به گزارش
خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران، انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره سنجههای نگرش به آمریکا در فرهنگ سیاسی مردم ایران گزارشی ارائه کرده است.
"استکبارستیزی" بخشی از "فرهنگ سیاسی" و "سرمایه اجتماعی" ایرانیان هویت و چیستی شاکله ایرانیان ، متشکل از لایههایی است که در عین «استقلال از مبدأ تاریخی»، از خصلت «همسویی» و «همافزایی» نیز بهره میبرند.
این هویت کلان در کشاکش سه لایه «هویت ملّی» ، «هویت دینی» و «هویت انقلابی» ساخته شده و دارای عناصر "مشابهای "است که در قدمت فرهنگی ایرانیان به تکوین رسیده است .
فرهنگ سیاسی جامعه ایران نیز طبیعتاً متأثر از این هویت کلان است و در رأس آن «ستیز با بیگانه»اهمیت یافته است.عناصر «اهریمن» در فرهنگ ملی ایرانیان، «شیطان» در فرهنگ دینی اسلام و «آمریکا» در فرهنگ انقلابی، بر اهمیت «نبرد» با دشمن تأکید دارند، این عناصر متناظر، در لایههای هویتی «مستقل» امّا "همسوی ایرانیان" ، یکی پس از دیگری «دلیل» و "مقوّمهای" استکبارستیزی جامعه ایران محسوب میشود.
حساسیت جامعه ایرانی به ظلم و ستیز با ظالم، اهمیت داشتن مفهوم خاک و وطن و استقلال سیاسی و سرزمینی و انگیزش برای قیامها و جریانات عدالت خواهانه از ادلّهی این مفروضهاست.
از دیگر سو میتوان فرهنگ سیاسی هر ملت را ، عنصری مؤثر بر سرمایه اجتماعی آن ملت دانست.
بر این اساس است که در فرهنگ یک ملت ایستادگی مقابله با مستکبر ارزش شناخته میشود و موجبات تقویت سرمایه اجتماعی را فراهم کرده و یا در جامعهای دیگر با ارزش انگاری سازش و هضم در قدرتهای بزرگ به تخریب سرمایه اجتماعی منجر میشود.
در فرهنگ سیاسی مردم ایران نیز ، شناخت «دشمن» و «استقلال» از او موجبات تقویت «اعتماد به نفس» و «افزایش سرمایه اجتماعی» را فراهم میکند و در این معادله هر سه لایه هویتی «ملّی»، «دینی» و «انقلابی» مقوّم محسوب میشوند.
در این میان ایستادگی در برابر نظام سیاسی دولت آمریکا به عنوان یک فرهنگ سیاسی غیرخودی و با استعاره از شیطان بزرگ که متأثر از هر سه لایه هویتی، بخصوص هویت انقلابی است در طول 5 دهه مبارزات انقلابی مردم ایران (92-42) همواره اهمیت داشته است.
از این رو «استکبار ستیزی»و «زیر بار زور نرفتن» یکی از عناصر مهم در سرمایه اجتماعی ایرانیان است که جدای از فرهنگ سیاسی ، به لحاظ «تنوع توجیهات فرهنگی و دینی» و «قرابت زندگی اجتماعی ایرانیان به سیاست» دارای آنچنان اهمیتی است که از عناصر تأثیر گذار بر سرمایه اجتماعی جامعه ایرانی محسوب میشود.
بر این اساس هر حرکتی که این اعتماد به نفس در مقابل دشمن را تخریب كند ، نوعی خدشه به این سرمایه اجتماعی است و حرکت در مقابل ارزشهای تاریخی و فرهنگی جامعه ایران تفسیر میشود.
سخن از «تساهل و مصالحه» و «درک دشمن» و «مذاکره» و یا «رابطه» با «او» در چنین جامعهای، بسیار حساسیت برانگیز میباشد.
تجربه تاریخی نیز نشانگر آنست که تحریک این عناصر هویتی که رنگی «ایدئولوژیک» به معنای عام نه صرفاً مفهومی دینی یافتهاند نتیجهای جز «بازسازی» فرهنگ سیاسی «ستیز با دشمن» در سطوح «عمیقتر» و توسط نیروهای «مردمی» ندارد که میتوان به نمونههای آن در پذیرفتن کاپیتولاسیون امریکایی توسط رژیم پهلوی اشاره کرد که مقوم نهضت انقلابی ایران شد.
در مقطع پس از پیروزی انقلاب نیز در برههای که فرهنگ «سازش» و «مصالحه» با امریکا که در قالب گفتگوی تمدنها در دوره اصلاحات (84-76) پیگیری شد و البته ریشههای فرهنگی آن در دولت سازندگی (76-68) نموّ یافته بود در نهایت شاهدگرایش مردم به تفسیر هویتی و عمیقتری از دشمن بودیم که در انتخاباتهای سال 84 و 88 بروز عملی یافت و ستیز با استکبار جهانی از مهمترین خصوصیات اصلی دولت منتخب در آن سالها محسوب میشد.
از این رو «دولت یازدهم» در پیگیری سیاستخارجی خود بایستی با توجه به فرهنگ سیاسی جامعه ایران، از تحریک جامعه ایرانی خودداری كرده و سیاست خارجی خود را با حساسیتی بالا پیگیری كند.
چرا که در طول چند ماهی که از عمر کوتاه آن میگذرد برخی اقدامات حساسیت برانگیز در روابط خارجی باعث شده است شبهاتی در اذهان عمومی ایجاد شود که واکنش منطقی جامعه به این شبهات منجر به پررنگ تر شدن اجتماعات انقلابی و به طور خاص استقبال از 13 آبان با اعلام ده برائت شد و پیش بینیها حاکی از آنست که این اجتماع هر ساله ، امسال پرشور تر از هر سال برگزار خواهدشد و پررنگ شدن شعار «مرگ بر آمریکا» نتیجه ملموس بازی با حساسیتهای فرهنگ سیاسی مردم و شاهدی بر این مدعاست.
در گزارش ذیل که بر مبنای سنجههای پژوهشی معتبر در سطح ملّی تدوین شده است مطالبات و انتظارات اساسی مردم از دولت جدیدو تحلیل مردم از رفتار آمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری و برخی از سنجههای جهانی نگرش به امریکا که نویدگر تغییر نگرش جهانی به نظام سیاسی آمریکا میباشد، مورد ارزیابی قرار گرفته است:
1
- توقعات مردم از دولت منتخب در انتخابات ریاست جمهوری پژوهشهای ملّی حاکی از آنست که «کارآمدی اقتصادی» و تلاش برای رفع مشکلات معیشتی بر اساس ظرفیتهای «ساختار درونی نظام» مهمترین مطالبه مردم از دولت جدید است.
بر اساس نظرسنجی که در فروردین ماه سال جاری انجام شده است نظر مردم درباره اولویت برنامه های رئیس جمهور آینده بیشتر معطوف به رفع مشکلات اقتصادی و کارآمدی اقتصادی دولت یازدهم می باشد و پس از آن حفظ «پیوستگی دولت با مجموعه نظام»مورد دغدغه مردم میباشد و در رتبه بعدی مذاکره و رابطه با امریکا کمترین طرفدار را به خود اختصاص داده است.
بر اساس این نظرسنجی فراوانی بخشی از مردم که رفع مشکلات اقتصادی کشور را در گرو «رابطه با امریکا» میدانند قابل مشاهده است به طوری که این دیدگاه تنها در 15 درصد از مردم دیده میشود. (نظر سنجی سازمان)
بر اساس نظرسنجی دیگری که در اردیبهشت 92 توسط یک نهاد پژوهشی دیگر درباره «مهمترین مشکلات کشور که باید توسط رئیس جمهور آینده اولویت یابد» ، انجام شده است اکثر پاسخگویان رفع گرانی و بیکاری را در اولویت قرار دادهاند.
نکته مهم در تفاوت این نظرسنجی با نظرسنجی قبلی (فروردین ماه) آنست که پاسخگویان میتوانستهاند چند گزینه را با هم انتخاب كنند . بر این اساس تعداد پاسخگویانی که قائل به اولویت مسائل سیاستخارجی هستند در مقایسه با پاسخگویانی که حل مشکلات گرانی و بیکاری را اولویت میدانند قابل تأمل میباشد.
همچنین نظرسنجی دیگری نیز در اوایل خرداد 92 در شهر تهران انجام شده است که نتایج آن با نظرسنجیهای مشابه توسط مراکز مختلف همخوانی دارد.
بر اساس این نظرسنجی که اولویتهای اقتصادی، سیاست خارجی، فرهنگی و اجتماعی مورد سئوال واقع شده است نظر مردم در خصوص اولویت حل مشکلات اقتصادی و معیشتی قابل مشاهده است.
2سنجش تغییر رفتار آمریکا در برابر ایران پس از انتخاباتیکی از مهمترین برآوردهای اجتماعی حاکی از آنست که علیرغم حسن نیت تیم دیپلماسی دولت یازدهم در مسائل سیاستخارجی ، جمع بندی افکارعمومی بر عدم تغییر رفتار امریکا در قبال ایران میباشد.
در تحلیل مواضع امریکا در برابر ایران پس از روی کار آمدن دولت یازدهم ، در نظرسجی یک مرکز رسانهای معتبر در مرداد 92 آمده است:
تنها «25 درصد پاسخگویان معتقدند که رفتار امریکا پس از انتخابات در برابر ایران بهتر شده است» و«70 درصد پاسخگویان نیز معتقدند رفتار امریکا فرقی نکرده یا بدتر شده است».
-
سنجش «اعتماد»مردم ایران به امریکا در نظرسنجی دیگری که در مهرماه سال جاری توسط یک مرکز وابسته به دانشگاه تهران و در شهر تهران انجام شده است
از پاسخگویان پرسیده شده که «دریک ارزیابی کلی دولت امریکا را تاچه اندازه قابل اعتمادمیدانید؟»
که درپاسخ به این سئوال۷۳درصدپاسخگویان اعتمادبه دولت امریکا را خدشه پذیر دانستهاند.
به طوری که۶۱درصدپاسخگویان معتقدند امریکااصلاًقابل اعتماد نیست و۱۲درصدنیزدرحدکم وخیلی کم به امریکا اعتماد دارند.
همچنین۲۵درصدنیزامریکارادرحدزیادقابل اعتماد دانستهاند.
-
به رسمیت شناختن «حق هستهای»ایران توسط امریکا در نظرسنجی فوق درخصوص ارزیابی پاسخگویان مبنی براحتمال به رسمیت شناختن حق هسته ای ایران توسط دولت امریکا،۶۸درصدپاسخگویان به این عمل امریکاخوشبین نیستندودرمقابل۳۱درصدبه این مساله امیدوارند.
بر این اساس ۵۵درصد معتقدند امریکا اصلاً حق هستهای ایران را به رسمیت نخواهد شناخت.
13درصدنیزدرحدکم وخیلی کم احتمال میدهند و۳۱درصد درحدزیاد و خیلی زیاد به چنین مسالهای خوشبین هستند.
5- تحریک سرمایه اجتماعی مردم و بازتولید فرهنگ سیاسی همانطور که گفتیم از آنجا که مقوّم و پشتیبان فرهنگ سیاسی مردم ایران ، لایههای هویتی «همسو» میباشد از این رو هرگونه تلاش برای تغییر ذائقه فرهنگ سیاسی در ایران به ثمر نمینشیند و حتی منجر به بازتولید فرهنگ سیاسی در سطحی «عمیقتر» و «مردمیتر» خواهد شد.
پژوهش زیر که در سال 84 و توسط سازمان ملّی جوانان انجام شده است گویای وضعیت ارزشها و نگرشهای جوانان در آخرین سال دولت اصلاحات میباشد.
بر اساس این نتایج ، اعتقادات دینی جوانان و نگرش آنان به هویت سیاسی کشور و افتخار به هویت ایرانی خود پس از سالها تلاش روشنفکران غرب زده و انجام اقدامات ساختارشکنانه در خدشه به اعتقادات دینی و فرهنگ سیاسی مردم قابل تأمل است.
این نتایج بیانگر آنست که ذائقه سازی برای اعتقادات و فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی توسط برخی جریانات سیاسی که با لایههای هویتی جامعه ایران زاویهدار میباشند بسیار سخت و دشوار میباشد:
-
سنجههای جهانی نگرش به آمریکا علاوه بر نارضایتی جامعه ایرانی از عملکرد نظام سیاسی امریکا در چند سال اخیر شاهد موج امریکا ستیزی در جغرافیای امریکا، اروپا و کشورهای عربی و شمال افریقا بوده این که در حرکت بیداری اسلامی نمایان بود.
نارضایتی 78 درصدی آلمانها از اقدامات جاسوسی آمریکا
همچنین براین اساس۷۳درصدآلمانیهاازهمکاری سازمانها ی اطلاعاتی آلمان و آمریکا ناراضی هستند.
نظر مردم آلمان درباره خطرات آمریکا برای صلح جهانی بر اساس نظرسنجیای که موسسه آلمانی فورسا (Forsa) در سپتامبر 2010 (مهرماه 1389) از مردم آلمان انجام داده است اکثر مردم آلمان ، آمریکا را تهدیدی برای صلح و ثبات جهانی میدانند.
همچنین در نظرسنجی دیگری که توسط موسسه آلمانی فورسا (Forsa) در ژوئن 2011 (خرداد 1390) از مردم آلمان انجام شده است از پاسخگویان سئوال شده است «به نظر شما ایران برای صلح جهانی خطرناک تر است یا آمریکا؟» .
در پاسخ به این پرسش در حدود نیمی از پاسخگویان (45درصد) آمریکا را بعنوان خطر اصلی صلح جهانی قلمداد کرده اند. همچنین 28 درصد نیز ایران را خطرناک تر از آمریکا می دانند.
نکته جالب در این نظرسنجی تحلیل مردم در یک کشور اروپایی همسو و متحد با امریکا در درک خطرات امریکا برای صلح جهانی است
همچنین با وجود حجم تخریب های رسانه ای علیه ایران در بنگاه¬های خبری سراسر جهان بخصوص در اروپا دیدگاه مردم آلمان نسبت به ایران و آمریکا قابل توجه است. بطوری که سهم امریکا را بیشتر از ایران قلمداد کرده اند.
ارزیابی مردم آمریکای لاتین درباره اهداف آمریکا از تحریم ایران
بر اساس نظرسنجی که توسط موسسه Telesur در سپتامبر 2010 (شهریور 1389) در کشورهای آمریکای لاتین انجام شده است اکثر پاسخگویان معتقدند هدف آمریکا از تحریم ایران شامل اهداف سلطه جویانه میباشد.
این ذهنیت ناشی از سوابق دخالتهای بیشمار آمریکا در مسائل داخلی کشورهای آمریکا لاتین است و از سویی دیگر متأثر از نزدیکیهای ایران و این کشورها در حوزه سیاست خارجی و استکبارستیزی در سالهای اخیر میباشد.
آنچه در «جمع بندی» این گزارش میتوان مورد تاکید قرار داد آنست که:
1-«استکبار ستیزی» علاوه بر آنکه بخشی از فرهنگ سیاسی مردم ایران است موجبات تقویت سرمایه اجتماعی ایرانیان را در مقوله «اتحاد» در برابر دشمن فراهم آورده است.
حرکت برخی جریانات داخلی در جهت خلاف فرهنگی سیاسی مردم نهایتاً منجر به «بازتولید» فرهنگ سیاسی استکبارستیزی در سطحی «عمیق تر» و «مردمی تر» خواهد شد که 13 آبان امسال بخشی از این بازتولید است.
2- در شرایطی که جمع بندی افکار عمومی بر عدم تغییر رفتار آمریکا در قبال ایران است ، هرگونه خوش بینی دولتمردان به نتایج «مذاکره با امریکا» که نهایتاً موجبات خدشه به اعتماد به نفس ملی را فراهم نماید در نهایت زمینه «تضعیف سرمایه اجتماعی» را فراهم خواهد آورد.
3- ستیز با امریکا بخشی از فرهنگ سیاسی ریشه دار و تاریخی مردم ایران است و بخشی از ایدئولوژی ایرانیان محسوب می شود.
از این رو بر خلاف رژیم های پوپولیستی که منافع ملی را بر اساس هیجانات موقتی و تزریق های مصنوعی و رجوع فریبکارانه به افکارعمومی اندازه گیری می کنند ، فرهنگ تثبیت شده ستیز با امریکا در جامعه ایرانی در مشارکت های سیاسی هرساله نظیر انتخابات و راهپیمایی ها کاملاً مشهود است.
4- عمده مطالبات مردم از دولتمردان شامل «کارآمدی اقتصادی» و رفع مشکلات معیشتی با محوریت توجه به «ساخت درونی نظام» و ظرفیت های نیروهای داخلی است.
از این رو درصد کمی از مردم راه برون رفت از مشکلات جاری را در مذاکره و برقراری رابطه با امریکا جستجو می کنند.
5- در شرایطی که در سطح جهانی شاهد بروز نگرش های منفی و خصومت آمیز به آمریکا هستیم بایستی با نزدیکی به افکار عمومی ملت ها بخصوص مستضعفین (نمونه امریکای لاتین) «برند انقلابی» جمهوری اسلامی را حفظ و تقویت کرده و محوریت خود را در ستیز با استکبار همچنان حفظ نماییم.
نتیجه تبیین این مواضع انقلابی نیز در نگرش مردمی در کشورهایی که قربانی جنایات آمریکا می باشند کاملاً مشهود است.
انتهاي پيام/