ابتدا برایمان بگویید چگونه وارد دنیای بازیگری شدید؟
هفت ساله بودم که روی صحنه تئاتر بازی کردم و این مساله همچنان ادامه داشت. در دوران تحصیل بازی در تئاتر را بیشتر به صورت تجربی آموختم تا اینکه سال 1373 اولین تجربه تصویری من با بازی در مجموعه «سفر آخر» به کارگردانی مهرداد خوشبخت اتفاق افتاد و بعد از آن در کارهای آقای فخیمزاده حضور پیدا کردم و به نظر خودم بازی در سریال خواب و بیدار یک اتفاق حرفهای و رو به رشد برای من بود.
شاید برای همین خیلیها فکر میکنند شما هنرجوی فخیم زاده بودهاید؟
بله، خیلی این پرسش را از من میپرسند؛ اما من هیچ وقت نه در دانشگاه و نه در کلاسی که ایشان تدریس میکنند، حضور نداشتم. ایشان در یکی از کارهایی که بازی کردم مرا دیدند و به من پیشنهاد بازی در کارشان را دادند، بعد از بازی در خواب و بیدار اعتماد او به من بیشتر شد.
به نظرتان چه فرقی بین نسل شما و نسل افرادی مثل فخیمزاده وجود دارد، آن هم به لحاظ کار هنری؟
به نظر من همنسلان آقای فخیمزاده خیلی جدیتر، پیگیرتر و صبورتر بودند. آن نسل با توجه به محدودیتها و شرایطی که داشتند خلاقانه کار میکردند. آنها به آینده امیدوار بودند و دغدغههای ارزشمندی داشتند؛. دغدغه برای ارائه یک کار بهتر؛ دغدغهای که امروزه کمتر در نسل جوان دیده میشود.
بازی در تلویزیون چقدر برای شما شهرت به دنبال داشته است؟
من هیچوقت برای کسب شهرت به تلویزیون نیامدم. بیشتر دوست داشتم تنوع نقش در کارهای مختلف را تجربه کنم و خدا را شکر، چند سالی که در این رسانه فعالیت میکنم باز خوردهای خوبی از مخاطبانم گرفتهام؛ اما بجرات میتوانم بگویم دغدغه اصلی من کار خوب کردن و جلب رضایت مخاطبان است.
یکی دو سالی است که بیشتر از گذشته کار میکنید. این پرکاری نتیجه چیست؟
بله، بازیگر شدم به این عشق که کار کنم؛ البته نه به این معنا که کیفیت کارم پایین بیاید. در این سالها اگر هم زیاد کار کردهام برای این بوده که پروندهام پربارتر شود و در عینحال سعی کردهام اجرای نقشهای مختلف بازیهای مرا تکمیلتر و بهتر کند.
به نظر میرسد تجربه بازی روی صحنه تئاتر به بازیهای پختهتر شما مقابل دوربین کمک میکند؟
بله، صددرصد اینطور است. برای همین سعی میکنم سالی در یکی، دو تئاتر بازی کنم. چون دلم میخواهد از فضای تئاتر دور باشم و همیشه خودم را بازیگر تئاتر میدانم؛ بازی در تئاتر به من کمک میکند که خودم را به روزتر کنم و مناسبتر و بینقصتر بازی کنم برای این هیچوقت دلم نمیخواهد آن را کنار بگذارم؛ چرا که تجربیاتی که در این زمینه کسب کردهام برای من از هر لحاظ بسیار راهگشا بوده است.
از حضورتان در سریال بیقرار بگویید؟ چگونه برای بازی در این سریال انتخاب شدید؟
وقتی فیلمنامه را خواندم از متن آن خوشم آمد. ما در جامعه دخترانی داریم که به لحاظ فضای نامناسب خانوادگی دچار آسیب شدهاند و حالا تلفیق این مشکلات با عنصری به نام مذهب بسیار برای من جالب بود؛ چرا که بهواسطه توکل و ایمان از یک فضای خاکستری به روشنایی میرسیم و این مساله و تجربه کردن آن برایم بسیار دلپذیر بود.
قصه بیقرار بیشتر شما را از چه جهت جذب کرد؟
بهنظرم قصه بیقرار اصلا شعاری نبود، با اینکه یک فضای مذهبی را شکل میداد. بیقرار و شخصیتهای آن از دل همین مردم و قصههای آنها بیرون آمده است و اینکه بیشتر آدمهای امروز به جای این که به کلمه عشق تکیه کنند به کلمه پول تکیه کردهاند و اگر آن را از دست بدهند دچار ناامیدی میشوند و فلورا سام خیلی خوب توانسته این مسائل را در مجموعه بیقرار به تصویر بکشد.
چه کردید که نقش رامین از تک بعدی بودن خارج شود؟
رامین یک شخصیت منفی است که رفتار بدی با همسر، فرزند و حتی دوستان خودش دارد. او یک شخصیت سرد و دمدمی مزاج است.
برای همین با همفکریای که با خانم سام داشتیم، یک مقدار سعی کردم رامین را از جدی بودن صرف خارج کنم و کمی شیرینش کنم. برای همین هم گاهی دیالوگهای بامزه میگوید که شخصیتاش از تلخی خارج شود.
خودتان چه تعریفی و شاید بهتر است بگویم نگاهی به شخصیت رامین دارید؟
رامین آدم ضعیف، اما قلدری است. سعی کردم رامین را روی یک خط باریک حرکت دهم، ضمن اینکه دوست نداشتم او سیاه یا سفید مطلق باشد. بیشتر تمایل داشتم او یک شخصیت خاکستری باشد؛ آنقدر که کسی نتواند متوجه شود چه چیزی در سرش میگذرد.
چرا بیشتر این گونه نقشها را بازی میکنید. خاکستری یا حتی منفی؟
به اینجور نقشها علاقهمند هستم. فکر میکنم نقشهای مثبت تک بعدی هستند و جای خلاقیت یا اجرای یک بازی متفاوت را به بازیگر نمیدهند. به نظرم ضدقهرمانیها معمولا وسعت عمل بیشتری دارند. برای همین هم ترجیح میدهم، بیشتر اینجور نقشها را بازی کنم.
نقش رامین چقدر به تجربیات شما اضافه کرد؟
خیلی زیاد، چون هر شخصیت جدیدی که بازیگر اجرای آن را به عهده میگیرد، به دانستهها و تجربیات بازیگر اضافه میشود.
شما از رامین فاصله زیادی دارید. برای نزدیک شدن به این نقش چه کردید؟
بله، رامین از من بسیار دور است، اما من زمان بازی این نقش حسترحم و دلسوزی نسبت به رامین داشتم و مطمئن هستم که جاهایی حتما دل مخاطب برای او میسوزد که این موضوع برای من بسیار جذاب است.
فکر میکنم خودتان همذات پنداری شدیدی با این نقش داشتید؟
بله، همینطور است. اساسا وقتی نقشی را بازی میکنم، خود آن شخصیت میشوم و از قاب خودم خارج میشوم و دیگر آن آدم هستم و نه کامران تفتی. درست است که از فیلتر من رد میشود اما یک شخصیت جدید است.
آیا بیقرار را میتوان در ردیف سریالهای مناسبتی قرار داد؟
بله، چون در آن به خیلی از نشانههای معنوی اشاره شده است.
به نظر شما تلویزیون طی این سالها در ساخت سریالهای مناسبتی بویژه مذهبی، چقدر موفق عمل کرده است؟
به نظرم پیشرفتهای خوبی داشتهایم. چون تقویم ما پر از مناسبتهای مختلف است و این مناسبتها میتواند تبلیغ خوبی باشد؛ اما باید به آدمهای مختلف بخصوص جوانترها اجازه کار و تجربه بدهیم و نباید پس از انجام یک کار اینها را فراموش کنیم.
بسیاری از این سریالها شروع خوبی دارند، اما در ادامه راه دیگر آن انرژی اولیه را برای جذب مخاطب ندارند، به نظر شما چرا این اتفاق برای سریالها میافتد؟
چون با شتاب ساخته میشوند. اگر شرایط تولید و بودجه و البته زمان مناسب باشد قطعا این مشکلات برطرف خواهد شد.
قضاوت مخاطبانتان تا چه میزان برایتان اهمیت دارد؟
طبیعتا مهم است، اما همیشه سعی میکنم کارم را درست انجام بدهم و اگر نقدی هم درباره کارم وجود داشته باشد، آن را بشنوم. به هر حال همین نقدهاست که میتواند به بهتر شدن کار ما کمک کند؛ البته اگر نقدها مغرضانه نباشد.
چه تعریفی از نقش سخت دارید؟
به عقیده من نقشی سخت است که در قصه و کلیت کار تاثیرگذار باشد و این که مخاطب بتواند آن شخصیت را بهمرور کشف کند؛ درست مثل شخصیت منصور در سریال زیر هشت.