به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از گلوبال ریسرچ، با قدرت گرفتن بیش از پیش ایران در عرصه بین الملل، امریکا و همپیمانانش سعی دارند با ادعای نقض حقوق بشر در ایران بر این کشور فشار بیاورند.
اکنون که ایران از طریق دیپلماسی هسته ای سعی در بازسازی روابط بین المللی خود دارد، غرب در نهایت خشم و بی عقلی اینبار میخواهد با ادعای دروغین نقض حقوق بشر در ایران صبر این کشور را محک بزند.
روز 18 دسامبر، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ای مبنی بر محکومیت ساختگی نقض حقوق بشر در ایران که دولت کانادا آن را ارائه داده بود، تصویب کرد. 83 کشور رای موافق، 36 کشور رای مخالف و 62 کشور دیگر رای ممتنع دادند.
تصویب این قطعنامه علیه ایران در پی مذاکرات موفق ژنو بود که در 24 نوامبر 2013 منجر به عقد تفاهمنامه ای میان ایران و گروه 1+5 بر سر تحدید فعالیتهای هسته ای ایران و کاهش تحریمهای غرب علیه ایران شد.
چنین قطعنامه ای که نسبت به مذاکرات تخصصی و حرفه ای که میان نمایندگان ایران و 1+5 انجام شد، کاملاً نامربوط و ناخوشایند قلمداد میشود، بی شک بسیار زیان بار خواهد بود و تنها به افزایش بی اعتمادی ایرانیان به امریکا و کشورهای غربی که موافق این قطعنامه بودند می انجامد.
تمامی اعضای اروپایی مجمع عمومی سازمان ملل به این قطعنامه رای مثبت دادند درحالیکه بعضی از این کشورها خود متهم به نقض حقوق بنیادین شهروندانشان هستند. علاوه بر اینکه این قطعنامه به ضرر روابط ایران و امریکا خواهد انجامید، همچنین مهر تاییدی خواهد بود بر رویکرد دوگانه و ریاکارانه ی برخی از این کشورها نسبت به مفهوم حقوق بشر.
برخی از کشورهای غربی از ایده ی حقوق بشر به عنوان بهانه ای برای انزوای کشورهای مستقلی چون ایران استفاده میکنند. جالب اینجاست که ایشان برای اثبات ادعای خود هیچ مدرک روشنی ندارند و همواره به کلی گویی بسنده میکنند و از نظر خودشان میگویند حقوق بشر در ایران نقض میشود.
این کشورها با رسوایی چشمان خود را بر نقض حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی و همچنین نقض حقوق زنان در کشورهای همپیمان خود مانند عربستان سعودی، قطر، بحرین، یمن و مصر میبندند و همه چیز را وارونه به تصویر میکشند تا مردم ساده لوح باور کنند که واقعا کشور ایران است که حقوق مردمش را زیر پا گذاشته است!
دلیل رای مثبت کشورها به این قطعنامه چیست؟ جواب ساده است: هنگامی که کشورها تعهد کشوری به رعایت حقوق بشر را تایید کنند، در واقع دوست و همپیمان آن قدرت محسوب میشوند و آن کشور قلدرمآب خود را تنها مدافع حقوق بشر میداند. اگر کشورها از این طریق دوست و همپیمان شناخته شوند، توسط آن ابرقدرت تحسین میشوند و اگر مخالف محسوب شوند، همه زمینه ها برای درهم شکستن کشور مخالف فراهم میشود.
دولت کانادا که پیشنویس قطعنامه مذکور علیه ایران را ارائه داد، خود یکی از بزرگترین سوءاستفاده کنندگان حقوق بشر در دنیای غرب است. در دسامبر 2012، سازمان عفو بین الملل در گزارشی بیان کرد که کمیته های مبارزه با تبعیض نژاد و شکنجه و مدافع حقوق کودکان در کانادا اعلام کرده اند که نقض حقوق بشر در این کشور در طیفی وسیع انجام میشود.
به بیان این گزارش، «بومیان کانادا در هر جنبه ای از زندگی با بحران نقض حقوق شهروندی روبرو هستند؛ از مالکیت زمین و سطح فقر گرفته تا خشونت علیه زنان و دختران، نرخ بالای دستگیری و حبس مردم و همچنین دسترسی به خدمات دولتی مانند مسکن، خدمات درمانی، آموزشی، حمایت از کودکان و ...»
اعتراضات فراوانی از سوی مردمی که قصد سفر به کانادا برای مقاصد گوناگون را داشته اند، شنیده شده است مبنی بر اینکه پرسنل سفارت کانادا در کشورهای مختلف با متقاضیان اخذ ویزا بسیار توهین آمیز و غیرانسانی رفتار میکنند. در ایران، سفارت کانادا در 7 سپتامبر 2012 از سوی دولت کانادا بسته شد. تا آن زمان ایرانیانی که برای اخذ ویزای کانادا اقدام میکردند از طولانی شدن این فرآیند و همچنین رفتار زننده ی کارکنان سفارت کانادا اعتراضات بسیاری داشتند.
کانادا همچنین سابقه ای منفی در رفتار با جوامع بومی و زنان دارد. بر اساس گزارش انجمن زنان بومی کانادا در 2012، «زنان بومی همچنان با تجاوز و خشونت در زندگی شان مواجه هستند...طبق آمار به دست آمده، از هر سه زن بومی یک زن مورد تجاوز قرار میگیرد درحالیکه این نرخ در بین کل زنان یک از ده است.80% این زنان در کودکی مورد تجاوز و سوءرفتار قرار میگیرند.»
طبق گزارش یک شرکت آماری در کانادا، «زنان بومی بیش از زنان غیربومی مورد تعارض قرار میگیرند. این گزارش نشان میدهد که 90% زنان بومی و 61% زنان غیربومی در کانادا مورد تعارض جسمی هستند درحالیکه این ارقام در مورد تعارض جنسی به ترتیب 61% و 50% است.»
بومیان کانادا در طی دهه های اخیر مورد انواع تبعیض و بی عدالتی قرار گرفته اند اما هیچ قطعنامه ای از سوی مجمع عمومی سازمان ملل تصویب نشده که اقدامات غیرانسانی دولت کانادا علیه آنان را محکوم کند و به حمایت از آنها برخیزد.
شرایط مشابهی در مورد همپیمانان امریکا در خاورمیانه وجود دارد. کشورهایی که بزرگترین نقض کننده ی حقوق بشر در دنیا محسوب میشوند اما به لطف رابطه شان با امریکا از جنایاتشان چشم پوشی میشود.
در عربستان سعودی که حقوق مردم در روز روشن زیر پا گذاشته میشود،زنان حق رانندگی ندارند و تنها 5% نیروی کار را تشکیل میدهند. در این کشور زنان و مردان حق ندارد با هم در اداره ای کار کنند.
عربستان سعودی به ظاهر کشوری مسلمان و عضو سازمان همکاری های اسلامی است اما شیعیان این کشور که 10 تا 15% جمعیت این کشور را تشکیل میدهند حق اجرای مراسم های مذهبی در عموم را ندارند و حتی نمیتوانند عبادات مخصوص فرقه خود را بخوانند.
در دسامبر 2012، نیروهای پلیس سعودی به خانه ای در استان الجوف حمله کردند و 41 نفر را به جرم آماده سازی برای جشن کریسمس بازداشت کردند.
آزادی سیاسی و مطبوعاتی و شهروندی در عربستان در حال زوال است. کوچکترین انتقادی از دولت و آل سعود منجر به حبس و اعدام خواهد شد؛ همان بلایی که سر ترکی الحمد، رمان نویس و نویسنده سیاسی عربستان و فواد الفرحان، وبلاگ نویس عربستانی آمد.
تمام این ستم ها و بی عدالتی ها در کشوری اتفاق می افتند که همپیمان امریکا در خاورمیانه و یکی از بزرگترین شرکای تجاری آن در کل قاره آسیا است.
اوضاع یمن و بحرین نیز چندان بهتر نیست. فعالان و مدافعان حقوق بشر در بحرین و منتقدان رژیم آل خلیفه غیرقانونی دستگیر میشوند، مورد شکنجه و تعرض قرار میگیرند و خارج از دادگاه محکوم و کشته میشوند.
نقض آشکار حقوق بشر در این کشورها که همپیمانان قسم خورده ی امریکا و دولت های غربی محصوب میشوند، کاملا نادیده گرفته میشود و این یعنی دورویی غرب در قبال حقوق بشر.
ایران هیچ سابقه ای در نقض حقوق بشر ندارد اما بخاطر فشارهای غرب، هیچ کس نیست که این امر را تایید کند و بر آن شهادت دهد. البته اینکه کانادا، امریکا و شرکای اروپایی آنان با تصویب این قطعنامه و قطعنامه هایی در 2011 و 2012 نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کردند، هرگز به این معنا نیست که آنان نگران حقوق مردم ایران هستند. خیر. آنان تنها میخواهند اعتبار و وجهه بین المللی کشور ایران را خدشه دار کنند و اجازه ندهند که ایران به قدرتی بین المللی تبدیل شود.
انتهای پیام/