حضرت امام علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب ( علیه السلام )، در 12 محرم ( یا به روایتی 25 محرم ) سال 95 هجری قمری و در سن 57 سالگی طی دسیسه ولید بن عبدالملک، مسموم و به شهادت رسید.

 

باسمه تعالی

اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يا زَيْنَ الْعابِدينَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ
وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.  

******
 

در جسم جهان، فیض بهارانم من     *    عالم چون زمین تشنه، بارانم من.

در زهد، دلیل پارسایان جهان    *    در عشق، امام جان نثارانم من.

فرزند حسین و زینت عبادم    *    شایسته ترین سجده گذارانم من

با این همه منزلت ز سوز دل و جان    *   روشنگر بزم سوگوارانم من.

چون لاله همیشه از جگر مى‏سوزم    *    چون شمع همیشه اشکبارانم من.

من نور دل پیمبر و زهرایم     *    روشنگر بزم عترت طاهایم.

افروخته‌تر ز شمع افروخته‌ام     *    دل سوخته‌تر ز لاله صحرایم.

با ذكر دعا و خطبه و اشك و پیام     *    من حافظ انقلاب عاشورایم.

بیمار فتاده در دل آتش و خون     *    لب تشنه، خسته بر لب دریایم.

آن طرفه شهید زنده ام من كه به عمر     *    از تیغ جفا، بریده‌اند اعضایم.

آنم كه به هر گام، خطرها دیدم     *    در هر نفس از ستم، شررها دیدم.

با آن كه ز كربلا، دلم خونین بود     *    در شام، همى خون جگرها دیدم.

با آن كه به خاك و خون بدیدم تن‌ها     *    بر عرشه نیزه نیز، سرها دیدم.

در باغ به خون نشسته كرببلا     *    افتاده، قلم قلم شجرها دیدم.

یك سو، تن صد چاك پدرهاى شهید     *    یك سو، تن پامال پسرها دیدم.

من دیده‌ام آنچه را كه دیدن سخت است     *    دیدن نه همین، بلكه شنیدن سخت است.

از ورطه طوفان‌زده آتش و خون     *    بر ساحل آرزو رسیدن سخت است.

هفتاد و دو تن ز بهترین یاران را     *    دیدن به زمین و دل بریدن سخت است.

بار غل و زنجیر، چهل منزل راه     *    با پیكر تب‌دار كشیدن سخت است.

جانبخش بود صداى قرآن اما     *    از رأس پدر به نى شنیدن سخت است.

آن کس که امامتش به خون شد آغاز    *    وآن کس که خلیل کربلا بود منم ...

دردا که چه آورد قضا بر سر من     *    ای کاش نمى‏زاد مرا، مادر من. ( سید رضا مؤید ) 

*****  
 

سالروز شهادت جانسوز و مظلومانه چهارمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت؛

حضرت امام علی بن الحسین؛ زین العابدین ( علیه السلام )

به ساحت مقدس آقا امام زمان (عج)، مقام معظم رهبری و تمامی شیعیان و دوستداران
آن حضرت (ع)، تسلیت و تعزیت باد.

***** 

حضرت امام علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب ( علیه السلام )، مشهور و ملقب به « سجاد » و « زین العابدین »، ششمین معصوم (ع) و چهارمین امام شیعیان، در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و در 12 محرم ( یا به روایتی 25 محرم ) سال 95 هجری قمری در سن 57 سالگی طی دسیسه ولید بن عبدالملک مسموم و به شهادت رسید.

پدر گرامیشان؛ حضرت امام حسین بن علی؛ سید الشهداء (ع) و مادر بزرگوارشان حضرت شهربانو می باشد.

امام زین العابدین (ع) زمانی دیده به جهان گشود كه زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب (ع) بود. آن حضرت 3 سال از حکومت جدش امام علی (ع) و حكومت چند ماهه عمویش؛ امام حسن مجتبی (ع) را درک كرد.

امام سجاد (ع) در واقعه کربلای سال 61 هجری قمری، 23 سال و فرزند عزیزشان؛ امام محمدباقر (ع) نیز 4 سال داشتند و در حادثه روز عاشورا حاضر بودند که خداوند متعال ایشان را به صورتی معجزه آسا حفظ فرمود.

بعد از آن که پدر بزرگوار امام سجاد (ع)؛ حضرت امام حسین (ع) با یزید بیعت نکرد و از مدینه به مکه و به همراه برادران و فرزندان و بعضى از اصحاب پیامبر (ص) و یارانشان به سوى کربلا حرکت کردند، امام سجاد (ع) در مسیر شدیداً بیمار شد، به طورى که قادر به حرکت نبود ولى از کاروان پدر جدا نشد و این بیمارى شدید امام سجاد (ع) در کربلا باعث شد که نتواند به میدان برود و با دشمن بجنگد. بیمارى امام سجاد (ع) گرچه بسیار رنج آور بود، ولى در حقیقت یكی از اسباب حفظ ایشان و مصلحتی بنابر اراده الهی بود تا امام سجاد (ع) در کربلا به شهادت نرسد و نهضت امام حسین (ع) ادامه یابد، چرا که بیماری امام سجاد (ع) بسیار سخت و به نظر دشمن، بهبودی او ممكن نبود.

حمید بن مسلم می گوید: همراه شمر ملعون در خیمه ها عبور می كردیم تا به خیمه امام سجاد (ع) رسیدیم، دیدیم كه مریض است و در بستر بیماری افتاده، عده ای از پیادگان كه همراه شمر بودند، به او گفتند: علی ابن الحسین (ع) را نمی كشی؟ من ( حمید بن مسلم ) گفتم: سبحان الله آیا او را هم باید كشت؟ همین بیماری ای كه دارد برایش بس است و كار من همین بود كه هر كس می آمد تا امام سجاد (ع) را بكشد از او جلوگیری می كردم.

بهرحال بخش دوم نهضت حسینى (ع) پس از شهادت امام حسین (ع) و اصحاب باوفای آن حضرت در حادثه خونین كربلا و عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، به رهبرى امام على ‏بن ‏الحسین (ع) آغاز گردید و مسئولیت سترگ پیام ‏رسانى عاشورائیان توسط امام ساجدان و عارفان (ع) در لباس جهاد اسارت و در قالب جدال و مواعظ احسن بر دوش آن حضرت (ع) قرار گرفت.

امام سجاد (ع) پس از شهادت پدرش امام حسین (ع)، مسئولیت زمامداری شیعیان را از جانب خدا به مدت 35 سال ( تا پایان عمر مبارکشان ) برعهده گرفتند که مصادف با دشوارترین دوران ظلم و خفقان امویان، با زمامدارانی چون یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و ولید بن عبدالملك، معاصر بودند.

آن امام همام (ع) مى ‏بایست در عصر نومیدى از پیروزى حركت مسلحانه، به روش دیگر به بیان مسأله رهبرى و امامت، لزوم شناخت و نشانه‏ هاى امام عادل و نشانه‏ هاى رهبران فاسد و ستم پیشه بپردازد و مردم غافل و به جهل واداشته را به وظایفشان در برابر رهبر عادل و همت براى اصلاح جامعه بیدار سازد. تفكر اصیل اسلامى را براى جامعه تبیین نماید تا امید به ایجاد حكومت اسلامى توسط خاندان وحى را در دل همگان احیا سازد. از سوى دیگر او خود شاهد واقعه كربلا بود و همت گمارد؛ تا یاد و خاطره حماسه سازان عاشورا را در نهاد جامعه اسلامى بارور سازد.

دشمن بعد از واقعه عاشوراء ( سال 61 هجری ) با بی رحمى، بازماندگان و اسراى کربلاء منجمله حضرت امام علی ابن الحسین (ع) را با غل و زنجیر و در حالی که امام سجاد (ع) را نیز سوار بر شتر بی جهازی نموده و بر اثر فشار غل و زنجیر از رگهاى گردن آن حضرت (ع) خون جارى بود، وارد کوفه ( مقر حکومت عبیداله بن زیاد ) کردند که جمعیت بسیارى براى تماشاى اسیران آمده بودند، بنابراین امام سجاد (ع) فرصت را غنیمت شمرد و خطبه‏اى افشاگرانه بیان فرمودند که ابتدا آن امام همام (ع) و همراهانشان را در خانه اى در کنار مسجد کوفه زندانى و بعد از مدتى آن بزرگواران را به طرف شام ( محل حکومت یزید ) بردند.

خطبه امام زین العابدین (ع) در شام، ضمن تمام مصائبی که بر آن حضرت و خاندان پیامبر (ص) وارد شد، یکى از جریاناتى است که توانست ضمن رسوایی یزیدیان، موجب دگرگونى عجیبى در بین مردم شام گردد.

حضرت امام سجاد (ع) در بدترین زمان هایى كه بر دوران رهبرى اهل بیت (ع) گذشت، می زیست، محنت و رنج او، وقتى بالا گرفت كه لشكریان یزید در مدینه وارد مسجد رسول اللّه (ص) شدند و همانجایى كه انتظار مى رفت محل انتشار مكتب رسالت در عهد آن امام تقوا و فضیلت (ع) باشد، به دست سپاه منحرف بنى امیّه افتاد و آنان ضمن تجاوز به نوامیس مردم مدینه و كشتار فراوان، بى پروایى را از حدّ گذراندند ... بدعتها و عقاید گمراه كننده و باطل به عنوان احكام و عقاید مذهبی، به علت تبلیغات و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی حكومتهای نامشروع در برابر حقایق سیاسی و مذهبی، مورد اعتقاد و عمل مسلمانان قرار گرفته بود.

در چنین شرایطی، بزرگترین و مهمترین مسئولیت امام سجاد (ع)، احیای مجدد اسلام ناب محمدی (ص)، تبیین جایگاه امامت و رهبری اهل بیت (ع)، مبارزه با جهالت سیاسی و مذهبی مردم و تربیت مجاهدان واقعی بود. امام (ع) می باید در برابر حقایق سیاسی اسلام روشنگری می كردند بویژه كه درباره امامت و رهبری و افشاگری علیه حكومتهای غاصب و ظالم و ترویج فرهنگ جهاد و شهادت لازم بود كه شیعیان و مسلمانان را برای مبارزه و جهاد علیه ظلم، بدعت و گمراهی آماده می ساختند.

حضرت امام زین العابدین (ع) در اوضاع ناگوار اجتماعی آن روز كه ارزش های دینی دست خوش تغییر و تحریف امویان قرار گرفته بود، مهمترین كار خویش را در زمینه برقراری پیوند مردم با خدا، با دعا آغاز كرد، به طورى كه دعاهاى آن حضرت، رویدادهاى عصر او را تفسیر مى كند. چنین بود كه مردم تحت تأثیر رو حیات آن حضرت قرار گرفتند و شیفته مرام و روش او شدند و بسیاری از طالبان علم و دانش در مسلك راویان حدیث او در آمدند و از سرچشمه زلال دانش وی كه برخاسته از علوم رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و عمو و پدر بزرگوارشان (ع) بود، بهره ها جستند.

صحیفه سجّادیّه كه به زبور آل محمّد (ص) مشهور است، اثر بى نظیرى است كه در جهان اسلام، جز قرآن كریم و نهج البلاغه، كتابى به این عظمت و ارزش، پدید نیامده كه پیوسته مورد توجه بزرگان و علماء و مصنّفان باشد. از دیگر آثار ارزنده به جا مانده از آن امام همام (ع)، مجموعه اى تربیتى و اخلاقى است به نام رساله حقوق كه امام (ع) در آن، وظایف گوناگون انسان ( 51 حق ) را در برابر خدا و خود و دیگران، با بیانى شیوا و گویا ذکر فرموده است.

همچنین امام سجاد (ع) به تربیت انسانهایی همت گمارد كه بتوانند با روشنگری و توضیح معارف الهی، مسیر اسلام راستین و تشیع سرخ علوی را استمرار بخشند.

اقتدار حكومتهای جبار و ظالم عصر، نظارت شدید و سختگیری های بسیار بر مخالفان سیاسی بویژه شیعیان، سركوبی قیامها با كشتارهای بی رحمانه، جهالت سیاسی و مذهبی مردم، شیوع بی دینی و مفاسد اخلاقی، و قلت یاران و مجاهدان واقعی، از جمله موانعی بودند كه نگذاشتند امام سجاد (ع) به صورت مسلحانه قیام كنند.

آن حضرت (ع) موفق شدند كه در سخت ترین شرایط و با استفاده از ظریف ترین شیوه های تبلیغاتی و مبارزاتی، در اهداف خویش موفق و پیروز شوند که سرانجام ولید بن عبدالملك به تحریك برادرش هشام بن عبدالملك ( لعنت الله علیهم )، امام زین العابدین (ع) را در راه پایداری و استقامت در این جهاد مقدس، مسموم كرد و آن امام مظلوم بزرگوار (ع) در 12 محرم ( یا به روایتی 25 محرم ) سال 95 هجری قمری در سن 57 سالگی به فیض شهادت نائل آمد.

حضرت امام سجاد (ع) در دوران زندگی، رنج ها و ناراحتی های بسیاری دید، در ماجرای کربلا، سخت ترین و دشوارترین مصائب، شکنجه ها و ستم ها به آن بزرگوار (ع) وارد گردید و بعد که به مدینه بازگشت؛ در طول 35 سال ادامه عمر شریف خود، همواره از مصائب کربلا یاد می فرمود، می گریست و اشک می ریخت. از فرزند گرامیشان؛ حضرت امام محمدباقر (ع) نقل شده كه: « امام سجاد (ع) وصیت كرد كه او را در كفنی از جنس پنبه بپیچند و در حنوط او مشك نیامیزند. »

خبر شهادت حضرت زین العابدین (ع) که با عملکرد انسانی و الهی خود، همگان را مجذوب خود کرده و با مجاهدت سی و پنج ساله خود، تصویری منور و متعالی از امامت در ذهن جامعه اسلامی ترسیم کرده بود، به سرعت در شهر پیچید و همه برای تشییع جنازه او حاضر شدند. به هنگام تشیع و دفن آن بزرگوار (ع)، انبوهی از مردم فراهم آمد كه مدینه مانند آن را كمتر دیده بود. حضرت امام زین العابدین (ع) پس از تشییعی باشکوه، در قبرستان بقیع که قبور بسیاری از اولیاء خداوند، مادر ارجمندشان؛ حضرت فاطمه زهرا (س) [ به نقلی ]، همسران پیامبر (ص)، فاطمه بنت اسد، عباس؛ عموی پیامبر (ص) و بسیاری از صحابه گرانقدر پیامبر (ص) و تعدادی از شهدای صدر اسلام در آن قرار دارد، در کنار مرقد مطهر عموی بزرگوارشان؛ حضرت امام حسن مجتبی (ع ) مدفون گردیدند که بعداً فرزندان عزیزشان؛ حضرت امام محمدباقر (ع) و حضرت امام جعفر صادق (ع) نیز در این قطعه از بقیع، مدفون شدند.

نقل شده که امام محمدباقر (ع) پس از غسل آن حضرت (ع)، گریه سختی فرمود، بعضی اصحاب ایشان را دلداری می دادند که فرمود: هنگام غسل، آثار غل جامعه را در بدن نازنین پدرم (ع) دیدم و به یاد مصائب آن حضرت، هنگام اسارت افتادم ...  

" اللّهُمَّ ارزُقنا زیارَتَهُ وَ شَفاعَتَهُ "
امور فرهنگی و قرآنی بقعه متبرکه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.