز هستند. این اشعار که شما قرائت کردید همه آن پند و اندرز است. در حماسههای دیگری که در دنیا سروده شده، این حرفها را در آن نمیبینیم.
همه این اشعار پند و اندرز، توجه به عاقبت و حمکت است.
وی ادامه داد: اساس آموزههای فردوسی در این کتاب عظیم بر چند اصل استوار است.
در مرحله نخست فردوسی به یزدان پرستی و خداپرستی بسیار تأکید دارد و فکر و اندیشه او بر خداپرستی استوار است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: یکی دیگر از محورهای مهم سخنان فردوسی در این کتاب عظیم عدالت و دادگستری بوده و مرحله سوم به فکر مرگ بودن است.
ابراهیمی دینانی ضمن اشاره به این نکته که سه اصل بنیادی فردوسی با خداپرستی آغاز، با عدل و داد ادامه و با مرگ پایان میپذیرد، بیان کرد: دو محور دیگر را میتوان در اشعار فردوسی پیدا کرد که در این رتبه قرار ندارند اما مرتبط با این سه اصل هستند و این دو محور نام و نشان و شادی نام دارد.
وی اظهار داشت: اخلاق، شریعت و این در عدالت وجود دارد و اگر عدالت نباشد اخلاق و شریعت انجام نمیشود.
این استاد دانشگاه گفت: وقتی که فردوسی از نام صحبت میکند، منظور او حاصل عملکرد درست زندگی انسان است، نام هر کسی حاصل عملکرد او در طول زندگی در این عالم است. نام، محصول اعمال آدمی است.
به همین جهت اگر فردوسی کار خوب نداشته و شهرت او بیهوده و کاذب باشد، این غریب و دروغ است.
اما نامی که ماحصل کارکرد درست انسان باشد آن نام جاودانه و الهی است.
وی ادامه داد: اگر انسانی موحد معاد و روز جزا را باور دارد در زندگی عدالت هم پیشه کند و نام هم پیدا کرده باشد این محصول عملکرد درست او در زندگی است و نتیجه این چهار اصل شادی خواهد بود.
ابراهیم دینانی تصریح کرد: در جلسات گذشته بارها این مطلب را گفتم که کتاب فردوسی، کتاب حماسی است ولی حماسهایی که در آن اخلاق، توحید، دین، عبرت، زندگی و فلسفه دارد و فردوسی همه اینها را به زبان حماسی بیان کرده است.
این استاد دانشگاه گفت: ادبیات جهانی را میتوان در چهار مقوله ادبیات حماسی، ادبیات غنایی، ادبیات تعلیمی و ادبیات نمایشی خلاصه کرد، که همه این چهار نوع در حماسه فردوسی مندرج است.
وی افزود: در دوران ما ادبیات نمایشی بیش از هر زمان دیگری جلوهگر است. فردوسی در ادبیات نمایشی حرف اول را میزند. نمایشنامه نویسهای معروف باید کتاب شاهنامه را بخوانند چون صحنههایی که فردوسی در آن ترسیم کرده اگر در نمایش دربیاید و این زیبا خواهد شد. این هنر عظیم فردوسی است.
ابراهیمی دینانی بیان کرد: یونسکو کتاب شاهنمامه را در زمره بهترین کتابهای ادبیات جهان میشناسد، شاهنمامه کتاب هنر اسلامی ایرانی است.
منصوری لاریجانی مجری برنامه "معرفت" گفت: از نگاه حکمی و فلسفی رابطه دادگری با مرگ چیست!
ابراهیمی دینانی در پاسخ به سوال مجری برنامه عنوان کرد: اولین بشری که در عالم به وجود آمد، اگر نمیمرد و فرزندان او هم نمیمردند و فرزند، فرزندان آنها هم نمیمردند، در کره زمین جا نبود، پس حکمت حق تعالی این است که کره زمین وجود داشته باشد و این عالم، عالم جریان است.
وی ضمن اشاره به این مطلب که فردوسی از حرکت جوهری سخن نگفته، اظهار داشت: عالم متحرک و جوهر عالم، جریان است. روز و شب، جوانی و پیری میآید و همه اینها اتصال است.
این استاد دانشگاه افزود: بعضی افراد "ثابت بودن" را با "ساکن بودن" اشتباه میگیرند. در صورتی که بین این دو تفاوت وجود دارد. ثابت بودن در تجلی و تحول بوده و سکون مرگ است.
وی تصریح کرد: فردوسی میگوید مرگ که بزرگترین مصیبت و پایان است، خود مقتضای عدالت است. جریان آفرینش براساس مقتضای عدل بوده یعنی ذرهای تخلف در این عالم نیست.
منصوری لاریجانی گفت: پس برای این انسان از مرگ میترسد، چون هنوز به پختگی نرسیده است.
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد به برنا و فرنوت باک
جهان گشتزاری است با رنگ بو
در او مرگ و ما آب و ما کشت او
ابراهیمی دینانی گفت: گشت در اثر آب به ثمر میرسد و وقتی که به ثمر رسید، تمام میشود و این جریان است.
هر جریانی که یک زمانی دارد در آیهای از قرآن نیز این مطلب گفته شده است که هر چیزی در زمان محدودیت دارد.
زمین گر گشاده کند راز خویش
نماید سرانجام و آغاز خویش
کنارش پر از تاج داران بود
برش پر زخون سواران بود
وی
افزود: اگر زمین اسرار خودش را فاش کند، همه آن اسرار عبرتانگیز است، چرا
که تمام اسرار زندگی بشر از آغاز در دورن زمین پنهان شده است.
این
استاد دانشگاه اظهار داشت: ما باید اسرار نهفته در دل زمین راه پیدا کرده و
در مورد آن مطالعه کنیم. هنر فردوسی این است که میکوشد به اسرار آفرینش
راه پیدا کند و همه اینها مقتضای آیات قرآن کریم است.
وی ضمن اشاره به این نکته که باید به باطن زمین نیز بنگریم، عنوان کرد: از ظاهر باید به باطن رفت.
ابراهیمی
دینانی اظهار داشت: در اینجا به نکتهای فلسفی اشاره میکنم، هرچه که در
این عالم است، به حکم زمانمند بودن، اول و آخر دارد.
چنین گفت دانا که مردم به نام
به از زنده دشمن بود شادکام
مرا مرگ بهتر از زندگی
که سالار باشم، کنم بندگی
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر بمیرم بهتر از آن است که بردگی نااهل کنم.
فردوسی
خیلی با قرآن مآنوس بوده و سخنان خود را از قرآن گرفته است، خداوند از گوش
و چشم سخن گفته و میگوید اینها را به کار بیندازید.
وی ادامه داد: با چشم خود درست ببینید و با گوش خود درست بشنوید و قلبتان فعال باشد.
ابراهیمی
دینانی ضمن اشاره به این مطلب که خرد ورزی از اصول فردوسی است، اظهار
داشت: قالب مردم چیزی که به نفعشان نباشد گوش نمیکنند و بعضی از افراد
ظاهر بین هستند. نباید ظاهر بین باشیم و عقل خود را به کار بیندازیم و از
دیدنیها و شنیدنیها استفاده کنیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: خداوند به ما میگوید که با چشم و گوش آفاق را نگاه کنید، آفاق هم گذشته و هم آینده است.
فردوسی تنها با چشم و گوش آفاقی عصر خود را ندیده، چنانچه دنیای امروز فقط حالا را میبیند.
وی
گفت: فردوسی مرز زمان و مکان را شکسته و چشمش تاریخ گذشته ما را دیده است.
تمام حرف من این است که چرا فردوسی به تاریخ توجه داشته و مرز زمان و مکان
را میشکند و به تاریخ میرود و آفاق را میبیند و او مجموع آنها را در
فضای اسطورهای میآورد.
ابراهیمی دینانی افزود: فردوسی باید از اسطوره استفاده کند ولی او اسطوره حکمت، فلسفه، خرد و تاریخ یک ملت را به درستی بیان میکند.
وی
گفت: ملت ایران در طول تاریخ هجمههای هولناک را دیده از مفعول گرفته تا
اسکندر، شاید کمتر ملتی این همه هجمه را در طول تاریخ دیده باشد.
این حملههای هولناک که به این کشور اصیل وارد شده بحران هویت را ایجاد میکند.
فردوسی با سرودن حماسه شاهنامه میخواهد هویت ملی و تاریخ فرهنگی یک ملت بزرگ را با همه اقوام حفظ کند.
این
استاد دانشگاه اظهار داشت: ما امروز حمله فرهنگی و سایبری داریم و این
خطرش بیشتر از جنگ سخت است. اکنون بسیاری از مردم کشورهای دنیا دچار بحران
هستند. ما امروز بهتر از زمان مغول دچار بحران هویت هستیم.
ابراهیمی دینانی عنوان کرد: فردوسی حافظ هویت ما بوده در مقابل این حملههای سهمناک، بارها گفتم که فردوسی نژاد پرست نیست.
منصوری
لاریجانی گفت: آفت تکفر و اندیشه امروزی این است که هنوز نتوانسته رابطه
خودش را با مرگ تعریف کند، فردوسی این نکته را مطرح میکند که اگر عدالتَ،
عزت، آزادی و سالاری میخواهید باید با مرگ آشتی کنید.
ابراهیمی
دینانی تصریح کرد: اگر کسی با مرگ آشنا نباشد و به مرگ فکر نکند، در وهله
اول دچار سطحینگری و غرور شده و خود را در این عالم جاودانه میبیند، این
غرور و سطحینگری منشا زیاده خواهی میشود.
وی ادامه داد: بشر هر چه
سطحی باشد، گرفتار میشود، فردوسی ما را به اعماق، تاریخ، فتوت، جوانمردی،
خداپرستی، ایمان و شجاعت میبرد.
این استاد دانشگاه افزود: رستم که قهرمان ایران است و مرتب به فکر مرگ بوده و از مرگ سخن میگوید:
بیا تا نترسیم از مرگ خویش
بیا توشه سازیم از برگ خویش
ابراهیمی
دینانی بیان کرد: فردوسی میگوید بیا از مرگ نترسیم. زمانی که توشه درست،
عمل صالح داشته باشیم از مرگ نمیترسیم کسی که از مرگ میترسد که ظالم و
ستمگر بوده است.
کسی از نهان هراسش گریخت
که بیهوده گوید از جهانم فریخت
این
استاد دانشگاه اظهار داشت: همیشه انسان وقتی که مرتکب اشتباهی میشود، سعی
میکند که گناهش را به گردن دیگران بیندازد. و جایی که شخصی را پیدا
نمیکند، میگوید که دنیا من را فریب داده است.
وی گفت: در روایات و آیات این موضوعها هست که انسان هنگام قیامت که از سوال و جواب میشود میگوید که شیطان من را فریب داده است. شیطان حاضر میشود و میگوید چه کسی تو را گول زد، این بهانهها را نیاورید.
جهان فریب کار نیست، بلکه خودت، خودت را فریب دادی.
بیا حیدری باش و از شوق مرگ
طراوت به تو زندگی برگ برگ
ابراهیمی
دینانی تصریح کرد: فردوسی میگوید حیدری باشید، حضرت علی(ع) از مرگ نترسید
او فرمود که من به مرگ از بچه به شیرمادر مشتاقتر هستم.
حیدری کن یعنی از راه و رسم حضرت علی (ع) پیروی کنید تا نترسید.
منصوری لاریجانی خاطر نشان کرد: هرقدر در اشعار فردوسی پیش میرویم با رمزگشاییهایی مواجه میشویم که حیف است به آن پرداخته نشود.
نگاه
فردوسی به مرگ، مکش حیات است همه انسانها به نوبت میآیند و میروند و
این اقتضای زندگی است و از همه مهمتر راه رسیدن به معشوق است.
انتهای پیام/ اس