به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه پرس تی وی ؛ دکتر وبستر تارپلی نویسنده و تحلیلگر اهل ایالت ماساچوست در مقاله ای به ماجرای دعوت ایران به کنفرانس ژنو 2 و سپس لغو این دعوت از سوی بان کی مون پرداخت و نوشته است از آنجایی که دبیر کل سازمان ملل طرفدار امریکا است و نتوانسته به اصل بیطرفی وفادار باشد باید سازمان را ترک کند.
او می نویسد: مرحله اول کنفرانس بین المللی که در مورد بحران سوریه که در شهرهای مونترو و ژنو سوئیس به تازگی انجام شد بر یک بحران جدی در دستگاه امنیت جهان است ، تأکید دارد.
بان کی مون ، دبیر کل سازمان ملل متحد به دلیل جانبداری ظالمانه و عناد در برابر کشورهایی مانند ایران و سوریه ، آشکارا اطمینان و اعتماد محافل سیاسی در سراسر جهان را از دست داده است ، و دیگر نمی تواند به کار خود ادامه دهد. بدون شک بی کفایتی بان کی مون و مدیریت جانبدارانه نشست ژنو 2 یکی از دلایل اصلی نتایج ضعیف این تلاش های دیپلماتیک تا کنون بوده است.
نقش دبیر کل باید حفظ نگرش بی طرفی با نگاهی به استفاده از دفاتر سازمان مل برای میانجیگری در درگیری ها مطابق راهنمایی شورای امنیت باشد . همانطور که سازمان ملل متحد در وب سایت خود می گوید: " یکی از حیاتی ترین نقش های دبیر کل استفاده از" وظایف خوب"خود است - یعنی انجام اقداماتی عمومی و خصوصی ، براساس استقلال ، بی طرفی و صداقت، تا ازپیدایش، افزایش یا گسترش اختلافات بین المللی جلوگیری کند. "
اما اکنون صحبت از "استقلال ، بی طرفی و صداقت" در مورد بان کی مون مسخره شده است. بان کی مون، همواره یکی از چهره های مشکوک در این مسائل بوده ، اما او در حال حاضر به سوی تعصب و عناد در برابر دو کشور برجسته ضد امپریالیستی –ایران و سوریه- گام برمی دارد.
نویسنده این مقاله ، خواستار استیضاح دبیر کل سازمان ملل در ژوئن 2012 به دلیل عدم مباشرت "بان کی مون" در روند صلح سوریه شد ، که در آن زمان آشکار بود. از قضا، بان کی مون به عنوان یک میانجی صادق جنگ سوریه دوباره ظاهر شد. زمانی که ، در روز یکشنبه، 19 ژانویه، اعلام کرد تصمیم دارد از ایران به همراه تعدادی ازکشورهای دیگر برای شرکت در جلسه مقدماتی در شهر مونترو دعوت به عمل آورد.
مشخص نیست که چه عواملی در آن لحظه باعث این شفاف سازی از سوی "بان کی مون" شد، اما رفتار منطقی او عمر کوتاهی داشت . اول، ائتلاف ملی سوریه ، گروهی از عروسک های خیمه شب بازی ناتو ساکن هتل های گران قیمت ، اظهار داشتند که آنها در هیچ کنفرانسی که ایران حاضر باشد شرکت نمی کنند.
وزارت امور خارجه آمریکا بلافاصله شروع به فریاد زدن کرد که ایران باید پیش شرطی مبنی بر تایید اطلاعیه اولین کنفرانس ژنو در مورد سوریه را ، که در اواسط سال 2012 برگزار شد ،بپذیرد . اما در اینجا تناقض قابل لمس آشکار شد ، زیرا ایران عمدا از ژنو 1 کنار گذاشته شده بود - بیشتر به دلیل فشار ایالات متحده. بنابراین اکنون انتظار داشتند ایران اطلاعیه صادر شده در کنفرانسی را که از آن کنار گذاشته شده بود تایید کند. وزارت امور خارجه امریکا اصلا خواهان حضور ایران در کنفرانس ژنو2 نبود و به " بان کی مون " گفته شد راهی برای حذف نمایندگان ایران پیدا کند.
بان کی مون، ادعا کرد که او از ظریف وزیر امور خارجه ایران اطمینان رسمی دریافت کرده است که ایران این گزاره کلی را که طرفین درگیر در سوریه باید بر سر یک دولت انتقالی به توافق برسند، پذیرفته است. اما بعد، بان کی مون گله کرد که بیانیه های علنی مقامات ایرانی با آن تعهد در تناقض است. با استفاده از این بهانه خام، بان کی مون دعوت خود از ایران را لغو کرد – که یک اهانت دیپلماتیک درجه یک محسوب می شود. البته دبیران کل پیشین سازمان ملل متحد هم به نفع طرف های مورد علاقه خود کار می کردند ، اما آنها به ندرت این کار را با چنین شیوه ای بدوی و توهین آمیز که "بان کی مون" انجام داد انجام می دادند.
لاوروف لغو دعوت از ایران را یک اشتباه جدی دانست، واز بان کی مون انتقاد کرد . وی خاطرنشان کرد که اقدام او در مورد ایران "به تقویت اقتدار سازمان ملل متحد کمکی نکرده است " و این که رفتار او " نازیبا " به نظر رسید - یادآور این نکته است که بان کی مون در نقش بدنام خود به عنوان دست نشانده آمریکا بیش از حد فرو رفته است. لاوروف به درستی اشاره کرد که رویکرد مناسب برای برگزاری یک کنفرانس صلح است محدود کردن ارسال دعوت نامه به کشورهایی که برخی دوست دارند، نیست، بلکه حفظ مشارکت همه کشورهایی است که همکاری آنها در حل و فصل عملی بحران لازم است .
محمد جواد ظریف ، وزیر امور خارجه ایران تاکید کرد که ایران هرگز با پذیرش هرگونه پیش شرطی برای شرکت در مذاکرات بحران سوریه موافقت نکرده است ، او گفت : " آقای بان کی مون، هفته گذشته چندین بار با من تماس گرفتند و من به او صراحتا اعلام کردم که ما هیچ گونه پیش شرطی را برای شرکت درنشست قبول نمی کنیم . ما متاسفیم که آقای بان کی مون پیشنهاد خود را (دعوت به مونترو ، ژنو ) پس گرفته است و بر این باوریم که چنین نگرشی برای موقعیت و شأن و مقام دبیر کل مناسب نیست. "
وزارت امور خارجه امریکا چندین ماه است که ادعا می کند ایران به یک طرف مستقیم در درگیری های سوریه تبدیل شده است. اگر آنها واقعا این مسئله را باور دارند ، ایران باید بدون پیش شرط به کنفرانس صلح دعوت می شد. اما به نظر می رسد امروز وزارت امور خارجه امریکا اسیر معجونی سمی از حمله عصبی ، اسکیزوفرنی و جنون سوئ ظن شدید است – که تمام آنها از مغز جان کری که بان کی مون، تا حد زیادی مطیع او است نشات می گیرد.
شکی نیست که رفتار پرهیاهو و چاپلوسانه بان کی مون، به دفتر دبیر کل سازمان ملل متحد آسیب دائمی وارد کرده است. اکنون سوال این است که اگر اجازه داده شود این نوع مدیریت ادامه یابد، سازمان ملل تا چه مدت می تواند زنده بماند.؟
نمایش قلدرمابانه "بان کی مون" در مونترو
در جریان نشست مونترو ، بان کی مون عجایب بیشتری در آستین داشت . او قبلا لیستی از 40 وزرای خارجه را که برنامه ریزی شده بود سخنرانی افتتاحیه را انجام دهند تهیه کرده بود قرار بود آنها به تبعییت ازامریکا از دشمنی و کینه توزی نسبت به دولت اسد ،و با نرمی آشکار نسبت به تروریست ها صحبت کنند. اقدام بعدی او تقسیم زمان موجود به طور مساوی در میان این دیپلمات ها بود، و در نتیجه به دو کشور دور استرالیا و کره جنوبی هم هشت دقیقه اختصاص داده شد ، دقیقا همان مقدار زمان که به سوریه ، اختصاص داده شد .
در مونترو نماینده سوریه ولید معلم وزیر امور خارجه این کشور بود، یکی از چهره های دارای شأن و منزلت عظیم که در برابر هیاهوی کر کننده آن همه آلت دست ایالات متحده آمریکا و عربستان علیه سوریه، با شجاعت به دفاع از کشور خود پرداخت. اول بان کی مون خواست با به صدا در آوردن زنگ کوچک خود محدودیت های زمانبندی خود را تحمیل کند ، اما فایده ای نداشت : معلم توضیح قانع کننده خود را ادامه داد . سپس ، بان کی مون تشخیص داد اکنون زمان بی حرمتی دیپلماتیک جدید است، و او سخنان ولید معلم را قطع کردمانند یک معلم که دانش آموز سرکش خود را تادیب می کند .
ولید المعلم در پایان گفت شما به مدت 25 دقیقه صحبت کردید من باید حداقل 30 دقیقه صحبت کنم.
در ادامه این مقاله آمده است : خصومت و عناد "بان کی مون" علیه سوریه و ایران وجود سازمان ملل متحد را تهدید می کند. با کمی تخیل ، ما می توانیم امکان قطعی تقسیم این نهاد جهانی به دو اردوگاه مخالف را تصور کنیم : از یک طرف، یک سازمان ملل متحد امپریالیستی تحت پوشش فریبکارانه مداخله بشر دوستانه و مسئولیت حفاظت عمل می کند، قرار دارد که از کشورهایی که مایلند نقش سرمایه مالی انگلیس و آمریکا را بر عهده بگیرند ، و پیمان نظامی ناتو به عنوان یک مجری، تشکیل شده است .
در طرف دیگر سازمان ملل متحد ی قرار دارد که از کشورهای مستقل، پایبند به اصل عدم دخالت در امور داخلی اعضای خود- همانطور که در منشور سازمان ملل متحد مندرج است - و در اطراف گروه بریکس BRICS) ) گرد آمده اند،تشکیل شده است.
در ماده 100 منشور سازمان ملل متحد ، می خوانیم: " به دبیر کل و کارکنان در انجام وظایف خود نباید از هیچ دولت و یا از هر مقام خارج از سازمان دستورالعملی دریافت کند.آنها باید از انجام هرگونه اقدامی که منعکس کننده موضع آنها به عنوان مقامات بین المللی که فقط مسئول سازمان هستند خودداری کنند " این یک نمونه بسیار قوی است که بان کی مون، وقیحانه این حکم نقض کرده ، و در نتیجه باید از سمت خود برداشته شود .
آینه ای برای بان کی مون : جوزف آونول ، دبیر فاشیست اتحادیه ملل
رفتار بان کی مون "جوزف آونول" ،مامور فرانسوی طرفدار فاشیست را که از تاریخ 3 جولای سال 1933 تا31 اوت 1940 به عنوان دبیر کل اتحادیه ملل قدیمی فعالییت کرده است ، به یاد می آورد. جوزف آونول نقش مهمی را در مماشات و حمایت از تجاوز فاشیستی ایفا کرد. پس ازاین که رژیم نازی اتحادیه ملل را ترک کرده بود ، او برای سرکوب انتقادات از هیتلر تلاش کرد تا آلمان دوباره به اتحادیه برگردد . او برای ژاپن هم، که پس از حمله به منچوری چین اتحادیه را ترک کرده بود همین کار را کرد.
بان کی مون، به دلیل مخالفت خود با سیاست های ضد فساد ، و به دلیل خواسته های غیر معمول خود برای اقدام شورای امنیت علیه کره شمالی در جریان بحران چئونان در ماه مه 2010 باعث تعجب در سازمان شده است. دبیر کل قرار است نماینده دیدگاه های شورای امنیت باشد ، اما بان کی مون همواره تمایل دارد در اطاعت از آمریکا ، انگلیس، و فرانسه باشد و دو کشور روسیه و چین را نسز نادیده بگیرد .
انتهای پیام /