یادداشت/

استعمار 99 درصدی و اندیشه‌های مسموم به صهیونیسم

یکی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی کرج، در یادداشت خود به جریان‌سازي صهیونیسم در آمریکا و فعالیت‌های بین‌المللي آنان در جهت سیطره جهانی پرداخته است.

به گزارش خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، "میرمحمد صادق" از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی کرج، در یادداشت خود به مروری بر سیطره جریان صهیونیسم در آمریکا و فعالیت‌های صهیونیسم بین‌الملل در جهت سیطره جهانی پرداخته است.

ایدئولوژی صهیونیست
 
بر همگان روشن است که جریان صهیونیسم، ایدئولوژی و خواسته‌های صهیونیسم بر اساس تفکری سلطه جویانه – نژاد پرستانه و خوی برتری‌جویی آن‌ها برپا شده و در دوره‌های مختلف تاریخی تاکنون در قالب دین یهود برای رسیدن به هدف‌های مختلف شوم‌شان دست به انواع ترفندها و جنایت‌های شنیع و شیطانی زده‌اند که آن طور که باب میلشان است در پهنه این کره خاکی زندگی کنند.
 
در حال حاضر جریان صهیونیسم، به صورت منظم و سازمان یافته و به شکل مدرن و پیچیده در قالب صهیونیسم بین‌الملل مشغول به فعالیت‌ها و سیاست گذاری‌هایی هستند که به هدف غایی خود نه شعار "نیل تا فرات" بلکه سیطره کامل جهان است برسند. از این رو آن‌ها برای رسیدن به این هدف‌شان در اولین قدم نیاز به یک پایگاه مستحکم از هر لحاظ بوده و هستند، پایگاه‌هایی قدرت‌مند در حوزه‌های سیاسی – نظامی – اقتصادی و .... که بدون هیچ مشکلی به فعالیت‌های شوم خود بپردازند و در این اثنا هیچ جایی را بهتر از ایالات متحده آمریکا نیافتند.

یکی از وزرای پیشین به نام آباابان در کتاب خود تحت عنوان "قصه شعبی" حضور یهودیان صهیونیست را در ایالات متحده اینگونه مطرح می کند که "هیچ گاه در تاریخ یهود مشاهده نشده است که یهودیان در یک سرزمین صاحب چنین سلطه و نفوذی شده باشند." منظور آباابان در اینجا مشخصا امریکا بوده است.

در ادامه نفوذ و سیطره یهود به ویژه صهیونیسم در آمریکا، اولین کسی که متذکر خطر نفوذ یهودیان در آمریکا شده است و دهان به انتقاد گشود هنری فورد، صاحب کارخانه معروف فولاد می‌باشد. وی در کتابی که خود به رشته تحریر در آورده بود، چگونگی سلطه یهودیان به بخش‌های گوناگون و حساس اقتصادی – فرهنگی  - سیاسی و چگونگی سلطه یهودیان به دیگر بخش‌های حساس اقتصادی – سیاسی و فرهنگی ... اجتماعی آمریکا را شرح داده و خطر نفوذ کلونی یهود را در آمریکا افشاد کرده است. بعد از چاپ این کتاب، پس از مدتی کوتاه تمامی این کتاب‌ها در سراسر امریکا جمع شد و در ادامه یهودیان با قدرت در سایه خود چنان بلایی بر سر هنری فورد آوردند که مجبور به تذکیب مطالب کتابش شد.

به هر حال نفوذ جریان صهیونیسم در آمریکا در حال شدت گرفتن بود و در سال 1915 بود که اولین یهودی به عضویت دادگاه عالی آمریکا درآمد، که اولین سمت رسمی دولتی به حساب می‌آمد که یهودیان در آمریکا از آن برخوردار می‌شدند.
 
وی با نام لوئیز- د - راندیس، این اندیشه را تبلیغ می‌کرد که یهودیان در زمانی می‌توانند یک آمریکایی خوب باشند که سرزمینی را برای خود داشته باشند تا روح یهود از آنجا به سراسر عالم بتابد و به آمریکا سلطه جهانی ببخشد.

یهودیان در حال حاضر به دو علت در ایالات متحده صاحب نفوذ فراوانی هستند:

اولا در شهرهای بزرگ آمریکا حضور دارند به طوری که در ایالات نیویورک بیش از یک چهارم از کل جمعیت را یهودیان تشکیل می‌دهند، و در حقیقت نیویورک یک ایالات یهودی نشین محسوب می‌شود.

ثانیا جماعت یهودیان در شهرهای اقتصادی و صنعتی و سیاسی آمریکا مشاغل حساس را در اختیار خود دارند و بنابراین پست‌های مهم حضور، و کارهای بزرگ را در اختیار خود گرفته‌اند . علت دیگری که در این باره باید مورد توجه قرار گیرد، اقدام دسته جمعی و همگانی یهودیان در کارهایی است که از سوی رهبران‌شان به آن‌ها پیشنهاد می‌شود، همچنان که در روز انتخابات همه یهودیان بدون استثنا در پای صندوق‌های رأی حاضر می‌شوند و به شخص مورد نظر رأی می‌دهند.
 
پس بنابراین یک واحد عظیم را تشکیل می‌دهند در حالی که اقلیت‌های دیگر این چنین رفتاری را ندارند و حتی خود مردم آمریکا در پای صندوق‌های رأی حاضر نمی‌شوند.

در حال حاضر جمعیت یهودیان ایالات متحده را حدود پنج و نیم تا شش میلیون نفر تخمین زده‌اند، اگر نسبت جمعیت دیگر مذاهب آمریکا را با یهودیان مقایسه کنیم به این صورت که از هر هزار نفر جمعیت آمریکا:

الف : 860 نفر مسیحی
ب : 30 – 23  نفر مسلمان
ج : 20 نفر یهودی

شایان ذکر است که تعداد جمعیت یهودیان در آمریکا به صورت حسی و تخمین در منابع مختلف ذکر شده است زیرا آمار یهودیان آمریکا جزء موارد مخفی آماری آمریکا به حساب می‌آید و کسی از آن چنان که باید باخبر نیست.

به هر حال این آمارها بدین معنا است که در آمریکا از هر هزارنفر فقط 20 نفر یهودی هستند یعنی در اقلیت‌ترین گروه‌ها در آمریکا، با این حال متاسفانه با وجود جمعیت محدود صهیونیست‌ها در آمریکا ایضا اروپا، بیشتر مراکز و مناسب قدرت سخت نفوذ صهوینیست‌ها بوده و هست.

در زیر برای نمونه چند نفوذ صهیونیست‌ها در آمریکا اشاره می‌کنیم:

روسای جمهور آمریکا از تامس ودر، ویلسون تاجفرسون، کلینتون، جرج بوش، اوباما از جنگ اول جهانی تا زمان حال مقام ریاست جمهوری آمریکا ملعبه دست صهیونیست‌ها بوده، جالب است لیست اعضای کابینه و بعضی سمت‌های حکومتی آمریکا را بطور مثال در زمان کلینتون مشاهده کنیم به این صورت که: 

1 – ویلیام کوهن  صهیونیست  وزیر دفاع        
2 – مدلین آلبرایت  صهیونیست   وزیر خارجه
3 – رابرت روبین   صهیونیست    وزیر دارایی
4 – میکی کُنتز  صهیونیست    وزیر بازرگانی
5 – رابرت ریش   صهیونیست   وزیر کار
6 – دَن گلیکمن   صهیونیست   وزیر کشاورزی

البته این اسامی فقط شاهد مثال‌های ما بودند و در تمامی دولت‌های آمریکا تا همین دولت اوباما با شدت و شعف‌هایی به همین شکل بوده است.

دیوان عالی قضایی آمریکا بالاترین مرجع قضایی در ایالات متحده بوده که شامل یک رئیس و 8 دستیار است، و هر حکمی که این دیوان صادر کند همان می‌شود و صهیونیست‌ها در این دیوان نیز به پست‌های مهمی گمارده شده‌اند.

بیشتر سفرای آمریکایی که به دیگر کشورهای گسیل داده می‌شوند صهیونیست هستند، صهیونیست‌ها به هر شکل ممکن سعی در اشغال پست‌های کلیدی و حساس درآمریکا را دارند. سمت نمایندگی در دو مجلس نمایندگان و سنا از این نمونه‌اند؛ با رجوع به لیست اعضای مجلس نمایندگان و سنا، پی خواهیم برد که تعداد زیادی از صهیونیست‌ها به عنوان نماینده این دو مجلس مشغول فعالیت می‌باشند، این در حالی است که جمعیت مسلمانان آمریکا بین 6 تا 8 میلیون نفر است و تاسف بار این که حتی یک نماینده در هیچ یک از مجالس سنا و نمایندگان آمریکا ندارند.

در هر صورت این نفوذ و چنبره اختاپوسی جریان صهیونیستم در آمریکا در اکثر حوزه‌ها و نهاد ملی قدرت در این کشور، باعث شده اکثریت مردم یعنی همان 99 درصدی که خود آمریکایی‌ها در تظاهرات اعتراض‌شان به آن اشاره می‌کنند زیر یوغ یک درصد حاکم بر سیاست – اقتصاد – فرهنگ و ... هستند و بدین سان می‌توان گفت که در عصر کنونی بزرگترین استعمار در حال انجام است، استعمار جریان صهیونیست در ایالات متحده و به دنبال آن اروپا می‌باشد.
 
در ادامه این مسائل مطروحه این سوال پیش می‌آید که آمریکا با چنین وضعیت و نفوذی می‌تواند به صورت مستقل عمل کند ؟ پاسخ این است که در حال حاضر بسیار از محققان و پژوهشگران سیاسی نیز به آن معتقدند ، که ایالات متحده آمریکا به طور کامل در سیطره جریان صهیونیسم بین‌المللی قرار گفته و نفوذ این جریان به حدی است که سردمداران آمریکا منافع و حقوق ملت واقعی و تحت ستم آمریکا را به راحتی فدای منافع صهیونیست‌ها می‌کنند.
 
در چنین اوضاعی کاملا طبیعی به نظر می‌رسد که دولت‌مردان آمریکایی منافع دیگر کشورهای جهان را نیز نادیده بگیرند و فدای منافع صهیونیست‌ها نمایند‌، همین امر باعث می‌شود که دولت آمریکا از توان تصمیم‌گیری مستقل و متوجه به منافع ملی خود برخوردار نباشد و مجبور باشد در عرصه‌های مختلف به جای منافع خویش تصمیم مستقلی که باید اخذ کند، خواسته‌ها و دستورات اربابان صهیونیست خویش را در نظر بگیرد.
 
حال اگر بخواهیم بعضی از فعالیت‌های جریان صهیونیستی را که در سطح جهان در پی انجام آن هستند تشریح کنیم ابتدا باید بدانیم که چه چیزی یا چه اعتقادی از سوی آن‌ها موجب شده که این گروه ضد بشری طمع دست یافتن به خواسته‌های نژادپرستانه و سلطه جویانه داشته باشند، ریشه این زیاده خواهی‌های صهیونیست‌ها را می‌توان در یک نگرش غلط و باور انحرافی که مبتنی آموزه‌های دینی خود می‌دانند دانست؛ و آن اینکه، معتقدند خداوند متعال به خاطر لطفی که به آن‌ها داشته ( بنی اسرائیل یا قوم یهود ) آن‌ها را قوی و برتر از دیگر و ارزشمندتر از همه مخلوقات خدا آفریده و به همین دلیل باید قدرت و ارزش رهبری و هدایت جهان فقط و فقط این گروه بوده و دیگران خدمت گذار آن‌ها باشد. بنابراین همه تلاش خود را صرف به ظهور رساندن این باور می‌کنند و در این کار هم از هیچ چیز اِبایی ندارند و برای توجیه کارهایشان به این باور رنگ و لعاب دینی می‌دهند و به فرزندان و نسل‌های بعدی خود القاء می‌کنند.
       
یکی از القائات به اصطلاح دینی‌شان را که بر پایه آن، این گروه نژادپرست جنایات و فجایع زیادی در عالم انجام داده و در تمام دوره‌های تاریخی از آن پیروی کرده‌اند این است که خدای متعال بخاطر لطفی که به آن‌ها داشته و اینکه قوم برگزیده خدا هستند حیواناتی خلق کرده که همه آن‌ها را مسخرشان گردانیده و در ادامه این گونه مطرح می‌کنند که این حیوانات دو گروه هستند و گروهی لال که قالبا همین چهارپایان و پرندگان و ... هستند و گروهی قادر به تکلم و شبه انسان که منظورشان از شبه انسان در اینجا هر کس غیر یهود است و معتقد هستند که چون خداوند می‌دانسته که یهود به دو نوع حیوان نیاز دارد، پس در ابتدا هر گروه انسانی غیر از یهود را حیوان خطاب کردند پس هر چه که حیوان است در خدمت یهود است و آن گروه از حیواناتی مانند گرگ درنده خو و وحشی هستند نسبت به یهود باید کُشت و گروهی چون گوسفندانند.

منظور صهیونیسم از حیوانات درنده‌خو که باید کشته شوند مسلمانان و گروه‌هایی که مخالف صهیونیسم است می‌باشد حیواناتی که برای یهود فایده دارند کسانی هستند که در راستای سیاست‌های آ‌ن‌ها حرکت می‌کنند که حالت مشخص آن را به مسیحیان اِوانجلیس تعمیم داد.
 
با این منش و خط فکری که شالوده اصلی صهیونیسم را ساخته، مطمئنا در پی سیطره جهانی خودشان در سرتاسر عالم هستند و در این راه از هیچ کار و عمل و سیاستی و نیرنگی فروگذار نخواهند بود و شاهد این ادعا اسنادی است که در تاریخ 1897 میلادی پس از آن‌که محل اجلاس اولین کنگره یهود در شهر بابل سوئیس دچار آتش سوزی شد به دست پلیس تزاری افتاد که بعدها به پرتُکل‌های 24 گانه یهود معروف شد. این اسناد در حقیقت عهدنامه‌هایی بود که راه حال و آینده صهیونیست‌ها را به منظور سلطه به جهان ترسیم می‌کردند.

نگاهی به پروتکل‌های 24 گانه نشان می‌دهد که صهیونیسم جهانی برای رسیدن به هدف که همانا سیطره جهانی می‌باشد راه کارهایی را در نظر گرفته و به آن‌ها پله پله عمل می‌کند، بنابراین پرتُکل بزرگترین سلاح صهیونیست‌ها تبلیغ آزادی و بزرگترین دشمنان‌شان کشورهای مستقل می‌باشد.

برای از بین بردن کشورهای مستقل که شروع حرکت به سوی هژمونی آن‌ها است و اولین طرح اقدام به خرید افرادی از درون ملت‌ها و حاکمیت آن‌ها می‌نمایند که آمادگی کامل را برای خدمت داوطلبانه برای آن‌ها را دارند تا از آن‌ها به مثابه سگ شکاری استفاده کنند‌. این افراد منتخب را نزد افراد دانشمند و نابغه و ... خواهند بود و کار یاد خواهند گرفت و خودشان ( صهیونیست‌ها ) اظهار دارند که این همان روندی است که به ترویج نظرات داروین – مارکس – نیچه در میان غیریهودیان به مرحله اجرا در آوردیم.
 
صهیونیست‌ها در حال حاضر این گونه ادعا دارند که ما اثرات حاکمیت خویش بر مطبوعات را اینک در اواخر قرن 19 به وضوح مشاهده می‌کردیم و طبعا باید حاکمیت ما بر مطبوعات و انواع رسانه‌ها در قرن 20 قوی‌تر و فراگیرتر شود. آن‌ها معتقد هستند که مطبوعات نیازهای حیاتی و ضروری مردم را مطرح می‌کنند و با آفریدن عوامل نارضایتی و خشم به آن دامن می‌زنند.

به روشنی پیدا است موثرترین سلاحی که به وسیله صهیونیست‌ها معرفی می‌شود ترویج و تبلیغ الفاظی چون آزادی – حقوق بشر – دموکراسی و ... می‌باشد که موجب شورش توده‌ها و از بین رفتن حکومت های مستقل در سطح جهان می‌شود.

صهیونیسم معتقد است که باید از این مفاهیم به عنوان حربه‌ای برای جذب نیروها و نابودی مخالفان استفاده کرد. آن‌ها معتقد هستند که با به کارگیری ابزارهای مختلف در اقسا نقاط جهان تعداد بی‌شماری از توده‌های عوام را با استفاده از مفاهیمی که قبلا ذکر شد، زیر بیرق خویش در آوردند.

جریان پیچیده صهیونیسم بر این باور است که با تبلیغ این مفاهیم ( آزادی ، حقوق بشر ، دموکراسی و ... ) به وسیله عوامل خویش اقدام به انجام تغییرات فکری در بین مردم می‌نماید ولی در عین حال توده‌ها را کورها می‌دانند که فقط قدرت تخریب دارند و نه تشخیص.

صهیونیسم معتقد است که استفاده دقیق از ایده آزادی و لیبرالیسم و دموکراسی ابزاری بیش نیست زیرا توده‌های مردم هیچ‌گاه قادر به تشخیص مصالح و منافع واقعی خود نیستند و اگر کوری عصاکش کور دیگر شود قطعا اورا در چاه می‌اندازد و کار دیگری نمی‌تواند بکند.
 
جریان صهیونیسم معتقد است که در سطح جهان و در اکثر قریب به اتفاق کشورها نتوانسته است بین قدرت برتر دولت و قدرت کور ملت‌ها فاصله ایجاد کنند و هردو آن‌ها اهمیت خود را از دست داده‌اند و مثل آدم کوری شده‌اند که عصایشان را از او گرفته باشند و اما در این اثنا ارکان حکومت در اثر فتنه جدال و مناقشات سیاسی از وضعیت مختلف معیشتی، رفاهی، درمانی و ... مردم غافل می‌شوند و ایجاد یک جریان نارضایتی در ملت‌ها و با القاء مفاهیم که مد نظرشان هست می‌توانیم توده مردم را به هیجان درآوریم و دست‌های آن‌ها را به سلاحی تبدیل می‌کنیم که موانع سر راه مارا در هم بکوبند؛ یعنی صهیونیسم به حکومت‌ها و کشورهای مستقل را وادار می‌کند که خودشان به دست خودشان همدیگر را از بین برده یا طوری حرکت کنند که زیر سیطره صهیونیسم و تحت لوای آنان باشد.
 
به وضوح نفوذ صهیونیسم در اکثر اُرگان‌های جهانی و بین‌المللی و همچنین اکثر حکومت‌های جهان به خصوص آمریکا حضور قدرت‌مند و موثر دارند و نفوذ در رسانه‌ها و سینما، فضاهای مجازی ( اینترنت )، مطبوعات، موسسات فرهنگی و حتی ورزش و ... در پی جهت دهی افکار عمومی اکثر مردم جهان در راستای اهداف شیطانی خویش است و در این میان یگانه پرچم‌دار مبارزه با این جریان خطرناک و اِپیدمی مسموم صهیونیسم در جهان ایران است که با وجود انواع فشارها و تهدیدات همچنان در پی نابودی این مکتب منحرف و مسموم است .

إن شاءالله با یاری خدا با از بین رفتن اسرائیل قدم اصلی نابودی جریان صهیونیسم برداشته خواهد شد.
 
انتهاي پيام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار