عمر سعد لشكر خود را بخواند، و پيش از غروب آفتاب به سوى حسين عليه السلام حمله ور شد...

به گزارش خیمه گاه؛

عمر سعد لشكر خود را بخواند، و پيش از غروب آفتاب به سوى حسين عليه السلام حمله ور شد.
حسين عليه السلام در جلو خيمه اش نشسته بود و دو زانو را در بند شمشير قرار داده بود و در اثر خستگى خوابش برده بود ولى خواهرش زينب عليه السلام بيدار بود و در كنار برادر ايستاده از وى پرستارى مى كرد. زينب غريو حمله سپاه را از نزديك بشنيد، با ملايمت به برادر نزديك شده گفت: برادر، بانگ و فرياد نزديك مى شود، آيا نمى شنوى؟ امام حسين عليه السلام سر برداشت و فرمود: جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم، به من فرمود: تو نزد ما مى آيى.



خواهرش سيلى به صورت خود نواخت و گفت: اى واى... حسين عليه السلام فرمود: خواهر عزيز من، واى بر تو نباشد، آرام باش خداى تو را رحمت كند. آنگاه امام حسين عليه السلام برادرش حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام را فراخواند و از او خواست كه برود از مهاجمان خبرى بياورد. وقتى كه حسين دانست كه كوفيان آهنگ جنگ دارند دوباره برادر را فرستاد كه از آنها خواهش كند كه يك امشب را دست از جنگ بدارند، زيرا ما مى خواهيم در اين شب براى خدا نماز بخوانيم و دعا كنيم و استعفار نماييم و هنگامى كه صبح شد و اگر خدا خواست و رو به رو شديم، جنگ خواهيم كرد.

عمر سعد با يارانش مشورت كرد كه اين مهلت را بدهد يا نه؟ يكى گفت: سبحان الله، به خدا ا گر اينان از ديلميان بودند واين تقاضا را از تو مى كردند شايسته بود كه با آن موافقت كنى. سپس تا فردا مهلت دادند.

امام حسين عليه السلام بيعت نمى كند

الا و ان الدعى بن الدعى قد ركزنى بين اثنتين، بين السله و اذلعه و هيهات منا الذله. يابى الله ذلك لنا و رسوله و المومنون و حج.ر طابت و طهرت و انوف حميه و نفوس ابيه من ان توثر طاعه اللئام على مصارع الكرام. الا و انى زاحف بهذه الا سره مع قله العدد و خخذله الناصر
بدانيد ابن زياد بى پدر فرزند زياد زنا زاده مرا در ميان دو راه قرار داده است؛ يا آن كه شمشيرها از نيام كشيده مى شود و يا آن كه تن به خوارى و پستى داده تسليم او و يزيد گردم و خوارى از ما بسى به دور است. خدا خوارى ما را نخواهد و پيغمبر و مردمان با ايمان به آن تن ندهند و دامن هاى پاك مادران و جوانان با غيرت و راد مردان با حميت كه هرگز تا راه مرگ و شهادت به روى آنها باز است از راه پستى و مذلت و اطاعت از فرو مايگان نخواهند رفت از خوارى و ذلت ما امتناع دارند اكنون با كمى ياران و پراكنده شدن دوستان براى جنگ آماده ام.

برگرفته از کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع)

برچسب ها: تاسوعا ، عصر ، حضرت زینب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.