گروه فرهنگی
باشگاه خبرنگاران؛ در اولین گام به سمت تحلیل این وضعیت باید حساب تعصبات مذهبی و نژادی را از تقوا و ملیت باوری جدا کنیم و همانطور که پیامبر اکرم اسلام فرمود ما هم بگوییم که هر کس در دلش به اندازه ارزنی تعصب داشته باشد با اعراب جاهلیت محشور خواهد شد.
اصل قضیه از آنجا شروع شد که غرب خودش را خود کرد و مابقی را دیگران، باخترزمین محور به حساب آمد و بقیه جهان مدار، اروپا و آمریکای سفید توسط خود آنها ملاک قرار گرفتند و جهان دوم و سوم ملکوک و معیوب و آلوده به حساب آمد انگار همان تحریف کیهان شناختی که در انجیل قبل از گالیله و کپرنیک، ارومه جهان بینی اروپا درباره آسمان بود حالا درمورد کره زمین برایشان کاربرد پیدا کرده.
درقرون وسطی که غرب نگاهی ایدهآلیستی و مابعد الطبیعی و آسمانی داشت، اینطور تصور میشد که زمین مرکز جهان است و مابقی اجرام کیهانی دور آن میگردند و حالا هم که نگاه غربیها ماتریالیستی و زمینی شده، همین قالب فکری را در کره ارض فشرده کردهاند و فکر میکنند اروپا و آمریکا مرکز این سیاره است و لابد مابقی جهان باید اقمار فکری غرب باشند.
در قرن هجدهم میلادی که اروپاییان آن را قسمتی از عصر روشنگری میدانند اپرایی روی صحنه رفت که به جز غربیها تمام دنیا را وحشی نشان میداد و قسمتی از آن توهین بزرگ به ایران هم مربوط میشد.
سال 1735 بود که یک نمایش فرانسوی در قالب اپرا سعی کرد با دست گذاشتن روی لشکرکشیهای نادر شاه به هند تمام تاریخ ایران را وحشیانه معرفی کند.
اما تاریخ ایران همهاش نادر شاه و آقا محمد خان قاجار نیست و جالب است فرانسویهایی به استعمارگری نادر میتازند که دولت خودشان دراین زمینه یکی از بزرگترین جهان خواران تاریخ است .
فرانسویها در قرن بیست و یکم دوباره این اپرا را روی صحنه بردند که اتفاقا هنگام اجرای اولش در تولوز، با اعتراض شدیدی هم روبه رو شد.
این گروه پس از اتمام دوره اجرایشان در فرانسه حالا به انگلستان رفتهاند و قرار است اپرای آنها در چند شهر جزیره هم به اجرا در بیاید.
این اتفاقات همزمان است با جایزه ریاکارانهای که وزیر فرهنگ فرانسه به مناسبت فعالیت فرهنگی "اصغر فرهادی" در این کشور به او اهدا کرد.
این جایزه هم نمیتواند نشانی از کاسته شدن تکبر و عداوت غربیها با ما باشد بلکه آن رامیتوان تلاشی دانست جهت معرفی کردن فرانسه به عنوان پاتوق تمام روشنفکران دنیا.
بیایید این اپرا را درکنار جایزه فرهادی بگذاریم تا به اصطلاح علم منطق از این صغری و کبریها نتیجهای گرفته شود؛
اپرا: ایران( مثل مابقی مناطق غیر فرنگی دنیا) سرزمین وحوش است.
جایزه به فرهادی: فرانسه پناهگاه تمام روشنفکران و هنرمندان دنیاست.
نتیجه: این هنرمندان در سرزمین خود استثناهایی هستند که درک نمیشوند و ما درکشان میکنیم!
جا دارد به فرانسویها که شروع کننده جنگهای صلیبی بودهاند یادآوری کنیم که تا قبل از رنسانس در کشورتان حمام رفتن ممنوع بود و هنگامی که شما بعد از قرنها تازه شستشوی بدنتان را شروع میکردید اجداد ما هزار سالی میشد که در مکتبخانهها شعر و قول و غزل میخواندند.
یادداشت: میلاد جلیلزاده/ انتهای پیام/ اس
بر شما آقا میلاد که حرف دل ما را زدی
انصافا حمام رو خوب اومدی ...
احسنت ,آفرین به این سخنتون
مرسی فرزند ایران