از این پس در مجله شبانه باشگاه خبرنگاران به پرونده هایی می پردازیم که نشان دهنده نقض حقوق بشر در کشورهای مدعی غربی است. این کشورها که خود دم از حقوق بشر می زنند در موارد بسیاری آن را زیر پاگذاشته و خلافش رفتار کرده اند. برخی از این پرونده ها را برای شما هرشب بازنشر می کنیم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، حقوق بشر (Human Rights) گرچه مفهومى جدید و برخاسته از شرایط قرون متأخر و از مبانى و لوازم لیبرال دموکراسى به شمار مى رود، ولی مستندات تاریخی بیانگر این واقعیت است که ریشه در ادیان الهی دارد و اصول بنیادین حقوق طبیعی شامل حق حیات، حق کرامت، حق تعلیم و تربیت، حق آزادی مسئولانه و حق مساوات، ... بتفصیل درتعالیم اسلام مطرح شده و بخش های وسیعی از ابواب فقه را به خود اختصاص داده است.
 
از نظر اسلام حقوق بشر حقوقی است که انسان ها صرفا به دلیل هویت الهی(از خدا و به سوی خدا بودن، و ظرفیت نامتناهی داشتن) از آن برخوردارند.
 
اما حقوق بشر غربی به علت غلبه اندیشه ¬مادی، نگاه ماشینی به انسان، بیگانگی با مبدأ و معاد، و اصالت بخشیدن به لذّت گرایی و رفاه مادی صِرف به جای اندیشه تعالی بشر، هویّت واقعی انسان را نادیده گرفته، و در نتیجه به دلیل غفلت از موضوع فضیلت و کرامت انسان، دچار انحطاط و انحراف و تناقضات فراوان شده است.

ضعف مبانی نظری اعلامیه حقوق بشر

اعلامیه جهانى حقوق بشربه جهت فقدان جهان بینی و مبانی نظری مستحکم مورد نقادی های فراوانی، بخصوص در جهان اسلام قرار گرفته است. به عنوان نمونه در مجال بسیار محدود این نوشته تنها به ذکر فرازهایی از نظرات فیلسوف متفکر، استاد شهید مرتضی مطهری اکتفا می شود:

وی ابتدا از بزرگانى مانند ژان ژاک روسو، ولتر و منتسکیو که با پشتکار، اندیشه هاى خویش را درباره حقوق طبیعى و فطرى و غیر قابل سلب بشر، در میان مردم نشر دادند و زمینه پیدایى نهضتهایى در غرب، در زمینه مسائل اجتماعى به نام (حقوق بشر) شدند، به نیکى یاد مى کند:

«در دنیاى غرب، از قرن هفدهم به بعد، پابه پاى نهضتهاى علمى و فلسفى، نهضتى در زمینه مسائل اجتماعى و به نامِ (حقوق بشر) صورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم، افکار خویش را درباره حقوق طبیعى و فطرى و غیر قابل سلب بشر، با پشتکار قابل تحسینى در میان مردم پخش کردند. ژان ژاک روسو، ولتر و منتسکیو از این نویسندگان و متفکران اند. این گروه، حق عظیمى بر جامعه بشریت دارند. شاید بتوان ادعا کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مکتشفان و مخترعان بزرگ، کم تر نیست»

استاد مطهرى، تکیه گاه اصلىاعلامیه را، تأکید بر (شرافت و مقام ذاتى انسان)معرفى مى کند:
«تکیه گاه این اعلامیه مقام ذاتى، شرافت و حیثیت ذاتى انسان است. از نظر این اعلامیه، انسان به واسطه یک نوع کرامت و شرافت مخصوص به خود، داراى یک سلسله حقوق و آزادیها شده است. نقطه قوت این اعلامیه همین است».

«اعلامیه حقوق بشر، چون براساس احترام به انسانیت و آزادى و مساوات تنظیم شده و براى احیاى حقوق بشر به وجود آمده، مورد احترام و تکریم هر انسان با وجدانى است»

ناسازگاری فلسفه های غربی با اصل کرامت انسان

استاد مطهری نقطه قوت اعلامیه یعنى (شرافت ذاتى انسان) را نقطه آغاز براى نقد و بررسى قرار مى دهد و مى پرسد:

«آن حیثیت ذاتى انسان که منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و کبوتر متمایز ساخته چیست؟»

استاد، میان حیثیت ذاتى انسان به عنوان یک اصل، و انسان شناسى در فلسفه هاى غربى ناسازگارى آشکار مى بیند زیرا در فلسفه غرب تا آن جا که ممکن بوده به این جایگاه آسیب وارد شده و مقام انسان در حد یک ترکیب مادى ماشینى، پایین آورده شده است. «تفکر غرب، انسان را حیوانى از تبار بوزینگان(داروینیسم) و فشرده اى از عواطف شهوتناک(فرویدیسم)وموجودى(به عنوان)ابزارتولید(مارکسیسم)و زایده طبیعت(نهیلیسم) و روباه گونه، و گرگِ خود(هابز) و خودْبنیاد، و بى هویت (اگزیستانسیالیسم) مى بیند. این تفکر چگونه مى تواند از جایگاه و شرافت انسانى و حقوق غیر درخور سلب، او سخن بگوید؟!»

در نظر استاد مطهری، غرب، که هم خود را فراموش کرده، و هم خداى خود را و نگاه خویش را یکسره به دنیاى حسى دوخته و مادیات را در کانون توجه خود قرار داده، چگونه مى تواند از شرافت انسانى و شخصیت شایسته احترام انسان سخن بگوید و آن را اساس و پایه تلاشهاى خود قرار دهد؟!. از این روى معتقد است: «براى غرب لازم بود اول در تفسیرى که از انسان مى کند تجدید نظرى به عمل آورد؛  آن گاه اعلامیه اى بالا بلند در زمینه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر کند».

تناقض در شعار و رفتار

استاد بدنبال بیان این تناقض، دلیل تعارض رفتار غرب، با حیثیت و جایگاه ذاتى انسان را این گونه توضیح می دهد:«آن چه شایسته طرز تفکر غربى در تفسیر انسان است، اعلامیه حقوق بشر نیست، بلکه همان طرز رفتارى است که غرب عملاً درباره انسان روا مى دارد، یعنى کشتن عواطف انسانى، به بازى گرفتن ممیزات بشرى، تقدم سرمایه بر انسان، … استثمار انسانها، قدرت بى نهایت سرمایه دارى...».

پیشتازی غرب در نقض حقوق بشر، زمینه ساز شکست اعلامیه

استاد مطهری ناموفق بودن اعلامیه را در مقام اجرا والگوى سیاسى نیز، به همان مبناى نقد فلسفى باز مى گرداند و نتیجه مى گیرد:«به همین علت، اعلامیه حقوق بشر بیش از همه و پیش از همه، از طرف خود غرب نقض شده است. فلسفه اى که غرب، عملاً، در زندگى طى مى کند راهى جز شکست اعلامیه حقوق بشر باقى نمى گذارد»

نمونه ها و شواهد

اکنون پس از تبیین علل زیربنایی ناموفق بودن اعلامیه در مقام اجرا، به ذکر چند نمونه از کشورهایی که خود را مدعی پاسداری از حقوق بشر، و از آن زشت تر، قیم ملل جهان می دانند، وبیان گوشه هایی از نقض های گسترده و آشکاری که توسط آنان صورت گرفته، یا درحال وقوع استمی پردازیم.

روشن است که بیان تفصیلی آنچه این مدعیان - بخصوص طی دو قرن اخیر تا کنون - بر سر ملت ها آورده اند نه در ظرف محدود چند مقاله می گنجد و نه آنچه در صد ها جلد کتاب تاریخ و صفحات بی شمار مطبوعات در سراسر جهان منعکس شده همه آن چیزی است که واقع شده است.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.