شاید این بخش از خاطرات روزانه مسئول دفتر محمد خاتمی به این سوالات پاسخ دهد، آنجا که محمدعلی ابطحی در وب سایتش می نویسد...

 بسیاری از افراد و جریانات که سال ها قبل توهین های غیرمنصفانه ای نسبت به رفسنجانی روا می داشتند و وی را به لقب عالیجناب سرخ پوش مزین کرده بودند، حالا چند نقد ساده به رفتارهای عجیب او و خاندانش را افراطی گری می خوانند!
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،  خیبرآنلاین نوشت: پس از سفرهای پرحاشیه و تنش آفرین رفسنجانی به برخی استان ها و بیان عباراتی جنجالی و انتقاد مردم و نیروهای انقلابی و حزب اللهی به آن سخنان و همچنین عملکرد او و خاندانش در جریان فتنه، این بار نیز در آستانه ی سفر غیرضروری رییس مجمع تشخیص به کرمان، برخی دانشجویان و رسانه های بومی انتقاداتی را مطرح کردند.

براساس این گزارش، با بازنشر آن انتقادات در سطح رسانه های عمومی که بیشتر به محل تامین هزینه های مالی این سفر و ارتباط اطرافیان وی با برخی مفسدان اقتصادی معطوف شده، از روز گذشته و پس از لغو سخنرانی رفسنجانی در جمع دانشجویان، رسانه های اطلاح طلب در اقدامی هماهنگ، پروژه ی حمله به منتقدین را کلید زدند.



"افراطی" رمز عملیات تخریب منتقدین رفسنجانی

در پی انتقاد رسانه ها به خصوص خبرنگاران کرمانی نسبت به مواضع هاشمی رفسنجانی و سوالات آنان درباره اهداف و منابع مالی سفرهایش، حامیان او اقدام به تخریب منتقدان کردند که به نظر می رسد کلید واژه ی "افراطی" رمز توپخانه تبلیغاتچی ها برای تخریب وجه منتقدین باشد.

اما حامیان رفسنجانی امروز در حالی منتقدان را افراطی می خوانند که از سال 76 پروژه تخریب افراطی او و دولتش را در دستور کار دارند. انگار آن زمان هاشمی از سرمایه های انقلاب نبود و یا سیاه نمایی علیه دولت پنجم و ششم تخریب جمهوری اسلامی محسوب نمی شد!؟

جهت یادآوری تاریخی رسانه های موسوم به اصلاح طلب، برخی مواضع سرانشان را در آن زمان یادآور می شویم تا حداقل تفاوت نقد با تخریب را بدانند.

البته واضح و بدیهی است که هیچ نیروی انقلابی به هیچ وجه برخی از انگاره ها و تهمت هایی نظیر نقش رفسنجانی در قتل های زنجیره ای را قبول ندارد اما برای عمل به توصیه حضرت امام خمینی(ره) که فرمود: "آنچه برای ما روشن و واضح است شاید برای نسل های آینده مبهم باشد و تاریخ روشنگر نسل های آینده است و امروز قلم های مسموم درصدد تحریف واقعیات هستند. باید نویسندگان امین این قلم را بشکنند..." یکبار دیگر آن بخش از تاریخ را برش می زنیم به امید این که شاید رییس مجمع تشخیص، کمی به اطراف خود بیشتر و بهتر بنگرد.


تقابل اصلاح طلبان با هاشمی  در انتخابات مجلس ششم

برای اینکه به تحلیلی دقیقتر از نوع رفتار گروه های مختلف موسوم به اصلاح طلب با رفسنجانی دست یابیم، مناسب است کمی به عقب برگشته و گذری کوتاه و مختصر بر رفتار اشخاص و گروه های این جریان سیاسی با هاشمی در انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی داشته باشیم. مقطعی که اصلاح طلبان برای دسترسی به کرسی های مجلس به خصوص کرسی ریاست آن نیازمند تخریب چهره رییس مجمع تشخیص در افکار عمومی بودند.

جریانی که چند سال بعد در چرخشی 180 درجه ای و در انتخابات نهم ریاست جمهوری در جلسات خصوصی و مصاحبه‌های عمومی از رفسنجانی به عنوان بهترین کاندیدا برای ریاست قوه مجریه نام می‌بردند که این تغییرات، ابهامات زیادی را در افکار عمومی پدید آورد و  البته این جریان هنوز هم هاشمی را پلی برای بازگشت به قدرت می داند. اعضای جبهه منحله مشارکت در حالی از سال ۴۸  به بعد هاشمی را منجی کشور می خوانند که پیش از این در باره او به شکل دیگری سخن می گفتند.


- هاشمی باید پاسخگوی فسادهای شدید دوره اش باشد: عباس عبدی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، با پنهان کردن سهم هم حزبی های خود در دوران دولت سازندگی، تمام مشکلات فرهنگی- اقتصادی کشور را به عهده هاشمی گذاشته و چنین می‌نویسد: «هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسایل در دوره ریاست جمهوری خویش پاسخگو باشد». (روزنامه پیام آزادی، 30 آذر 78)

- فساد دوره هاشمی صدر و ذیل سیستم را پاره کرده: در جای دیگر، یکی از اعضای حزب مشارکت  همچون دیگر مدعیان اصلاح طلبی بدون اشاره به نقش و مسئولیت دوستان و هم حزبی هایش در دولت سازندگی و مسئولیتشان در دوران دولت توسعه سیاسی (دولت خاتمی)،  درباره عملکرد وزارت اطلاعات و نقش آن در مفاسد اقتصادی، رفسنجانی را مورد انتقاد قرار می‌دهد و در روزنامه بیان می نویسد: «هاشمی در دوران ریاست جمهوری‌اش، سیاستی در پیش گرفت که هرکس هرکاری می‌تواند بکند، انجام دهد. به تمام وزارتخانه‌ها و ادارات گفتند که خودتان تولید درآمد کنید و این یکی از مهمترین ضربه‌هایی بود که در این سالها به نظام مملکتی وارد شد. هیچ جای دنیا اجازه نمی‌دهند که وزارت اطلاعات آن وارد روابط اقتصادی بشود؛ به خاطر اینکه بنیاد اطلاعات را هم به هم می‌ریزد. کسی که در موضع وزارت اطلاعات است و منبع اطلاعاتی دارد، نمی تواند وارد کارها و معادلات اقتصادی خرید و فروش کارخانه بشود. تقریباً تمام جاهای دیگر که بودجه لازم داشتند، مثل وزارت اطلاعات و نیروهای انتظامی، آقای هاشمی یک راهی باز گذاشتند که همه اینها وارد شوند و اسم آن را گذاشته بودند خودکفایی و افتخار هم می‌کردند. مثلاً وزیر سابق اطلاعات می‌گفت که ما اصلاً از دولت بودجه‌ای نمی‌خواهیم. خوب بودجه نخواستید، نتیجه‌اش این وضعی است که فساد صدر و ذیل یک سیستم را ممکن است پاره پاره کند». (روزنامه بیان، 1 دی 78)


- در دوره هاشمی مخالفانش تحت پیگرد بودند: عباس عبدی در جای دیگر درباره فضای سیاسی حاکم در دوره رفسنجانی می‌نویسد: «در دوران هاشمی، کسانی تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند. حال چه از نظر سیاسی، چه از نظر اقتصادی که مخالف ایشان بودند و هیچکس از منسوبین ایشان مورد پیگرد قرار نگرفتند و اگر هم گرفتند، بعد از دوران ریاست جمهوری ایشان بود».

- هاشمی یک فاجعه بود: مجتبی بدیعی، دیگر عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، رفسنجانی را عامل تمام گرفتاریها معرفی کرده و چنین اظهار می‌دارد: «هاشمی کسی نیست که به این سادگی حیات سیاسی‌اش را از دست بدهد. هاشمی عامل تمامی گرفتاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. هاشمی یک فاجعه است». (روزنامه بیان، 15 دی 78)

نمونه این رفتارها با هاشمی در آستانه انتخابات مجلس ششم از یک طرف و فعالیت اکبر گنجی، عضو غیررسمی اما فعال جبهه منحله مشارکت که از مدتها قبل در پی حمایت این حزب با انتشار کتاب «عالیجناب سرخپوش» خود به تخریب چهره رفسنجانی می‌پرداخت، از طرف دیگر قابل بررسی و دقت نظر است.

- هاشمی پشت یارانش را خالی می کرد: گنجی که همواره مورد حمایت حزب مشارکت بود، درخصوص مدیریت رفسنجانی می‌نویسد: «در دیداری که اخیراً در قم با برخی از مراجع داشتیم، یکی از آن بزرگان می‌فرمود وقتی هاشمی یکی از آقایان را برای عضویت در کابینه‌اش در تهران دعوت کردند، گفتم با طناب هاشمی به درون چاه نرو که عاقبت خوشی به دنبال ندارد. اتفاقاً پیش بینی ایشان درست از آب درآمد و پس از آن که فشارهای جناح راست افزایش پیدا کرد، هاشمی پشت آن وزیر را خالی کرد و او کابینه را ترک کرد». (سایت شریف نیوز، 16 بهمن 83)


- هاشمی عامل رانت خواری و ثروت اندوزی: این عضو مورد حمایت جبهه منحله مشارکت در جای دیگر با پنهان کردن نقش هم حزبی‌ها و هم‌کیشان خود در سیاستهای اقتصادی دوران رفسنجانی، محور تمام نقصان های سیاست تعدیل دوران سازندگی را به عهده دخالتهای بی‌جای هاشمی گذاشته و او را فرد اصلی شکل‌گیری رانت خواری و ثروت اندوزی معرفی می‌کند و چنین می‌نویسد: «کارشناسان اقتصادی، دو کارکرد مهم برای سیاست تعدیل اقتصادی در نظر می‌گیرند. اول تخصیص بهینه منابع، دوم حذف رانت. این دو کارکرد مهم سیاست تعدیل به دلیل شخصیت هاشمی در ایران به وقوع نپیوست. آقای هاشمی به طور جدی در تخصیص منابع دخالت می‌کرد و منابع را آنطور که خود می‌پسندید و تشخیص می‌داد توزیع می‌کرد. در دو دهه گذشته بر اثر رانت جویی، طبقه جدیدی در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این طبقه نوکیسه در فرآیند خصوصی سازی با خرید تقریباً بسیاری از منابع ملی به ثروتهای بادآورده دست یافت. در دوران سازندگی حتی به دستگاه‌های غیراقتصادی و امنیتی اجازه داده شد با فعالیتهای اقتصادی نیازهای مالی خود را تأمین نمایند. در پرتو چنان مجوزی، فسادهای کلان به وجود آمد و خط ترانزیت مواد مخدر با هدف ثروت اندوزی و تخریب غربیان فعال شد». (اکبر گنجی، عالیجناب سرخپوش و عالیجناب خاکستری: ص 189)

تخریب کننده هاشمی مورد حمایت تمام قد خاتمی

سوال از حامیان امروز رفسنجانی این است که آیا جریان اصلاح طلبی آن روز برای چنین تحلیل هایی کف و سوت نمی زد؟ آیا اشخاصی که بنابر ادعای این عضو مورد حمایت جبهه مشارکت در پی سیاستهای غلط اقتصادی هاشمی از راه رانتخواری و ترانزیت مواد مخدر به ثروت اندوزی دست یافته اند، بعدها در احزاب اصلاح طلب لانه نگزیده و در دولت خاتمی فعالیت نداشتند؟ راستی اکبر گنجی بیشتر مورد حمایت چه کسی بود؟ چه کسی مشکلات روزمره مردم را رها کرده و تمام دغدغه اش امثال اکبر گنجی شده بود؟


شاید این بخش از خاطرات روزانه مسئول دفتر محمد خاتمی به این سوالات پاسخ دهد، آنجا که محمدعلی ابطحی در وب سایتش می نویسد: «امروز صبح با پرینت عکسهای گنجی و به اتفاق علی آقای خاتمی، محمد صدر، تاج زاده، امین زاده، رضا خاتمی، واله، و خوشرو رفتیم پیش آقای خاتمی. آقای خاتمی هم که عکسها را دید مثل همه خیلی تحت تاثیر قرار گرفت. توضیح خانم گنجی در مورد تقاضای آزادی مشروط را به اطلاع آقای خاتمی رساندیم. آقای خاتمی هم گفت دیشب که من آن مصاحبه را کردم از این توضیحات بی اطلاع بودم. نگرانی آقای خاتمی به حدی بود که برای پیگیری این امر انسانی جلسه را رها کرد تا برود تماس‌های لازم را بگیرد. با آقای شاهرودی تماس گرفت، حرفهای مفصلی رد و بدل شد. آقای خاتمی حاضر بود که هر نامه ای که لازم است بنویسد تا این مشکل حل شود.»

نقد هاشمی،  سیاه نمایی علیه نظام نیست

امام خامنه ای می فرمایند: "براي شنيدن نقد، سينه گشاده و روي باز و گوش شنوا داشته باشيد. هيچ ضرر نمي كنيد از اينكه از شما انتقاد كنند... اين چند سال، خيلي اهانت ها به شما شد، كينه ‏توزي شد، اهانت شد. اينها را تحمل كرديد. اين تحمل ها هم پيش خداي متعال اجر دارد. ليكن اين موجب نشود كه حالا ما سينه‏ مان تنگ بشود، بگوييم ما ديگر انتقاد را گوش نمي كنيم، يا اگر كسي اندك انتقادي در فلان گوشه از ما كرد، اين را حمل بر دشمني بكنيم. نه، انتقاد را گوش كنيم، انتقاد خوب است".

شاید تخریب های سالیان گذشته دولت هاشمی موجب شده است تا هرگونه نقد او را سیاه نمایی علیه نظام بدانند اما به واقع نقد عملکرد دولت پنجم و ششم و یا نقد مواضع هاشمی و خانواده اش درخصوص فتنه 88 تنها نقد شخص و یک عملکرد است؛ نقدی که هدف نهایی آن اصلاح کژی و کمک به تقویت شاکله ی سالم نظام اسلامی است.

برچسب ها: توهین ، بازخوانی ، هاشمی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.