به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، چون بیشتر این اشتباهات به صورت ناخودآگاه رخ میدهند، اجتناب از آنها به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد. به هر حال، آگاه بودن از این اشتباهات، اگر باعث اجتناب از آنها نشود، حداقل میتواند در تشخیص آنها به ما کمک کند و باعث شود در تصمیمگیریهای کاری و تعامل با همکاران بهتر عمل کنیم:
1) خود را با اطلاعاتی احاطه میکنیم که با عقایدمان مطابقت دارندما ترجیح میدهیم، کسانی را دوست داشته باشیم که ما را دوست دارند. اگر با عقاید کسی موافق باشیم، احتمال اینکه او را به عنوان دوست بپذیریم، بیشتر است. این یعنی ما به صورت ناخودآگاه هر چیزی را که جهانبینی ما را تهدید میکند نفی و رد میکنیم، چون اطراف ما را افراد و اطلاعاتی احاطه کردهاند که طرز فکر ما را تایید میکنند.
این حالت «تعصب تایید» نامیده میشود. تعصب تایید مشابه «توهم تکرار» است. توهم تکرار زمانی اتفاق میافتد که مثلا شما یک خودرو تازه میخرید و ناگهان متوجه میشوید که مشابه خودرو شما در همه جا وجود دارد. این یک تجربه انفعالی است که مغز ما اطلاعاتی را جستوجو میکند که به ما ربط دارد، ولی ما فکر میکنیم، تناوب این اتفاقات افزایش یافته است.
2) تنها به نتايج توجه مي كنيمرالف دابلی در کتاب خود به نام «هنر واضح فکر کردن» توضیح میدهد که ایدههای ما در مورد استعدادها و آموزش گسترده چگونه در مسیر اشتباه قرار میگیرد:
نمیتوان گفت شناگران حرفهای چون دائما در حال ورزش کردن هستند، بدنهایی عالی و بیعیب دارند. آنها تنها به خاطر ساختمان بدنیشان شناگران خوبی هستند. شکل بدن آنها فاکتوری برای گزینش آنها بوده و نتیجه فعالیتهای آنها نیست. «توهم بدن شناگر» زمانی اتفاق میافتد که فاکتورهای گزینش را با نتایج اشتباه میگیریم. مثال خوب دیگر در این زمینه دانشگاههای درجه یک هستند. آیا آنها واقعا مکانهای آموزشی خوبی هستند، یا دانشآموزان خوبی را که صرف نظر از تاثیرگذاری دانشگاه عملکرد خوبی دارند، گزینش میکنند؟ ذهن ما اغلب ما را فریب میدهد. دابلی در کتاب خود میگوید: اگر این توهم وجود نداشته باشد، نیمی از کمپینهای تبلیغاتی کارآیی ندارند.
3) نگران چیزهایی هستیم که قبلا آنها را از دست دادهایممهم نیست چقدر به استدلال غلط هزینههای اضافی توجه میکنیم، مهم این است که هنوز به آن گرایش داریم. اصطلاح «هزینههای اضافی» به هر نوع هزینه (نه فقط هزینههای پولی، بلکه هزینههای زمانی و انرژی) که قابل جبران نیستند، اطلاق میشود؛ یعنی پول و زمانی که صرف شده دیگر برنمیگردد.
دلیل اینکه نمیتوانیم از هزینههای از دست رفته چشمپوشی کنیم، این است که احساس زیان کردن قویتر از احساس منفعت است. دنیل کانمن، روانشناس، در این زمینه میگوید «ارگانیزمهایی که جلوگیری از تهدیدات را نسبت به افزایش فرصتها در اولویت قرار میدهند، بیشتر ژن خود را منتقل میکنند. بنابراین در طول زمان، چشمانداز ضررها برای رفتار شما انگیزهدهنده قویتری نسبت به وعده منفعتها است.»
4) احتمالات را به غلط پیشبینی میکنیمتصور کنید با یکی از دوستانتان مسابقه شیر یا خط بازی میکنید. سکه را بارها میاندازید و هر بار در مورد شیر یا خط بودن آن حدسی میزنید. هر دفعه شانس درست حدس زدنتان 50-50 است. اکنون تصور کنید پنج بار سکه را انداختهاید و هر بار خط آمده است. مطمئنا احتمال اینکه دفعه بعد شیر بیاید، بیشتر است؛ اینطور نیست؟ مسلما اینطور نیست. شانس شیر آمدن هنوز 50-50 است؛ حتی اگر در 20 بار اخیر خط آمده باشد. در واقع احتمالات تغییر نمیکنند.
5) خریدهایی را که احتیاج نداشتهایم، توجیه میکنیمچند بار پیش آمده که از خریدی طولانی بازگشته باشید، اما از تصمیمی که گرفتهاید راضی نبوده و شروع به توجیه کردن آن برای خود کرده باشید؟ شاید کلا به چیزی که خریدهاید احتیاج نداشتید یا به این نتیجه رسیدهاید که آن را خیلی گران خریدهاید. یا جنس خریداری شده کارآیی لازم را ندارد و برای شما بیفایده است.
با این حال، ما در مجاب کردن خودمان خیلی خوب عمل میکنیم. به این حالت «توجیه بعد از خرید» میگوییم. دلیل این خوب توجیه کردن به روانشناسی زبان برمیگردد: روانشناسان اجتماعی میگویند این امر از اصل تعهد و تمایل روانی ما برای نامتناقض بودن نشات میگیرد.
6) براساس اثر تکیهگاهی تصمیمگیری میکنیمدان آریلی، اقتصاددان رفتاری است که اظهارات خوبی در مورد غیرعقلانی بودن مغز انسان هنگام تصمیمگیری دارد. او این اشتباه خاص در تفکرات ما را با چندین مثال به تصویر کشیده است. در واقع، اثر تکیهگاهی اینگونه است: به جای اینکه بر اساس ارزش خالص سرمایهگذاری (زمان، پول و امثال آنها) تصمیم بگیریم، ارزش تفضیلی را در نظر میگیریم که یعنی یک گزینه وقتی در مقایسه با گزینه دیگری قرار میگیرد، چه میزان ارزش ایجاد میکند. یکی از مثالهایی که دان ارائه کرده، آزمایشی است که با استفاده از دو نوع شکلات «کیس» شرکت هرشی و ترافل شرکت لینت برای فروش در یک غرفه انجام داده است: قیمت هر یک از شکلاتهای کیس یک پنی و هر یک از ترافلها 15 سنت تعیین شده بود. با در نظر گرفتن تفاوتهای کیفیتی بین این دو نوع شکلات و قیمت نرمال هر دوی آنها، بیشتر بازدیدکنندههای غرفه ترافل را انتخاب کردند.
در مرحله بعد این آزمایش، دان همین دو شکلات را ارائه کرد، اما قیمت آنها را کاهش داد، به طوری که شکلات کیس رایگان و هر کدام از ترافلها 14 سنت بود. بدون شک این بار بیشتر مردم کیس را انتخاب کردند.