اولین بار زمانی بود که ایشان در ساختمانی در منطقه شیاح جنوب بیروت حضور داشت و بعد از اینکه ساختمان را ترک میکند اسرائیلیها با فاصلهای کوتاه آن ساختمان را هدف قرار دادند که پسر ایشان بر اثر این حمله در سن 18سالگی به شهادت رسید. پسر شهید اللقیس نیز عضو مقاومت بود.
دومین بار نیز در جریان جنگ 33روزه اسرائیلیها خودروی وی را شناسایی کرده با هواپیمایی بدون سرنشین این خودرو را هدف قرار دادند. اما لحظاتی قبل از اصابت موشک، شهید اللقیس متوجه میشود که شناسایی شده ماشین را ترک میکند. در این حمله ماشین ایشان نابود شد اما به خود ایشان آسیبی وارد نشد.
این تلاشها نشان میدهد که اسرائیلیها از سالها پیش بهدنبال شهید اللقیس بودند و شناخت دقیقی از وی داشتند. این در حالی است که شهید اللقیس بسیار ناشناخته بود و حتی در درون حزبالله با اینکه دوستان بسیار زیادی داشت اما بهخاطر اینکه هیچ علاقهای به ابراز وجود و حب ظهور نداشت و کارش را خالصانه و برای رضای خدا انجام میداد، بسیاری از دوستان شهید اللقیس نمیدانستند که ایشان چه جایگاهی دارد.
رابطه شهید اللقیس با سیدحسن نصرالله، دبیرکل جنبش مقاومت اسلامی لبنان چگونه بود؟
رابطه شخصی و دوستی وی با سیدحسن نصرالله از همان روزهای اولیه حزبالله در بعلبک شکل گرفت و تا آخرین لحظه حیات شهید اللقیس این رابطه ادامه داشت و در واقع این شهید مورد وثوق و اعتماد صد در صد نصرالله بود.
نکته قابل تأسف اینجا است که ایشان 6 ماه بعد از این که پسرش را از دست داد، دختر جوان خود را نیز بر اثر یک سانحه از دست داد. با اینکه ایشان هنگام شهادت پسرش که در جریان مقاومت اتفاق افتاد، صلابت و استواری خیلی زیادی از خودش نشان داد اما در جریان مراسم تدفین دخترش از شدت ناراحتی از هوش رفت و این نشان میدهد که ایشان در این حال که مقاوم بود چقدر احساسات پدرانه و روحیه لطیفی داشت.
درهرصورت ایشان تحت تعقیب و هدف اسرائیلیها بود و متأسفانه موفق شدند دو شب پیش در نیمههای شب هنگامی که از محل کار به منزل بازمیگشت ایشان را در پارکینگ آپارتمان هدف قرار داده به شهادت برسانند.
تسنیم: ایشان چه گونه به شهادت رسیدند؟
آنطوری که دستگاههای اطلاعاتی لبنان اعلام کردهاند این عملیات حداقل توسط سه نفر صورت گرفته است. یک نفر وظیفه تعقیب و مراقبت را بهعهده داشته و دو نفر دیگر با تپانچهای مجهز به صداخفهکن در پارکینگ کمین کرده هنگامی که شهید اللقیس قصد پیاده شدن از خودروی خود را داشت، وی را با شلیک پنج گلوله هدف قرار میدهند که دو تا از این گلولهها مستقیماً به سر ایشان اصابت میکند و در جا به شهادت میرسد.
نوع عملیاتی که انجام شده نشان میدهد که این عملیات بسیار حرفهای صورت گرفته کار یک دستگاه اطلاعاتی خبره است. بهرغم اینکه یک گروه ناشناس تحت عنوان گردان "آزادگان سنی بعلبک" اطلاعیه داده و مسئولیت این ترور را بهعهده گرفته اما گروهی به این عنوان تابهحال وجود نداشت. در واقع اسرائیلیها که این عملیات را انجام دادهاند، میخواهند از این طریق فتنه سنی و شیعه راه بیندازند. با توجه به اینکه شهر بعلبک یک اقلیت سنی و یک اکثریت شیعه را در خود جای داده است، میخواهند به این صورت شیعیان را برای انتقام خون این شهید تحریک کنند و خدای نکرده از اهل سنت بعلبک انتقام بگیرند. بنابرین این مسئله یک توطئه چندجانبه است، در واقع اسرائیلیها هم یک مغز متفکر را از دست حزبالله گرفتند و هم بهدنبال ایجاد یک فتنه نیز هستند.
در اطلاعیهای که خود حزبالله داد این شهید یک انسان ابداعگر و مبتکر معرفی شده است. در واقع شهید اللقیس فردی بود که از نظر تخصص و فکری در سطح بسیار بالایی بود. اسرائیلیها نیز تعبیر بسیار قابل توجهی برای وی به کار بردهاند و از ایشان بهعنوان یک "عقل لامع" یعنی یک مغز بسیار درخشان یاد کردهاند. شهید اللقیس اسرائیل را بهمدت طولانی بسیار اذیت کرده بود.
اسرائیلیها این عملیات را یک عملیات پاک که بسیار دقیق انجام گرفته توصیف کردهاند. بهرغم اینکه اسرائیلیها بهصورت رسمی دخالت در این ترور را تکذیب کردهاند اما تعبیرهایی که رسانههای اسرائیل به کار بردهاند، نشان میدهد هم بسیار خوشحال هستند از اینکه این موفقیت را به دست آوردهاند و هم اینکه کار خودشان است.
البته این احتمال وجود دارد که گروههایی در لبنان با اسرائیلیها همکاری کردهاند چرا که ما در هفتههای اخیر شاهد این بودیم که رابطه مخفی عربستان و اسرائیل علنی شده و در واقع آنچه ما از قبل میدانستیم که اینها بهصورت مخفی با هم ارتباط دارند و علیه مقاومت، ایران و سوریه اقدامات مشترک انجام میدهند در هفتههای اخیر علنی شد. در همین خصوص یکی از شاهزادههای سعودی بهنام ولیدبن طلال بهصراحت اعلام کرد که دشمن عربستان اسرائیل نیست بلکه ایران است، حتی از اسرائیلیها خواست که از فضای عربستان برای حمله به ایران استفاده کنند، یعنی علناً اعلام کردند که با هم ارتباط دارند، بعید هم نیست که این عملیات یک عملیات مشترک بوده باشد. به این معنی که بخشهایی که در لبنان همپیمان عربستان هستند برای این ترور همکاری کردهاند بهویژه اینکه نباید فراموش کرد که نیروی پلیس لبنان بهخصوص بخش اطلاعاتی نیروی پلیس این کشور بهطور کامل تحت سیطره جریان مستقبل تحت رهبری آقای سعد حریری قرار دارد. همانطور که میدانید، این جریان وابستگی و ارتباط زیادی با عربستان دارد، بنابرین قابل پیشبینی است که این بخش اطلاعاتی پلیس لبنان با اسرائیلیها برای هدف قرار دادن این شهید بزرگوار همکاری کرده باشد و در واقع ترور شهید اللقیس یک عملیات مشترک از طرف اسرائیل و بخش اطلاعاتی پلیس لبنان باشد.
تسنیم: اخیراً یک گروه دیگر تحت عنوان"گردان پارتیزانهای ملت
اسلامی" مسئولیت این ترور را بهعهده گرفته است، آیا ادعای این گروه
میتواند درست باشد؟
نهخیر، این گروه در واقع گروههای ساختگی هستند و اصلاً قبل از اینکه
اینگونه اطلاعیههایی صادر کنند، وجود خارجی نداشتند. اینگونه اطلاعیه
برای رد گم کردن و ایجاد فتنه بین سنی و شیعه است.
اولاً این عملیات آنقدر حرفهای انجام شده که کاملاً مشخص است یک گروه تازهکار سلفی تکفیری قادر نیست عملیات به این پیچیدگی را انجام بدهد. در ضمن روش کار گروههای تکفیری اصولاً روش ترور به این صورت نیست بلکه این افراد بیشتر از عملیاتهای انتحاری و بمبگذاریها استفاده میکنند و تابهحال سابقه نداشته است که این گروهها دست به اینگونه عملیات بزنند، آنهم به این صورت حرفهای در نیمههای شب و در منطقه ضاحیه که کاملاً تحت نفوذ حزبالله قرار دارد. مشخص است که یک مراقبت طولانی برای شناسایی و ردیابی این شهید انجام گرفته و رفتوآمدهای وی کاملاً شناسایی شده بود. بنابرین اصلاً منطقی نیست که گروههای سلفی بتوانند این کار انجام بدهند و اینگونه اطلاعیهها فقط برای انحراف افکار عمومی و ایجاد یک فتنه شیعه و سنی است.
چرا شخصیتی به این مهمی بدون محافظ بوده و بدون اتخاذ تدابیر امنیتی لازم رفت وآمد میکرده است؟
این در واقع سلیقه شخصی خود ایشان بود و همانند شهید عماد مغنیه یکی از تئوریهای امنیتی را قبول داشت که بر اساس آن بهترین راه حفاظت، عادی زندگی کردن است. بهعکس اکثر شخصیتهای امنیتی که محافظان زیادی دارند و با اسکورت رفت و آمد میکنند یکی از روشهای خلاف این است که فرد عادی زندگی کند، حتی درباره عماد مغنیه نیز گفته می شود که بارها با استفاده از تاکسی، اتوبوس و یا مینیبوس و بدون محافظ رفت و آمد و سفر میکرد و همانند یک شهروند عادی ــ البته نه با عنوان هویت اصلی ــ خرید میکرد.
شهید اللقیس هم همین روش را دنبال میکرد بهرغم اینکه دو بار در آستانه شهادت قرار گرفته بود و میدانست مورد هدف است ولی سعی میکرد با عادی زندگی کردن دشمنان خود را گمراه کند اما دستگاههای اطلاعاتی دشمن هم از امکانات زیادی برخوردار است و هم اینکه فاصله تلاش قبلی آنها برای ترور این شهید هفت سال است یعنی از 2006 تا 2013 این نشان میدهد که آنها به این راحتی هم به ایشان دسترسی پیدا نکردند، یعنی هفت سال طول کشید تا رد ایشان را پیدا کنند و تحت مراقبت قرار دهند. بنابرین ترور این شهید یک تلاش هفت سالهای بود که متأسفانه الآن به نتیجه رسید.
ترور این شهید چهتأثیری در ظرفیتها و تواناییهای فنی و تکنولوژی حزبالله خواهد داشت؟
قطعاً هر شهادتی یکسری خسارتهایی را نیز در بر دارد، یعنی جبران خسارت ناشی از دست دادن فردی با کولهباری از تجربه و اقدامات عملی که بیش از 30 سال است در این زمینه کار کرده، بهسادگی میسر نیست. اما خوشبختانه برادران حزبالله لبنان چون خودشان را همواره در معرض این ترورها و شهادتها میبینند سعی میکنند در حیطه کاری خود افرادی را پروش بدهند و جانشینانی برای خودشان آماده کنند که در صورت شهادت و یا فوت کارها آسیب نبیند. در همین زمینه ما شاهد هستیم که حزبالله حجم گستردهای از این نیروهای متخصص را دارد و اینها مرتباً بهروز میشوند و تواناییهایشان بالا میرود. بنابرین امیدواریم که بهسرعت جایگزینهای مناسبی برای این شهید انتخاب شود.
تسنیم: بعضی رسانههای اسرائیل ادعا کردهاند که یکی از وظایف شهید اللقیس قاچاق اسلحه به غزه بود، آیا این مسئله واقعیت دارد؟
واقعیت ندارد. در واقع اسرائیلیها این اتهامات را برای توجیه کار خود مطرح میکنند چون اگر بخواهند اعتراف کنند که ایشان فقط در عرصه جنگ الکترونیک فعال بود یک نوع محکومیت افکار عمومی را در پی خواهد داشت چرا که خیلیها این تخصص را بهعنوان یک تخصص علمی میشناسند.
تسنیم: در آخر چه ویژگی خاصی از این شهید میدانید تا برای خوانندگان توضیح بدهید؟
شهید اللقیس زبان فارسی را خیلی خوب بلد بود، علاقه خاص و زیادی به زیارت امام رضا(ع) داشت و از روحیه بسیار بالای عرفانی و معنوی برخوردار و بسیار انسان متواضعی بود. در برخورد شخصی اصلاً کسی متوجه نمیشد که ایشان از پست بالایی در حزبالله برخوردار است و آنقدر عادی زندگی میکرد و عادی رفت و آمد میکرد که همه بهعنوان عضو عادی حزبالله وی را میشناختند و این نشان دهنده روح بالای وی بود و انسانی نبود که پست و مقام او را تحت تأثیر قرار داده باشد و همواره دیگران تحت تأثیر شخصیت وی قرار میگرفتند. انسانی بسیار خوشرو، خوشبرخورد بود و شخصیت جذابی داشت که آدم هیچوقت از حرف زدن با ایشان خسته نمیشد.