بازی در سریال تلویزیونی، فیلم سینمایی و تئاتر چه تفاوتهای اساسیای دارد؟
به نظر من بازیگر باید به فکر ارائه بازی خوب باشد. با این دیدگاه، بازی کردن در عرصه تلویزیون، سینما و تئاتر برای یک بازیگر تفاوت خاصی ندارد. البته این شاید از ذهنیت من ناشی شده باشد که معتقدم بازیگر مانند یک موم در دست کارگردان است. درست است که خود نیز ایدههایی در بازی و اجرا لحاظ میکند، اما کارگردان باید به بازیگر شکل بدهد.
با وجود این میتوان در بازی بازیگرانی که از تئاتر آمدهاند، تفاوتهایی احساس کرد...
خب البته این دلایل دیگری دارد. اصولا بازی در تئاتر قدرت بیشتری دارد و اگر فکر میکنید کسانی که از تئاتر وارد سینما شدهاند موفقتر هستند، علتش آن است که سختیهای بیشتری کشیدهاند. البته من قصد ندارم به بازیگرانی که کارشان را از سینما شروع کردهاند، جسارت یا آنها را نقد کنم. واقعیت این است بازیگرانی که پیشینه تئاتری دارند، بهتر تربیت شدهاند، چون تئاتر قوام بیشتری دارد. به همین دلیل بسیاری از سینماگرانی هم که کارشان را از تلویزیون یا سینما شروع کردهاند، به تئاتر رجوع میکنند و پس از مدتی تلاش میکنند در یک کار تئاتری روی صحنه بروند.
شما هم در کارهای جدی بازی کردهاید و هم در فیلمها و سریالهای طنز. کدام را بیشتر دوست دارید؟
راستش به این دستهبندیها زیاد فکر نمیکنم. باید بگویم هنوز که هنوز است، عشق بازیگری دارم. درواقع میتوانم بگویم بعد از این سالها هنوز هیجانم در بازیگری کم نشده است. وقتی کار جدیدی میپذیرم این استرس و هیجان در من دیده میشود، هیجانی که با احساس خوشایندی همراه است. برایم مهم است نقشی را که قبول میکنم خیلی خوب به مخاطب انتقال دهم، طنز و جدی بودن نقش مهم نیست. خودم را در بازیها محک میزنم. در حال حاضر مردم ما طنز را بیشتر دوست دارند و فکر میکنم هزینه میکنند تا یک اثر خوب و طنز را ببینند و من نیز همیشه خوشایندم رضایت مخاطب چه در تئاتر است و چه در سینما.
پیش از ورود به تلویزیون و بازی در سریالهای موفق و پربیننده، به عنوان یک بازیگر تئاتر شناخته میشدید. آیا تغییر مسیر شما از تئاتر به سینما و تلویزیون دلیلی جز وضع اقتصادی تئاتر و البته شهرت داشت؟
به خاطر دارم در آن زمان وقتی وارد بازی در تئاتر شدم، همیشه نقشهای بزرگ و اصلی نمایشها را به آدمهای بزرگتر واگذار میکردند و تئاتر برای ما کلاس درس بود و ما در تئاتر درس میآموختیم. تئاتر برای ما یک ورکشاپ و محلی برای کسب تجربه بود و البته هنوز هم برای من تئاتر یک کلاس درس است که از آن میآموزم. زمانی که به تلویزیون و سینما ورود پیدا کردم، دوست داشتم بازی در آن مدیومها را هم تجربه کنم و همیشه وقتی در یک فیلم سینمایی یا سریال بازی میکنم، برای آموختن و کسب تجربه بازگشتی نیز به تئاتر دارم.
آیا شده به خاطر پول، بازی در یک سریال یا فیلم سینمایی را بپذیرید یا به پیشنهادی جواب منفی بدهید؟
باید بگویم به خاطر ندارم به خاطر پول، بازی در یک کار تلویزیونی یا سینمایی را پذیرفته یا به این دلیل یک پیشنهاد کاری را رد کرده باشم. خدا را شکر در طول زندگیام هیچگاه دغدغه معیشت نداشتهام و از روز اول ورودم به تئاتر و سپس سینما و تلویزیون همیشه پدر و مادرم دست مرا گرفته و کمک حال من بودهاند. شاید همین پشتیبانی باعث شده تا امروز مسائل مالی برایم تعیینکننده نباشد و همه انتخابهایم از تئاتر گرفته تا سریالهای تلویزیونی از روی علاقه باشد و از روی رغبت کارها را انتخاب کنم. این را هم بگویم برخی کارهایی که در این سه مدیوم انجام دادهام از روی رفاقت هم بوده است.
یعنی حتی اگر کاری را قبول نداشتهاید یا به نظرتان متن یا فیلمنامهای خوب نبوده، به خاطر رفاقت آن را پذیرفتهاید؟
بله، البته همیشه اینگونه نبوده و گاهی رفاقت باعث شده در کاری که شاید حضور در آن زیاد هم برایم جالب نبوده، بازی کنم و پیشنهاد همکاری با آن گروه یا فرد را بپذیرم.
در همین کارهایی که به خاطر احترام به یک رابطه کاری یا به قول شما رفاقت میپذیرید، متن تا چه اندازه اهمیت دارد؟
قبل از حضور در یک فیلم یا نمایش، خواندن متن اثر برایم مهم است. حتی اگر هم متنی نباشد یعنی یک کار در اندازه ارائه طرح باشد، در آن زمان، کارگردان برایم اهمیت دارد. به نظرم حضور یک بازیگر در کار علاوه بر متن، به کارگردان نیز بستگی دارد و اگر من به کارگردانی اعتماد داشته باشم، متن را در حد طرح هم بدانم، بازی در کار را قبول میکنم. وقتی بازیگری، سالهای سال در تئاتر یا سینما بازی میکند، تجربه زیادی به دست میآورد و این تجربه، شناخت از کارگردان را در بر میگیرد. اوایل کار یک بازیگر ممکن است به دلیل دیده شدن یا کنجکاوی با هر کارگردانی کار کند، اما بعد از گذشت یک زمان و تجربه در بازیگری، گزینش در کار و حتی انتخاب کارگردان نیز ایجاد میشود.
درباره فعالیت اخیر تئاتریتان هم همین دیدگاه را داشتید؟ بازی در نمایش «تعبیر یک رویا» چگونه شکل گرفت؟
وقتی کارها سختتر میشود، انگار دارم با خودم یک مبارزه شیرین را آغاز میکنم که این امر در بازیگران دیگر هم شاید دیده شود. به نظرم کار در تئاتر نیز اینگونه است. وقتی نقشی را در یک نمایش میپذیرم، با همه انرژی شروع به کار کرده، هر روز تمرین میکنم و در تمریناتم خیلی چیزهای دیگر را کشف میکنم. نمایش تعبیر یک رویا توسط تقیانیپور نوشته و کارگردانی شده و علاوه بر موضوع نمایش، این موضوع نیز تاثیر زیادی در انتخابم داشت. او افراد کاربلدی را دور خود جمع کرد. در این کار به یک زبان مشترک رسیدیم و از نمایشنامه نیز بسیار خوشم آمد.
برخی گروههای نمایشی وجود دارد که بازیگرانش به صورت فیالبداهه کار بازی انجام میدهند. در این زمینه به میدانی که برای بازیگران فراهم میشود، معتقد هستید؟
در تجربه اخیر نمایشیام در طول تمرینات، بازیهای فیالبداهه زیادی از سوی بازیگران صورت میگیرد و در طول همین تمرینات به نتیجه واحدی در نوع بازی رسیدیم. میخواهم مثالی بزنم. زمانی که با آقای عطاران در سریال «خانه به دوش» همکاری داشتم، ایشان نیز اینگونه بود. در طول تمرینات و بازخوانی متن به یک بازی مشترک میرسیدیم، اما هنگام فیلمبرداری از آنچه در طول تمرینات تصویب کرده بودیم، نباید بازی دیگری انجام میگرفت. در کار با تقیانیپور نیز اینگونه بود. این امر در تئاتر سختتر است، چراکه بازی در نمایش به صورت زنده است و هر بازی که در طول تمرین تصویب میشد، در صحنه اجرا کردیم.
شما ازجمله بازیگرانی هستید که در طول بازی به درک متقابل از کارگردان میرسید و به اصطلاح با او کنار میآیید؟
در دوره بازیگری، کار با کارگردانان زیادی را تجربه میکنیم که هر یک اخلاق و ویژگی خاصی در کارگردانی دارند، اما به نظرم در یک کار، همه چیز در دست کارگردان است. سعی میکنم با کارگردانان راه بیایم، اما در جاهایی که منطق و استدلالی برای خودم داشته باشم، روش خود را اجرا میکنم و البته این کار نیز با تعامل صورت میگیرد. در برخورد با هر کارگردانی لزومی برای برخوردن وجود ندارد و به نظرم هر بازیگری ـ چه باتجربه و چه کمتجربه ـ باید انتقادپذیر باشد و هر بازی چه در تئاتر و سینما نیازمند رتوش است که گاهی از طریق کارگردان صورت میگیرد.
عشق به صحنه برای خیلی از بازیگران دلیلی بر حضورشان در این عرصه است. شما هم در نشستی عنوان کرده بودید فقط بابت علاقهای که به تئاتر دارید در نمایش بازی میکنید، یعنی هیچگاه به دستمزد در نمایش فکر نمیکنید. آیا این از یک نگره حرفهای ناشی میشود؟
همان طور که شما گفتید، نسبت من و تئاتر به واسطه عشق و علاقه من به این هنر است. خیلی خوب است بعد از بازی در صحنه بتوانی دستمزد خوبی بگیری، اما این در تئاتر امکانپذیر نیست. البته قطعا این حرفهای نیست. تئاتر ما به حمایت نیاز دارد و آنقدر مهجور مانده و کسی حامی آن نیست که بازیگران تئاتر براساس علاقهای که دارند در آن حضور مییابند. باید در نظر بگیریم که اگر همین میزان علاقه هم نبود، تئاتر فراموش شده بود. همه تئاتریها میدانند نباید عرصه نمایش را خالی بگذارند و اگر عرصه خالی باشد دیگر تئاتری نخواهیم داشت. همه تئاتریها با سماجت کار میکنند، حتی اگر کمترین دستمزدها را بگیرند.