به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛ کتاب «پدر، عشق و پسر» اثری است از سید مهدی شجاعی که در آن فرازهایی از زندگی حضرت علیاکبر بن الحسین علیهما السلام به تصویر کشیده میشود. وقایع از زاویهی اول شخص و از زبان «عقاب»، اسب آن حضرت روایت میشود و مخاطب راوی در داستان، لیلا مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است.
فصول این کتاب با عنوان «مجلس» نامگذاری شده و داستان متشکل از ده مجلس است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنهای از زندگی حضرت علیاکبر(ع) را روایت میکند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد.
داستان از چگونگی رسیدن عقاب به حضرت علیاکبر شروع میشود و مجلس دوم تصویری از ولادت آن حضرت ارائه میدهد. مجالس بعدی به ماجراهای پیشنهاد امان از سوی سپاه عمر سعد به حضرت، سقایت ایشان برای اهل خیام قبل از حضرت عباس، صحنههای پوشاندن لباس رزم و راهی کردنشان به میدان توسط امام و ... میپردازد.
مجالس بعدی نیز به ماجراهای پیشنهاد امان از سوی سپاه عمر سعد به حضرت،
سقایت ایشان برای اهل خیام قبل از حضرت عباس، صحنههای پوشاندن لباس رزم و
راهی کردنشان به میدان توسط امام و ... اختصاص دارد. در انتهای کتاب نیز،
منابعی که نکات تاریخی از آنها استخراج و در متن داستان پرورانده شده، آمده
است.
در قسمتی از متن شیوای کتاب می خوانیم:
«آرام باش لیلا، تا برایت از میدان رزم بگویم: من بودم و علی و یک میدان دشمن و تا چشم کار می کرد، سلاح و تا دید می رسید، سوار. نمی دانم چقدر. آن قدر که بیابان در پس و پشت و اطرافشان پیدا نبود. آن قدر که انگار خط پشت دشمن به افق می رسید، پیاده ها بماند. من در عمرم این همه اسب یک جا ندیده بودم. اما این ها را فقط من می دیدم. سوار من انگار چشم به جای دیگر داشت و گرنه باید ترسی، تردیدی، لرزشی یا لااقل تأملی... هیچ از این خبرها نبود.
با تحکمی بی سابقه به من گفت: بچرخیم! و شروع کرد به رجز خواندن! چه صدایی! چه صلابتی! چه جوهره ای! چه جلال و جبروت و عظمتی! ...»
چاپ سی و پنجم کتاب پدر، عشق و پسر از سوی انتشارات کتاب نیستان در پنج هزار نسخه منتشر شده است.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید