از آنجایی كه اولیای خدا به امدادهای خداوندی باور قطعی دارند، در برخوردهای خود با دنیاپرستان و طاغوتهای زمان بی‏واهمه و با قاطعیت و صلابت رفتار می‏كنند و آنان با داشتن سرمایه ایمان به غیر از خداوند متعال از هیچ قدرت و نیرویی نمی‏ هراسند.

به گزارش خیمه گاه باشگاه خبرنگاران؛

از آنجایی كه اولیای خدا به امدادهای خداوندی باور قطعی دارند، در برخوردهای خود با دنیاپرستان و طاغوتهای زمان بی‏واهمه و با قاطعیت و صلابت رفتار می‏كنند و آنان با داشتن سرمایه ایمان به غیر از خداوند متعال از هیچ قدرت و نیرویی نمی‏هراسند كه: «فَمَنْ یؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یخافُ بَخْسا وَ لا رَهَقا»؛«هر كس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان می‏ترسد و نه از ظلم [و ظالم] هراسی دارد.»
پیشوای هفتم نمونه بارزی از این اولیای الهی است.



اینك آنچه در پی می‌آید گواه این مدعاست:

مهدی، سومین خلیفه عباسی، در یك اقدام عوام فریبانه اعلام كرد كه هر كسی كه حقوقی بر گردن نظام حكومتی دارد، می‏تواند برای رسیدن به حق خود اقدام نماید. او در یك حركت ظاهری مشغول ادای حقوق مردم شد. امام كاظم علیه‏السلام نیز خواستار اعاده حقوق خود شد. در آنجا گفتگوی ذیل میان خلیفه و پیشوای هفتم علیه‏السلام به وقوع پیوست:

خلیفه: حقوق شما چیست؟

امام: فدك.

خلیفه: محدوده فدك را مشخص كن تا به شما بازگردانم.

امام: حدّ اول آن، كوه احد، حدّ دوم عریش مصر، حدّ سوم سیف البحر(دریای خزر) و حدّ چهارمش دومة الجندل [سرزمین عراق] است.

خلیفه: همه اینها؟!

امام: آری!

خلیفه آن چنان ناراحت شد كه آثار غضب در چهره‏اش پدیدار گشت، و با ناراحتی شدید گفت كه مقدار زیادی است، باید بیندیشم. امام كاظم علیه‏السلام با این سخن به او فهماند كه حكومت حق امام كاظم علیه‏السلام است و زمام حكومت بر دنیای اسلام باید در دست اهل بیت علیهم‏السلام باشد.


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار