به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ؛ پس از پایان نشست هستهای ایران در ژنو، جا دارد در گزارشی جامع به بهانه این موضوع که فرانسه از مأیوس کردن طرفین مذاکرات، چه نفعی را دنبال میکند به دیگر خرابکاریهای این کشور و به طور جزئیتر "لوران فابیوس" از زمان انهدام کشتی صلح سبز در سال 1985 و تصویب قانونی به نام "فابیوس گسو" در سال 1990 تا سنگاندازی در نشست ژنو در هفته گذشته بپردازیم.
*** خرابکاری فرانسه در ژنو
با گذشت چندین روز از اتمام مذاکرات ژنو، هنوز بحث بر سر بازخوردها و تعاریفی که هر یک از دولتها نسبت به رخدادهای سه روز ژنو دارند، فضای خبری دنیا را به خود اختصاص داده است. افکارعمومی اکنون به خوبی میدانند که هر شش کشور، از زوایای متفاوتی به مذاکره با ایران نگاه میکنند.
"محمدجواد ظریف" وزیر امور خارجه کشورمان و "کاترین اشتون" مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به عنوان دو قطب مهم مذاکرات ایران و 1+5 (وزیران امور خارجه شش کشور آمريکا، روسيه، چين، فرانسه، انگلیس و آلمان) برای رسیدگی به پرونده هستهای کشورمان 7، 8 و 9 نوامبر 2013، یعنی 16، 17 و 18 آبان در ژنو به مذاکره پرداخته ولی فعلاً بدون دستیابی به نتیجه، موقتاً به کار خود پایان دادهاند.
"لوران فابیوس" وزیر امور خارجه فرانسه که روز جمعه به این مذاکرات پیوست، در طول مباحث نسبت به مقامات سایر کشورهای 5+1 مواضعی ضدّ ایرانی اتخاذ کرد، متن اولیه توافق احتمالی را ناکافی و غیرقابل قبول خواند و خواستار تعهدات محکمتر ایران درباره برخی فعالیتهای اتمی کشورمان شد؛ فعالیتهایی که به گفته وی میتواند "ماهیت نظامی" داشته باشد.
وی ادعا کرد اطلاعات جزئی و دقیقتری از برنامه هستهای ایران دارد و تهران باید در چندین مورد برای رفع پرسشها، تلاشهایی از خود نشان دهد: «ما هنوز به مرحله توافق با ایرانیها نرسیدهایم. ایران باید ساخت راکتور آب سنگین اراک را به حال تعلیق درآورد و غنیسازی 20 درصدی را متوقف کند. همچنین ذخایر 20% غنی شده فعلی باید از ایران خارج گردند... ایران ما را "احمق" فرض کرده است!»
اظهارات "فابیوس" با استقبال سران رژیم صهونیستی روبرو شد.
سپس "جان مککین" سناتور جمهوریخواه آمریکایی روز یکشنبه 10 نوامبر 2013 با ستودن شجاعت "فابیوس" شعار «زنده باد فرانسه!» در توییتر خود سر داد و گفت: "فرانسه از یک توافق بد درباره پرونده هستهای ایران جلوگیری کرد."
همچنین "لیندزی گراهام" دیگر سناتور آمریکایی گفت: "از خداوند به خاطر فرانسه سپاسگزارم، همچنین به خاطر نپذیرفتن توافق!"
نه وزیر خارجه آمریکا و نه "کاترین اشتون" هنوز از موضع فرانسه انتقاد آشکار نکردهاند و این در حالی است که بسیاری از ديپلماتهای غربی معتقدند فرانسه در مسیر توافق ميان قدرتهای جهانی و ايران سنگاندازی کرده است. حتی دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 فرانسه را متهم میکنند که دیرتر از همه به مذاکرات رسیده و نگرانیهایش بیاساس است.
اما "فابیوس" با ردّ اتهامات و انتقاداتی که به دولت فرانسه وارد شد، سیاست خارجی فرانسه را کاملاً مستقل دانست و خود را خواستار برپایی صلح و ثبات در جهان معرفی کرد. استقلال در سیاست خارجی، چقدر از سوی اتاق فکر پاریس باورپذیر است؟
*** ریشهیابی و طرح دو گمانهزنی
چنانچه گفته شد، یکی از ادعاهای بیاساس و کارشکنانه فرانسه در مذاکرات ژنو توقف غنیسازی 20% است. جالب اینجاست که بر اساس گزارش آژانس انرژی اتمی، فرانسه یکی از کشورهایی است که در قالب شش سازمان بینالمللی قادر به غنیسازی اورانیوم در حدّ تجاری بوده و از مهمترین فروشندگان اورانیوم غنی شده به دنیا محسوب میشود.پس باید بررسی کرد که فرانسه از مأیوس کردن طرفین مذاکرات، چه نفعی را دنبال میکند؟
فرانسه از مأیوس کردن طرفین مذاکرات، چه نفعی را دنبال میکند؟
"عدم دستیابی به توافق، مساوی بروز مشکلات جدی در چند ماه آینده است!" این نقل قولی عجیب از "فابیوس" در روزهای اخیر است. چرا دولت پاریس اصرار دارد القا کند که امیدی به توافق با ایران نیست و موانع جدّی در این راه وجود دارند؟ برای پاسخ به این سؤال دو گمانهزنی قویتر از سایرین به نظر میرسد:
*** گمانهزنی نخست
اولاً دلیلی ندارد که پاریس نسبت به سایر اروپاییان در گروه 5+1، خواستههای تکنیکی بیشتری از ایران داشته باشد.
دوماً تاکنون فرانسه هیچگاه به صورت بیخبر و "خودجوش" جرأت ابراز عقیدهای صددرصد متفاوت از آمریکا نداشته است. به ویژه آنکه دیدار دقیقه 90 "جان کری" وزیر خارجه آمریکا با "نتانیاهو" نخستوزیر اسرائیل نوعی حالت آرامش دادن به این رژیم و راحت کردن خیال وی برای بیرون آمدن نتیجه دلخواه از مذاکرات ژنو بود: "ما سعی میکنیم منافع شما را لحاظ کنیم.» این سخن صهیونیستمحور، بعد از مذاکرات، از زبان "فابیوس" بیرون آمد:" نگرانیهای اسرائیل نیز باید در نظر گرفته شود."
سوماً آمريکايیها که اکنون احساس ميکنند صاحب نوعي خوشبينی در بين مذاکرهکنندگان ايرانی هستند، ترجیح دادهاند کاراکتر منفی اين دوره از مذاکرات را به دیگری محول کنند. همچنین طرف امریکایی این بار به بهبود بخشیدن به اعتبار و چهره خود احتیاج دارد تا در انتخابات آینده مجلس نمایندگان و کنگره آمریکا حرفی برای گفتن داشته باشد.
بنابراین حضور خشمگین "لوران فابيوس"، وزير امور خارجه فرانسه در آخرين روز مذاکرات ژنو حکايت از هماهنگی ويژه آمريکايیها با دولت فرانسه داشت. در حقیقت ژنو، مانند دفتری بود که فرانسه باید دیکته تکلیفشده توسط آمریکا را بر روی آن مینوشت.
*** گمانهزنی دوم
احتمال دیگری که البته نسبت به حدس اول کمی دورتر از شواهد است، اینکه آمریکا از عملکرد دولت پاریس در مذاکرات ژنو ناراضی بوده و از یک سو این عربستان سعودی است که با یک تیر (فرانسه) دو هدف را نشانه رفته: یکی زهرچشم گرفتن از آمریکا و دیگری اخلال در پیشرفت برنامه هستهای ایران.
از سوی دیگر فرانسه هم دل خوشی از آمریکا ندارد، چون در ماه سپتامبر، زمانی که شهرهای سوریه هدف تسلیحات شیمیایی قرار گرفت، دولت سوسیالیست "فرانسوا اولاند" تنها کشوری بود که اعلام کرد از موضع آمریکا برای حمله به سوریه حمایت میکند. اما در نهایت واشنگتن از این اقدام نظامی پا پس کشید. فرانسه نیز به واسطه موضعگیریاش (حاضر شدن در صف اول حمله نظامی به سوریه) و به رسمیت شناختن مخالفان سوری در انزوا و رسوایی جهانی قرار گرفت.
این گزینه دوم را گزارش جدید خبرگزاری رویترز تقویت میکند:
"بندر بن سلطان" رئیس سازمان اطلاعات سعودی با ابراز نارضایی از رویکرد دولت اوباما در مورد سوریه و ایران، گفته است که ریاض از آمریکا فاصله میگیرد.با این اوصاف، دلارهای سعودی در شرایط کنونی، فرانسه را بهترین طعمه برای هدف شوم خود دیدهاند؛ چون در موضوع سوریه نیز تهاجمیترین مواضع اروپایی، از اروپا به فرانسه و از منطقه، به عربستان تعلق داشت.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در این باره اظهار داشت: «کشورهای حاشیه خلیج فارس از مذاکرات "وحشتزده" نشوند.»
هنوز معلوم نیست شیوخ عرب چه وعدهای به فرانسه دادهاند که این کشور علاوه بر بدنامی در صحنه بینالمللی و اروپایی، حاضر شده بیاعتمادیهای چندین ساله جمهوری اسلامی ایران نسبت به خود را باز هم عمیقتر کند؟ فقط مسلّم آنکه فرانسه، شرکای مهم خود در منطقه مانند عراق، لیبی و کشورهای شمال آفریقا را از دست داده و شدیداً به نفوذ در خاورمیانه نیازمند است و تلاشهای فرانسه میتواند با جلب رضایت رهبران ریاض منجر به عقد قراردادهای اقتصادی بین فرانسه و عربستان سعودی شود.
*** "موش دوانی" تلآویو این بار در لباس "فرانسویها"
تحرکات دورادور اسرائیل در سه روز نشست ژنو هم ادامه داشت که اوج آن در پیام توئیتری "نتانیاهو" در روز جمعه 17 آبان خلاصه شد: «اگر اخبار رسیده از ژنو درست باشد، ایران به "معامله قرن" دست یافته است.»
وی در ساعاتی بعد هم طی سخنانی تکراری احتمال هرگونه توافق بر سر مسئله هستهای ایران را کاملاً رد کرده و بار دیگر تهران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای متهم کرد. وی از جامعه جهانی خواست از شدت فشارهای بینالمللی بر ایران نکاهند:
«اگر مذاکرات دیپلماتیک برای حل مسئله هستهای ایران به شکست بیانجامد، به طور یکجانبه به ایران حمله خواهم کرد... رضایت ایرانیان از نتایج مذاکرات طبیعی است، چون هرآنچه را که میخواستند به دست آوردند و هیچ امتیازی ندادند. هدف ایران لغو تحریمها بود که حاصل شد. در هر حال تلآویو مجبور به پذیرش این توافقات نیست.»
نتانیاهو نهایتاً بعدازظهر جمعه در صفحه توئیتر خود نوشت: "توافق نکردن بهتر از توافق کردن است."
"مارک رگو" سخنگوی دولت اسرائیل نیز در سخنرانی عصر جمعه خود اظهار داشت: "امیدواریم سخن از نتیجهبخش بودن گفتگوها درست نباشد. شواهد گوياي آن است که ما به سمت حصول به "توافقي بسيار بد در ژنو" در حال حرکت هستيم. طرف ايراني فقط امتيازهاي ظاهري ميدهد و اين امتيازها بيمعناست اما در مقابل آن، تحريمهاي ايران برداشته ميشود."
بیشک اسرائیل با درک امنیتی و راهبردی از مسائل دیپلماتیک، علاقمند است به روند مذاکرات ایران و 1+5 جهت بدهد اما این موضوع اغلب با اینکه اسرائیل خواهان فروپاشیدن مذاکرات است ، اشتباه گرفته میشود.
شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که این بار از گروه 5+1 "فرانسه" ساز مخالف بزند و به جهان نشان دهد که اختلافات میان دولتهای این کشورها و مواضع هر یک از اروپاییان، جدّی و عمیق است. در حالی که پیش از این معمولاً "انگلیس" و رسانههای وابسته به دولت این کشور، حامی مواضع تند اسرائیل بودند، در این دور از مذاکرات ژنو، سران کاخ الیزه بودند که بلندگوی منافع رژیم صهیونیستی شدند و مانع از اجماع بر سر توافقنامه در بازه زمانی مشخص شدند.
خبرگزاری "رویترز" با لحنی گلایهآمیز از "لوران فابیوس"، اعمال و سخنان کارشکنانه وی را فقط برای جلبتوجه دانست!
همگام و همصدا با رژیم خشمگین صهیونیستی و دولت کارشکن فرانسه، گروهی از اعضای گروهک منافقین در نزدیکی مقرّ اروپایی سازمان ملل در ژنو تجمع کردند تا اعتراض خود نسبت به پیشبرد مذاکرات و حصول توافق احتمالی با ایران را به گوش خبرنگاران برسانند.
*** خرابکاریهای فابیوس به ژنو محدود نمیشود!
*مسئول انهدام کشتی صلح سبز
در ژوییه ۱۹۸۵ کشتی جنگجویان رنگین کمان متعلق به سازمان غیر دولتی صلح سبز که بر علیه آزمایشات اتمی دولت فرانسه اعتراض می کرد توسط سرویس های اطلاعاتی فرانسه منفجر شد و در جریان آن یک عکاس هم به قتل رسید. در آن زمان لوران فابیوس که نخست وزیر بود از اجرای این عملیات و عاملان آن اظهار بی اطلاعی کرد.
پس از تحقیقات مستقل نقش فابیوس در این اقدام تروریستی پررنگ تر شد و سرانجام نیز مسئولیت این انفجار را پذیرفت.
*طراح قانون معروف فابیوس گسو در جولای 1990
اگر بخواهیم نمونه ای از خدمات فابیوس به صهیونیسم را در فرانسه نام ببریم، می توانیم به تصویب قانونی به نام "فابیوس گسو" اشاره کنیم.
- این قانون در سال 1990 در پارلمان فرانسه تصویب شد. در آن زمان «لوران فابیوس» رئیس مجلس بود. "گسو" یک نماینده کمونیست، لایحه ای را برای تصویب این قانون ارائه کرد و چون «لوران فابیوس» برای تصویب این لایحه بسیار تلاش کرد، این قانون را فابیوس گسو می نامند. البته پیشتر زمینه تصویب این قانون را فراهم کرده بودند. به عنوان مثال، بی حرمتی به یک قبرستان یهودیان را در فرانسه مطرح کردند، در حالی که این یک قضیه ساختگی بود و صهیونیستها در پشت آن قرار داشتند.
به گفته روبرت فوریسون مورخ فرانسوی ، فابیوس یک یهودی است و گسو یک کمونیست است. آنها درتدوین این قانون ویژه و تصویب آن در مجمع ملی فرانسه درسال ١٩٩٠ نقش عمده ای را ایفا کردند و براساس این قانون اگر کسی وجود اتاق های گاز و آمار مبالغه آمیز شش میلیون یهودی کشته شده در جنگ جهانی دوم را زیرسؤال ببرد از یک ماه تا یکسال زندان و به پرداخت جریمه نقدی محکوم خواهدشد و کارش را از دست خواهدداد و زندگی را برای وی و فرزندانش و خانواده اش غیرقابل تحمل خواهندکرد.
*مسئول رسوایی صدور خونهای آلوده به ایران و کشور های دیگر (۱۹۹۰-۱۹۸۰)
پرونده
واردات فرآورده های خونی مبتلا به ایدز، هیچگاه از خاطر ایرانی ها پاک نمی شود؛ پرونده
ای که باعث شد نام اولین بیمار ایدزی در ایران ثبت شود! در سال هاي نه چندان دور
كه گفتن و نوشتن از ايدز مذموم و ناخوشايند بود، ورود و توليد فرآورده هاي خوني
آلوده به كشور دست كم ۱۸۰۰ ايراني را به بيماري هايي نظير هپاتيت C و ايدز مبتلا كرد كه امروز ۹۷۴ تن از آنان يا خانواده هايشان كه ۶۰ تن از آنان مبتلا به ايدز شدند، در انتظار
دريافت ديه و غرامت هستند. آمارهاي غيررسمي حكايت از آن دارد، بيماران هموفيلي كه
بين سالهاي ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ خورشيدي قرباني بي دقتي در ورود فرآورده هاي خوني آلوده از كشور فرانسه
به ايران شده اند، به ۳۰۰ تن مي رسد.
سالهای
۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ میلادی انستیتو مریو فرانسه محصول فاکتورهای
انعقادی آلوده به ویروس HIV جهت بیماران هموفیلی را به برخی از کشورها مانند
آلمان غربی ، ایتالیا، آرژانتین ، عربستان ، عراق ، ایران و ... صادر و تعدادی از
بیماران هموفیلی را آلوده به این ویروس کرد.
تحقیقات صورت گرفته نشان داد نوع ویروس HIV بیماران هموفیل ایرانی با بقیه گروه های مبتلا فرق دارد و از سوی منشا خارجی است، این نشان می دهد این آلودگی ناشی از خرید فاکتورهای انعقادی در سال ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ از این شرکت انحصاری بوده است.
"مریو"، شرکتی فرانسوی است که در خلال سالهای جنگ ایران و عراق (۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴) با صادر کردن خونهای آلوده به ایران منجر به انتقال ویروس بیماری ایدز (HIV) و ابتلای عدهای از بیماران هموفیلی به این ایدز شد.در سال ۱۳۶۴ فرآوردههای خونی شرکت فرانسوی مریو که آلوده به ویروس اچآیوی بود، به بیماران هموفیلی، که نیاز دائم به دریافت انواع فاکتورهای انعقادی خون دارند داده شد. هنگامی که این موضوع در میان بیماران هموفیلی افشا شد، وزارت بهداشت آلودگی فرآوردههای خونی وارداتی به ایران را تکذیب کرد در حالی که نمایندهٔ این شرکت پس از بازگشت به کشورش فرانسه، در نامهای به وزیر بهداشتِ آن زمان، آلوده بودن فرآوردههای شرکت مریو را تایید کرد.
بخشی
از این محصولات که در همان سالها در داخل فرانسه هم به مصرف رسیده بود مسئولین
فرانسوی را با پیگرد قضایی آن کشور مواجه ساخت و به صورت یک رسوایی بزرگ در آمد که
پای فابیوس نیز در پرونده باز شد! فرانسوا میتران در سخنرانی خود در آن زمان خواست
که همه وزیرانش مسئولیت این اشتباه را بپذیرند. اما در میان تمام وزرای فرانسه
فابیوس از نادر مردان سیاسی بود که خواست مصونیت سیاسی اش نادیده گرفته و در
دادگاه محاکمه شد. وی در آن زمان نخست وزیر کشور فرانسه بود و کاملا در جریان این
که خون ها آلوده بوده است، قرار داشت.
گرچه وی در نهایت به علت اینکه مستندات دخالت او در این ماجرا ناکافی بوده است، تبرئه شد اما همواره از سوی احزاب رقیبش مورد انتقاد واقع می شود. ظاهرا فابیوس هرگونه تشریفات در زمینه انجام آزمایش ها از نمونه های خونی را لغو کرده بود و بدین ترتیب خون های آلوده بدون اینکه مراحل آزمایش را پشت سر بگذارند وارد بازار می شوند. وی دستور غربالگری را زمانی صادر می کند که دیگر کار از کار گذشته بود و خون های آلوده نه تنها به فرانسه بلکه به ایران هم رسیده بود!
براساس آمار رسمي ارائه شده از سوي وزارت بهداشت، درمان و
آموزش پزشكي از ابتداي ورود ايدز به ايران تا كنون ۱۲۵ تن از بيماران هموفيلي، هپاتيتي و كليوي بر اثر
استفاده از فرآورده هاي خوني آلوده به ويروس HIV ، درگذشته اند.
لازم به ذکر است که دستيابي به آماري دقيق به دليل پنهان كاري قربانيان يا خانواده هايشان ممكن نیست.
به گفته منتقدان دولت وقت فرانسه ، بیمارانی که نیاز به خون داشتند با این خونهای آلوده صادراتی فرانسه ، به بیماری ایدز و هپاتیت سی هم مبتلا شدند. فرانسوا میتران در سخنرانی اش خواست که همه وزیرانش مسئولیت این اشتباه را بپذیرند و فابیوس از نادر مردان سیاسی بود که میتران خواست مصونیت سیاسی اش نادیده گرفته شده و در دادگاه محاکمه شود.اما او محاکمه و تبرئه شد در حالی که توسط احزاب رقیب به استناد به این رسوایی همچنان مورد انتقاد واقع می شود.
* عضو ارشد فرانسوی سازمان مرموز "بیلدربرگ"
گروه بیلدربرگ کنفرانسی غیررسمی است که هر ساله به صورت کاملاً خصوصی و محرمانه در نقطهای از جهان برگزار میشود. اعضای گروه بیلدربرگ تماما انتصابی هستند و تعداد ایشان قبلا به حدود ۱۳۰ نفر میرسید. تمامی اعضا از قدرتمندترین و با نفوذترین افراد در زمینههای سیاست، اقتصاد و رسانه هستند. بسیاری از پادشاهان و اعضای خاندانهای سلطنتی کشورهای غربی از اعضای دائم گروه بیلدربرگ هستند.
در واقع بیلدربرگ نه دولت است، نه مجلس و نه یک سازمانی سیاسی مانند سازمان ملل و نه یک سازمان اقتصادی مانند اوپک. نامش را "کلوپ" گذاشتهاند تا مشخص گردد بیلدربرگ هیچ تشکیلات یا سازمان رسمی ثبت شده با چارت سازمانی و شرح وظایف حزبی معینی نیست، اما بزرگترین کنفرانسی است که سالانه با حضور قدرتمندترین افراد در عرصههای سیاسی، اقتصادی، بانکداری، نظامی و نیز غولهای رسانهای، تحت شدیدترین مراقبتهای امنیتی برگزار میگردد.
آشنایی با بالاترین و قدرتمند ترین گروه تصمیم گیرنده در تصمیمات مالی و سیاسی آمریکا موسوم به گروه بیلدربرگ ، در بالاترین ساختار ثروت و نفوذ جهانی
جمعی از افراد در 29 می سال 1954 در هتل بیلدربرگ متعلق به پرنس "برنهارد" ولیعهد هلند در نزدیکی شهر "آرن هیم” هلند گرد هم جمع شدند و به این ترتیب از آن سال به بعد در شرایطی به شدت محافظت شده، اواخر بهار دور هم جمع میشوند. مطبوعات آنها را به خاطر نام جایی که اولین بار گرد هم آمدهاند گروه بیلدربرگ نامیدهاند اما شاید خود این محفل خود را چیز دیگری بنامد. محافظت شدید اطلاعاتي از این اجلاس به طور خاص صورت میگیرد. یعنی عدم درز هیچ نوع گزارشی از مدعوین و مفاد مذاکراتی که طی آن انجام ميشود. گفته میشود که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) و سازمان اطلاعاتی کشوری که میزبان بیلدربرگ است کار حفاظت از این اجلاس را بر عهده دارند.در این کنفرانس بزرگ، هیچ طرح و پیشنهادی مطرح نمیگردد، هیچ لایحهای به مذاکره گذاشته نمیشود و هیچ تصمیمی اتخاذ و مصوبهای صادر نمیگردد بلکه سیاستها، تصمیمات و مصوبات اخذ شده در بالاترین ردهی سلطه، یعنی «طبقه ممتاز»، جهت اجرایی کردن آنها در سرتاسر جهان به منظور تحقق "نظم نوین جهانی" به شرکت کنندگان دیکته میشود.
اعضای گروه بیلدربرگ در کنفرانس سالیانه خود، در مورد مسایل جاری سیاسی و اقتصادی جهان به صورت محرمانه با یکدیگر تبادل نظر و مشورت میکنند.
افرادی در گذشته و یا در زمان حال در گروه بیلدربرگ عضویت داشته و دارند. از این افراد، برخی از اعضای دائم گروه بیلدربرگ هستند و برخی تنها در زمانی خاص در همایشهای سالیانه گروه بیلدربرگ به عنوان "مهمان" دعوت میشوند که به عنوان عضو ارشد فرانسوی این سازمان مرموز می توان از لوران فابیوس نام برد.عدم انتشار مفاد مذاکرات این جلسه، سبب گمانهزنیهای زیادی دربارهی قدرت و حوزهی نفوذ این گروه شده است. اغراقها و بزرگنماییها در این باره به حدی پیش رفته که بیلدربرگ را «دولت سایه» ی جهان نامیدهاند. رازآلود بودن گروه بیلدربرگ سبب شده گروهی آن را با مجمع فراماسونرها مقایسه کنند. چنان که بسیاری افراد، قدرت این گروه را در حد تغییر کردن مقاماتی چون مارگارت تاچر (نخست وزیر سابق انگلیس) و یا روی کار آوردن بیل کلینتون و حتی اوباما میدانند. محافظت شدید اطلاعاتی از این اجلاس به طور خاص صورت میگیرد. یعنی عدم درز هیچ نوع گزارشی از مدعوین و مفاد مذاکراتی که طی آن انجام میشود. گفته میشود که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعاتی کشوری که میزبان بیلدربرگ است کار حفاظت از این اجلاس را بر عهده دارند.
"جيم تاكر" خبرنگار آمريكايي که به سبب افشاگریهاش درباره بیلدربرگ مشهور است اعضای شرکت کننده در این اجلاس را يك گروه سري از جنايتكاراني كه متشكل از سرمايهداران بينالمللي و مقامات بلندپايه دولتهاي اروپايي و آمريكاي شمالي هستند، خوانده است. وي دلیل سکوت خبری رسانهها به خصوص رسانه های اصلی امریکايي درباره این اجلاس را شرکت مقامات ارشد این رسانهها از جمله "واشنگتنپست"، "نيويورك تايمز" و "لسآنجلستايمز" عنوان میکند. اين نشان ميدهد كه تمامي اين رسانهها بر خلاف شعاري كه درباره استقلال و غير وابسته بودن خود به دولتها را ميدهند به شدت به سياستمداران و دولتها و جريانهاي قدرت و ثروت، وابسته بوده و در حقيقت آنها هستند كه خط مشيهاي اين رسانهها را مشخص ميسازند.
گفته میشود نمایندگان خانواده "روچیلد" و همچنین نماینده خانواده "راکفلر" که از بزرگترین سرمایهداران غرب به حساب میآیند، از موسسان اصلی این اجلاس هستند. به همین ترتیب روسای بانک مرکزی آمریکا، استراتژیستهای معروفی چون "هنری کیسینجر" نيز در اين اجلاس حضور مداوم دارند. همچنین نام مدیران شرکتهای بزرگی همچون "آی بی ام"، "کوکاکولا" و بسیاری از شرکتهای بزرگ چند ملیتی نيز در آن دیده میشود.
بر اساس برخی گزارشها رؤسای جمهور سابق آمریکا همچون "بیل کلینتون" و همچنین نخست وزیران سابق انگلیس همچون "مارگارت تاچر" در اجلاس های قبلی آن شرکت کرده اند.
نکته جالب این است که در بین اسامی افرادی که حدس زده میشود سالانه در این اجلاس حضور یابند، تنها سرمایهداران و سیاستمداران به عنوان نمایندگان عصر جدید دیده نمیشوند. شاهان و شاهزادگان اروپایی هم ظاهرا به عنوان نماینگان عصر قدیم در آن حضور داشتهاند. از جمله "خوان کارلوس" پادشاه اسپانیا، "بئاتریس" ملکه هلند، پرنس "چالز" ولیعهد انگلستان و خلاصه پادشاهان بلژیک و نروژ.
این اجلاس عموما در اطراف شهرهای کوچک اروپایی و آمریکایی تشکیل میشود و هیچ بیانیه افتتاحی رسمی براي آن وجود ندارد. ظاهرا تنها قبل از افتتاح اجلاس بیانیه ای به نشریه محلی داده میشود تا مردم تنها آگاه باشند که موقع اجلاس تدابیر امنیتی خاصی برقرار است تا مردم منطقه خود را با محدودیتهای مربوط به تدابیر وفق دهند.
عدم انتشار مفاد مذاکرات اين جلسه، سبب گمانهزنیهای زیادی دربارهي قدرت و حوزۀ نفوذ این گروه شده است. اغراقها و بزرگنماييها در اين باره به حدی پیش رفته که بیلدربرگ را "دولت در سایه" جهان نامیدهاند. رازآلود بودن گروه بیلدربرگ سبب شده گروهی آن را با مجمع فراماسونرها مقایسه کنند. چنانكه بسیاری افراد، قدرت این گروه را در حد عوض کردن مقاماتی چون "مارگارت تاچر" (نخست وزیر سابق انگلیس) و يا روی کار آوردن "بیل کلینتون" و حتی "اوباما" میدانند.طبیعی است که ترکیب پیچیده مدعوین، دامنه موضوعاتی را كه مورد بحث قرار میگیرد، گسترش میدهد و احتمالا این گروه درباره همه موضوعات مهم جهانی که جریان تجارت آزاد را متاثر میسازد به بحث مینشینند. مثلا گفته میشود موضوع هسته ای ایران در سال 2008 از جمله موضوعات مذاکره میان شرکت کنندگان بوده است.
در سال 2010 "فیدل کاسترو"، رهبر سابق کوبا مقالهاي به رشته تحریر در آورد که در آن مدعی شده بود "بیلدربرگ" به دنبال تشکیل حکومتی جهانی است. برخی نیز گفته اند که "بیلدبرگ" در صدد تقسیم جهان به سه منطقه بزرگ اقتصادی است: اتحاديه اروپا، اتحادیه آسیا- اقیانوسه و اتحادیه امریکا. بر اساس این ادعا "بیلدربرگ" درصدد است اتحادیه آسیا- اقیانوسیه و اتحادیه آمریکا هم مانند اتحادیه اروپا از طریق ضرب پول واحد به لحاظ اقتصادی متحد و این اتحاد سه گانه سرانجام زمینهساز حکومت جهانیاي شود که گروه بیلدربرگ در سودای ریاست بر آن است.
"بیلدربرگ" تقلای دوبارهای برای احیایی سلطۀ اشرافگونۀ سرمایه داران است. حضور شاهزادگان هلندی، اسپانیایی، انگلیسی، بلژیکی و نروژی به همراه خانودههای روچلید انگلیسی و راکفلر آمریکايی نشان میدهد که اشرافیت سابق اروپایی، سرمایهداری نوین را حمایت و همراهی میکند و سرمایهداری به رغم ادعاهایش در پیشبرد دمکراسی در سودای کسب برتری فخر فروشانه شاهان سابق است.
با این حال از 1957 که اولین وجود این اجلاس پس از سه سال فاش شد، رویدادهای بسیاری وجود دارد که بیانگر افسانه بودن بیلدبرگ به عنوان دولت در سایه است. وقوع انقلاب اسلامی ایران در 1974 در کشوری که شاه آن دوست و شریک اساسی خانواده راکفلر به حساب میآمد نشان میدهد که اگرچه بیلدربرگ و تقلای آن در جریان هست اما در تفسیر آن نباید اسیر توهمات هالیوودی و تخيلي شویم. بیلدبرگ هر سال در "بهار" براي مديريت جهان تشکیل جلسه میدهد اما اتقاقاتی مانند "بهار عربی(بیداری اسلامی)" که خزان دیکتاتورهای عربی متحد با غرب را در پی داشت نشان داد قدرت جادويي بيلدربرگ توهمي بيش نيست.
یک سوی بیلدبرگ تلاش بی امان و در عین حال ترساننده سرمایهداری غرب برای حفظ هژمونی خود است اما اگر بیلدربرگ را از پشت حوادث جهان بنگریم، حقارت آن را در شکل اقدام مذبوحانه صاحبان زر و زور غربی برای نجات امپراطوری شکنندهشان در مییابیم. حقارتی که در سخنان هشدارآمیز مسئولان غربی از الگوگیری انقلابهای عربی از انقلاب اسلامی ایران دیده میشود. شايد مهمترين يحثي كه در اجلاس امسال بيلدربرگ مطرح شد مسألهي انقلابهاي مردمي خاورميانه و شمال آفريقا و وحشت سران غرب از هژموني انقلاب اسلامي باشد.
*** چشمانداز آتی روابط تهران- پاریس
فرانسه، عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و دارای حق وتو است. این کشور در سال 1384 یکی از دولتهایی بود که از ارجاع پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل حمایت کرد و مسبب وضع قطعنامههای غیرقانونی و خلاف مقررات علیه ایران شد.
قبل از آن نیز خاطره تلخ حمایتهای بیدریغ دولت فرانسه از رژیم سرکوبگر و متجاوز صدام در زمان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، از یادها نرفته است.
وقتی در خرداد ماه 1392 دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهور یازدهم کشورمان معرفی شد، وزیر امور خارجه فرانسه در دیدار با سفیر ایران در پاریس، با ابراز خرسندی از ریاست جمهوری دکتر روحانی ابراز داشت که فرانسه خواستار تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایران، در زمینه برنامه هستهای و جنگ سوریه است.
یقیناً اصلیترین رخداد در رابطه با پرونده هستهای ایران در دولت یازدهم، همین مذاکرات اخیر ژنو بود که به عقیده صاحبنظران، نقطه عطفی در این کلاف گرهخورده به شمار میرود. فرانسه در این بوته آزمایش بد ظاهر شد. لذا یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعلام کرد که روابط ایران و فرانسه، تمام مراودات اقتصادی ایران با این کشور در این کمیسیون مورد بازبینی قرار خواهد گرفت.
البته مذاکرات فشرده و سه روزه نمایندگان ایران و کشورهای غربی در شرایطی به پایان رسیده که "کاترین اشتون"، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران مذاکرات را مثبت خواندند و عدم دستیابی به یک توافق نهایی را به معنای شکست گفتگوها قلمداد نکردند.
به اعتقاد اقتصاددانان برجسته ايراني، عادی سازی روابط ایران با غرب، دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد و واضح است که مانع تراشیهای امروز فرانسه، در آن موقع، قطعاً به زیان این کشور تمام خواهد شد.
***هشداری که پاریس باید جدی بگیرد
اما تمام وقایع پرشتاب اخیر بویژه تغییر نگاه مردم ایران نسبت به دولت فرانسه در شرایطی رخ می دهد که در نخستین روز از سال 92، رهبر معظم انقلاب نسبت به تغییر رویکرد پاریس به دولتمردان این کشور هشدار داده بودند؛ هشداری که به نظر می رسد فرانسوی ها تا دیر نشده باید آن را جدی بگیرند و در غیر این صورت به سرنوشت کشورهایی دچار خواهند شد که با وجود تلاش های بسیار هنوز نتوانسته اند ذهنیت ایرانیان نسبت به خود را ترمیم کنند.
انتهای پیام/
انشالله ریشه دشمنان اسلام و ایران نابودشه
که اینطور به جان و مال مردم ضربه میزنن
واقعا ممنون از این گزارش بسیار جامع و کاملتون