همانگونه که پس لرزه‌هاي بحران سوريه و مقاومت جانانه ملت و دولت اين کشور تاج و تخت بسياري از سران را بر باد داد، همين سوريه به مثابه آخرين ميخ بر تابوت رژيم آل سعود خواهد بود.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، از زماني که بحران سوريه در ژانويه سال 2011 رخ داد بسياري از دستگاه هاي اطلاعاتي و مقامات امنيتي منطقه اي و فرامنطقه مغرض بر سر سرنگوني نظام بشار اسد ظرف دو سه ماه شرط بندي کرده بودند ولي انگار مثل انقلب السحر علي الساحر ( بهتر است بگوييم ساحرين ) مصداق عملي پيدا کرد و بسياري از کساني که بر ضد محور مقاومت و در راس آن سوريه توطئه کرده بودند خود دچار فروپاشي و انحطاط شدند و اين امر عبرت تاريخي براي ظالمان شد. اين کلام نوراني از مولاي متقيان حضرت علي است که مي فرمايند : ما اکثر العبر و اقل الاعتبار ( عبرت ها زياد است و عبرت پذيران اندک ).

بسياري در اين توهم بودند که بحران سوريه نيز در ادامه تحولات موسوم به « بهار عربي » است و اينبار دومينوي عربي بعد از تونس، مصر، ليبي و يمن به سوريه رسيده است ولي زهي خيال باطل. زيرا جنس و ماهيت تحولات سوريه با پديده بهار عربي(بیداری اسلامی) کاملا متفاوت و در واقع يک توطئه خارجي از پيش طراحي شده بود.


در اين نوشته هيچ مجالي براي پرداختن به علل اصلي بحران سوريه و ريشه‌يابي آن نيست و نويسنده در اين جا هدف ديگري را دنبال مي‌کند و آن تشريح اين حقيقت است که پس لرزه‌هاي مقاومت جانانه سوريه چگونه توطئه بسياري از کشورهاي منطقه‌اي و فرامنطقه را به خودشان بازگرداند و توانست به تنهايي در مقابل جنگ رسانه‌اي و تاکتيکي بيش از 134 کشور عربي و غير عربي ايستادگي کند. نه تنها ايستادگي کند بلکه تخت و عرش بسياري از آن ها را سرنگون سازد.

در ذيل به نمونه هايي از تاثير پس‌لرزه‌اي مقاومت سوريه بر ديگر کشورها ارائه مي‌شود:

الف: ((فرانسه و نيکلا سارکوزي))
حضور فرانسه در سوريه ريشه‌اي تاريخي دارد و باز مي‌گردد به قرن 18 یعنی هنگامي که ناپلئون مصر را به تصرف  در آورد و از آنجا سوريه هم به اشغال فرانسه در آمد. با استقلال نسبي مصر،  سوريه به عثماني واگذار شد اما در سال 1920، متفقين سوريه را به تصرف در آوردند و سوريه و لبنان تحت قيمومت فرانسه قرار گرفت. پس از سقوط فرانسه در جنگ دوم جهاني توسط آلمان، سوريه تحت قيمومت فرانسه قرار گرفت تا اينکه بالاخره در 16سپتامبر 1941 جمهوري سوريه اعلام استقلال کرد.  
  

***  مواضع و اقدامات فرانسه درقبال بحران سوريه 
      1. سياست‌هاي نيکولا سارکوزي قبل از بحران سوريه:
 روابط فرانسه و سوريه که پس از ترور رفيق حريري، نخست‌وزير اسبق لبنان، در سال 2005 تيره شده بود، در سال 2008 با دعوت سارکوزي از بشار اسد براي سفر به پاريس مجددا به سطح عادي خود برگشت.  


فرانسه تمايل داشت روابط خود را به سريع‌ترين وجه ممکن با سوريه بهبود بخشيده و به بهره‌بردارى از اين روابط در پرونده‌هاى مهم منطقه‌اي بپردازد. در راستاي همين سياست، رئيس‌جمهور فرانسه در نشست چهارجانبه‌اي با حضور سران سوريه، ترکيه و قطر شرکت کرد و پس از چند سال قطع رابطه، براي نخستين بار عازم سوريه شد تا نقش فرانسه را در تحولات خاورميانه از لحاظ راهبردي ـ امنيتي بازتعريف کند. فرانسه تلاش کرد تا با مطرح کردن کارکردهاي جانبي براي خود، با تاکيد بر حل اختلافات سياسي‌ ـ امنيتي سوريه و لبنان، ميانجيگري ميان سوريه و ساير کشورهاي عربي و … نقش کمرنگ شده خود را در خاورميانه بازتعريف کند و از طرفي خواستار کم کردن روابط سوريه با ايران و حزب الله در منطقه شود. ولي اين نشست نتوانست اهداف خاورميانه‌اي سارکوزي را تامين کند و به گفت‌وگوهاي مستقيم ميان سوريه و اسرائيل منجر شود.


2. سياست‌هاي  نيکولا سارکوزي بعد از بحران سوريه:
 چند ماه پاياني رياست جمهوري سارکوزي، با آغاز بحران در سوريه همراه شد.
سارکوزي تعامل دولت اسد با تظاهرکنندگان را محکوم کرد و  دولت وي در اين دوران از طريق ترکيه مسئوليت تامين نيازمندي‌ها و خواسته‌هاي ميداني مخالفان را بر عهده گرفت. سياست سارکوزي در قبال خاورميانه بيشتر با جنجال و بار تبليغاتي همراه بود. وي در اظهار نظرهايي خواستار دخالت نظامي در سوريه، هم چون ليبي شد اما اين اظهار نظر با مخالفت‌هاي داخلي از جمله مخالفت چپ‌هاي ميانه مواجه شد.
عاملي که شايد به نوعي فصل مشترک کشورهاي عضو اتحاديه اروپا و از طرفي ايالات متحده است و باعث شد سارکوزي در امور داخلي سوريه بعد از بحران جاري دخالت کند تضعيف جبهه مقاومت؛ يعني تضعيف حزب الله لبنان و به تبع آن جمهوري اسلامي ايران. بر اساس مقاله‌اي که در سايت خبري فرانسوي آر - اف - آي آمده است، بازي سوريه دومينوي سه راس مثلث است؛ مثلث سوريه - حزب الله - ايران که به گفته نويسنده اگر ضلع مرکزي مثلث ( سوريه ) از دست برود شاهراه ارتباطي ايران با حزب الله قطع شده و اين دو قدرت خود را در منطقه از دست مي‌دهند.


بسياري از کارشناسان بر اين باورند که سياست هاي غيرمسئولانه سارکوزي و تيم ديپلماسي دولت وي در قبال تحولات سوريه يکي از چندين عامل عمده در شکست وي در انتخابات رياست جمهوري فرانسه است. بنابراين نخستين قرباني و مصدوم پس لرزهاي مقاومت ملت بزرگ سوريه به رهبري بشار اسد و سياست هاي هوشمندانه ايران در منطقه سارکوزي و دولت متبوعش بود.


ب: (( قطر و شيخ حمد بن خليفه آل ثاني امير سابق اين کشور))
« و مکروا و مکرالله ان الله خيرالماکرين » اين آيه 54 از سوري آل عمران است که مي فرمايد : آنان ( دشمنان ) مکر کردند و خداوند نيز مکر کرد  و خدا بهترين مکر کنندگان است.
بدون ترديد قطر از زمان آغاز بحران داخلي در سوريه از مارس 2011 تاکنون نقش بسيار مخربي را در قبال اين کشور ايفا کرده است. حمد بن خليفه آل ثاني امير پيشين قطر از هيچ تلاشي براي ضربه زدن به نظام بشار اسد و سرنگوني آن دريغ نورزيد و حتي در اين خصوص با برخي از کشورهاي بزرگي مانند روسيه سرشاخ شد حال آن که اين کشور در حد و اندازه اين مسايل نيست.  شيخ حمد بن خليفه آل ثاني چه در عرصه بين المللي ، در چارچوب اتحاديه عرب و سازمان هاي منطقه اي و چه از طريق تحرکات مجزا باعث و باني بسياري از کشتارها در سوريه شد.


قطر تاکنون کمک هاي مالي و تسليحاتي بسيار زيادي را به گروه هاي مخالف مسلح  در سوريه کرده است. ولي هيچ يک از اين اقدامات مفيد اثر واقع نشد. تنها نتيجه آن کشته شدن و آوارگي زنان و کودکان بي گناه سوري و در تخريب مهد تمدن عربي يعني سوريه شد. مقامات سابق قطر خواستند تا با مکر و حيله گري بتوانند رژيمي وابسته به خود در سوريه سرکار بياورند ولي اين مکر و حيله دامن و گريبان خود آنان را گرفت. حمد بن جاسم وزير امور خارجه پيشين قطردر پيشنهادي جنجالي اعلام کرد کشورش هزينه هاي مالي هرگونه اقدام نظامي عليه سوريه مشروط به سرنگوني آن را به طور تمام و کمال مي پردازد. تصميمات و طرح هاي ارائه شده از سوي مقامات قطري نشان دهنده اين مطلب بود که آنان به چيزي غير از سرنگوني نظام بشار اسد راضي نمي شوند. ولي طولاني شدن بحران سوريه تبعات زيادي براي مخالفان سوري و حاميان آنان داشت. بحران سوريه در درجه نخست باعث بروز اختلافات شديدي ميان کشورهاي مدعي عربي از جمله عربستان و قطر و ديگر کشورهاي عربي منطقه شد. کشورهايي مانند الجزاير ، لبنان ، عراق و قطر که از موسسان اصلي اتحاديه عرب محسوب مي شوند به طور کلي از سياست هاي قطر و عربستان در قبال سوريه تبري جستند و مخالفت شديد خود را با يکه تازي هاي اين دو کشور اعلام کردند. پس لرزها هاي بحران سوريه براي قطر به اينجا ختم نشد بلکه در مقياسي بسيار بزرگتر باعث شد تا کشورهاي غربي و آمريکا نقش رهبري قطر را براي سرنگوني نظام بشار اسد از مقامات پيشين اين کشور بگيرند و از اين مقامات و در راس آن ها شيخ حمد بن خليفه آل ثاني بخواهند با قدرت خداحافظي و مسند قدرت را در اختيار فرزندش قرار بدهد. بدون ترديد اگر شيخ حمد بن خليفه آل ثاني از غصه اين درخواست آمريکا در دم جان مي داد جاي شگفتي نبود زيرا شخص وي با يک کودتاي نظامي عليه پدر قدرت را در کشورش به دست گرفته بود. چگونه ممکن است براي شخصي مانند حمد که حب رياست و قدرت دارد از ادامه حکومتداري منصرف شود. هرچند که اين دستوري از سوي ارباب بر رعيت بود و اجراي آن واجب. 


چنين شد که اين بازيگر اصلي منطقه اي عليه بشار اسد از گردونه حذف شد و ديگر نام و نشاني از وي جزء خاطرات بدي نمانده است ولي بشار اسد هنوز استوار و سوريه هنوز پارجاست. قدرت مقاومت تا جايي خيره کننده است که مقامات کنوني قطري که ادامه بقاي خود را در معرض تهديد مي بينند پيام آشتي براي رييس جمهور سوريه فرستاند و برقراري مجدد روابط با دمشق را خواستار شدند.


ج: (( ترکيه ، اردوغان و داوود اوغلو ))
با روي کار آمدن حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002 تركيه در جهت گيري‌هاي سياست خارجي اين كشور تغييراتي به وجود آمد. احمد داوود اوغلو، مغز متفكر سياست خارجي تركيه در اين دوران دكترين عمق استرتژيك را در سياست خارجي اين كشور مطرح و اجرايي کرد. هدف اصلي اين دكترين تعامل فعال تركيه با تمام سيستم هاي منطقه اي در تركيه محسوب مي شد. در اين زمينه تركيه در صدد به صفر رساندن مشكلات خود با همسايگان بر آمد. چيزي که در قبال بحران سوريه عکس آن مشخص شد و نشان داد ترکيه در صدد تنش زدايي با همسايگان نيست و به دنبال تنش زايي با کشورهاي همجوار است. 


‏ تركيه در سال 2011 حمايت از مخالفان در سوريه را به طور آشكار در دستور كار خود قرار داد و برگزاري بيش از پنج نشست مخالفان بشار اسد، رئيس‌جمهوري سوريه در تركيه موجب واكنش دمشق عليه آنكارا شد. اظهارات رهبران تركيه از جمله عبدالله گل، رئيس‌جمهوري، رجب طيب اردوغان نخست وزير و احمد داود اوغلو وزير امور خارجه تركيه، حاوي واژه‌هاي تهديد‌آميز بود و نشان داد كه در مورد سوريه، تركيه سياست خصمانه اي را در پيش گرفته است و به نوعي اين سياست ترکيه را مي توان خودزني مقامات ترک تلقي کرد.

دولت ترکيه در قبال بحران سوريه با انزوايي آشکار مواجه شده است و تحولات اين کشور و دخالت عجيب ترکيه در امور داخلي آن نشان داد که دولت ترکيه قدرت تعيين کننده منطقه اي نيست و توانايي ايجاد تغييرات اساسي در سوريه را ندارد.

اما بحران سوريه آزمون دشواري براي سياست خارجي اين کشور به وجود آورد و نياز اين کشور به حمايت هاي بين‌المللي و متحدين خويش را آشکار ساخت. از اين رو، بحران سوريه، ترکيه را با يک سري از واقعيت هاي تلخ در سطوح داخلي، منطقه اي و بين المللي مواجه نمود. ترکيه در خاورميانه به دنبال سه عنصر معنوي، نفوذ اقتصادي و نفوذ سياسي است و به همين دليل محيط داخلي سوريه براي ترکيه اهميت دارد ولي انکارا نه تنها نتوانست در اين خصوص به پيشرفتي دست يابد بلکه جايگاه قبلي منطقه اي و فرامنطقه اي خود را در حالتي از تزلزل و بي ثباتي يافت.

بايد پذيرفت که ترکيه بازنده اين بازي است. ترکيه تحت تاثير بهار عربي و بيداري اسلامي در منطقه قرار گرفت و با مشاهده سقوط کشورهاي عربي يکي پس از ديگري و با گمان اينکه شرايط داخلي سوريه دچار تزلزل شده است ريسک بزرگي انجام داد، در حاليکه بحران سوريه يک بحران ساده نيست. اتاق فکر ترکيه به رهبري داوود اوغلو اين بار ارزيابي صحيحي از تحولات داخلي سوريه نداشت. ترکيه بر اساس دکترين عمق استراتژي احمد داود اوغلو اين سياست ها را اتخاذ کرد و نتيجه هم نگرفت. 


ترکيه، عربستان و قطر تصور مي کردند که سقوط نظام «بشار اسد» فقط نيازمند زماني کوتاه است و براحتي انجام خواهد شد. از همين رو اين دولت‏ها هرگونه گفتگو با نظام سوريه را رد کردند و به مخالفان مسلح نظام سوريه اهميت بيشتري دادند و از آنان حمايت کردند؛ در حالي که انگيزه‏هاي اين سه کشور براي اين کار مفهوم نبود و حتي در يک سو نيز قرار نداشتند.

بحران سوريه فقط منجر به تقويت شکاف ترک و کرد در ترکيه نشده است بلکه ورود دامنه حساسيت هاي طايفي و مذهبي اين بحران به داخل ترکيه، "شکاف پنهان علوي - سني" را نيز به شدت تحريک کرده است.

بحران سوريه را مي توان يکي از گلوگاه هاي حياتي در سياست خارجي ترکيه ارزيابي کرد. دخالت عجولانه ترکيه در بحران داخلي سوريه و تهديدات غيرمنتظره ترک ها در خصوص حمله نظامي به دمشق تبعات بسيار سنگيني را براي ترکيه در پي داشت در ذيل به مهم ترين پس لرزه هاي مقاومت سوريه بر ترکيه اشاره مي شود:
1-‌محبوبيت رجب طيب اردوغان و داوود اوغلو  به عنوان ناجيان ترکيه و مردم اين کشور به شدت دستخوش تغيير و تحول شد و به پايين ترين سطح از زمان به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه تاکنون رسيد. کار به جايي رسيد که پارلمان ترکيه طرح استيضاح و برکناري اووغلو را در دستور کار قرار داد.

2- دخالت ترکيه در بحران سوريه نه تنها باعث افزايش بي سابقه تنش ميان "پ.ک.ک" و "ارتش" ترکيه شده ، بلکه منجر به تعميق شکاف قديمي کرد-ترک در اين کشور گشته است.
اعتصاب غذاي ده ها تن از زندانيان کُرد که همراهي بي سابقه افکار عمومي کردستان ترکيه و نمايندگان حزب صلح و دموکراسي کردستان در پارلمان را به همراه داشته است و هشدار برخي از اعضاي اين حزب مانند "صلاح الدين آلچي" مبني بر اينکه تداوم وضعيت موجود منجر به تقسيم ترکيه در ده سال آينده خواهد شد، تنها بخشي از هزينه هاي امنيتي و سياسي است که دولت اردوغان به واسطه بحراني شدن پرونده کردستان اين کشور ، با آن روبرو است. 

2- بحران سوريه فقط منجر به تقويت شکاف ترک و کرد در ترکيه نشده است بلکه ورود دامنه حساسيت هاي طايفي و مذهبي اين بحران به داخل ترکيه، "شکاف پنهان علوي - سني" را نيز به شدت تحريک کرده است.

نارضايتي علويان ترکيه در قبال سياست اردوغان عليه سوريه ، به ويژه در منطقه اسکندرون (استان هاتاي) که به درگيري هاي متعدد ميان آوارگان سوريه و ساکنين علوي تبار اين منطقه منجر شده و يا تظاهرات بي سابقه علويان در برابر پارلمان اين کشور (که پس از تهديد دخالت نظامي مستقيم ترکيه عليه دمشق و لحن تحقير آميز اردوغان در قبال اين اقليت 20 ميليوني) برگزار شد تنها بخشي از خطراتي است که منافع ملي اين کشور را تهديد مي کند. 

 3- نارضايتي مردم ترکيه نسبت به سياست خارجي اردوغان که بنا به نظرسنجي بنياد امريکايي مارشال، 80 درصد مردم اين کشور را در برمي گيرد به عرصه سياست داخلي ترکيه نيز کشيده شده است.
درگيري هاي خياباني در 89 مين سالگرد تاسيس جمهوري ترکيه که تبديل به صحنه اعتراضات شديد سکولارها عليه حزب حاکم شد ، نشانگر اين است که دولت اردوغان ديگر نمي تواند با محدود کردن عرصه آزادي بيان انتقادات روزافزون داخلي را کنترل کند. بر اساس گزارش يک سازمان غير دولتي امريکايي تا آگوست امسال ، 76 روزنامه نگار مخالف دولت بازداشت شده اند که اين امر نشانگر محدوديت هاي گسترده اي است که اردوغان عليه منتقدين خويش اعمال مي کند.  

4- دخالت دولت اردوغان در بحران سوريه، هزينه هاي اقتصادي سنگيني براي ترکيه به همراه داشته است. بر اساس آماري که وزارت اقتصاد ترکيه منتشر کرده است پس از آغاز بحران سوريه و قطع شدن روابط اقتصادي طرفين، توليد ناخالص ملي ترکيه، 10 درصد آسيب ديده است.

اگر به اين ميزان، ضرر و زيان هاي ناشي از اخراج شرکت هاي ترک از بازار عراق و فشارهاي اقتصادي ايران به ترکيه را بيفزاييم آمار دقيق تري از آسيب اقتصاد ترکيه به دست خواهد آمد.
از سوي ديگر بار اقتصادي که بيش از صد هزار پناهنده سوري بر دوش دولت ترکيه تحميل مي کند يکي از هزينه هاي اقتصادي ديگري است که دخالت ترکيه در سوريه به همراه داشته است. 


5- موارد فوق در واقع تاثيرات کوتاه مدت ناشي از بحران سوريه بر ترکيه است و خطر بزرگتري که در دراز مدت دولت ترکيه را تهديد مي کند انتخابات رياست جمهوري آينده اين کشور است. اردوغان در دور قبل از انتخابات رياست جمهوري پيروزي بسيار شکننده اي را رقم زد و در شرايط کنوني که سياست هاي وي شمار مخالفان را افزايش داده است و به احتمال زياد کفه ترازو در آينده به نفع مخالفان وي رقم خواهد خورد.


د: ((آل سعود و نفس هاي آخر ))
با توجه به واقعيت هاي موجود و تحولات جاري در منطقه ، ايجاد چرخش در سياست ترکيه در قبال بحران سوريه ديده مي شود. ترک ها به اين نتيجه رسيده اند که  اعمال سياست تهديد و خصمانه عليه سوريه ديگر فايده اي ندارد بنابراين بازهم عاقلانه رفتار کردند و به دامن سياست درست منطقه اي بازگشتند. اما در اين ميان تنها کشوري که هنوز بر سياست غلط گذشته خود اصرار مي ورزد ، عربستان است. اين کشور به معناي واقعي در عرصه منطقه اي و بين المللي منزوي شده است و بر اساس مصداق ضرب المثل « الغريق يتشبث بکل حشيش » ( انساني که در حال غراق شدن است براي نجات خود به خار و خاشاک موجود روي آب نيز چنگ مي اندازد ) سعي مي کند اشتباهات گذشته اش را تکرار و با توسل به هر طريقي نظام بشار اسد را سرنگون کند. البته در شرايط کنوني بقاي نظام بشار اسد به معناي سرنگوني و فروپاشي ر‍ژيم آل سعود در عربستان و سرنگوني نظام سوريه به معناي ادامه موجوديت اين ر‍ژيم تا برهه ديگري از زمان است.


عربستان از همه اهرم هاي فشار براي نابودي سوري و نظام حاکم بر آن کمک گرفته است. بيشترين کمک مالي و تسليحاتي به مخالفان سوري توسط عربستان صورت مي گيرد. در شرايط کنوني عربستان بيشترين تحرکات ديپلماتيک را براي خاتمه دادن به حکومت بشار اسد انجام مي دهد و حتي براي تحقق اين هدف به کشورهايي چون روسيه ، چين و ايران متوسل شده است. عربستان به معناي واقعي در جريان بحران سوريه منزوي شده و تنها مانده است. قطر و ترکيه که از مواضع قبلي خود تا حد زيادي عدول کرده اند. آمريکا نيز همکاري با روسيه و ايران را بر عربستان ترجيح داد و از حمله نظامي به سوريه منصرف شد. تصميمي که خشم آل سعود را برانگيخت. آل سعود حتي در ميان کشورهاي عربي جايگاه خود را ازدست داده است. بسياري از کشورهاي عربي آشکارا از سياست هاي رياض انتقاد و آن را به چالش مي کشند. تازه ترين مورد مخالفت شديد عمان با تاسيس اتحاديه خليج فارس به جاي شوراي همکاري خليج فارس است. سياست سعودي ها به سمت و سويي پيش مي رود که ديگر هيچ دوست و  متحدي در منطقه ندارند. اين در حالي است که عربستان مي توانست با يک ديپلماسي درست و فعال نقش بسيار تاثيرگذاري را در جهت تحقق صلح و ثبات در منطقه داشته باشد. عربستان اکنون نيز نقش زيادي در عرصه منطقه اي دارد البته نقش مخرب. سياست مخرب رياض در قبال بحران سوريه تا حدي است که آمريکا  و سوريه در شرايط کنوني در حال تلاش براي حل بحران سوريه از طريق برگزاري کنفرانس ژنو 2 هستند ولي عربستان به مديريت بندر بن سلطان رييس دستگاه امنيتي ملي اين کشور همچنان ساز مخالفت مي زند و از گروه هاي مختلف تروريستي در سوريه حمايت مي کند.


اگر بخواهيم توطئه ها و اقدامات خصمانه عربستان عليه سوريه را در طول سه سال گذشته بيان کنيم مثنوي هفت من کاغذ مي شود. ولي آن چه که براي همگان حتي مقامات عربستاني مبرهن شده است اين که رژيم آل سعود نفس‌هاي آخر خود را مي‌کشد و اين ر‍ژيم در حال احتضار است و هر آن احتمال شنيده شدن خبر مرگ آن وجود دارد. 

آري همانگونه که پس لرزه هاي بحران سوريه و مقاومت جانانه ملت و دولت اين کشور تاج و تخت بسياري از سران را بر باد داد ، همين سوريه به مثابه آخرين ميخ بر تابوت رژيم آل سعود خواهد بود. 

گزارش از: سيد محمد مسعودي علوي

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
نبی
۱۱:۵۱ ۲۷ آذر ۱۳۹۲
الهی ما نمیریم و سرنگونی ال سعو. ببینیم و بعد بمیریم به حق امام زمون
-
علی فتحی از خلخال رزمنده
۱۱:۴۳ ۲۷ آذر ۱۳۹۲
انشاالله پیروزی نهایی از آن مقاومت است درود بر محور مقاومت منم خیلی علاقه دارم که با شما باشم افسوس میخورم که در میان رزمندگان اسلام نیستم برایتان آرزوی سلامتی وپیروزی نهایی را دارم
United States of America
ناشناس
۱۰:۴۵ ۲۷ آذر ۱۳۹۲
باسلام ، آل سقوط هم به سرعت به نابودی وسقوط گرایش دارد ان شا ا...
Iran (Islamic Republic of)
حسین
۱۰:۳۱ ۲۷ آذر ۱۳۹۲
این مصداق عملی این هستش که اگه خدا بخواد کسی رو عزیز کنه اگه تمام دنیا هم جمع بشن که اونو ذلیل کنن نمیتونن و اگه خدا بخواد کسی رو ذلیل کنه اگه تمام دنیا هم جمع بشن نمیتونن عزیزش کنن اینا خواستن ایران رو منزوی کنن ولی خودشون و فرزند ناخلفشون اسراییل و بعضی دوستان عربی شون منزوی شدن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۳ ۲۷ آذر ۱۳۹۲
ومکرو ومکرالله والله خیرالماکرین
آخرین اخبار