صحيفه سجاديه را اگر مطالعه کنيد و جنبه دعايى کلمات را نديده بگيريد، هر دعاى آن يک درس عالى از معارف اسلامى و قرآنى است. اگر کسى خطبه اميرالمؤمنين عليه الصلاة والسلام در توحيد را که خطبه اول نهج البلاغه است، جلوي خودش بگذارد، يا دعاى اول صحيفه سجاديه را که در تحميد است- حمد الهى است- جلوي خودش بگذارد، مى بيند اين دو مثل هم اند و فرقى با هم ندارند. خطبه اند و درس اند. اميرالمؤمنين عليه الصلاةوالسلام در مقابل جمعى از مردم ايستاده و معارف الهى را بيان کرده و امام سجاد عليه الصلاةوالسلام دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بيان فرموده است.
خطبه هاى نماز جمعه تهران - 07/12/1371
صحيفه سجاديه واقعاً کتاب بسيار فوق العاده اى است. اين کتاب، در بين قدما به زبور آل محمد(ص) معروف است. دعاهاى اين بزرگوار، ضمن اين که در حد اعلى ، استغاثه به خداست، از معارف اسلامى هم پُر است. يعنى صرفاً دعا نيست؛ بلکه در لباس دعا، همه معارف اسلامى- توحيد، نبوت و ...- تعليم داده شده است.
جلسه توديع شيخ راغب مصطفى غلوش و شيخ محمد بسيونى - 11/12/1368
تا آن جا که مى توانيد، با صحيفه سجاديه مأنوس شويد. کتاب بسيار عظيمى است. اين که گفته اند زبور آل محمد، واقعاً همين طور است؛ پر از نغمه هاى معنوى است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم النفس است، هم درس امور اجتماعى است. آن جا ملاحظه کنيد: "أللهم إنى أعوذ بک من هيجان الحرص و سورة الغضب... و الحاح الشهوة"(1). يکى يکى اين خصوصيات معنوى و اخلاقى و اين ريشه هاى فاسدى را که در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفى مى کند.
1) صحيفه سجاديه، دعاى 56
ديدار با گروهي از پاسداران سپاه پاسداران - 13/09/1376
خواهش مى کنم عزيزان من، به خصوص جوانان، با صحيفه سجاديه انس بگيرند؛ زيرا همه چيز در اين کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چيز، وجود دارد... اغلب دعاهاى صحيفه سجاديه- تا آن جا که بنده سير کرده ام- همين حالت را دارد. همه چيز مرتب و چيده شده است. مثل اين است که يک نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مى زند. همان ناله هاى عاشقانه هم که در صحيفه سجاديه آمده است، همين حالت را دارد.
خطبه هاى نماز جمعه - 14/11/1373
در دعاهاى معتبر خيلى معارف وجود دارد که انسان اين ها را در هيچ جا پيدا نمى کند؛ جز در خود همين دعاها. از جمله اين دعاها، دعاهاى صحيفه سجاديه است. در منابع معرفتى ما چيزهايى وجود دارد که جز در صحيفه سجاديه يا در دعاهاى مأثور از ائمه عليهم السلام انسان اصلاً نمى تواند اين ها را پيدا کند. اين معارف با زبان دعا بيان شده. نه اين که خواستند کتمان کنند؛ طبيعت آن معرفت، طبيعتى است که با اين زبان مى تواند بيان شود؛ با زبان ديگرى نمى تواند بيان شود. بعضى از مفاهيم جز با زبان دعا و تضرع و گفت وگو و نجواى با پروردگار عالم اصلاً قابل بيان نيست؛ لذا ما در روايات و حتى در نهج البلاغه از اين گونه معارف کمتر مى بينيم؛ اما در صحيفه سجاديه و در دعاى کميل و در مناجات شعبانيه و در دعاى عرفه امام حسين(ع) و در دعاى عرفه حضرت سجاد(ع) و در دعاى ابوحمزه ثمالى از اين گونه معارف، فراوان مى بينيم.
سخنراني در ديدار اعضاى هيئت دولت - 17/07/1384
اگر کسى خيال کند که مى توان دل و روح را بدون اين ها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گريه نيمه شب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعيه صحيفه سجاديه، دل انسان صاف مى شود؛ والا اين طورى نيست که بگوييم آقا برو دلت را صاف کن؛ هر کارى هم کردى، کردى!
ديدار اعضاى هيئت دولت - 08/06/1384
امام سجاد به تعليم و تغيير اخلاق در جامعه اسلامى کمر بست. چرا؟ چون طبق تحليل آن امام بزرگوار، بخش مهمى از مشکلات اساسى دنياى اسلام که به فاجعه کربلا انجاميد، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، يزيد و ابن زياد و عمر سعد و ديگران نمى توانستند آن فاجعه را بيافرينند. اگر مردم آن طور پست نشده بودند، آن طور به خاک نچسبيده بودند، آن طور از آرمان ها دور نشده بودند و رذايل بر آن ها حاکم نمى بود، ممکن نبود حکومت ها- ولو فاسد باشند؛ ولو بى دين و جائر باشند- بتوانند مردم را به ايجاد چنان فاجعه عظيمى، يعنى کشتن پسر پيغمبر(ص) و پسر فاطمه زهرا سلام ا... عليها وادار کنند. مگر اين شوخى است!؟ يک ملت، وقتى منشاء همه مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. اين را امام سجاد عليه الصلاةوالسلام در چهره جامعه اسلامى تفحص کرد و کمر بست به اين که اين چهره را از اين زشتى پاک کند و اخلاق را نيکو گرداند. لذا، دعاى مکارم الاخلاق دعاست؛ اما درس است. صحيفه سجاديه دعاست؛ اما درس است. من به شما جوانان توصيه مى کنم که برويد صحيفه سجاديه را بخوانيد و در آن تدبر کنيد. خواندن بى توجه و بى تدبر کافى نيست. با تدبر خواهيد ديد که هريک از دعاهاى اين صحيفه سجاديه و همين دعاى مکارم الاخلاق، يک کتاب درس زندگى و درس اخلاق است.
در ديدار کارکنان وزارت آموزش و پرورش، سازمان بهزيستى و سازمان تأمين اجتماعى - 23/04/1372
مقابله با هواى نفس و شناختن آن و پيمودن راه خدا و تحمل دردسرهاى آن! اين ها عواملى هستند که يک انسان را سعادتمند مى کنند. براى اين است که مى بينيد در دعاها و تضرعات و در کلمات ائمه عليهم السلام، نفس بشرى و هواهاى انسانى و شخصى، اين همه مورد مذمت قرار گرفته و براى اين است که در دعاى صحيفه سجاديه مى خوانيم: "هذا مقام من استحيى لنفسه منک."(1) يعنى پروردگارا! به خاطر سبک سري هاى نفس خودم، از تو شرمنده ام. توجه کنيد که اين را امام سجاد عليه السلام مى گويد! بنده عقيده ندارم که ائمه عليهم السلام، آنچه راکه در دعا و در نيمه شب و در حال تضرع و گريه مى گفته اند، فقط براى اين بوده است که ما از آن ها ياد بگيريم؛ بلکه ايشان قصد انشا مى کردند و حقيقت را مى گفتند. منتها مسئله هواى نفس، در مراتب نفوس بشرى مختلف است. آنچه را که آن بزرگوار هواى نفس مى داند، ممکن است در زندگى ما، عبادت يا انجام عمل مستحب هم باشد. آن، در زندگى و در ترکيب وجودى امام سجاد، هواى نفس است؛ چون اوج ايشان زياد است، لطافت روح و صفاى معنوى و روحانى اش بالاست.
1) صحيفه سجاديه: دعاى 32؛ پس از نماز شب
سخنراني در ديدار فرماندهان رده هاى مختلف سپاه پاسداران - 29/06/1373
اين مخصوص دعاهايى است که از معصوم به ما رسيده است: امام سجاد عليه الصلاة والسلام، صحيفه سجاديه را به صورت دعا تنظيم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما اين کتاب، پر از معارف الهى و اسلامى است. توحيد خالص در صحيفه سجاديه است. نبوت و عشق به مقام تقدس نبى اسلام عليه و على آله الصلاة والسلام در صحيفه سجاديه است. مثل بقيه دعاهاى مأثور، معارف آفرينش در اين کتاب است.
خطبه هاى نماز جمعه تهران - 28/11/1373
دعايي مربوط به روز عرفه در صحيفه سجاديه هست که از فرزند اين بزرگوار- سيدالشهدا- است. من يک وقت اين دو دعا را با هم مقايسه مى کردم؛ اول دعاى امام حسين(ع) را مى خواندم، بعد دعاى صحيفه سجاديه را. مکرر به نظر من اين طور رسيده است که دعاى حضرت سجاد، مثل شرح دعاى عرفه است. آن، متن است؛ اين، شرح است. آن، اصل است؛ اين، فرع است.
ديدار با گروهي از پاسداران سپاه پاسداران - 13/09/1376
در دعاى صحيفه سجاديه يک جا حضرت سجاد
عليه السلام از طرف خودش به خداوند متعال عرض مى کند که: "تفعل ذلک يا
إلهى بمن خوفه أکثر من رجائه لا أن يکون خوفه قنوطاً"؛ من خوفم از رجايم
بيشتر است، نه اين که مأيوس باشم. اين، يک اعلان رسمى و دستورالعمل است.
خوف را همراه رجاء حتماً به دل ها بدميد؛ و خوف را بيشتر. اين که ما آيات
رحمت الهى را بخوانيم- که بعضى از اين آيات و مبشرات، مخصوص يک دسته خاصى
از مؤمنين است و به ما ربطى ندارد- و يک عده اى را غافل کنيم و نتيجه اش
اين بشود که خيال کنند- با يک توهم معنويت- غرق در معنويتند و از واجبات و
ضروريات دين در عمل غافل بمانند، درست نيست.
در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنين است؛ اما انذار براى همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پيغمبر خدا گريه مى کند، شخصى عرض مى کند: يا رسول ا...! خداوند فرمود: "ليغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر". اين گريه براى چيست؟ عرض مى کند: "أفلا أکون عبداً شاکراً"؛ يعنى اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پايه آن مغفرت سست خواهد شد... راه، راه دشوارى است؛ بشر بايست خود را براى پيمودن اين راه و رسيدن به آن سرمنزل آماده کند.
در ديدار روحانيان و مبلغان در آستانه ماه محرم - 05/11/1384
"ربنا فاغفرلنا ذنوبنا"؛ اول، مغفرت خود را شامل حال ما کن. نگوييم ما براى کدام گناهمان از خداى متعال مغفرت بخواهيم. سرتاپاى بنده و امثال بنده، خطا و لغزش و گناه است. وقتى خداى متعال درباره پيغمبرش مى فرمايد: "ليغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر"؛ وقتى در قرآن و دعاها و ادعيه صحيفه سجاديه و غير آن، براى پيغمبر و اوليايش از خداى متعال طلب مغفرت مى شود، تکليف ما روشن است: اول، طلب مغفرت و آمرزش. "ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنّا سيئاتنا"؛ اين تکفير، ترميم خطاهاست. ما بالاخره در مسير حرکت خود، خطاهايى کرده ايم و خدشه هايى به وجود آورده ايم؛ ترميم اين را هم از خدا مى خواهيم. بعد، "و توفّنا مع الأبرار"؛ مرگ ما و عبور ما از دروازه اين عالم به ملکوت را هم با ابرار قرار بده؛ مثل آن ها و در جهت آن ها بميريم. مهم ترين مسئله، مسئله عاقبت است.
در جمع کارگزاران نظام جمهورى اسلامى - 21/09/1380
عجيب اين است که اگرچه از همه ائمه عليهم السلام- تا آن جايى که در ذهنم هست- تقريباً دعاهايى مأثور است و ادعيه اى به ما رسيده است، اما بيشترين و معروف ترين دعاها از سه امام است، که هر سه درگير مبارزات بزرگ مدت عمر خودشان بودند: يکى اميرالمؤمنين عليه السلام است که دعاهايى مثل دعاى کميل و دعاهاى ديگر از آن بزرگوار رسيده است، که يک عالم و غوغايى است. بعد ادعيه مربوط به امام حسين عليه السلام است، که دعاى عرفه مظهر آن هاست. اين دعا، واقعاً دعاى عجيبى است. بعد هم امام سجاد عليه السلام است که فرزند و پيام آور عاشورا و مبارز در مقابل کاخ ستم يزيد است. اين سه امامى که حضورشان در صحنه هاى مبارزات از همه بارزتر است، دعايشان هم از همه بيشتر است؛ درسشان در خلال دعا هم از همه بيشتر است.
ديدار با گروهي از پاسداران سپاه پاسداران - 13/09/1376
کاش صحیفه سجادیه را جهت دانلود میگذاشتید.